آيه ۴۶ سبأ و غدیر و آيه ۵۹ نساء و غدیر: تفاوت میان صفحه‌ها

از ویکی غدیر
(تفاوت بین صفحه‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات آیه
{{جعبه اطلاعات آیه
| عرض =  
| عرض =  
| تصویر =آیه ۴۶ سوره سبأ.png  
| تصویر = آیه ۵۹ سوره نساء.png
| اندازه تصویر =  
| اندازه تصویر =  
| توضیح_تصویر =  
| توضیح_تصویر =  
| عنوان =آيه ۴۶ سبا و غدیر  
| عنوان = آيه ۵۹ نساء و غدیر
| سوره =سبا
| سوره = نساء
| آیه =۴۶
| آیه = ۵۹
| جزء =۲۲
| جزء = ۵
| شأن نزول =  
| شأن نزول =  
| مکان نزول =مکه
| مکان نزول = مدینه
| موضوع =  
| موضوع =  
| صوت =صوت ۴۶ سبأ.mp3  
| صوت = صوت ۵۹ نساء.mp3
| ترجمه صوتی =ترجمه ۴۶ سبأ.mp3  
| ترجمه صوتی = ترجمه ۵۹ نساء.mp3
}}
}}
== «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى...»<ref>سبأ /  ۴۶. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۸-۴۰ ، ۲۹۹-۳۰۴ واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۷،۳۹.</ref> ==
آیه ۵۹ سوره نساء، مشهور به آیه اولی الامر و آیه اطاعت، از آیات نازل‌شده در غدیر که اطاعت از ولی منتخب در غدیر را در راستای اطاعت از خدا و رسول قرار داده است.
آیه ۴۶ سوره سبأ از جمله آياتى دانسته شده كه در سفر [[حجةالوداع]] و پس از اتمام مراسم حج بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است:{{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ|ترجمه=بگو: «من فقط به شما یک اندرز مى‌دهم كه دو دو و به‌تنهايى براى خدا به‌پا خيزيد، سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچ‌گونه ديوانگى ندارد. او شما را از عذاب سختى كه در پيش است جز هشداردهنده‌اى [بيش‌] نيست}}.<ref>غدير در قرآن، ج۱، ص۳۸.</ref>


== موقعيت تاريخى نزول ==
با نزول آیه ۵۹ سوره نساء مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيه و عنوان اصلى آن، یعنی {{متن عربی|اولو الامر}}، درباره گروه خاصى از مؤمنان است يا شامل همه آنان مى‌‏شود؟ در پاسخ خداوند به پيامبرش دستور داد واليان امر مردم را به آنان بشناساند و [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] را براى آنان تفسير كند. از همين جا بود كه برنامه غدير تدارک ديده شد تا در آن مراسم مفهوم و شئون ولايت به بهترین شكل براى مردم بيان شود. درباره تطبیق این آیه در غدیر روایاتی در منابع نقل شده است.  
موقعیت تاریخی نزول آیه ۴۶ سوره سبأ از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: با پايان [[حجةالوداع]]، آغاز سفر غدير و اطلاع از نزديكى شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله، مردم مى‏‌خواستند بدانند كه از [[احکام]] اسلام چه چيزهاى ديگرى باقى مانده است.


در اين ميان، منافقان با استفاده از اين موقعيت فکری در میان مردم مى‌خواستند چنين وانمود كنند كه با انجام اعمال حج همه احكام الهى پايان يافته و چيز دیگری باقى نمانده است. هدف آنان محوكردن اهمیت [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت]] بود كه انتظار مى‏‌رفت پيامبر صلى الله عليه و آله وعده غدير را براى اعلام آن گذاشته باشد. آنان برای فتنه‌‏انگيزى می‌گفتند كه تا كى بايد منتظر حكمى بعد از حكم ديگرى باشيم و همين سؤال را نزد پيامبر صلى الله عليه و آله مطرح‏ كردند كه آيا حكم ديگرى هم بعد از حج باقى مانده است. در پاسخ آنان آيه ۴۶ سوره سبأ نازل شد و معنايش اين بود كه فقط يک حكم ديگر باقى مانده و آن هم ولايت است.<ref>غدير در قرآن، ج۱، ص۲۹۹.</ref>
به‌گفته برخی محققان آیه ۵۹ سوره نساء آیه‌ای است که در متن یکی از ادعیه مربوط به غدیر آمده است. مطرح‌شدن این آیه درباره غدير در این دعا چنین تفسیر شده است: خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته‌ايم به یک مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم؛ اینکه اولى الامر كيست و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟ از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره «اولُو الامْرِ» در آیه پرسيدند؛ حضرت فرمود: جانشينان من تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت‌كننده و هدايت‌شده‌‏اند. خوار كردن خواركنندگان به آنان ضرر نمى‏‌رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است.


=== کیفیت نزول آیه در کلام امام باقر علیه السلام ===
== آیه‌ای نازل شده در غدیر ==
[[امام باقر علیه السلام]] نزول آيه ۴۶ سوره سبأ را در جریان غدير چنين بيان کرده است: خداوند عزوجل به پيامبرش محمد صلى الله عليه و آله وحى فرمود و او را به نماز و زكات و [[روزه]] و حج و [[جهاد]] دستور داد. پس از انجام این اعمال نوبت به آخرين آنها که حج به همراه آن حضرت بود رسید. پيامبر صلى الله عليه و آله در بين آنان براى ولايت على ‏عليه السلام قيام كرد. عده‌اى گفتند: «تا كِى محمد اين واجبات را يكى پس از ديگرى بر ما واجب مى‏‌كند»؛ اينجا بود كه خداوند تعالى اين آيه را نازل كرد: «بگو من شما را فقط به يک چيز سفارش می‌كنم»، يعنى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۲۳۶.</ref>
آیه ۵۹ سوره نساء، مشهور به آیه اولی الامر و آیه اطاعت، از جمله آیات نازل شده در رخداد غدیر دانسته شده است. پيش از سفر [[حجةالوداع]] و واقعه غدير سه آيه از قرآن در مدينه نازل شد كه یکی از آنها آیه ۵۹ سوره نساء بود: {{قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شَىْ‏ءٍ فَرَدُّوهُ اِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ|ترجمه=اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى‌] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيک‌فرجام‌تر است.}}. این آیه به همراه دو آیه دیگر، [[آیه ۵۵ مائده و غدیر|آیه ولایت]] و [[آيه ۱۶ توبه و غدیر|آيه ۱۶ سوره توبه]]، نازل شده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۳۰.</ref>  


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سؤال [[منافقین|منافقان]] از پيامبر صلى الله عليه و آله را چنين مطرح فرموده است: خداوند احكام مهم شريعت و آيات مربوط به واجبات را در اوقات مختلفى نازل كرد...، و اولين چيزى كه مردم را به آن مقيّد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت «لا اله الا اللَّه» بود. وقتى به اينها اقرار كردند، اقرار به نبوت پيامبرش و رسالت او را مطرح كرد. و آنگاه كه آن را پذيرفتند نماز را بر آنان واجب كرد و سپس روزه و حج و جهاد و زكات و صدقات و آنچه در اين زمينه است از مال غنائم واجب كرد. منافقين گفتند: بعد اين احكامى كه بر ما واجب كردى، آيا براى پروردگارت چيز ديگرى هم باقى مانده كه آن را بر ما واجب كند؟ آن را هم ذكر كن تا دلمان آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است! خداوند در اين باره چنين نازل كرد: «بگو من شما را فقط به يک چيز سفارش می‌‏كنم»، يعنى ولايت.<ref>بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۲۲؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>
== بستر نزول آیه ==
با نزول آیه ۵۹ سوره نساء مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيه و عنوان اصلى آن، یعنی {{متن عربی|اولو الامر}}، درباره گروه خاصى از مؤمنان است يا شامل همه آنان مى‌‏شود؟ در پاسخ خداوند به پيامبرش دستور داد واليان امر مردم را به آنان بشناساند و ولايت را براى آنان تفسير كند. از همين جا بود كه برنامه غدير تدارک ديده شد تا در آن مراسم مفهوم و شئون ولايت به بهترین شكل براى مردم بيان شود. در مراسم غدير هم پس از خطابه، مردم به ياد آوردند كه در مدينه درباره این آیه و دو آیه دیگر سؤال كردند و امروز روز پاسخ آن است. اين بود كه درباره همين سه آيه بار ديگر سؤال كردند.  


