آيه ۴۶ حجر و غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
فرمانهای الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آنگونه كه او دستور داده عمل شود. همانگونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه میکند، بههمان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحباختيارى على بن ابىطالب عليه السلام سر باز مىزند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بىتقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهمتر از بىتقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گستردهاى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مىيابند؛ مثلاً كسى كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مىگيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> | فرمانهای الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آنگونه كه او دستور داده عمل شود. همانگونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه میکند، بههمان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحباختيارى على بن ابىطالب عليه السلام سر باز مىزند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بىتقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهمتر از بىتقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گستردهاى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مىيابند؛ مثلاً كسى كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مىگيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> | ||
عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است: | عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است: | ||
* [[امام صادق عليه السلام]] | * [[امام صادق عليه السلام]] ايمانآوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مىكند: «متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مىآورند».<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۲۱، ح۵۹.</ref> | ||
* [[امام باقر عليه السلام]]: «بهخدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که از خدا میترسد و او را اطاعت میکند».<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۹۷.</ref> | |||
در | === ارتباط بیتقوایی و نپذیرفتن ولایت === | ||
نقطه مقابل تلازم تقوا و ولایتپذیری، ارتباط بىتقوايى با نپذیرفتن [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت امامان عليهم السلام]] است. اگر مخالفان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام تقوا داشتند در رأس همه فرمانها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم خداوند نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى بهمعناى بىتقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر شده است. | |||
در رخدادهای مقارن غصب خلافت، چند نفر از معترضان بر [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] برای توصیف رفتار او با ولایت از واژه «تقوا» استفاده كردند و او را در حضور مردم بىتقوا معرفى نمودند. برای نمونه، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] خطاب به ابوبکر گفت: «اى ابوبكر، تقوا پيشه كن و از اين جايى كه نشستهاى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند... و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزادشدگان و مطرودشدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد».<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۱.</ref> | |||
سلمان دو سوى تقوا و بىتقوايى را تبيين مىكند و نشان مىدهد كه آثار سوء بىتقوايى تا كجا پيش مىرود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند؛ چنانكه اين اتفاق بهوقوع پيوست و چه خونهاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرنها ريخته شد و چه كسانى حكومت را در دست گرفتند كه فتنههاى عظيمى برپاکردند. اين چنین بىتقوايى با هیچ بی تقوایی و گناه دیگری قابل مقایسه نیست. | |||
همچنین، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] به ابوبکر چنين گفت: «اى ابوبكر، از ظلم خود بازگرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانهات بنشين و بر گناهت گريه كن و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كردهاى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۹۶.</ref> در اين كلام مقداد، توبه از آن بىتقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوا سفارش شده كه لازمهاش باز پس دادن خلافتِ غصبشده است. | |||
ابوايوب انصارى نيز بىتقوايى مردم در يارى غاصبان خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوبشده الهى را موضوع سخن خويش قرار داده و چنين گفته است: «اى بندگان خدا، درباره اهل بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد. در پيشگاه خدا توبه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۹.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۰
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | حجر |
شماره آیه | ۴۶ |
جزء | ۱۴ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مکه |
ترتیل آیه ترجمه صوتی |
آیهای درباره پذیرندگان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از جمله آيات قرآن است که بهصورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است.
مقامات و شئونى كه درباره دوستان اميرالمؤمنين عليه السلام در اين قسمتها مطرح شده از پايههاى اعتقادى آن، يعنى داشتن قلبى مطمئن و بیتردید آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان، يعنى «ايمان به غيب» رسيده است. آنگاه رستگارى آنان مورد تأیید خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است. آن پاداش بزرگ بهشت و دوری از آتش و استقبال از دوستداران على عليه السلام با سلام بهشتى.[۱]
اين آيات تضمينشده در كلام پيامبر صلى الله عليه وآله ۶ آيه است كه از جمله اين آیات، آیه ۴۶ سوره حجر است: إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ؛ [به آنان گويند:] «با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.» .[۲]
آیه در متن خطبه
آیه ۴۶ سوره حجر در متن خطبه غدیر چنین آمده است: «الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليم؛ بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در امنیت وارد بهشت میشوند و فرشتگان با سلام به ملاقات آنان مىآيند».[۳]
موقعيت تاريخى استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۴۶ سوره حجر چنین ترسیم شده است: در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله از تبیین اصل مسئله امامت فراغت يافت، به معرفى دوستان و دشمنان امامت پرداخت. در اين قسمت از اواسط خطبه مسئله واردشدن باشکوه دوستان امامت به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان کرد: آیه ۴۶ سوره حجر و آیه ۷۳ سوره زمر که با تغییراتی متناسب با کلام پیامبر در خطبه آمده است.[۴]
موقعیت قرآنی
آیه ۴۶ سوره حجر، ضمن ضمن اتمامحجتهاى خدا بر ابليس آمده كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت. ضمن این مؤاخذه خدا به او فرمود: وعدهگاه گمراهشوندگان بهدست تو جهنم است؛ در مقابل، وعدهگاه پرهیزکاران بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.[۵]
تحليل اعتقادى آیه: ارتباط دوسویه تقوا و ولایت
درباره تحلیل اعتقادی قرارگرفتن آیه ۴۶ سوره حجر در متن خطبه غدیر چنین گفته شده است: از جهت تفسيرى دو نقطه مهم در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله پيرامون اين آيه در خطبه غدير نهفته است: يكى ارتباط تقوا و ولايت و ديگرى تشريفات خاص براى ورود باشکوه شيعيان به بهشت.
