شعر غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸۸: خط ۷۸۸:


فهذا مولاه خطب جليل
فهذا مولاه خطب جليل
== كتابنامه شعر غدير<ref>غدير در آئينه كتاب. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۸ ۱۶۷ ۱۵۷ ۱۴۷. اسرار غدير: ص ۱۲۹. فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۴۱  - ۳۳۶.</ref> ==
با توجه جهانى به مكتب اهل‏بيت‏ عليهم السلام و عنايت خاص ائمه‏ عليهم السلام، در سده اخير گرايش خاصى به تأليف كتبِ مربوط به آل‏ محمدعليهم السلام مشهود است و شاهد كتاب‏ هاى پرمحتوا و تحقيقى چه از نظر تاريخى و حديثى و چه از نظر ادبى و شعرى هستيم كه غدير نيز يكى از همين زمينه‏ هاست.
و لذا يكى از شاخه‏ هاى موضوعى غدير، اشعار غدير و يا همان «غديريه ‏ها»است كه در طول تاريخ سروده شده است. در همين راستا، محققين و مؤلفين كتبى را به رشته تحرير درآورده و در آن غديريه ‏هاى را جمع ‏آورى كرده ‏اند. البته كتاب‏ هاى بسيار به نام «غديريه» و يا نام ديگر نوشته شده كه در آن فقط غديريه مؤلف آمده، و نيز مقاله‏ هاى متعددى در مجلات در مورد غديريه‏ ها نوشته شده است. همچنين كتاب‏ هايى تدوين شده كه تلخيص كتاب «الغدير» به عربى و فارسى و اردو است و كه غديريه‏ ها را آورده ‏اند.
كتب شعر غدير را اين‏گونه مى‏ توان ارائه كرد:
۱-عربى
الغدير فى الكتاب و السنة و الأدب، علامه امينى.
شعراء الغدير، مؤسسة الغدير، بيروت.
الغدير فى الأدب الشعبى، حسين بن حسن بهبهانى.
غديريات، علامه امينى، برگزيده از الغدير.
غديريات هادفة، سيد طالب خرسان.
۲-فارسى
غدير در شعر فارسى، سيد مصطفى موسوى گرمارودى.
سرود غدير، علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد.
شعراى غدير از گذشته تا امروز، علامه محمد هادى امينى، ۱۰ جلد.
غدير در شعر فارسى از كسائى مِروَزى تا شهريار تبريزى، محمد صحتى سردرودى.
پاسداران حماسه غدير، پرويز عباسى.
بيعت با خورشيد، اداره ارشاد خراسان.
در ساحل غدير، احمد احمدى بيرجندى.
گلبانگ غدير، محمدمهدى بهداروند.
دريا در غدير، ثابت محمودى.
مهر آب خم، سيد على رضوى.
يك جرعه از غدير، شعراى قم.
۳-اردو
صهباى غدير، شعراى هند.
ترانه غدير، سيد محمدرضا ساجد زيدپورى.
به بيانى ديگر مى ‏توان اينگونه گفت كه در طول تاريخ خادمان غدير مكرر خطبه غدير را به نظم در آورده ‏اند. اصطلاحاً اين گونه اشعار را «غديريه» مى ‏گويند و شرح آن چنين است:الف. نظم عربى
نظم عربى حديث و خطبه و ماجراى غدير در كتاب شريف «الغدير» تأليف علامه امينى جمع ‏آورى شده است. طى يازده جلد اين كتاب، شعرهاى عربى «غدير» به صورت جامعى تدوين گرديده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» توسط مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين شده است.
ب. نظم فارسى
نظم فارسى خطبه غدير در كتاب‏ هاى «سرود غدير» تأليف علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» ، تأليف دكتر شيخ محمدهادى امينى، ۱۰ جلد، و «غدير در شعر فارسى از كسائى مَروَزى تا شهريار تبريزى» ، محمد صحتى سردرودى جمع ‏آورى شده است.
همچنين خطابه غدير به صورت نظم فارسى توسط عده ‏اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته كه چهار عنوان چاپى ذكر مى ‏شود:
۱.خطبة الغدير، اثر مرحوم صغير اصفهانى، كه با همكارى مرحوم عمادزاده انجام گرفته است.
۲.خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ قمرى در هند چاپ شده است.
۳.ترجمه(منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى.
۴ -  غدير خم، اثر مرتضى سرافراز، كه در سال ۱۳۴۸ شمسى منتشر شده است. اين چند عنوان كتاب به عنوان نمونه ذكر شد، و براى اطلاع بيشتر به دو كتاب «الغدير فى التراث الاسلامى» و «غدير در آئينه كتاب» رجوع شود.