=== تحليل اعتقادى ===
با اين مقدمات كه مردم را براى مسئله ولايت کنجکاو کرده بود جبرئيل بر پيامبر نازل شد و با اشاره به [[آیه ۳ مائده و غدیر|آیه اکمال]] چنين پيام آورد: «يا محمد، خداوند -جل اسمه- به تو سلام مى‏‌رساند و مى‌فرمايد: من پيامبرى از پيامبرانم و رسولى از فرستادگانم را از دنيا نبردم مگر بعد از كمال دينم و مؤكدنمودن حجتم. اكنون دو مسئله از واجبات باقى مانده كه بايد آن را به قومت ابلاغ نمايى: يكى حج و ديگرى ولايت و خلافت بعد از خودت؛ چرا كه من زمينم را از حجتم خالى نگذاشته‌‏ام و تا ابد خالى نمى‌گذارم.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵، ح۲۵۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۱-۲۰۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۳.</ref>
در مورد اين آيه دو تحليل اعتقادى قابل بيان است:


==== تحليل اعتقادى اول ====
پس از پايان خطبه غدير، چند سؤال كه از سوى مؤمنان و نيز [[منافقین]] از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيده شد که بر روشنگرى غدير افزود. پس از سؤال [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] و شخصى ديگر، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] سه آيه ۵۹ نساء، [[آیه ۵۵ مائده و غدیر|۵۵ مائده]] و ۱۶ توبه را كه هنگام حركت از مدينه نيز مورد سؤال بودند را مطرح كردند: يا رسول اللَّه، آيا اين سه آيه مخصوص على است؟ حضرت فرمود: آرى، درباره او و جانشينان من تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وارثم و وصيم و خليفه‌‏ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، سپس پسرم حسن، و سپس حسين، و بعد از او نُه نفر از فرزندان پسرم حسين، يكى پس از ديگرى كه قرآن با آنان است و آنان با قرآن‌‏اند. از آن جدا نمى‌‏شوند و قرآن از آنان جدا نمى‏‌شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله در پيشگاه مردم رو به على‏ عليه السلام كرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ اَطاعَكَ فَقَدْ اَطاعَنى، وَ مَنْ اَطاعَنى فَقَدْ اَطاعَ اللَّهُ، وَ مَنْ عَصاكَ فَقَدْ عَصانى، وَ مَنْ عَصانى فَقَدْ عَصَى اللَّهُ تَعالى|ترجمه=هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده؛ و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و هر كس از تو سرپيچى كند از من سرپيچى كرده، و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است}}.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۱.</ref>
نزول آيه اكمال ارتباط نزول آيه اول با غدير را اثبات مى‏ كند. در اين حديث مى ‏بينيم كه [[منافقین]] چگونه از هر بهانه‏ اى براى كارشكنى استفاده مى‏ كردند.


لابد مى‏ خواستند پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ به سؤالشان بگويد:
== اولی الامر: عنوانی عام یا خاص در آیه ==
به‌گفته برخی محققان، درباره آیه ۵۹ سوره نساء سؤالی که از سوی مردم مطرح شد این بود که {{قرآن|أُولِى الْأَمْرِ}}، به‌معناى «صاحب اختيار»، آيا عنوانی عام است يا منظور افراد خاصى هستند؟ يعنى هر كس امور مردم را در دست بگيرد «اولِى الامْر» خواهد بود؟ پيداست كه سؤال درباره مقام ولايت پاسخى مفصل و شفاف مى‏‌طلبید كه هم ابهامى نماند و هم از سوى فتنه‌جويان مورد سوء استفاده واقع نشود. در پاسخ به چنين سؤال مهمى خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد مسئله ولايت را هم مثل نماز و زكات و حج به‌طور كامل بيان كند و صاحبان اين ولايت را به مردم بشناساند و در غدیر على‏ عليه السلام را به امامت منصوب کند. بنابراين واقعه غدير پاسخ به سؤالى بزرگ درباره ولايت است كه از نزول سه آيه قرآن، از جمله آیه ۱۶ سوره توبه، نشأت گرفته است.


نه هيچ حكم ديگرى باقى نمانده، و آنان فوراً بين مردم شايع كنند كه از اعلام ولايت خبرى نيست! ولى مى‏ بينيم كه آن حضرت دقيقاً همان يك مورد باقى مانده را به آنان گوشزد مى‏ فرمايد.
داستان اين تسلسل تاريخى از زبان امام علی علیه السلام در اتمام حجت‏‌هاى خود در زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و در حضور حاضران غدير در مسجد پيامبر چنین نقل شده است: وقتى آیات ۵۹ نساء، [[آیه ۵۵ مائده و غدیر|۵۵ مائده]] و ۱۶ توبه نازل شد مردم گفتند: يا رسول اللَّه! آيا مخصوص بعضى از مؤمنين است يا شامل همه مى‌‏شود؟ خداوند عزوجل به پيامبرش دستور داد واليانِ امر مردم را به آنان معرفى كند و ولايت را برايشان [[تفسیر آیات در خطابه غدیر|تفسیر]] كند، همان‌گونه كه نماز و [[زکات]] و حجّشان را تفسير كرده است و مرا در غدير خم منصوب نمايد.


[[امام صادق ‏علیه السلام]] تكرار اين آيه را بعد از اعلام ولايت بيان فرموده است كه وقتى سؤالات اعتراض آميز باطن خود را نشان داد و معلوم شد از خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ناراحت بوده‏ اند، پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر با قرائت اين آيه به آنان فهماند كه ولايت به عنوان آخرين حكم الهى از بقيه احكام مهم ‏تر است:
(در غدير) پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى مردم! خداوند مرا براى رسالتى فرستاده كه سينه‏‌ام از آن به تنگ آمد و گمان كردم كه مردم مرا [[تکذیب]] مى‏‌كنند، ولى خدا مرا تهديد كرده كه يا آن رسالت را ابلاغ كنم و يا مرا عذاب خواهد كرد! سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا براى جمع شدن مردم ندا كنند. آنگاه خطابه‌‏اى ايراد كرد و فرمود: اى مردم، آيا مى‏‌دانيد كه خداى عزوجل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. فرمود: يا على، بپاخيز. من هم بپا خاستم و آن حضرت فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ}}. سلمان برخاست و گفت: يا رسول اللَّه، اين ولايت چگونه ولايتى است؟ فرمود: ولايتى همچون ولايت من، هركس من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار داشته‌‏ام على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد. اينجا بود كه خداوند تعالى [[آيه ۳ مائده و غدیر|آيه ۳ سوره مائده]] را نازل كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله با تكبير چنين فرمود: اللَّه اكْبَر، كمال نبوت من و تكميل دين خدا ولايت على‏ عليه السلام بعد از من است.


آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله على‏ عليه السلام را براى ولايت منصوب كرد و فرمود:
ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه، اين آيات مخصوص على ‏عليه السلام است؟ حضرت فرمود: آرى، درباره او و جانشينانم تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما روشن فرما. فرمود: برادرم على و وزيرم و وارثم و وصيّم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من. سپس پسرم حسن و بعد حسين و آنگاه نُه نفر از فرزندان پسرم حسين كه يكى پس از ديگرى خواهند بود. قرآن با آنان است و آنان با قرآنند. از آن جدا نمى‌شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى‌شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵، ح۲۵۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۳.</ref>


{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}، مردم از در شک و شبهه ‏اندازى وارد شدند و گفتند:
== تحليل اعتقادى آیه ==
به‌گفته برخی محققان، مراسم عظيم غدير به‌دستور خدا براى پاسخ به چند سؤال حياتى پيرامون ركن اعتقادى ولايت تشكيل شد. اگر اين سؤال‌‏ها و پاسخ آنها را از متن بالا استخراج شوند، نتايج زير به‌دست مى‌‏آيد كه تفسيرى بر آیه ۵۹ سوره نساء و دو آیه دیگر است:
#'''سؤال:''' آيا مسئله ولايت و صاحب اختيارى مردم مخصوص افراد خاصى است، يا آنكه منظور اصل به‌دست گرفتن امور مردم است و افراد آن مهم نيستند و مى‏‌توانند در هر زمانى انتخاب شوند؟ '''پاسخ:''' ولايت و صاحب اختيارى مردم نه تنها عموميت ندارد، بلكه مخصوص دوازده نفرِ معين شده است كه مقام عصمت را دارند.
#'''سؤال:''' پشتوانه اين ولايت و صاحب اختيارى مردم چيست؟ '''پاسخ:''' ولايتِ خدا اصل اين ولايت بر مردم است. در پله دوم ولايت رسول اللَّه ‏صلى الله عليه و آله است و در امتداد آن ولايت ائمه‏ عليهم السلام قرار دارد. بنابراين ولايت پيامبر و امام به ترتيب تكيه بر ولايت اول دارد كه ولايت خالق جهان بر مخلوقاتش است.
#'''سؤال:''' آيا ولايت مخصوص على‏ عليه السلام است؟ '''پاسخ:''' على و جانشينانش تا روز قيامت صاحب اين ولايتند، كه عبارتند از حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين‏ عليهم السلام.
#'''سؤال:''' محدوده اين ولايت چقدر است؟ '''پاسخ:''' عيناً مانند ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله است و به‌معناى صاحب اختيارى بر همه مردم در همه ابعاد حتى امور شخصى آنان است.
#'''سؤال:''' اهميت ولايت چقدر است؟ '''پاسخ:''' با اين ولايت دين كامل شده و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان ختم نبوت به انجام رسيده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۳۳-۳۴؛ واقعه قرآنى غدير، ص۱۱۲-۱۱۵؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۸۱.</ref>


محمد هر از چند گاه ما را به امرى جديد دعوت مى‏ كند، و اكنون درباره اهل‏ بيتش آغاز كرده كه اختيار ما را به دست آنان بسپارد.
== روایاتی در تأیید تفسیر غدیری آیه ==
روایاتی در تأیید تفسیر غدیری آیه ۵۹ سوره نساء وارد شده است؛ از جمله:


پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند: {{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}}، و سپس فرمود: من ادا كردم آنچه پروردگارتان بر شما واجب كرده است، {{قرآن|أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى}}: «كه به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى بپاخيزيد».<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۹۱ ح ۲ و ج ۳۷ ص ۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱ ح ۲۰۹. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰. تفسير فرات: ص ۳۴۶ ح ۴۷۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۷ ح ۱۰.</ref>
=== روایتی از سلیم بن قیس ===
ابان بن ابى‌‏عيّاش از سليم بن قيس نقل مى‌كند كه گفت: از على بن ابى‌طالب ‏عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ايمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين‏، مرا از ايمان خبر ده به‌طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم. حضرت پايه‌هاى ايمان را بيان كرد و سپس فرمود: كم‏ترين چيزى كه شخص با آن گمراه مى‏‌شود آن است كه حجت خدا در زمين و شاهد او بر خلقش را كه امر به اطاعت او نموده و ولايتش را واجب كرده، نشناسد. آن مرد عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، آنان را برايم نام ببر. فرمود: كسانى كه خداوند ايشان را با خود و پيامبرش قرين نموده و فرموده «از خدا و پيامبر و اولى الامرتان پيروى كنيد».<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۵۷.</ref>


==== تحليل اعتقادى دوم ====
=== روایتی در جنگ صفین ===
با در نظر گرفتن اينكه موضوع آيه ولايت اميرالمومنين‏ عليه السلام است، دنباله آيه نيز از همين ديدگاه بايد تبيين شود.
در جنگ صفین، پس از ردّ و بدل شدن نامه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و [[معاویة بن ابوسفیان]]، حضرت در ميان لشكرش بر فراز منبر قرار گرفت و فرمود: اى مردم، مناقب من بيشتر از آن است كه شمرده شود. من با ذكر آنچه خداوند در كتابش نازل كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله درباره من فرموده از ذكر ساير مناقب و فضايلم صرف‌نظر مى‏‌كنم. شما را به خدا قسم می‌دهم درباره قول خداوند: «اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد»... مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين مخصوص بعضى از مؤمنان است يا شامل همه آنان است؟ اينجا بود كه خداوند عزوجل دستور داد تا به مردم بفهماند كه آيات درباره چه كسى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند همانطور كه نماز و روزه و زكات و حجّشان را بيان كرده است. آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد و فرمود: «خداوند رسالتى را به من سپرده كه به‌خاطر آن سينه‏‌ام به تنگ آمده است و چنين گمان برده‌‏ام كه مردم مرا تكذيب مى‌‏كنند، ولى خداوند مرا ترسانده كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد. اى على، بپا خيز»!


چهار نكته بسيار جالب از اين آيه در زمينه ولايت استفاده مى ‏شود:
سپس نداى نماز جماعت داد و نماز ظهر را با مردم خواند و سپس فرمود: «اى مردم، خداوند صاحب اختيار من و من صاحب اختيار مؤمنان هستم و اختيارم بر آنان از خودشان بيشتر است. بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بوده‌‏ام، على صاحب اختيار اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد. يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار گردان هر كس او را خوار كند».<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>


===== مفهوم «إِنَّما» در آيه =====
=== روایتی از امام محمد باقر علیه السلام ===
از معانى كثير الاستعمال «انَّما» در [[ادبیات]] عرب «انحصار» است كه در فارسى با كلمه «فقط» از آن تعبير مى ‏كنيم. دو زمينه براى استفاده از كلمه «إِنَّما» در آيه ذكر شد:
امام باقر عليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد» درباره  على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام نازل شده است. ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى‏‌گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏‌ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟ حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.


