آيات ۱۰ تا ۲۵ بقره و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== آیه«فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً...»<ref>بقره / ۱۰-۱۵.واقعه قرآنى غدير: ص ۱۷۶-۱۸۲.</ref> ==
{{جعبه اطلاعات آیه
با ديدن معجزات [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] ‏عليه السلام پس از [[غدیر]] و در [[مدینه]] ، قلوب [[منافقین]] مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند.
| عرض =  
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| عنوان =آيات ۱۰ تا ۲۵ بقره و غدیر
| سوره =بقره
| آیه =۱۰ تا ۲۵
| جزء =۱
| شأن نزول =  
| مکان نزول =مدینه
| موضوع =وصف منافقان در عدم پذیرش غدیر  
}}
'''آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره''' وصف منافقان در عدم پذیرش غدیر دانسته شده است.  


در اين باره خداوند در آيات ۱۰ الى ۱۵ سوره بقره چنين فرمود:{{قرآن|فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ}}: «در قلب آنان مرض است»، يعنى در قلوب اين متمردين شک كننده بيعت‏ شكن از بيعتى كه براى على بن ابى‏ طالب گرفتى مرضى ايجاد شد.
در بخشی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره، یکی از دلایل عدم پذیرش غدیر بیماری دل‌های منافقان دانسته شده است. گفته شده که با دیده‌شدن معجزات [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] ‏عليه السلام پس از [[غدیر]]، قلوب [[منافقین|منافقان]] بیماری بيشترى يافت، علاوه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند. در بخشی دیگر از این آیات شكنندگان بيعتِ غدير اصلاح‌گران ظاهری و مفسدان واقعی شناسانده شده‌اند: زیرا خداوند حقیقت حال آنان، که به بندگان مستضعف خدا خود را مصلح معرفی می‌کردند افشا کرده و نشان‌داده که آنان نه تنها مصلح نیستند، بلکه به‌واسطه نفاقشان نسبت به غدیر مفسد هستند.  


{{قرآن|فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً}}: «خداوند هم اين مرض را بيشتر كرد» به گونه ‏اى كه با ديدن اين نشانه‏ ها و معجزات قلوب آنان متحيّر گرديد،{{قرآن|وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ}}:
در بخشی دیگر از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است‌: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]]، به بيعت‌شكنان می‌گفتند به حقیقت غدیر ایمان بیاورید و آنان در خفا آن مؤمنان را نادان می‌شمردند. خداوند در پاسخ به این طعنه منافقان، آنان را نادان خوانده است.


«و براى آنان عذاب دردناكى است به خاطر آنچه دروغ مى ‏پندارند» كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب مى‏ كنند؛ و در اين سخنشان كه مى گويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مى ‏گويند.
== عدم پذیرش غدیر به‌دلیل بیماری دل ==
در آیات ۱۰ تا ۱۵ سوره بقره یکی از دلایل عدم پذیرش غدیر بیماری دل‌های آنان دانسته شده است. گفته شده که با دیده‌شدن معجزات [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] ‏عليه السلام پس از [[غدیر]]، قلوب [[منافقین]] بیماری بيشترى يافت، علاوه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند:<ref>واقعه قرآنى غدير، ص۱۷۶-۱۸۲.</ref> {{قرآن|فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ|ترجمه=در قلب آنان مرض است}}: يعنى در دل‌های اين انسان‌های شک‌كننده، که بيعتى كه براى على بن ابى‏‌طالب گرفتى شکستند، مرضى ايجاد شد. {{قرآن|فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً|ترجمه=خداوند هم اين مرض را بيشتر كرد}} به‌گونه‌‏اى كه با ديدن اين نشانه‏‌ها و معجزات دل‌های آنان متحيّر گشت: {{قرآن|وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ|ترجمه=و براى آنان عذاب دردناكى است به‌خاطر آنچه دروغ مى‌‏پندارند}}؛ زیرا پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب مى‏‌كنند و در اين سخنشان كه مى‌گويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مى‌‏گويند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref>