به بيانى ديگر:
از زمان حسّان بن ثابت -  كه در روز غدير خم به اذن پيامبر برخاست و واقعه غدير را سرود -  تا زمان حاضر، اشعار فراوان درباره آن حادثه و امامت على ‏عليه السلام سروده شده و شاعران عرب و فارسى درباره آن اداى حق كرده ‏اند.
مجموعه ‏هاى متعددى نيز گردآورى شده كه حاوى اشعار عربى يا فارسى درباره غدير خم است و در اصطلاح ادبى به «غديريه»شهرت يافته است. اسكلت كتاب عظيم «الغدير» علامه امينى بر غديريه‏ هايى استوار است كه شاعران از عصر پيامبرصلى الله عليه وآله تا زمان مؤلف سروده ‏اند، و قرن به قرن شعراى غدير و نمونه‏ هايى از آثار آنان و مستندات منقبت‏ هاى مطرح شده در آن اشعار را مطرح كرده است.
چنين مجموعه‏ هايى در زبان فارسى نيز نگارش يافته است، كه به نام تعدادى از آنها اشاره مى‏ شود<ref>كتاب«نسمة السحر بذكر من تشيع و شعر»سيد ضياءالدين الحسنى نيز درباره شاعران شيعه است. نيز: «شعراء الغدير» ۱۰ جلد، تاليف محمدهادى الامينى، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه. </ref>:
۱. آيينه جمال و جلال، تدوين و نشر: آستان قدس رضوى.
۲. آيينه مهر، بهداروند، تهران، سازمان تبليغات اسلامى.
۳.بيعت با خورشيد، گردآورى: اداره كل ارشاد اسلامى مشهد، ۱۳۷۶ ش.
۴.پاسداران غدير، پرويز عباسى داكانى، انتشارات نور فاطمه‏ عليها السلام، ۱۳۶۴ ش.
۵ . جلوه‏ هاى ولايت در شعر فارسى، احمدى بيرجندى، بنياد آستان قدس رضوى.
۶ . چكامه كوثريه، سيد رضا هندى و ديگران، ۱۳۷۰ ش، انتشارات طور.
۷. حضرت على‏ عليه السلام در قصه‏ هاى عاميانه، احمد وكيليان -  خسرو صالحى ارشاد.
۸ . حماسه غدير، محمدرضا حكيمى، ۱۳۵۵ ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.<ref>بخشى از اين كتاب در چاپ‏ هاى اوليه حاوى اشعار غديرى بود.</ref>
۹. خطبه غدير خم، عباس جبروتى، ۱۳۷۸ ش، قم.
۱۰. خطبة الغدير، صغير اصفهانى، ۱۳۲۹ ش، تهران.
۱۱. در خلوت على‏ عليه السلام، معصومى، تهران، انتشارات حافظ نوين.
۱۲. در ساحل غدير، احمد احمدى بيرجندى، ۱۳۷۷ ش، آستان قدس.
۱۳. دريا در غدير، سهيل محمودى، ۱۳۶۵ ش.
۱۴. دسته گل محمدى، على ‏اكبر پيروى، ۱۳۵۴ ش، تهران، شركت طبع كتاب.
۱۵. دسته گلى از شعراى نامى ايران در مدح على‏ عليه السلام، صابر كرمانى، ۱۳۶۳ ش، تهران.
۱۶. رشک ملک، ميرزا حبيب ‏اللَّه خراسانى، ۱۴۰۸ ق، انتشارات طور.
۱۷. روزنامه خراسان، (ويژه غدير) ، شماره ۱۳۷۶  / ۲  / ۴(۱۳۸۱۶) .
۱۸. ستايش گران خورشيد، محمدجواد غفورزاده، ۱۳۸۰ ش، آستان قدس رضوى.
۱۹. سرود غدير، سيد احمد اشكورى (۲ جلد) .
۲۰. سروده ايى براى مولا على‏ عليه السلام، كتابسرا، ۱۳۶۳ ش.
۲۱. سرور آزاد مردان جهان، شمس ‏آبادى، فروغى، تهران، ۱۳۵۶ ش.
۲۲. سيماى على‏ عليه السلام در آينه شعر،(ج ۱ و ۲) ثابتى و پورمصطفى، ارشاد، تهران ۱۳۷۹ ش.
۲۳. شعراى غدير از گذشته تا امروز، محمدهادى امينى(۱۰ جلد).
۲۴. علوم الحديث، (فصلنامه) ، شماره هفتم، بهار ۱۳۷۷ ش.