يكى اينكه ولايت آخرين حكم الهى بود. اين يعنى از احكام اسلام فقط ولايت مانده است.
(در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على‏ عليه السلام فرموده است: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، و نيز فرموده است: «شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى‌‏كنم...». اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏‌كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏‌كرد آل‌عباس و آل‌عقيل و ديگران آن را ادعا مى‌كردند. ...وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود... . چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۱۱.</ref>


ديگر اينكه از حضرت مى ‏پرسيدند: آيا چيز ديگرى مانده است؟
== آیه در متن یک دعای غدیری ==
به‌گفته برخی محققان آیه ۵۹ سوره نساء آیه‌ای است که در متن یکی از ادعیه مربوط به غدیر آمده است. يكى از جلوه‏‌هاى قرآنى غدير دعاها و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه [[غدیر]] پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -به‌خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است- ناگفته‌‏هايى از مسئله غدير به‌چشم مى‏‌خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏‌شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏‌هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.<ref>غدير در قرآن، ج۳، ص۳۵۵.</ref>


و حضرت در پاسخ اين سؤال مى ‏فرمود: فقط ولايت مانده است.
=== آیه در متن دعا ===
به‌نقل از منابع، آیه ۵۹ نساء در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير خوانده می‌شود چنين آمده است:{{متن عربی|رَبَّنا انَّكَ امَرْتَنا بِطاعَةِ وُلاةِ امْرِكَ وَ امَرْتَنا انْ نَكُونَ مَعَ الصّادِقينَ فَقُلْتَ: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قُلْتَ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ. رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا|ترجمه=پروردگارا، تو به ما دستور اطاعت از واليان امرت داده‌اى و نيز دستور داده‌اى كه با راستگویان باشيم و فرموده‌‏اى: اطاعت كنيد از خدا و رسول و از اولى الامرتان و نيز فرموده‌‏اى: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد تقواى خدا پيشه كنيد و با راستگویان باشيد. پروردگارا، ما شنيديم و اطاعت كرديم}}.<ref>الاقبال، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۹.</ref>


بنا بر اين جمله {{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}} را مى‏ توان اين گونه معنى كرد: «فقط يك حكم ديگر از طرف خدا باقى مانده كه موظف به راهنمايى شما بدان هستم».
=== نتيجه اعتقادى آیه در دعا: با اولو الامر باشید ===
مطرح‌شدن آيه ۵۹ سوره نساء، درباره غدير در این دعا چنین تفسیر شده است: خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته‌ايم به یک مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم؛ اینکه اولى الامر كيست و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟ از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره «اولُو الامْرِ» در آیه پرسيدند؛ حضرت فرمود: جانشينان من تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت‌كننده و هدايت‌شده‌‏اند. خوار كردن خواركنندگان به آنان ضرر نمى‏‌رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است.<ref>الغيبة، ص۷۰. </ref>


كلمه {{قرآن|إِنَّما}} به ضميمه {{قرآن|أَعِظُكُمْ}} در اين جمله مى‏ تواند به گونه‏ اى ديگر نيز معنى داشته باشد، و آن اينكه از ميان احكام متعدد الهى مسئله ‏اى كه براى موعظه و نصيحت شما انتخاب كردم كه بر آن تأكيد نمايم «ولايت» است.
در غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله اولين نفر از اين جانشينان را به همه معرفی کرد. سپس يازده امام بعد از او را نيز براى همه روشن ساخت. نتيجه‌‏گيرى از اين همه آن است كه هر كس امامت غدير را نپذيرد و امام ديگرى براى خود انتخاب كند، از اولوالامر قرآنى اطاعت نكرده كه قرين خدا و رسول هستند. در نتيجه از كسانى اطاعت كرده كه غير دستور خدا يا ضد دستور خدا عمل کردند و در نگاه ديگر با دروغگویان بوده‌اند يا با كسانى كه راستی آنان تأييد نشده است.<ref>ژرفاى غدير، ص۱۹۵؛ اولين ميراث مكتوب درباره غدير، ص۱۴؛ اولين ميراث مكتوب درباره غدير، ص۳۵؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۸۱؛ چهارده قرن با غدير، ص۵۱؛ اسرار غدير، ۲۶۳-۲۷۲؛ اسرار غدير، ص۲۷۵.</ref>
 
===== مفهوم «للَّه» در آيه =====
كلمه {{قرآن|للَّه}} يعنى «براى خدا» ، و مفهوم آن كار خالصانه براى رضاى پروردگار است.
 
به دنبال آن عبارت {{قرآن|مَثْنى وَ فُرادى}} است كه بيش از اين مطرح نشده و نفرموده {{قرآن|بِاجْمَعِكُمْ}} يا {{قرآن|اكْثَرِكُم}} يا {{قرآن|عَشَرَةً عَشَرَةً}}، و فقط به يک و دو اكتفا كرده است.
 
مجموع اين عبارت حاكى از غربت ولايت و مظلوميت صاحب ولايت است كه گويا چون حمايت از آن بايد خالصانه باشد ياران آن هم انگشت شمار خواهند بود، و معناى اين قسمت از آيه چنين مى‏ شود:
 
«براى كمک به على ‏عليه السلام براى رضاى خدا و خالصانه -  اگر چه تک نفرى يا دو نفرى باشد -  قيام كنيد و اقدام نماييد».
 
از اين آيه روزهاى غصب خلافت تداعى مى‏ شود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شبانه فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام را همراه خود بر در خانه‏ هاى مهاجرين و انصار مى ‏برد و از آنان كمک مى‏ طلبيد، و مى ‏فرمود:
 
«خدا را يارى كنيد و دختر پيامبرتان را.
 
شما روزى كه با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كرديد بر سر اين بيعت نموديد كه از او و فرزندانش حمايت كنيد و از آنان منع كنيد آنچه از خود و فرزندانتان منع مى‏ كنيد. بياييد و به بيعت خود نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله وفا كنيد».<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۹۱.</ref>
 
اين همان مفهوم  {{قرآن|للَّه}} و براى رضاى خداست كه در آيه ذكر شده بود.
 
عده ‏اى از آنان در پاسخ مى‏ گفتند: «از ما يک نفر چه كارى ساخته است»!! در حالى كه اين آيه قبلاً به آنان گفته بود حتى اگر يک يا دو نفر باشند بايد قيام كنند.
 
===== مفهوم «تَتَفَكَّرُوا» در آيه =====
امر به تفكر پس از امر به قيام خالصانه براى خدا، اشاره به برخورد آگاهانه با دين و برداشت علمى از مفاهيم آن است؛ تا در مقام عمل به صورت حساب شده و سنجيده حركتى صورت گيرد و نتايج آن قابل قبول باشد و شبهه ‏هاى بى ‏اساس در آن تأثير نكند.
 
طبق رواياتى كه ذكر شد وقتى نوبت به اعلان ولايت رسيد عده ‏اى گفتند: «محمد هر از چند گاهى ما را به امر جديدى دعوت مى‏ كند و اكنون درباره اهل‏ بيتش آغاز كرده كه اختيار ما را به دست آنان بسپارد»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۹۱ ح ۲.</ref>، و عده ‏اى ديگر گفتند: «تا كى محمد اين واجبات را يكى پس از ديگرى بر ما واجب مى‏ كند»؟!<ref>شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۳۶.</ref>
 
در پاسخ به اين برخورد حساب نشده با مقام نبوت، خداوند مى ‏فرمايد: {{قرآن|ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ}}:
 
«سپس فكر كنيد كه صاحب شما (پيامبر صلى الله عليه و آله) جنون ندارد».
 