آنگاه كه به اين شكنندگان بيعتِ غدير گفته مى ‏شود:{{متن عربی|لا تُفْسِدُوا فِى الاَرْضِ}}: «در زمين فساد نكنيد» با اظهار [[بیعت‏]] شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا كه دين آنان را در دلشان مشوّش مى‏ كنيد و آنان را در اعتقادشان متحير می ‏نماييد،{{متن عربی|قالُوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ}}: «مى‏ گويند ما اصلاح كنندگانيم» ، زيرا ما نه به دين محمد و نه غير محمد اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم.
== اصلاح‌گران ظاهری و مفسدان واقعی ==
گفته شده که آنگاه كه به اين شكنندگان بيعتِ غدير گفته مى‌‏شد که {{قرآن|لا تُفْسِدُوا فِى الاَرْضِ|ترجمه=در زمين فساد نكنيد}} با اظهار بیعت‏‌شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا، برای ایجاد تزلزل در ایمان آنان می‌گفتند: {{قرآن|قالُوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ|ترجمه=مى‏‌گويند ما اصلاح‌كنندگانيم}} زيرا ما نه به دين محمد و نه غير آن اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم. ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين او نشان مى‏‌دهيم، ولى در باطن طبق خواسته‌‏هاى خود عمل مى‏‌كنيم. از امكانات زندگى استفاده مى‌‏كنيم و نفس خود را از  بندگی محمد آزاد مى‏‌نماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مى‏‌سازيم، به‌گونه‌‏اى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به‌دست دشمنانش سالم بمانيم.


ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين او نشان مى‏ دهيم، ولى در باطن طبق خواسته ‏هاى خود عمل مى‏ كنيم.
در پاسخ به این نگاه خداوند مى‌‏فرمايد: {{قرآن|اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ|ترجمه=بدانيد كه آنان فسادكننده هستند}}؛ زیرا خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مى‌‏نمايد و به مؤمنان دستور لعن آنان را مى‏‌دهد. دشمنان مؤمنان نيز ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مى‏‌پندارند با آنان نيز منافقانه رفتار مى‏‌كنند، همان‌گونه كه با اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله با نفاق رفتار مى‏‌كنند. از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد و به‌عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۶-۱۴۷؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۹-۱۶۰.</ref>


از امكانات زندگى و رفاه آن استفاده مى ‏كنيم و نفس خود را از رِقيَّت محمد آزاد مى‏ نماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مى‏ سازيم به گونه ‏اى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم، و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به دست دشمنانش سالم بمانيم!
== طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن ==
در قسمتی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره روایت طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است: {{قرآن|وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ|ترجمه=و هنگامى كه به آنان گفته مى‏‌شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏‌گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند، ولى خودشان نمى‌‏دانند}}.


خداوند عزوجل مى ‏فرمايد:{{قرآن|اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ}}: «بدانيد كه آنان فساد كننده هستند»، با اين مطالبى كه درباره امور خود مى‏ گويند، چرا كه خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مى ‏نمايد و به مؤمنين دستور لعن آنان را مى‏ دهد. دشمنان مؤمنين نيز ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مى‏ پندارند با آنان نيز منافقانه رفتار مى‏ كنند، همان گونه كه با اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله با نفاق رفتار مى‏ كنند.
درباره این قسمت از آیات ۱۰ تا ۲۵ بقره و ارتباط آن با غدیر چنین گفته شده است: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]]، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] به اين بيعت‌شكنان مى‌گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد».


از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد، و به عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند.
آنان به اين مؤمنان پاسخى نمى‏‌دهند، زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند؛ اما به منافقان مورد اعتمادشان مى‏‌گويند: {{قرآن|اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ|ترجمه=آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم}}. منظور منافقان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه پیروان على‏ عليه السلام به‌شمار می‌روند. اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏‌دانند كه در برابر دشمنان پیامبر روش تندى دارند و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏‌كنند و ساير سردمداران و مخالفان محمد نيز آنان را هلاک مى‏‌نمايند.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۷؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref>