۲۵. على‏ عليه السلام در شعر و ستايش فارسى، جواهرى وجدى، بوعلى، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۶. غدير خم، مرتضى سرافراز، ۱۳۴۸ ش، انتشارات طهورى.
۲۷. غدير در ادب پارسى،(از قرن چهارم تا چهاردهم) ، سازمان تبليغات اسلامى.
۲۸. غدير در شعر فارسى از كسايى تا شهريار، محمد صحتى سردرودى.
۲۹. غدير در شعر فارسى، مصطفى موسوى گرمارودى، نشر الهادى، ۱۳۷۴ ش.
۳۰. غدير روز كمال دين، على اصغر مروج الشريعة، ۱۳۶۹ ش، انتشارات اميد.
۳۱. غديريه، سيد محمدنصير حسينى، ۱۳۲۵ ش، تهران.
۳۲. غديريه، محمدعلى مجاهدى، ۱۳۴۱ ش، اصفهان.
۳۳. غديريه‏ هاى فارسى، صحتى سردرودى، ۱۳۷۹ ش، وزارت ارشاد اسلامى.
۳۴. قصيده غديريه، ملاعلى خويى نجفى، ۱۳۷۵ ش، انتشارات انصاريان.
۳۵. گلبانگ غدير، محمدمهدى بهداروند، ۱۳۷۵ ش، انتشارات پيام آزادى.
۳۶. گوهر عشق، ضياءالدين ترابى، ۱۳۷۵ ش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
۳۷. مناقب علوى در آينه شعر فارسى، ابوالقاسم رادفر، پژوهشگاه علوم انسانى، ۱۳۸۱ ش.
۳۸. مناقب علوى در شعر فارسى، احمدى بيرجندى، آستان قدس رضوى، ۱۳۷۱ ش.
۳۹. مهر آب خم (چهارده غديريه) ، سيد على رضوى، ۱۳۶۹ ش.
۴۰. نسيم غدير، على‏ رضا ميرزا محمد، ۱۳۷۸ ش، سازمان تبليغات اسلامى.
۴۱. ولايت‏نامه، محمدعلى فدوى خوئى، ۱۳۷۶ ش، انتشارات انصاريان.
۴۲. هماى رحمت، محمدزاده، تبريز، انتشارات منشور.
۴۳. يادنامه علامه امينى، محمدرضا حكيمى، مقاله غديريه‏ هاى فارسى، ۱۳۶۱ ش، مؤسسه انجام كتاب.
۴۴. يک جرعه از غدير، شوراى شعر شهرستان قم، ۱۳۷۶ ش.
۴۵. يك قطره از دريا، محمدعلى مجاهدى، قم، ۱۳۷۰ ش.
البته برخى از كتاب‏هاى ياد شده، جز موضوع غدير، به مدايح و فضائل ديگر حضرت على ‏عليه السلام نيز پرداخته است. كتاب«جلوه‏ هاى ولايت در شعر فارسى» كه زير نظر احمد احمدى بيرجندى گردآورى شده<ref>چاپ بنياد پژوهش‏ هاى اسلامى آستان قدس رضوى، ۱۳۸۰ ش، ۲۴۸ ص.</ref>، از جمله كتاب ‏هايى است كه به بررسى شعر شاعران پارسى‏گوى تا قرن ۹ پرداخته، و اشعار آنان را در موضوعاتى چون: شيعه، ولايت، غدير خم، امامت، عدل، شفاعت، تولى و تبرى، مناقب حضرت على‏ عليه السلام، ذوالفقار، حيدر، خمسه طيبه، على و آل على‏ عليهم السلام و منقبت يكايک ائمه ديگرعليهم السلام آورده است. اشعارى كه به طور تلويحى و تلميحى به فضايل حضرت على ‏عليه السلام اشاره دارد فراوان است.
در اينجا به بعضى از كتاب‏هاى مستقلى كه در مورد اشعار غدير تأليف شده همراه با كتاب شناسى اشاره مى ‏كنيم:
۱ -از ميقات تا ميثاق (با كاروان غدير) ، حسين خليلى ‏راد، فارسى، چاپى، مؤمنين، قم، چاپ اول، سال ۱۳۷۸ ش، رقعى، ۶۴ ص. اين كتاب اشعارى از سروده ‏هاى مؤلف است كه پس از مقدمه پانزده شعر آمده و در ابتدا چند شعر در غدير و سپس در مورد امام ‏زمان ‏عليه السلام و در پايان درباره پاره‏ اى از مسايل اجتماعى و اخلاقى است.
۲ -  الاصالة (مجله) ، جمعى از شاعران، عربى، چاپى، وزيرى، ۸۰ ص. در اين كتاب غديريه ‏هاى شعراى نجف جمع‏ آورى شده است.