يعنى چگونه است كه شما در اصل نبوت او شک نكرديد و هنگامى كه نماز و روزه و زكات را بر شما واجب كرد هيچ شكى به دل راه نداديد، ولى تا نوبت به ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام رسيد به جوش و خروش افتاديد و اين گونه سخنان اعتراض ‏آميز بر زبان جارى مى ‏كنيد؟ واقعاً نمى‏ دانيد كه اين همان پيامبر است!
 
آيا گمان مى ‏كنيد كه به او جنون دست داده كه شما را به ولايت دعوت مى ‏كند؟ آيا او تغيير كرده است؟!
 
پس اگر پيامبر همان پيامبر ديروز است كه بدون هيچ اجر و مزدى اين همه زحمت براى شما كشيده واين همه از جانب پروردگار براى شما وحى شنيده و خبر آن را آورده، مسئله ولايت هم مانند صدها حكم ديگر است، و هيچ دليلى وجود ندارد كه بر سر اين حكم اظهار نگرانى و اضطراب نماييد.
 
===== مفهوم «نَذير» در آيه =====
يكى از انگيزه ‏هايى كه بشر را وادار به پذيرش سخن پيامبران مى ‏كند، جهت انذار و ترساندن آنان است.
 
آنگاه كه انسان احساس اطمينان نسبت به كسى پيدا مى‏ كند و بعد مى‏ بيند همان شخص مورد اطمينان به او هشدار مى ‏دهد و او را بر حذر مى‏ دارد، نمى‏ تواند بى‏ تفاوت بماند و به سخن او ترتيب اثر ندهد.
 
نمونه بسيار شنيدنى از روزهاى آغاز بعثت و دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى بود كه حضرت براى بيدار كردن اين احساس مردم اقدام كرد.
 
روزى حضرت بر فراز كوه صفا آمد و صدا زد:
 
{{متن عربی|يا صَباحاه}}، و اين ندايى بود كه هركس احساس خطرى براى عموم مردم مى‏ كرد به وسيله آن همه را خبر مى‏ كرد.
 
با شنيدن اين ندا قريش گرد آن حضرت جمع شدند و پرسيدند:
 
آيا خبرى شده كه چنين ندايى برآوردى؟
 
حضرت فرمود: چه نظرى خواهيد داشت اگر به شما خبر دهم كه دشمن صبحگاه يا شبانگاه به شما حمله خواهد كرد؟
 
آيا سخن مرا راست خواهيد دانست؟ گفتند: آرى.
 
فرمود: «اگر چنين است پس من ترساننده شما هستم از عذاب شديدى كه پيش روى شماست».<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۱۷۵.</ref>
 
اين جمله اخير عين آيه ‏اى است كه در مورد غدير مطرح شده است و معنايش اين است كه اگر تاكنون به پيامبر صلى الله عليه و آله اطمينان داشته ‏ايد و سخن او را به عنوان يک مُنذِر و ترساننده الهى قبول كرده‏ ايد، چگونه است كه در مسئله ولايت اين جهت ترساننده بودن او را نمى‏ پذيريد؟
 
اگر او مى‏ فرمود:
 
«نماز را بپا داريد، و اگر چنين نكنيد عذاب الهى پيش روى شماست» به سخن او اطمينان داشتيد و از او مى ‏پذيرفتيد و نماز را بپا مى‏ داشتيد.
 
چگونه است كه وقتى درباره ولايت چندين برابر آن شما را مى ‏ترساند و منكرين ولايت را از عذاب شديد الهى خبر مى‏ دهد، اين اطمينان را كنار مى‏ گذاريد و از او نمى‏ پذيريد، و بالاتر اينكه بر ضد او هم قيام مى‏ كنيد و سقيفه را يارى مى‏ نماييد؟!
 
پس از اتمام خطبه غدير و بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، منافقين از مهاجر و انصار كه هر لحظه اوج ولايت را مى‏ ديدند و ناظر بيعت صد و بيست هزار نفر در گروه‏ هاى كوچک و بزرگ بودند، تحملشان تمام شد و تلاش ‏هاى مذبوحانه ‏اى را از راه شبهه ‏افكنى و وسوسه‏ اندازى در قلوب مردم آغاز كردند.
 
اين بود كه با پايان مراسم حج، منافقين سنگ اندازى را آغاز كردند.
 
اولين برنامه آنان چنين بود كه نشان دهند بعد از حج هيچ واجبى از دستورات خدا باقى نمانده است، و به اين صورت مسئله «ولايت» را منتفى كنند.
 
آنان براى تخريب اذهان مردم و نيز آخرين احتمالاتى كه در خيال خود آنها را مؤثر در بر هم زدن غدير مى ‏دانستند، چند راه را در پيش گرفتند و در زمان باقى مانده از مراسم غدير به مطرح كردن آنها پرداختند.
 
و لذا پس از اعمال حج نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند:
 
آيا بعد از آنچه بر ما واجب كردى، براى پروردگارت چيزى باقى مانده كه بخواهد آن را بر ما واجب كند؟ آن را براى ما ذكر كن تا دلمان آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده باشد!
 
پس از كلماتى كه عمر گفت و آيات سوره ناس نازل شد، گروهى از منافقين با كلمات سست كنندۀ اعتقاد گفتند:
 
«محمد هر از چند گاه ما را به امرى جديد دعوت مى‏ كند، و اكنون درباره اهل ‏بيتش آغاز كرده كه اختيار ما را به دست آنان بسپارد». عده ‏اى ديگر گفتند:
 
«تا كى محمد اين واجبات را يكى پس از ديگرى بر ما واجب مى‏ كند»؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۹۱ و ج ۳۷ ص ۱۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۱.</ref>
 
پاسخ دندان‏شكن به آنان با آيه ۴۶ سوره سبأ داده شد و آيه چنين نازل شد:
 
{{قرآن|قُلْ اِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}}: «بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم» و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به «ولايت» تفسير كرد.
 
در برابر اين گروه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۴۶ سوره سبأ را خواند: {{قرآن|قُلْ اِنَّما اَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}}:
 
«بگو من شما را به يک چيز (ولايت) موعظه مى‏ كنم» ، و سپس فرمود: «من ادا كردم آنچه پروردگارتان بر شما واجب كرده است»، و سپس دنباله آيه را خواند:
 
{{قرآن|اَنْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى}}: «تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى به پا خيزيد».<ref>بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>
 
و اما تفصيل ماجرا چنين است:
 
از جمله آياتى كه در رابطه با ولايت و غدير نازل شد اين دو آيه بود:
 
{{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ}}<ref>سبأ /  ۴۶.</ref>:
 
«بگو من شما را به يك چيز موعظه مى‏ كنم، تا به خاطر خدا دو نفرى و به تنهايى بپا خيزيد. سپس فكر كنيد كه رفيق شما جنون ندارد؛ او نيست مگر ترساننده ‏اى براى شما در برابر عذاب شديد».
 
{{قرآن|إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ}}<ref>مائده /  ۵۵ .</ref>:
 
«صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى ‏پردازند».
 