اين كلام خداوند كه مى ‏فرمايد: {{قرآن|وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ}}:
== پاسخ به طعنه منافقان ==
به‌نقل از محققان، پاسخ طعنه منافقان به پیروان غدیر در آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره چنین آمده است: {{قرآن|اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ|ترجمه=بدانيد كه خودشان سفيهانند}}؛ زیرا در مسئله پيامبر صلى الله عليه وآله آن‌گونه كه بايد توجه نكرده‌اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه نصب على ‏عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. اينان با دقت‌نكردن به اتمام‌حجت‌هاى خدا جاهل مانده‏‌اند و از پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفانشان مى‌ترسند؛ چرا كه در صورت غلبه یکی، از دیگری در امان نيستند. بنابراين آنان نادانند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافران براى آنان قابل تحقق است.


«و هنگامى كه به آنان گفته مى‏ شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏ گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند ولى خودشان نمى ‏دانند» .
اينان منافقانه در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على‏ عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مى‌نمايند، همان‌گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على‏ عليهما السلام مى‌‏نمايند. با اين روش، دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله هم مى‏‌پندارند كه نفاق اينان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام است. {{قرآن|وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ|ترجمه=ولى خود منافقان متوجه اين حقيقت نيستند}} و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مى‏‌کند و آنان را خوار مى‌نمايد و مورد لعنت قرار مى‏‌دهد و بى‏‌ارزش تلقى مى‌‏نمايد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۷-۱۴۸؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۶۱.</ref>


اين آيه درباره اين است كه وقتى برگزيدگان مؤمنين مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار به اين بيعت شكنان مى ‏گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد» .
كلام خداوند كه مى‌فرمايد:{{قرآن|وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا، وَ اِذا خَلَوا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكُمْ اِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ|ترجمه=و هنگامى كه ايمان‌آورندگان را ملاقات كنند مى‌‏گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطينشان خلوت كنند مى‌گويند: ما با شماييم و ما مؤمنان را مسخره مى‌‏كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏‌گيرد و به آنان مهلت مى‏‌دهد كه در طغيان خود متحير بمانند}} نیز درباره آن است كه اين بيعت‏‌شكنان، كه بر مخالفت با على ‏عليه السلام، وقتى با مؤمنان روبه‌رو مى‏‌شدند مى‏‌گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده‌‏ايم.<ref>عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۵.</ref>


آنان به اين مؤمنين پاسخى نمى‏ دهند زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مى‏ آيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از كتمان آن مطمئن هستند مى‏ گويند:{{قرآن|اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ}}: «آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم»، و منظورشان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه در پيشگاه على‏ عليه السلام محبت خالصانه و اطاعت محض را تقديم نموده ‏اند، و ولايت دوستان على و دشمنى با او را علنى ساخته ‏اند.
== پانویس ==
{{پانویس}}


اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏ دانند كه در برابر دشمنان محمد روش تندى دارند، و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏ كنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد نيز آنان را هلاك مى‏ نمايند.
==منابع==
{{منابع}}
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال'''؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
{{پایان منابع}}


{{قرآن|اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ}}: «بدانيد كه خودشان سفيهانند» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبر صلى الله عليه وآله آن گونه كه بايد توجه نكرده ‏اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن على ‏عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند.
[[رده:آیات مربوط به دشمنان غدیر]]
 
اينان با دقت نكردن اتمام حجت هاى خدا جاهل مانده‏ اند، و از پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفينشان مى ‏ترسند، چرا كه در امان نيستند كه كدامشان غالب مى‏ شود و مى‏ ترسند كه مبادا همراه آنان هلاک شوند. بنابراين آنان سفيهند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!!
 
اينان با نفاقشان در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على‏ عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مى ‏نمايند، همان گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على‏ عليهما السلام و ولايت دشمنان ايشان مى ‏نمايند. با اين روش دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله هم مى‏ پندارند كه نفاق اينان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام است.
 
«{{قرآن|وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ}}: «ولى خود منافقين متوجه اين حقيقت نيستند» ، و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مى‏ فرمايد، و آنان را خوار مى ‏نمايد و مورد لعنت قرار مى‏ دهد و بى‏ ارزش تلقى مى ‏نمايد.
 
