آيه ۱۱۸ آل عمران و غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اصحاب صحيفه از هيچكارى در ايجاد اختلال و فساد در جامعه مسلمانان دريغ نكردند؛ چنانكه مىفرمايد: {{قرآن|لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً}}. گويا مسلمانشدنشان براى بر هم زدن اعتقادات، احكام و حتى نظم اجتماعى مسلمانان بوده است. به همين جهت، از هر فرصتى و در هر كارى و به هر شكلى كه ممكن بوده آنچه فتنهبرانگيز، شكننده و بر هم زننده است مطرح مىكردند و پيش مىآوردند و اين در نمونههايى كه از فعاليتهايشان در مقابل منبر غدير و روزهاى بعد از آن ذكر شده مشهود است.<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج۱، ص۲۱۶ - ۲۱۸.</ref> | اصحاب صحيفه از هيچكارى در ايجاد اختلال و فساد در جامعه مسلمانان دريغ نكردند؛ چنانكه مىفرمايد: {{قرآن|لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً}}. گويا مسلمانشدنشان براى بر هم زدن اعتقادات، احكام و حتى نظم اجتماعى مسلمانان بوده است. به همين جهت، از هر فرصتى و در هر كارى و به هر شكلى كه ممكن بوده آنچه فتنهبرانگيز، شكننده و بر هم زننده است مطرح مىكردند و پيش مىآوردند و اين در نمونههايى كه از فعاليتهايشان در مقابل منبر غدير و روزهاى بعد از آن ذكر شده مشهود است.<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج۱، ص۲۱۶ - ۲۱۸.</ref> | ||
==== چهارم: | ==== چهارم: لذتبردن اصحاب صحيفه از رنج مردم ==== | ||
آسايش و آرامش مسلمانان چيزى است كه اصحاب صحيفه به انواع روشها با آن مبارزه كردهاند؛ بهخصوص عمر كه با اخلاق تند خود زندگى را بهكام همه تلخ مىكرد. اين جهت را خداوند با عبارت {{قرآن|وَدُّوا ما عَنِتُّمْ}} آورده كه معنايش لذتبردن اصحاب صحيفه از رنج مردم است. بنابراین، گذشته از روزهاى حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه با توطئههاى خود آرامش مسلمانان را بر هم مىريختند، با اجراى مفاد صحيفه، براى ابد مسلمانان را از نعمتهايى كه با حضور صاحب ولايت از آسمان و زمين بر سر آنان مىريخت محروم نمودند. اين بالاترين لذت براى [[حسد|حسودان]] به امت اسلام دانسته شده و گفته شده که آيا جز [[کفّار|کافر]] به ملت [[اسلام]] حسد مىورزد و از رنجكشيدن آنان لذت مىبرد؟ | آسايش و آرامش مسلمانان چيزى است كه اصحاب صحيفه به انواع روشها با آن مبارزه كردهاند؛ بهخصوص عمر كه با اخلاق تند خود زندگى را بهكام همه تلخ مىكرد. اين جهت را خداوند با عبارت {{قرآن|وَدُّوا ما عَنِتُّمْ}} آورده كه معنايش لذتبردن اصحاب صحيفه از رنج مردم است. بنابراین، گذشته از روزهاى حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه با توطئههاى خود آرامش مسلمانان را بر هم مىريختند، با اجراى مفاد صحيفه، براى ابد مسلمانان را از نعمتهايى كه با حضور صاحب ولايت از آسمان و زمين بر سر آنان مىريخت محروم نمودند. اين بالاترين لذت براى [[حسد|حسودان]] به امت اسلام دانسته شده و گفته شده که آيا جز [[کفّار|کافر]] به ملت [[اسلام]] حسد مىورزد و از رنجكشيدن آنان لذت مىبرد؟ | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