در مورد ارتباط تقوا و ولايت بايد گفت: موضوع اين آيه، بنابر آیه قبلی (آیه ۴۵ حجر)، «متقين» است كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن را به دوستان دوازده امام عليهم السلام تأويل کرده است. نكته مهم ارتباط تقوا و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بىتقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود. «تقوا» بهمعناى ترس از خدا و اطاعت از فرمانهای اوست، و اصل آن بهمعناى «حفظ از خطر» است. در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مىشود.بنابراین، تقوا فقط در عمل و در هنگام ارتکاب گناه خود را نشان نمىدهد، بلكه ظهور آثار تقوا در دو موقعيت در زندگى بروز مىكند: يكى در مقام اعتقاد و فكر و ديگرى در مقام عمل كه در مقام عمل نيز تأثيريافته از گناه قلب و فكر است.
فرمانهای الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آنگونه كه او دستور داده عمل شود. همانگونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه میکند، بههمان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحباختيارى على بن ابىطالب عليه السلام سر باز مىزند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بىتقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهمتر از بىتقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گستردهاى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مىيابند؛ مثلاً كسى كه ولايت ائمه عليهم السلام را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مىگيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.[۶]
عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است:
- امام صادق عليه السلام ايمانآوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مىكند: «متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مىآورند».[۷]
- امام باقر عليه السلام: «بهخدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که از خدا میترسد و او را اطاعت میکند».[۸]
ارتباط بیتقوایی و نپذیرفتن ولایت
نقطه مقابل تلازم تقوا و ولایتپذیری، ارتباط بىتقوايى با نپذیرفتن ولايت امامان عليهم السلام است. اگر مخالفان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام تقوا داشتند در رأس همه فرمانها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم خداوند نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى بهمعناى بىتقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر شده است.
در رخدادهای مقارن غصب خلافت، چند نفر از معترضان بر ابوبكر برای توصیف رفتار او با ولایت از واژه «تقوا» استفاده كردند و او را در حضور مردم بىتقوا معرفى نمودند. برای نمونه، سلمان خطاب به ابوبکر گفت: «اى ابوبكر، تقوا پيشه كن و از اين جايى كه نشستهاى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند... و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزادشدگان و مطرودشدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد».[۹]
سلمان دو سوى تقوا و بىتقوايى را تبيين مىكند و نشان مىدهد كه آثار سوء بىتقوايى تا كجا پيش مىرود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند؛ چنانكه اين اتفاق بهوقوع پيوست و چه خونهاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرنها ريخته شد و چه كسانى حكومت را در دست گرفتند كه فتنههاى عظيمى برپاکردند. اين چنین بىتقوايى با هیچ بی تقوایی و گناه دیگری قابل مقایسه نیست.
همچنین، مقداد به ابوبکر چنين گفت: «اى ابوبكر، از ظلم خود بازگرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانهات بنشين و بر گناهت گريه كن و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كردهاى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.[۱۰] در اين كلام مقداد، توبه از آن بىتقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوا سفارش شده كه لازمهاش باز پس دادن خلافتِ غصبشده است.
ابوايوب انصارى نيز بىتقوايى مردم در يارى غاصبان خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوبشده الهى را موضوع سخن خويش قرار داده و چنين گفته است: «اى بندگان خدا، درباره اهل بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد. در پيشگاه خدا توبه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است.[۱۱]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۴۵.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.
- ↑ اسرار غدیر، ص۱۵۲، بخش ۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲، ص۲۱، ح۵۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۰، ص۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۹.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.