اين دو آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
 
=== موقعيت تاريخى ===
در همان حال و هوايى كه مؤمنين درباره ولايت پرس و جو مى‏ كردند، منافقين نيز به تكاپو افتاده بودند تا از جزئيات مسئله ولايت باخبر شوند، و شكى نيست كه از اين جستجو نتايجى را براى پيش بينى اهداف شوم خود دنبال مى‏ كردند.
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ضمن ترسيم اين مقطع تاريخى، بيان مفصلى درباره نزول تدريجى دستورات اسلام فرموده و آخرين فرمان الهى را حكم «ولايت» معرفى كرده است، كه مسير دقيق غدير در راستاى تبليغ احكام الهى را به تصوير مى‏ كشد. به متن كلام حضرت در اين باره دل مى‏ سپاريم:
 
خداوند - جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان ‏هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان ‏ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى‏ خواست آنها را در كمتر از چشم بر هم زدن خلق كند مى ‏توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه‏ اى براى امانت داران خود و باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.
 
اولين مسئله‏ اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به {{متن عربی|لا اله الَّا اللَّه}} بود.
 
وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد.
 
وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسليم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس روزه و بعد حج و سپس جهاد و بعد از آن زكات را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود.
 
منافقين به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند:
 
آيا بعد از آنچه بر ما واجب كردى چيز ديگرى هم براى پروردگارت باقى مانده كه بر ما واجب كند؟ خوب است آن را هم ذكر كنى تا دل ما آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است!
 
در پى اين سؤال خداوند اين آيه را نازل كرد:
 
{{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}}: «بگو شما را به يک چيز موعظه مى‏ كنم»، و منظور ولايت بود. بعد از آن اين آيه را نازل كرد:
 
{{قرآن|إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ}}:
 
«صاحب اختيار شما خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را بپا مى‏ دارند و در حال ركوع زكات مى ‏پردازند» .
 
بين امت اختلافى در اين باره وجود ندارد كه آن روز زكات را احدى در حال ركوع پرداخت نكرد مگر يک نفر (يعنى على‏ عليه السلام) ، كه اگر نام او در قرآن برده مى‏ شد (دشمنان) آن را حذف مى‏ كردند ... .
 
و در آن هنگام بود كه خداوند عزوجل فرمود: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...}}.<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>
 
=== تحليل اعتقادى ===
آنچه ارتباط اين آيات را با غدير روشن مى‏ كند قسمت آخر حديث است كه نزول آيه اكمال را بعد از چنين سؤال و جواب [[منافقین]] از پيامبر صلى الله عليه و آله مطرح مى‏ كند.
 
با توجه به اينكه در اين [[احاديث مرتبط با غدير|حدیث]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در صدد پاسخگويى به كسى است كه معناى آياتى از قرآن براى او مشكل شده و حضرت با بيان نورانى خود ابهامات را براى او بر طرف مى‏ كند، و از جمله درباره {{قرآن|إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}} سؤال نموده است، بايد دانست كه حضرت در صدد ذكر مسير داستان غدير نيست، و فقط با اشاره ‏اى به ختم ماجراى غدير كه نزول آيه اكمال است، بيان مى‏ كند كه مراد از {{قرآن|واحدة}} در آيه «ولايت» است.
 
بنابراين از مجموع اين حديث مى ‏توان استفاده كرد كه يكى از مراحل مقدماتى غدير همين سؤال منافقين و پاسخ پيامبر صلى الله عليه و آله با نزول دو آيه قرآن است.<ref>غدير در قرآن، ج۱، ص۳۸-۴۰؛ غدیر در قرآن، ص۲۹۹-۳۰۴؛ واقعه قرآنى غدير، ص۳۹؛ واقعه قرآنى غدير، ص۱۳۷.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۲۱۱: خط ۷۹:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
* '''الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة'''؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
* '''اولین میراث مکتوب از واقعه غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار'''؛ نعمان بن محمد (قاضی نعمان مغربی)، تحقیق: محمد حسینی جلالی، قم: مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
* '''چهارده قرن با غدير''' (اتمام حجت‌ها، بحث‌های علمی، مناظرات، ميراث مکتوب، شعر و ادب، يادگارها و يادبودها)؛ محمدباقر انصاری،‌‌ قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۷۹ش.
* '''ژرفای غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۳ش.
* '''سخنرانی استثنائی غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''الغیبة'''؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ق.
* '''فرائد السمطین'''؛ ابراهیم بن محمد حموی جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسة المحمودی، ۱۳۹۸ق.
* '''کتاب سلیم بن قیس الهلالی'''؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
* '''واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
* '''واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۴

آيه ۵۹ نساء و غدیر
آيه ۵۹ نساء و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهنساء
شماره آیه۵۹
جزء۵
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
ترتیل آیه
ترجمه صوتی

آیه ۵۹ سوره نساء، مشهور به آیه اولی الامر و آیه اطاعت، از آیات نازل‌شده در غدیر که اطاعت از ولی منتخب در غدیر را در راستای اطاعت از خدا و رسول قرار داده است.

با نزول آیه ۵۹ سوره نساء مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيه و عنوان اصلى آن، یعنی «اولو الامر»، درباره گروه خاصى از مؤمنان است يا شامل همه آنان مى‌‏شود؟ در پاسخ خداوند به پيامبرش دستور داد واليان امر مردم را به آنان بشناساند و ولايت را براى آنان تفسير كند. از همين جا بود كه برنامه غدير تدارک ديده شد تا در آن مراسم مفهوم و شئون ولايت به بهترین شكل براى مردم بيان شود. درباره تطبیق این آیه در غدیر روایاتی در منابع نقل شده است.

به‌گفته برخی محققان آیه ۵۹ سوره نساء آیه‌ای است که در متن یکی از ادعیه مربوط به غدیر آمده است. مطرح‌شدن این آیه درباره غدير در این دعا چنین تفسیر شده است: خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته‌ايم به یک مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم؛ اینکه اولى الامر كيست و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟ از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره «اولُو الامْرِ» در آیه پرسيدند؛ حضرت فرمود: جانشينان من تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت‌كننده و هدايت‌شده‌‏اند. خوار كردن خواركنندگان به آنان ضرر نمى‏‌رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است.

آیه‌ای نازل شده در غدیر

آیه ۵۹ سوره نساء، مشهور به آیه اولی الامر و آیه اطاعت، از جمله آیات نازل شده در رخداد غدیر دانسته شده است. پيش از سفر حجةالوداع و واقعه غدير سه آيه از قرآن در مدينه نازل شد كه یکی از آنها آیه ۵۹ سوره نساء بود: Ra bracket.png يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شَىْ‏ءٍ فَرَدُّوهُ اِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى‌] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيک‌فرجام‌تر است. La bracket.png. این آیه به همراه دو آیه دیگر، آیه ولایت و آيه ۱۶ سوره توبه، نازل شده است.[۱]

بستر نزول آیه

با نزول آیه ۵۹ سوره نساء مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين آيه و عنوان اصلى آن، یعنی «اولو الامر»، درباره گروه خاصى از مؤمنان است يا شامل همه آنان مى‌‏شود؟ در پاسخ خداوند به پيامبرش دستور داد واليان امر مردم را به آنان بشناساند و ولايت را براى آنان تفسير كند. از همين جا بود كه برنامه غدير تدارک ديده شد تا در آن مراسم مفهوم و شئون ولايت به بهترین شكل براى مردم بيان شود. در مراسم غدير هم پس از خطابه، مردم به ياد آوردند كه در مدينه درباره این آیه و دو آیه دیگر سؤال كردند و امروز روز پاسخ آن است. اين بود كه درباره همين سه آيه بار ديگر سؤال كردند.