اصحاب صحيفه، با آنكه درصدد كتمان اقدامات خود بودند، چنان با پيامبر صلى الله عليه و آله دشمن بودند كه اين كينهتوزى بیاختیار از سخنان و اعمالشان ظاهر مىشد و خداوند با اشاره به اين نكته مىفرمايد: {{قرآن|قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ|ترجمه=تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابهلای سخنانشان پدیدار است}}. مراجعه به نمونههايى كه در منابع ذكر شده<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۲۳۶-۲۱۹.</ref> نشان مىدهد كه هر كس در آن موقعيت چنان سخنانى را به ميان آورَد، هرگز نمىتواند در صدد خيرخواهی و دلسوزی باشد و يقيناً از روى بغض و عداوت سخن مىگويد. | اصحاب صحيفه، با آنكه درصدد كتمان اقدامات خود بودند، چنان با پيامبر صلى الله عليه و آله دشمن بودند كه اين كينهتوزى بیاختیار از سخنان و اعمالشان ظاهر مىشد و خداوند با اشاره به اين نكته مىفرمايد: {{قرآن|قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ|ترجمه=تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابهلای سخنانشان پدیدار است}}. مراجعه به نمونههايى كه در منابع ذكر شده<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۲۳۶-۲۱۹.</ref> نشان مىدهد كه هر كس در آن موقعيت چنان سخنانى را به ميان آورَد، هرگز نمىتواند در صدد خيرخواهی و دلسوزی باشد و يقيناً از روى بغض و عداوت سخن مىگويد. | ||
==== ششم: | ==== ششم: كينههاى پنهانى اصحاب صحيفه ==== | ||
کینههای مخفی در دل اصحاب صحیفه بسیار گستردهتر از آنچه که ابراز میکردند دانسته شده است؛ چنانكه خداوند مىفرمايد: {{قرآن|وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ|ترجمه=و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان میدارد بزرگتر است}}. اينگونه است كه در نامه عمر به معاويه، كه در پشت پرده با هم سخن گفتهاند، نمونههايى از این كينهها را مىبينيم، كه اگر خود او تصريح نكرده بود از ظاهر عمل نمىشد به عمق آن پى برد. | |||
==== ظهور کینههای پنهان در نامهای از عمر به معاویه ==== | |||
درباره هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام و ضرب و جرح آن حضرت چنان پرده از باطن خود برمى دارد و لذت خود از آن جنايات را به صراحت بيان مى كند كه در كم تر موردى از اسناد تاريخى اين گونه جگرخراش و با اهانت بيان شده است: | درباره هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام و ضرب و جرح آن حضرت چنان پرده از باطن خود برمى دارد و لذت خود از آن جنايات را به صراحت بيان مى كند كه در كم تر موردى از اسناد تاريخى اين گونه جگرخراش و با اهانت بيان شده است: | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۶: | ||
سپس عمر تصريح مى كند كه آنچه گفتم اسرار من بود كه بايد آنها را مخفى نگه دارى: | سپس عمر تصريح مى كند كه آنچه گفتم اسرار من بود كه بايد آنها را مخفى نگه دارى: | ||
من درباره خودمان و تو از قيام على و دو شيربچه اش حسن و حسين در امان نيستم. اگر گروهى از امت را با خود همراه كردى پيش قدم شو، و به كارهاى كوچک قانع مباش و به كارهاى بزرگ بپرداز و وصيت و عهد من (و اين نامه ام) را حفظ كن و آن را مخفى كن و به كسى نشان مده، چرا كه من نهان و آشكار خود را براى تو بيرون ريختم!! | من درباره خودمان و تو از قيام على و دو شيربچه اش حسن و حسين در امان نيستم. اگر گروهى از امت را با خود همراه كردى پيش قدم شو، و به كارهاى كوچک قانع مباش و به كارهاى بزرگ بپرداز و وصيت و عهد من (و اين نامه ام) را حفظ كن و آن را مخفى كن و به كسى نشان مده، چرا كه من نهان و آشكار خود را براى تو بيرون ريختم!!<ref>بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۸۷-۳۰۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |
نسخهٔ ۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۲
مشخصات آیه | |
---|---|