۳ -  افق روشن، جمعى از معلمان، فارسى، چاپى، نبأ، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ ش، رقعى، ۱۱۲ ص. اين كتاب گزيده ‏اى از نوشته‏ هاى معلمان در جوانب مختلف غدير و شامل هفده مقاله است. عناوين اين مقالات چنين است: غدير در قرآن و احاديث، خطبه غدير و مطالبى در مورد آن، گزارشى از غدير، آداب و سنن غديرى، غدير در كلام عامه، غدير در اسلام و اديان پيشين، غدير و شعر و نثر معاصر و عيد غدير.
اين كتاب دستاورد فراخوان غدير از سوى انتشارات نبأ به شكل بروشور در سال ۱۳۸۱ ش است كه در ميان جمعى از معلمان اعلام شده و كتاب حاضر گزيده ‏اى از مقالات معلمان غديرى است. اين كتاب به انگليسى ترجمه شده و با نام «اِسيْزْ آنْ غَدير» چاپ شده است.
۴ -الامام على‏ عليه السلام و قصة عيد الغدير، جمعى از محققين، عربى، چاپى، دار المرتضى، بيروت (لبنان) ، چاپ اول، سال ۱۴۲۵ ق، ۲۰۰۵ م، رقعى، ۲۵۹ ص. در اين كتاب، طى سه بخش مباحثى در جوانب مختلف غدير آمده است: بخش اول: مباحثى در مورد ابعاد شخصيتى و اجتماعى صاحب غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و خلافت آن حضرت. بخش دوم: مطالبى در مورد روز غدير، واقعه غدير، حديث غدير در كتب عامه، محل و مسجد غدير از نظر جغرافيايى و تاريخى و اعمال روز غدير. بخش سوم: غدير در ادبيات عربى كه شامل ۹ شعر عربى در مورد غدير است.
مطالب اين كتاب مقالاتى از محققين عرب درمورد غدير واميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه از كتاب«دائرةالمعارف الإسلامية الشيعية» از سيدحسن امين استخراج شده است. اين محققين عبارتند از: عباس محمود عقّاد، عبداللَّه علايلى، جورج جُرداق، جُبران خليل جبران، سيد حسن امين، عبدالهادى فضلى.
۵ -بيعت با خورشيد، گروهى از محققين، فارسى، چاپى، انجمن ادبى اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى خراسان، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش، وزيرى، ۱۳۶ ص. در اين كتاب پس از مقدمه اشعارى در غدير و گاهى در مدح اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از سى و هشت شاعر آمده است. اسامى هر كدام از شاعران همراه با عنوان شعرشان از اين قرار است:
احمد كمال پور(اكمال): بر خلق و عطاى خلق در بندم. مرتضى امير اسفنديه: لباب ز آتش، خوشه خشم. الهام امين: بلنداى عدالت. منوچهر اسفنديارى (شيوا) : آيت كبرى. على باقرزاده (بقا) : آفتاب روشن. امير برزگر خراسانى: عيد غدير است و روز شادى عالم، از شكاف سنگ كعبه گل دميد. سيد على‏ اكبر بهشتى: مظهر رحمت.
محمدرضا جلالى‏ فر (نويد) : دست قدرت. يحيى حدادى ابيانه: فيض ولايت، مولى على‏ عليه السلام. سيد محمد خسرونژاد (خسرو) : غدير خم، جانشين پيغمبرصلى الله عليه وآله، نقش رهبرى، ساقى كوثر، درس رستگارى، ذوالفقار. محمدرضا خطيبى(نويد) : تحقق غدير. منيژه درتوميان: غربت مولا. محمدحسن ذاكرالحسنى (ذاكر): درج گهر. قاسم رفيعا: دريا در غدير.
محمدعلى سالارى: پيام غدير. كريم سينيچى (سالک): ساقى نامه. قاسم سروى‏ ها (سروى) : نبوت و ولايت، سرير ولايت. عليرضا سپاهى لائين: غوغا در غدير. عفت شريعتى كرمانى: ستاره صبح. اكبر شعبانى: شهسوار خطه خيبر. شعار ابوذرى (ناصر) : چهارده قرن پس از حادثه پيمان بستن. محمدعلى صفرى (زرافشان) : جام ولايت.
ذبيح‏ اللَّه صاحبكار: توتياى ديده، بخشى از يک مثنوى. حسن عبدى (شفيق) : آيين ولايت. محمدجواد غفورزاده (شفق): بيعت با خورشيد، بركه خورشيد، ناد علی‏اً مظهرالعجائب. غلامرضا غلامپور: كعبه دل‏ها. سيد رضا مؤيد: شكوه غدير خم، غديريه، تاريخ ولايت، سلام بر عيد غدير، روز غدير و روز امامت، سرچشمه بقاء جلوه قرآن، حقيقت توحيد، على همنشين كوثر.