كلام خداوند كه مى ‏فرمايد:{{قرآن|وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا، وَ اِذا خَلَوا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكُمْ اِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}:
 
«و هنگامى كه ايمان آورندگان را ملاقات كنند مى ‏گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطينشان خلوت كنند مى ‏گويند: ما با شماييم و ما مؤمنين را استهزاء مى ‏كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏ گيرد و به آنان مهلت مى‏ دهد كه در طغيان خود متحير بمانند».
 
اين آيه درباره آن است كه اين بيعت‏ شكنان كه بر مخالفت با على ‏عليه السلام و مانع شدن خلافت از او هم پيمان شده بودند، وقتى با مؤمنين رو به رو مى‏ شدند مى‏ گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده ‏ايم.<ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۲۳-۲۶۶ و ج ۳۷ ص ۱۴۲-۱۴۸، عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۴-۱۶۱.</ref>
 
== پانویس ==
<references />
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۶

آيات ۱۰ تا ۲۵ بقره و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهبقره
شماره آیه۱۰ تا ۲۵
جزء۱
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعوصف منافقان در عدم پذیرش غدیر

آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره وصف منافقان در عدم پذیرش غدیر دانسته شده است.

در بخشی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره، یکی از دلایل عدم پذیرش غدیر بیماری دل‌های منافقان دانسته شده است. گفته شده که با دیده‌شدن معجزات امیرالمؤمنین ‏عليه السلام پس از غدیر، قلوب منافقان بیماری بيشترى يافت، علاوه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند. در بخشی دیگر از این آیات شكنندگان بيعتِ غدير اصلاح‌گران ظاهری و مفسدان واقعی شناسانده شده‌اند: زیرا خداوند حقیقت حال آنان، که به بندگان مستضعف خدا خود را مصلح معرفی می‌کردند افشا کرده و نشان‌داده که آنان نه تنها مصلح نیستند، بلکه به‌واسطه نفاقشان نسبت به غدیر مفسد هستند.

در بخشی دیگر از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است‌: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند سلمان، به بيعت‌شكنان می‌گفتند به حقیقت غدیر ایمان بیاورید و آنان در خفا آن مؤمنان را نادان می‌شمردند. خداوند در پاسخ به این طعنه منافقان، آنان را نادان خوانده است.

عدم پذیرش غدیر به‌دلیل بیماری دل

در آیات ۱۰ تا ۱۵ سوره بقره یکی از دلایل عدم پذیرش غدیر بیماری دل‌های آنان دانسته شده است. گفته شده که با دیده‌شدن معجزات امیرالمؤمنین ‏عليه السلام پس از غدیر، قلوب منافقین بیماری بيشترى يافت، علاوه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند:[۱] Ra bracket.png فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ؛ در قلب آنان مرض است La bracket.png: يعنى در دل‌های اين انسان‌های شک‌كننده، که بيعتى كه براى على بن ابى‏‌طالب گرفتى شکستند، مرضى ايجاد شد. Ra bracket.png فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً؛ خداوند هم اين مرض را بيشتر كرد La bracket.png به‌گونه‌‏اى كه با ديدن اين نشانه‏‌ها و معجزات دل‌های آنان متحيّر گشت: Ra bracket.png وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛ و براى آنان عذاب دردناكى است به‌خاطر آنچه دروغ مى‌‏پندارند La bracket.png؛ زیرا پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب مى‏‌كنند و در اين سخنشان كه مى‌گويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مى‌‏گويند.[۲]

اصلاح‌گران ظاهری و مفسدان واقعی

گفته شده که آنگاه كه به اين شكنندگان بيعتِ غدير گفته مى‌‏شد که Ra bracket.png لا تُفْسِدُوا فِى الاَرْضِ؛ در زمين فساد نكنيد La bracket.png با اظهار بیعت‏‌شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا، برای ایجاد تزلزل در ایمان آنان می‌گفتند: Ra bracket.png قالُوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ مى‏‌گويند ما اصلاح‌كنندگانيم La bracket.png زيرا ما نه به دين محمد و نه غير آن اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم. ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين او نشان مى‏‌دهيم، ولى در باطن طبق خواسته‌‏هاى خود عمل مى‏‌كنيم. از امكانات زندگى استفاده مى‌‏كنيم و نفس خود را از بندگی محمد آزاد مى‏‌نماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مى‏‌سازيم، به‌گونه‌‏اى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به‌دست دشمنانش سالم بمانيم.