سوره | سوره آل عمران (۳) |
آیه | ۱۱۸ |
جزء | ۴ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | نهی مؤمنان از افشای اسرار خود به غیر مؤمنان |
آیهای درباره اصحاب صحیفه
از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و پس از اتمام مراسم حج و در مورد اصحاب صحيفه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؛ ای اهل ایمان! از غیر خودتان برای خود محرمراز نگیرید؛ آنان از هیچ توطئه و فسادی درباره شما کوتاهی نمیکنند؛ شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند؛ تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان میدارد بزرگتر است. ما نشانهها [یِ دشمنی و کینه آنان] را اگر میاندیشید برای شما روشن ساختیم
اين آيه از دو بُعد قرآنی و اعتقادی از سوی محققان مورد بررسی قرار گرفته است.[۱]
موقعيت قرآنى
موقعیت قرآنی آیه ۱۱۸ آل عمران از سوی محققان چنین ترسیم شده است: يكى از اقدامات منافقین در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله ماجراى صحيفه ملعونه دانسته شده است. در منابع ماجرا اينگونه آمده كه پس از حجةالوداع و پيش از غدير، ابوبکر، عمر، معاذ بن جبل، سالم مولی ابیحذیفه و ابوعبیده جرّاح صحيفهاى نوشتند كه نگذارند خلافت به اهل بيت عليهم السلام برسد.
به گفته برخی، خداوند با نزول ۹ آيه پىدرپى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد. آيه هفتم از میان این آیات نهگانه، یعنی آیه ۱۱۸ سوره آل عمران، براى هشدار به مؤمنان بود كه از آنان فاصله بگيرند و اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند؛ چرا كه دشمنى را علنى كرده و در اين راه هيچ كوتاهى نمىكنند. آيه ۱۱۸ سوره آل عمران براى اعلام اين مطلب چنين نازل شد:
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُوّا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَكْبَرُ...؛ ای اهل ایمان! از غیر خودتان برای خود محرم راز نگیرید؛ آنان از هیچ توطئه و فسادی درباره شما کوتاهی نمیکنند؛ شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند؛ تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابهلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان میدارد بزرگتر است. ما نشانهها [یِ دشمنی و کینه آنان] را اگر میاندیشید برای شما روشن ساختیم .[۲]
برخی محققان لزوم نزول چنین آیهای در قبال منافقان را چنین توضیح دادهاند که توصيفهاى خداوند درباره دوری از اصحاب صحيفه روشنگرانه است. مؤمنان با شنيدن آنچه خداوند از اوصاف نفاقآمیز آنان خاطر نشان مىكند، آنها را در ياد خود حفظ مىكنند و طبق آن نشانهها آنان را شناسايى مىكنند تا از آنان فریب نخورند. امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَة فرمود: «مؤمنان را نسبت به آنچه غیرمؤمنان در دل دارند آگاه کرد و منظور از غیرمؤمنان اصحاب صحیفه است».[۳]
تحليل اعتقادى
برخی محققان در تحلیل اعتقادی آیه ۱۱۸ سوره آل عمران و ارتباط آن با غدیر چنین گفتهاند: از انطباق آيه بر اصحاب صحيفه تفسير قسمتهای مختلف آن روشن مىشود؛ همانگونه كه باطن امضاكنندگان صحيفه برملا مىگردد، بهخصوص آنكه امام باقر علیه السلام مىفرمايد: خداوند با اين آيه آنچه در قلب اصحاب صحيفه بود به مؤمنان فهمانيد.[۴]
آنچه از تفسير آيه استفاده شده شش موضوع است:
اول: نامسلمانى اصحاب صحيفه
اصحاب صحيفه نامسلمانانى در بين مسلمانان بودند؛ زیرا خداوند با عنوان مِنْ دُونِكُمْ از آنان ياد مىكند و مىفرمايد: «از غیر خودتان برای خود محرم راز نگیرید».