سيد رضا محمدى: مولا جان. مصطفى محدثى خراسانى: آيه ‏هاى شكوه، راز خلقت. سيد مصطفى موسوى گرمارودى: گل هميشه بهار. طاهره موسوى گرمارودى: بركه سرشار هدايت. محمد نيک ‏استوارى: دستان مشكل گشا. على نيك ‏فرجام: آينه‏ دار حق.
سيد هاشم وفايى: خورشيد ولايت، مولود كعبه. وحيد خراسانى: محرم اسرار، يادواره. قاسم رسا: شهر علم، صحنه تاريخى عيد غدير، عيد غدير و نوروز، سه رباعى به مناسبت غدير، يداللَّه فوق ايديهم. قاسم استادى (ثابت) : خوش ترين ايام. غلامرضا قدسى: به مناسبت ميلاد حضرت مولا على ‏عليه السلام، آشناى على‏ عليه السلام.
۶ -تذكره شعراى غدير، ۶ ج، محمدهادى بن عبدالحسين امينى، فارسى، خطى، هر جلد: ۵۰۰ ص. در اين كتاب شعراى غدير طبق حروف ابجد و طبق القاب آنها همراه با شعرشان در مورد غدير آورده شده است.
در هر مورد پس از آوردن شعر شرح حال شاعر و نيز نمونه‏ هايى ديگر از شعر او و اگر احتياج باشد توضيحى در بعضى موارد از شعر آن شاعر در پاورقى آمده است.
۷ -حديث مهر در بلور شعر، على ثاقب بخشايشى، فارسى، چاپى، دليل ما، قم، چاپ اول، سال ۱۳۸۸ ش، رقعى، ۱۲۰ ص. در اين كتاب، پس از مقدمه ‏اى ادبى، چند شعر درباره غدير آورده، و سپس خطبه غدير به صورت قطعه قطعه، همراه با ترجمه فارسى و ترجمه منظوم همان قطعه آمده است. در پايان نيز چند شعر در مورد غدير آمده است. عناوين اين كتاب از اين قرار است:
پرونده بلند شعر غدير، غدير در زبان‏ه اى شاعرانه متفاوت، جلوه‏ هاى شعرى در ادبيات غدير، ترجمه‏ هاى شعرى خطابه غدير، دفتر شعرى حاضر، عريضه ارادت به صاحب غدير، هر چه داريم از غدير است از غدير، حضرت طاهاصلى الله عليه وآله با صد و بيست هزار حاجى، پركشيدن تا غدير، نزول اجلال در خم غدير.
صحنه زيباى منبر در غدير: ۱. حمد و ثناى الهى ۲. فرمان الهى براى مطلبى مهم ۳. اعلان رسمى ولايت و امامت دوازده امام‏ عليهم السلام ۴. معرفى و بلندكردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ۵ . تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت ۶.اشاره به كارشكنى‏ هاى منافقين ۷.پيروان اهل‏بيت ‏عليهم السلام و دشمنان ايشان ۸ .حضرت مهدى‏ عليه السلام ۹. مطرح كردن بيعت ۱۰. حلال و حرام واجبات و محرمات ۱۱. بيعت گرفتن رسمى، و آنگاه بيعت ولايت مداران مرد، و بيعت زنان ولايت‏ پذير، و شعرى به بلنداى غدير، و تاج افتخار علوى، و جبرئيل ظاهر شد! و سنگ بر دشمن غدير باريد! سلام بر حق خالص غدير، سلام بر امام روسفيدان غدير.
۸ -حماسه غدير، مهدى شفيعى (پرديسى) ، فارسى، چاپى، شهاب‏ الدين، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۸۶ ش، پالتويى، ۱۳۰ ص. در اين كتاب، ماجراى غدير همراه با خطبه آن در قالب شعر فارسى و با عنوان گذارى‏ هاى متعدد آورده شده است.
۹ -  خطابه غدير در آيينه شعر، سيد حسين حسينى، فارسى، چاپى، منير، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۸ ش، وزيرى، ۲۲۴ ص. در اين كتاب، پس از مقدمه، متن عربى خطبه غدير و سپس ترجمه فارسى در قالب نثر ادبى آمده است. پس از آن، چهار غديريه مفصل از صغير اصفهانى، على تنها، غلامرضا سازگار، حسين حسنى؛ هر كدام در يازده بخش آمده كه ماجرا و خطبه غدير را در قالب شعر فارسى سروده ‏اند. در آخر هم دو بيتى ‏هاى ده بزرگى، مخمس‏ هاى راشى ‏زاده، و غديريه ‏اى تركى از حسين حسنى آورده شده است.