با اين مقدمات كه مردم را براى مسئله ولايت کنجکاو کرده بود جبرئيل بر پيامبر نازل شد و با اشاره به آیه اکمال چنين پيام آورد: «يا محمد، خداوند -جل اسمه- به تو سلام مى‏‌رساند و مى‌فرمايد: من پيامبرى از پيامبرانم و رسولى از فرستادگانم را از دنيا نبردم مگر بعد از كمال دينم و مؤكدنمودن حجتم. اكنون دو مسئله از واجبات باقى مانده كه بايد آن را به قومت ابلاغ نمايى: يكى حج و ديگرى ولايت و خلافت بعد از خودت؛ چرا كه من زمينم را از حجتم خالى نگذاشته‌‏ام و تا ابد خالى نمى‌گذارم.[۲]

پس از پايان خطبه غدير، چند سؤال كه از سوى مؤمنان و نيز منافقین از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيده شد که بر روشنگرى غدير افزود. پس از سؤال سلمان و شخصى ديگر، ابوبكر و عمر سه آيه ۵۹ نساء، ۵۵ مائده و ۱۶ توبه را كه هنگام حركت از مدينه نيز مورد سؤال بودند را مطرح كردند: يا رسول اللَّه، آيا اين سه آيه مخصوص على است؟ حضرت فرمود: آرى، درباره او و جانشينان من تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. فرمود: على برادرم و وزيرم و وارثم و وصيم و خليفه‌‏ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، سپس پسرم حسن، و سپس حسين، و بعد از او نُه نفر از فرزندان پسرم حسين، يكى پس از ديگرى كه قرآن با آنان است و آنان با قرآن‌‏اند. از آن جدا نمى‌‏شوند و قرآن از آنان جدا نمى‏‌شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله در پيشگاه مردم رو به على‏ عليه السلام كرد و فرمود: «مَنْ اَطاعَكَ فَقَدْ اَطاعَنى، وَ مَنْ اَطاعَنى فَقَدْ اَطاعَ اللَّهُ، وَ مَنْ عَصاكَ فَقَدْ عَصانى، وَ مَنْ عَصانى فَقَدْ عَصَى اللَّهُ تَعالى؛ هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده؛ و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و هر كس از تو سرپيچى كند از من سرپيچى كرده، و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است».[۳]

اولی الامر: عنوانی عام یا خاص در آیه

به‌گفته برخی محققان، درباره آیه ۵۹ سوره نساء سؤالی که از سوی مردم مطرح شد این بود که Ra bracket.png أُولِى الْأَمْرِ La bracket.png، به‌معناى «صاحب اختيار»، آيا عنوانی عام است يا منظور افراد خاصى هستند؟ يعنى هر كس امور مردم را در دست بگيرد «اولِى الامْر» خواهد بود؟ پيداست كه سؤال درباره مقام ولايت پاسخى مفصل و شفاف مى‏‌طلبید كه هم ابهامى نماند و هم از سوى فتنه‌جويان مورد سوء استفاده واقع نشود. در پاسخ به چنين سؤال مهمى خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد مسئله ولايت را هم مثل نماز و زكات و حج به‌طور كامل بيان كند و صاحبان اين ولايت را به مردم بشناساند و در غدیر على‏ عليه السلام را به امامت منصوب کند. بنابراين واقعه غدير پاسخ به سؤالى بزرگ درباره ولايت است كه از نزول سه آيه قرآن، از جمله آیه ۱۶ سوره توبه، نشأت گرفته است.

داستان اين تسلسل تاريخى از زبان امام علی علیه السلام در اتمام حجت‏‌هاى خود در زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و در حضور حاضران غدير در مسجد پيامبر چنین نقل شده است: وقتى آیات ۵۹ نساء، ۵۵ مائده و ۱۶ توبه نازل شد مردم گفتند: يا رسول اللَّه! آيا مخصوص بعضى از مؤمنين است يا شامل همه مى‌‏شود؟ خداوند عزوجل به پيامبرش دستور داد واليانِ امر مردم را به آنان معرفى كند و ولايت را برايشان تفسیر كند، همان‌گونه كه نماز و زکات و حجّشان را تفسير كرده است و مرا در غدير خم منصوب نمايد.

(در غدير) پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى مردم! خداوند مرا براى رسالتى فرستاده كه سينه‏‌ام از آن به تنگ آمد و گمان كردم كه مردم مرا تکذیب مى‏‌كنند، ولى خدا مرا تهديد كرده كه يا آن رسالت را ابلاغ كنم و يا مرا عذاب خواهد كرد! سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا براى جمع شدن مردم ندا كنند. آنگاه خطابه‌‏اى ايراد كرد و فرمود: اى مردم، آيا مى‏‌دانيد كه خداى عزوجل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. فرمود: يا على، بپاخيز. من هم بپا خاستم و آن حضرت فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ». سلمان برخاست و گفت: يا رسول اللَّه، اين ولايت چگونه ولايتى است؟ فرمود: ولايتى همچون ولايت من، هركس من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار داشته‌‏ام على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد. اينجا بود كه خداوند تعالى آيه ۳ سوره مائده را نازل كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله با تكبير چنين فرمود: اللَّه اكْبَر، كمال نبوت من و تكميل دين خدا ولايت على‏ عليه السلام بعد از من است.

ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه، اين آيات مخصوص على ‏عليه السلام است؟ حضرت فرمود: آرى، درباره او و جانشينانم تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما روشن فرما. فرمود: برادرم على و وزيرم و وارثم و وصيّم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من. سپس پسرم حسن و بعد حسين و آنگاه نُه نفر از فرزندان پسرم حسين كه يكى پس از ديگرى خواهند بود. قرآن با آنان است و آنان با قرآنند. از آن جدا نمى‌شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى‌شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.[۴]

تحليل اعتقادى آیه

به‌گفته برخی محققان، مراسم عظيم غدير به‌دستور خدا براى پاسخ به چند سؤال حياتى پيرامون ركن اعتقادى ولايت تشكيل شد. اگر اين سؤال‌‏ها و پاسخ آنها را از متن بالا استخراج شوند، نتايج زير به‌دست مى‌‏آيد كه تفسيرى بر آیه ۵۹ سوره نساء و دو آیه دیگر است:

  1. سؤال: آيا مسئله ولايت و صاحب اختيارى مردم مخصوص افراد خاصى است، يا آنكه منظور اصل به‌دست گرفتن امور مردم است و افراد آن مهم نيستند و مى‏‌توانند در هر زمانى انتخاب شوند؟ پاسخ: ولايت و صاحب اختيارى مردم نه تنها عموميت ندارد، بلكه مخصوص دوازده نفرِ معين شده است كه مقام عصمت را دارند.
  2. سؤال: پشتوانه اين ولايت و صاحب اختيارى مردم چيست؟ پاسخ: ولايتِ خدا اصل اين ولايت بر مردم است. در پله دوم ولايت رسول اللَّه ‏صلى الله عليه و آله است و در امتداد آن ولايت ائمه‏ عليهم السلام قرار دارد. بنابراين ولايت پيامبر و امام به ترتيب تكيه بر ولايت اول دارد كه ولايت خالق جهان بر مخلوقاتش است.
  3. سؤال: آيا ولايت مخصوص على‏ عليه السلام است؟ پاسخ: على و جانشينانش تا روز قيامت صاحب اين ولايتند، كه عبارتند از حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين‏ عليهم السلام.
  4. سؤال: محدوده اين ولايت چقدر است؟ پاسخ: عيناً مانند ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله است و به‌معناى صاحب اختيارى بر همه مردم در همه ابعاد حتى امور شخصى آنان است.
  5. سؤال: اهميت ولايت چقدر است؟ پاسخ: با اين ولايت دين كامل شده و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان ختم نبوت به انجام رسيده است.[۵]