دوم: لزوم اجتناب از اصحاب صحيفه
مسلمانان بايد در آینده از اصحاب صحيفه حذر کنند؛ زيرا خداوند با امر لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً؛ برای خود محرم راز نگیرید به مسلمان هشدار داده كه اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند. آيا نبايد فكر كرد كه پايان اين راه به كجا خواهد رسيد كه مسلمانان نهتنها اسرار خود را در اختيار آنان گذاردند، بلكه امور دين، دنيا و آخرت خود را به آنان سپردند و هنوز هم برخی از آنان به این تفکر تکیه کردهاند.
سوم: اصحاب صحيفه مفسدان اجتماع
اصحاب صحيفه از هيچكارى در ايجاد اختلال و فساد در جامعه مسلمانان دريغ نكردند؛ چنانكه مىفرمايد: لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً . گويا مسلمانشدنشان براى بر هم زدن اعتقادات، احكام و حتى نظم اجتماعى مسلمانان بوده است. به همين جهت، از هر فرصتى و در هر كارى و به هر شكلى كه ممكن بوده آنچه فتنهبرانگيز، شكننده و بر هم زننده است مطرح مىكردند و پيش مىآوردند و اين در نمونههايى كه از فعاليتهايشان در مقابل منبر غدير و روزهاى بعد از آن ذكر شده مشهود است.[۵]
چهارم: لذتبردن اصحاب صحيفه از رنج مردم
آسايش و آرامش مسلمانان چيزى است كه اصحاب صحيفه به انواع روشها با آن مبارزه كردهاند؛ بهخصوص عمر كه با اخلاق تند خود زندگى را بهكام همه تلخ مىكرد. اين جهت را خداوند با عبارت وَدُّوا ما عَنِتُّمْ آورده كه معنايش لذتبردن اصحاب صحيفه از رنج مردم است. بنابراین، گذشته از روزهاى حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه با توطئههاى خود آرامش مسلمانان را بر هم مىريختند، با اجراى مفاد صحيفه، براى ابد مسلمانان را از نعمتهايى كه با حضور صاحب ولايت از آسمان و زمين بر سر آنان مىريخت محروم نمودند. اين بالاترين لذت براى حسودان به امت اسلام دانسته شده و گفته شده که آيا جز کافر به ملت اسلام حسد مىورزد و از رنجكشيدن آنان لذت مىبرد؟
در منابع تاریخی عباراتی درباره اخلاق تند و غليظ عمر آمده است:
- «كانَ عُمَرُ سَريعَ الْغَضَبِ؛ عمر سریع عصبانی میشد».[۶]
- «كانَ عُمَرُ افظُّهُما وَ اغْلَظُهُما وَ اجْفاهُما؛ عمر تندخوتر، خشنتر و بىپرواتر آن دو نفر بود».[۷]
- «مَذْهَبُهُ الْخُشُونَةُ وَ الْوَعيدُ وَ اتْيانُ الامْرِ مِنْ اصْعَبِ جَهاتِهِ؛ روش عمر خشونت، تهديد و واردشدن به هر كارى از سختترين راه ممکن آن بود».[۸]
- به ابوبكر گفتند: «اتَسْتَخْلِفُ عَلَيْنا فَظّاً غَليظاً؛ آيا شخص تندخو و خشنى را خليفه بعد از خود قرار مىدهى؟».[۹]
پنجم: عداوت علنى اصحاب صحيفه
اصحاب صحيفه، با آنكه درصدد كتمان اقدامات خود بودند، چنان با پيامبر صلى الله عليه و آله دشمن بودند كه اين كينهتوزى بیاختیار از سخنان و اعمالشان ظاهر مىشد و خداوند با اشاره به اين نكته مىفرمايد: قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ؛ تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابهلای سخنانشان پدیدار است . مراجعه به نمونههايى كه در منابع ذكر شده[۱۰] نشان مىدهد كه هر كس در آن موقعيت چنان سخنانى را به ميان آورَد، هرگز نمىتواند در صدد خيرخواهی و دلسوزی باشد و يقيناً از روى بغض و عداوت سخن مىگويد.