۱۰ -  دانشنامه شعر غدير، ۵ ج، محمد صحتى سردرودى، فارسى، خطى، چاپ يك جلدى: وزارت فرهنگ و ارشاد، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۹ ش، وزيرى، ۶۳۶ ص. خطىِ كامل شده ۵ جلدى: وزيرى، هر جلد حدوداً ۶۰۰ ص. در اين كتاب به ترتيب تاريخ، غديريه ‏ها و شعرهاى سروده شده در غدير از شاعران فارسى ‏زبان، از قرن چهارم تا عصر حاضر گردآورى شده است.
در هر غديريه و شعر، پس از نام شاعر، غديريه و شعر او آورده شده است. سپس توضيحاتى در مورد آن شعر از قبيل شواهد قرآنى و روايى كه در شعر آمده و توضيحات ديگر آمده است. در آخر هر مورد احوالات و آثار و افكار شاعر نيز آورده شده است. در پايان، كتابنامه غديريه ‏هاى فارسى و نمايه آمده است.
اين كتاب در سال ۱۳۷۷ ش به صورت مقاله ‏اى در مجله «علوم حديث، ش ۷» -  كه ويژه حديث غدير است -  با نام:«غديريه‏ هاى فارسى از قرن چهارم تا چهاردهم» و در چاپ اول و يک جلدى آن «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» آمده است. اين كتاب اكنون تكميل شده و در ۵ جلد در راه چاپ است.
۱۱ -در ساحل غدير، احمد احمدى بيرجندى، فارسى، چاپى، بنياد پژوهش ‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، سال ۱۳۷۷ ش، وزيرى، ۱۸۴ ص. در اين كتاب اسامى چهل و هشت تن از شاعران همراه با شعرهايشان در غدير آمده است. اين شعرها اكثراً در مورد غدير و يا درباره وصايت و جانشينى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و مسلئه ولايت است. اسامى شاعران چنين است:
كسائى مروزى، سنائى غزنوى، شاه نعمت‏ اللَّه ولى، لامع درميانى، فياض لاهيجى، فيض كاشانى، حزين لاهيجى، سروش لاهيجى، محمدعلى يزدى (وامق) ، حكيم قاآنى شيرازى، ابوالحسن ميرزا (شيخ ‏الرئيس)، فرهنگ شيرازى، سيد محمدحسن ميرجهانى (حيران) ، عبدالجواد جودى خراسانى، محمدحسين اصفهانى كمپانى، مفتون همدانى، جيحون يزدى، عمان سامانى.
محمدكاظم صبورى، حبيب خراسانى، حائرى مازندرانى، ملك ‏الشعراء بهار، آيتى بيرجندى، نجومى خراسانى، صادق سرمد، حسينعلى منشى كاشانى، ابوالقاسم حالت، محمدحسين شهريار، خوشدل تهرانى، مكرم اصفهانى، الهى قمشه‏اى، قاسم رسا، طائى شميرانى، محمود شاهرخى، محمدعلى مردانى، ابوتراب هدائى، ذبيح ‏اللَّه صاحبكار، محمدجواد غفورزاده (شفق).
قاسم سروى‏ ها، سيد محمد خسرونژاد (خسرو) ، عبدالحسن فرزين، سيد مصطفى موسوى گرمارودى، امير برزگر خراسانى، غلامرضا غلامپور، طاهره موسوى گرمارودى، قاسم استادى (ثابت) ، حبيب ‏اللَّه چايچيان (حسان) ، نصراللَّه مردانى. در پايان واژه ‏نامه و آيات و احاديث و برخى از عبارات عربى كه در احاديث آمده توضيح داده شده است.
۱۲ -  ديوان الغدير، باقر محسنى (خرمشهرى) ، عربى، چاپى، ناشر: مؤلف، چاپ اول، سال ۱۳۷۹ ش، ۱۴۲۱ ق، وزيرى، ۲۷۲ ص. در اين كتاب نام شعراى غدير را كه شعر عربى سروده‏اند همراه با شعرشان به ترتيب قرن و تا قرن نهم آورده است. توضيح اين غديريه ‏ها چنين است:
قرن اول: پنج غديريه. قرن دوم: سه غديريه. قرن سوم: شش غديريه. قرن چهارم: بيست غديريه. قرن پنجم: نه غديريه. قرن ششم: دوازده غديريه. قرن هفتم: نه غديريه. قرن هشتم: هفت غديريه. قرن نهم: سه غديريه. در پاورقى‏ هاى اين كتاب لغات مشكل توضيح داده شده ‏اند.