روایاتی در تأیید تفسیر غدیری آیه

روایاتی در تأیید تفسیر غدیری آیه ۵۹ سوره نساء وارد شده است؛ از جمله:

روایتی از سلیم بن قیس

ابان بن ابى‌‏عيّاش از سليم بن قيس نقل مى‌كند كه گفت: از على بن ابى‌طالب ‏عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ايمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين‏، مرا از ايمان خبر ده به‌طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم. حضرت پايه‌هاى ايمان را بيان كرد و سپس فرمود: كم‏ترين چيزى كه شخص با آن گمراه مى‏‌شود آن است كه حجت خدا در زمين و شاهد او بر خلقش را كه امر به اطاعت او نموده و ولايتش را واجب كرده، نشناسد. آن مرد عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، آنان را برايم نام ببر. فرمود: كسانى كه خداوند ايشان را با خود و پيامبرش قرين نموده و فرموده «از خدا و پيامبر و اولى الامرتان پيروى كنيد».[۶]

روایتی در جنگ صفین

در جنگ صفین، پس از ردّ و بدل شدن نامه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاویة بن ابوسفیان، حضرت در ميان لشكرش بر فراز منبر قرار گرفت و فرمود: اى مردم، مناقب من بيشتر از آن است كه شمرده شود. من با ذكر آنچه خداوند در كتابش نازل كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله درباره من فرموده از ذكر ساير مناقب و فضايلم صرف‌نظر مى‏‌كنم. شما را به خدا قسم می‌دهم درباره قول خداوند: «اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد»... مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين مخصوص بعضى از مؤمنان است يا شامل همه آنان است؟ اينجا بود كه خداوند عزوجل دستور داد تا به مردم بفهماند كه آيات درباره چه كسى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند همانطور كه نماز و روزه و زكات و حجّشان را بيان كرده است. آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد و فرمود: «خداوند رسالتى را به من سپرده كه به‌خاطر آن سينه‏‌ام به تنگ آمده است و چنين گمان برده‌‏ام كه مردم مرا تكذيب مى‌‏كنند، ولى خداوند مرا ترسانده كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد. اى على، بپا خيز»!

سپس نداى نماز جماعت داد و نماز ظهر را با مردم خواند و سپس فرمود: «اى مردم، خداوند صاحب اختيار من و من صاحب اختيار مؤمنان هستم و اختيارم بر آنان از خودشان بيشتر است. بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بوده‌‏ام، على صاحب اختيار اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد. يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار گردان هر كس او را خوار كند».[۷]

روایتی از امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر عليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد» درباره  على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام نازل شده است. ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى‏‌گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏‌ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟ حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را)، و نيز نازل كرده «از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.

(در بيان كلمه «اولى الامر») پيامبر صلى الله عليه و آله درباره على‏ عليه السلام فرموده است: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، و نيز فرموده است: «شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى‌‏كنم...». اگر پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت مى‏‌كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏‌كرد آل‌عباس و آل‌عقيل و ديگران آن را ادعا مى‌كردند. ...وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود... . چون پيامبر صلى الله عليه و آله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.[۸]

آیه در متن یک دعای غدیری

به‌گفته برخی محققان آیه ۵۹ سوره نساء آیه‌ای است که در متن یکی از ادعیه مربوط به غدیر آمده است. يكى از جلوه‏‌هاى قرآنى غدير دعاها و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدیر پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -به‌خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است- ناگفته‌‏هايى از مسئله غدير به‌چشم مى‏‌خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏‌شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏‌هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.[۹]

آیه در متن دعا

به‌نقل از منابع، آیه ۵۹ نساء در دعايى كه بعد از نماز روز عيد غدير خوانده می‌شود چنين آمده است:«رَبَّنا انَّكَ امَرْتَنا بِطاعَةِ وُلاةِ امْرِكَ وَ امَرْتَنا انْ نَكُونَ مَعَ الصّادِقينَ فَقُلْتَ: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قُلْتَ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ. رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا؛ پروردگارا، تو به ما دستور اطاعت از واليان امرت داده‌اى و نيز دستور داده‌اى كه با راستگویان باشيم و فرموده‌‏اى: اطاعت كنيد از خدا و رسول و از اولى الامرتان و نيز فرموده‌‏اى: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد تقواى خدا پيشه كنيد و با راستگویان باشيد. پروردگارا، ما شنيديم و اطاعت كرديم».[۱۰]

نتيجه اعتقادى آیه در دعا: با اولو الامر باشید

مطرح‌شدن آيه ۵۹ سوره نساء، درباره غدير در این دعا چنین تفسیر شده است: خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته‌ايم به یک مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم؛ اینکه اولى الامر كيست و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟ از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره «اولُو الامْرِ» در آیه پرسيدند؛ حضرت فرمود: جانشينان من تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت‌كننده و هدايت‌شده‌‏اند. خوار كردن خواركنندگان به آنان ضرر نمى‏‌رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است.[۱۱]

در غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله اولين نفر از اين جانشينان را به همه معرفی کرد. سپس يازده امام بعد از او را نيز براى همه روشن ساخت. نتيجه‌‏گيرى از اين همه آن است كه هر كس امامت غدير را نپذيرد و امام ديگرى براى خود انتخاب كند، از اولوالامر قرآنى اطاعت نكرده كه قرين خدا و رسول هستند. در نتيجه از كسانى اطاعت كرده كه غير دستور خدا يا ضد دستور خدا عمل کردند و در نگاه ديگر با دروغگویان بوده‌اند يا با كسانى كه راستی آنان تأييد نشده است.[۱۲]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۱، ص۳۰.
  2. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵، ح۲۵۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۱-۲۰۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۳.
  3. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۱.
  4. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵، ح۲۵۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۳.
  5. غدیر در قرآن، ج۱، ص۳۳-۳۴؛ واقعه قرآنى غدير، ص۱۱۲-۱۱۵؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۸۱.
  6. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۵۷.
  7. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۷-۱۴۸.
  8. بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۱۱.
  9. غدير در قرآن، ج۳، ص۳۵۵.
  10. الاقبال، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۹.
  11. الغيبة، ص۷۰.
  12. ژرفاى غدير، ص۱۹۵؛ اولين ميراث مكتوب درباره غدير، ص۱۴؛ اولين ميراث مكتوب درباره غدير، ص۳۵؛ سخنرانى استثنائى غدير، ص۸۱؛ چهارده قرن با غدير، ص۵۱؛ اسرار غدير، ۲۶۳-۲۷۲؛ اسرار غدير، ص۲۷۵.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • اولین میراث مکتوب از واقعه غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • چهارده قرن با غدير (اتمام حجت‌ها، بحث‌های علمی، مناظرات، ميراث مکتوب، شعر و ادب، يادگارها و يادبودها)؛ محمدباقر انصاری،‌‌ قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۷۹ش.
  • ژرفای غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۳ش.
  • سخنرانی استثنائی غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الغیبة؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: مکتبة الصدوق، ۱۳۹۷ق.
  • فرائد السمطین؛ ابراهیم بن محمد حموی جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسة المحمودی، ۱۳۹۸ق.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.