ششم: كينههاى پنهانى اصحاب صحيفه
کینههای مخفی در دل اصحاب صحیفه بسیار گستردهتر از آنچه که ابراز میکردند دانسته شده است؛ چنانكه خداوند مىفرمايد: وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ؛ و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان میدارد بزرگتر است . اينگونه است كه در نامه عمر به معاويه، كه در پشت پرده با هم سخن گفتهاند، نمونههايى از این كينهها را مىبينيم، كه اگر خود او تصريح نكرده بود از ظاهر عمل نمىشد به عمق آن پى برد.
ظهور کینههای پنهان در نامهای از عمر به معاویه
درباره هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام و ضرب و جرح آن حضرت چنان پرده از باطن خود برمى دارد و لذت خود از آن جنايات را به صراحت بيان مى كند كه در كم تر موردى از اسناد تاريخى اين گونه جگرخراش و با اهانت بيان شده است:
حَمله كوبنده اى بر ستاره درخشان بنى هاشم آوردم - همو كه داماد محمد است - بر آن بانويى كه او را سيده زنان جهان قرار داده اند! در آن حمله به خالد بن وليد گفتم:
تو و يارانمان سراغ آوردن هيزم برويد و من خانه را آتش مى زنم.
منظره به قدرى دهشتناک بود كه نزديک بود از درِ خانه على باز گردم، ولى كينه هاى على را به ياد آوردم و اينكه در ريختن خون بزرگان عرب ولع داشت و حيله محمد و سحر او را به خاطر آوردم.
اين بود كه با لگد به در زدم در حالى كه فاطمه شكم خود را به در چسبانده بود و از باز شدن آن ممانعت مى كرد!
با اين ضربه از او صداى فريادى شنيدم كه گمان كردم مدينه را زير و رو كرد. صداى ناله او را كه از سقط جنين بود شنيدم در حالى كه به ديوار تكيه داده بود. با اين همه در را فشار دادم و داخل شدم. فاطمه رو در روى من ظاهر شد و من چنان بر دو گونه او سيلى زدم كه گوشواره او شكست و روى زمين افتاد، و درد او شدت پيدا كرد و داخل اتاق شد، و در آنجا فرزندش - كه على او را محسن نام نهاده بود - سقط شد.
درباره قساوتى كه در بردن اميرالمؤمنين عليه السلام براى بيعت به كار گرفته مى گويد:
عده زيادى را جمع كردم، نه براى آنكه در مقابل على زياد باشيم، بلكه براى آنكه قلب خود را محكم نمايم. آمديم در حالى كه على در محاصره قرار گرفته بود.
او را به اجبار از خانه اش بيرون آوردم و كشان كشان براى بیعت بردم، در حالى كه يقين داشتم بدون شک كه اگر من و همه مردم زمين بخواهيم او را به زور حركت دهيم و او نخواهد ما نيز قادر نخواهيم بود، ولى مطالبى در دل او بود كه من مى دانستم ولى به زبان نمى آوردم!!
من مايل نبودم او را وادار به بيعت كنم چرا كه مى ترسيدم در بلايى كه از من به تأخير انداخته تعجيل كند، و ابوبكر هم آرزو كرد كه اى كاش على را در آن مكان نمى ديد به خاطر وحشت و ترسى كه از او بر دلش افتاده بود!! اى معاويه، چه كسى توانسته كارى مثل من انجام دهد و چه كسى توانسته انتقام كينه هاى گذشته اش را مثل من بگيرد؟!!