۱۳ -  ديوان غديريات الراشد، محمدجواد راشد، تهيه و تنظيم: احمد كعبى، مؤسسه مسلم بن عقيل ‏عليه السلام، عربى، چاپى، نجف، چاپ اول، سال ۱۴۲۷ ق، ۲۰۰۷ م، وزيرى، ۱۱۲ ص. در اين كتاب، ابتدا تقريظ هاى متعددى از افراد مختلف در قالب شعر و سرود آورده شده است.
سپس مقدمه‏ اى كوتاه در مورد مؤلف، و پس از آن دو فصل آمده است: فصل اول: اشعار مؤلف است كه غدير و مضامين خطبه غدير را در قالب شعر عربى در ۱۳ فصل آورده است. در فصل دوم ۱۸ شعر از شعراى عرب در وفات مؤلف كتاب كه در شب شعر شاعران نجف ايراد شده آمده است. عناوين ادبى غديريه مؤلف از اين قرار است: آهة غديرية، خلافة اللَّه، مؤتمر التبليغ، الشعر يقف على الباب، حكمة التبليغ، رسالة مع الأيام، بالعمل لا الكلام، لا تعلموهم... فهم الأعلم، الإمامة... سفينة النجاة، العقل دليل على الإمامة، الإمام قوة الإسلام، الطغاة لا ينقذون البشر، دولة الغدير.
۱۴ -  رشک ملک سلامى بر آستان غدير، مؤلف: ؟ ، فارسى، چاپى، طور، سال ۱۴۰۸ ق، خشتى، ۳۶ ص. در اين كتاب ابتدا مقدمه‏ اى كوتاه درباره شعر و شعراى غدير آورده و سپس اشاره‏ اى به سراينده و ديوان او نموده است. سپس ترجيع ‏بندى در بيست و دو بند از مرحوم ميرزا حبيب‏ اللَّه خراسانى در مدح اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آورده كه در پايان اشاره ‏اى به امام ‏زمان‏ عليه السلام دارد. چنانچه از ابتداى اين ترجيع ‏بند معلوم مى‏ گردد اين شعر به مناسبت غدير سروده شده، ولو اينكه همه آن درباره غدير نيست.
۱۵ -ژرفاى غدير، محمد وافى، فارسى، چاپى، وزيرى، ۱۷۶ ص. در اين كتاب ۱۱۰ شعر غدير به زبان فارسى آمده است.
۱۶ -شعراء الغدير، ۳ ج، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، بيروت، عربى، چاپى، ناشر: همان، چاپ اول، ج ۱: سال ۱۴۱۹ ق، ۱۹۹۹ م، ج ۲: سال ۱۴۲۱ ق، ۲۰۰۱ م، وزيرى، ج ۳۵۰ :۱ ص، ج ۴۴۲ :۲ ص، ج ۵۵۶ :۳ ص.
در اين كتاب، پس از مقدمه‏ اى كوتاه در مورد واقعه غدير، شاعران غديريه سراى عربى به ترتيب قرن ‏ها در دوازده بخش؛ از قرن اول تا دوازدهم هجرى همراه با غديريه‏ ها و توضيحات آورده است.
در مورد هر شاعر، ابتدا زندگى ‏نامه، ادبيات، اساتيد و ديگر جوانب مربوط به آن شاعر را به طور مختصر آورده، و سپس غديريه او را همراه با شرحى كوتاه آورده است. اين كتاب جامع ‏ترين كتاب در مورد غديريه‏ هاى عربى است كه به رشته تحرير درآمده است. توضيح مجلدات اين كتاب چنين است:
ج ۱: شعراى قرن اول: ۱. اميرالمؤمنين۲ ۷. حسان بن ثابت انصارى ۳. قيس بن سعد انصارى ۴. عمرو بن عاص ۵ . محمد بن عبداللَّه حميرى.
شعراى قرن دوم: ۶ . كميت بن زيد اسدى ۷. سيد اسماعيل بن محمد حميرى ۸ . سفيان بن مصعب عبدى كوفى ۹. يحيى بن بلال عبدى كوفى ۱۰. ابوتمام حبيب بن اوس طائى ۱۱. دعبل خزاعى ۱۲. ابواسماعيل علوى ۱۳. بقراط بن اشرط وامق نصرانى و شاعران ديگر ۱۴. ابن رومى ۱۵. حمانى افوه.