در پاسخ به این نگاه خداوند مى‌‏فرمايد: Ra bracket.png اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ؛ بدانيد كه آنان فسادكننده هستند La bracket.png؛ زیرا خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مى‌‏نمايد و به مؤمنان دستور لعن آنان را مى‏‌دهد. دشمنان مؤمنان نيز ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مى‏‌پندارند با آنان نيز منافقانه رفتار مى‏‌كنند، همان‌گونه كه با اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله با نفاق رفتار مى‏‌كنند. از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد و به‌عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند.[۳]

طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن

در قسمتی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره روایت طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است: Ra bracket.png وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ و هنگامى كه به آنان گفته مى‏‌شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏‌گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند، ولى خودشان نمى‌‏دانند La bracket.png.

درباره این قسمت از آیات ۱۰ تا ۲۵ بقره و ارتباط آن با غدیر چنین گفته شده است: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند سلمان، مقداد، ابوذر و عمار به اين بيعت‌شكنان مى‌گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد».

آنان به اين مؤمنان پاسخى نمى‏‌دهند، زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند؛ اما به منافقان مورد اعتمادشان مى‏‌گويند: Ra bracket.png اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ؛ آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم La bracket.png. منظور منافقان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه پیروان على‏ عليه السلام به‌شمار می‌روند. اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏‌دانند كه در برابر دشمنان پیامبر روش تندى دارند و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏‌كنند و ساير سردمداران و مخالفان محمد نيز آنان را هلاک مى‏‌نمايند.[۴]

پاسخ به طعنه منافقان

به‌نقل از محققان، پاسخ طعنه منافقان به پیروان غدیر در آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره چنین آمده است: Ra bracket.png اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ؛ بدانيد كه خودشان سفيهانند La bracket.png؛ زیرا در مسئله پيامبر صلى الله عليه وآله آن‌گونه كه بايد توجه نكرده‌اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه نصب على ‏عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. اينان با دقت‌نكردن به اتمام‌حجت‌هاى خدا جاهل مانده‏‌اند و از پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفانشان مى‌ترسند؛ چرا كه در صورت غلبه یکی، از دیگری در امان نيستند. بنابراين آنان نادانند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافران براى آنان قابل تحقق است.

اينان منافقانه در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على‏ عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مى‌نمايند، همان‌گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على‏ عليهما السلام مى‌‏نمايند. با اين روش، دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله هم مى‏‌پندارند كه نفاق اينان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام است. Ra bracket.png وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ ولى خود منافقان متوجه اين حقيقت نيستند La bracket.png و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مى‏‌کند و آنان را خوار مى‌نمايد و مورد لعنت قرار مى‏‌دهد و بى‏‌ارزش تلقى مى‌‏نمايد.[۵]

كلام خداوند كه مى‌فرمايد:Ra bracket.png وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا، وَ اِذا خَلَوا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكُمْ اِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ و هنگامى كه ايمان‌آورندگان را ملاقات كنند مى‌‏گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطينشان خلوت كنند مى‌گويند: ما با شماييم و ما مؤمنان را مسخره مى‌‏كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏‌گيرد و به آنان مهلت مى‏‌دهد كه در طغيان خود متحير بمانند La bracket.png نیز درباره آن است كه اين بيعت‏‌شكنان، كه بر مخالفت با على ‏عليه السلام، وقتى با مؤمنان روبه‌رو مى‏‌شدند مى‏‌گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده‌‏ايم.[۶]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير، ص۱۷۶-۱۸۲.
  2. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۶-۱۵۷.
  3. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۶-۱۴۷؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۹-۱۶۰.
  4. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۷؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۶۰-۱۶۱.
  5. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۷-۱۴۸؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۶۱.
  6. عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۵.

منابع

  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.