آن گاه معاويه را براى ادامه راه صحيفه و سقيفه تشجيع و نصيحت و راهنمايى مى كند و مى گويد:
اما تو اى معاويه و پدرت ابوسفيان و برادرت عتبه، بياد آور آنچه از شما در تكذيب محمد و سحرش سر زده است، و آنچه بر ضد او در مكه توطئه مى كرديد تا آنجا كه در كوه حرا در پى قتل او بوديد، و بعد از آن گروه ها را بر ضد او متحد كرديد. شما كه با اختيار خود مسلمان نشديد، بلكه در روز فتح مكه با اكراه مسلمان شديد و او شما را طُلَقاء (آزاد شدگان) ناميد.
سپس بار ديگر از جسارت و بىپروايى خود در ماجراى سقيفه مى گويد و بر ضديت با پيامبر صلى الله عليه و آله افتخار مى كند:
محمد به مردم چنين فهماند كه بر فراز منبرِ او جز خودش و على و متوليان امور از اهل بيتش قرار نخواهند گرفت؛ ولى سحر او باطل شد و تلاش او پوچ گرديد و ابوبكر بر فراز آن منبر نشست و بعد از او من بر فراز آن قرار گرفتم، و اميدوارم شما بنى اميه پايه هاى طناب آن باشيد.
به همين جهت است كه اختيار امور را به تو سپرده ام و زمام آن را در اختيار تو قرار داده ام و تو را درباره آن آشنا كرده ام، و با اين اقدامات با سخن محمد درباره شما مخالفت كرده ام.
آن گاه معاویه را هشدار مى دهد كه با ناشيگرى اهداف سقیفه را بر هم نريزد:
اى معاويه، من با اينكه اين مطالب را به تو يادآور شدم و آنچه لازم بود برايت شرح دادم، ولى دلسوزانه و از روى نصيحت به تو مى گويم كه از بى ظرفيتى تو و تنگى سينه و بى صبرى ات مى ترسم، كه در آنچه به تو سفارش كردم و اينكه شريعت محمد و امت او را در اختيار تو قرار دادم عجله كنى و با طعن و شماتت يا رد بر محمد در دينى كه آورده يا اهانت به آن خود را هلاک كنى و در نتيجه آنچه من بالا برده ام پايين بياورى و آنچه بنا كرده ام فرو بريزى.
به مردم چنان نشان مده كه در صدد از بين بردن حقوق خدا هستى، بلكه از سويى كه احتمال نمى دهند سراغ آنان برو و به دست خودشان آنان را به قتل برسان و با شمشير خودشان نابودشان كن، و هيچ گاه مستقيماً با آنان برخورد مكن و در ظاهر با آنان مدارا كن و براى قتل آنان دست به دامان رئيسشان شو.
سپس عمر تصريح مى كند كه آنچه گفتم اسرار من بود كه بايد آنها را مخفى نگه دارى:
من درباره خودمان و تو از قيام على و دو شيربچه اش حسن و حسين در امان نيستم. اگر گروهى از امت را با خود همراه كردى پيش قدم شو، و به كارهاى كوچک قانع مباش و به كارهاى بزرگ بپرداز و وصيت و عهد من (و اين نامه ام) را حفظ كن و آن را مخفى كن و به كسى نشان مده، چرا كه من نهان و آشكار خود را براى تو بيرون ريختم!![۱۱]
پانویس
- ↑ غدير در قرآن، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۰؛ واقعه قرآنى غدير، ص۵۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۱۶ و ج۳۱ ص۶۳۶؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۱۴.
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۴۶؛ المناقب، ج۳، ص۲۱۳؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۱۱۶.
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۴۶؛ المناقب، ج۳، ص۲۱۳؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۱۱۶.
- ↑ در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج۱، ص۲۱۶ - ۲۱۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۷۰.
- ↑ كتاب سليم، ص۱۴۹.
- ↑ شرح نهج البلاغة: ج ۱ ص ۲۲۰.
- ↑ الايضاح: ص۱۴۷.
- ↑ برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۲۳۶-۲۱۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۸۷-۳۰۰.