ج ۲: شعراى قرن چهارم: ۱۶. ابن‏ طباطبا علوى اصفهانى ۱۷. احمد علويه اصفهانى ۱۸. محمد بن احمد بن مفجّع ۱۹. احمد بن محمد حنّبى(صنوبرى) ۲۰. قاضى تنوخى ۲۱. ابوالقاسم زاهى ۲۲. ابوفراس حمدانى ۲۳. ابوالفتح كشاجم ۲۴. ناشى‏ء صغير ۲۵. بشنوى كردى ۲۶. صاحب بن عبّاد ۲۷. جوهرى جرجانى ۲۸. ابن‏حجّاج بغدادى. ۲۹. ابوالعباس ضبّى ۳۰. ابوالرقعمق انطاكى ۳۱. ابوالعلاء سَرَوى ۳۲. ابومحمد طلحة عونى ۳۳. ابن‏حمّاد عبدى ۳۴. ابوالفرج رازى ۳۵. جعفر بن حسين و شاعران ديگر.
شعراى قرن پنجم: ۳۶. ابونجيب طاهر ۳۷. شريف رضى ۳۸. عبدالمحسن صورى ۳۹. مهيار ديلمى ۴۰. شريف مرتضى ۴۱. ابوعلى بصير ۴۲. ابوعلاء معرّى ۴۳. المؤيد فى الدين ۴۴. ابن‏جبر مصرى و شعراى ديگر.
ج ۳: شعراى قرن ششم: ۴۵. على بن احمد فنجكردى ۴۶. ابن‏ منير طرابلسى ۴۷. قاضى ابن‏ قادوس ۴۸. ملک صالح ۴۹. ابن‏ عودى نيلى ۵۰ . قاضى جليس ۵۱ . ابن ‏مكى نيلى ۵۲ .خطيب خوارزمى ۵۳ .فقيه عماره يمنى ۵۴ .سيد محمد اقساسى ۵۵.قطب ‏الدين راوندى ۵۶ . سبط بن تعاويذى.
شعراى قرن هفتم:۵۷ .ابوالحسن المنصور باللَّه ۵۸ .مجدالدين بن جميل ۵۹ .شوّاء كوفى حلّى ۶۰ . كمال‏ الدين شافعى ۶۱ .ابومحمد المنصور باللَّه ۶۲ . ابوالحسين جزّار ۶۳ . قاضى نظام‏الدين ۶۴ . شمس‏ الدين محفوظ ۶۵ . بهاءالدين اربلى.
شعراى قرن هشتم: ۶۶ . ابومحمد بن داود حلّى ۶۷ . جمال‏الدين خلعى ۶۸ . سريجى اوالى ۶۹ . صفى‏ الدين حلى ۷۰. شيبانى شافعى ۷۱. شمس ‏الدين مالكى ۷۲. علاءالدين حلى.
شعراى غدير در قرن نهم: ۷۳. ابن‏ عرندس حلى ۷۴. ابن‏ داغر حلى ۷۵. حافظ بُرسى حلى ۷۶. ضياءالدين هادى ۷۷. حسن آل عبدالكريم مخزومى.
شعراى غدير در قرن دهم: ۷۸. شيخ كفعمى ۷۹. شيخ عزالدين عاملى.
شعراى غدير در قرن يازدهم: ۸۰ . ابن‏ ابى شاهين بحرانى ۸۱ . زين‏ الدين حميدى۸۲ . بهاءالدين عاملى ۸۳ . حرفوشى عاملى ۸۴ . ابن ابى الحسن عاملى ۸۵ .شيخ حسين كركى ۸۶ . قاضى شرف‏ الدين ۸۷ . سيد ابوعلى انسى يمنى ۸۸ . سيد شهاب ابومعتوق موسوى ۸۹ . سيد على ‏خان مشعشعى ۹۰. سيد ضياءالدين يمنى ۹۱. محمدطاهر قمى ۹۲. قاضى جمال ‏الدين مكى ۹۳. ابومحمد بن شيخ صنعان.
شعراى غدير در قرن دوازدهم: ۹۴. شيخ محمد بن حسن حرّ عاملى ۹۵. شيخ احمد بلادى ۹۶. شمس الأديب يمنى ۹۵. سيد على ‏خان مدنى ۹۶. شيخ عبدالرضا كاظمى ۹۷. علم ‏الهدى محمد ۹۸. شيخ على عاملى ۹۹. مسيحا فسوى ۱۰۰. ابن ‏بشاره غروى ۱۰۱. شيخ ابراهيم بلادى ۱۰۲. شيخ ابومحمد شويكى ۱۰۳. سيد حسين رضوى ۱۰۴. سيد بدرالدين يمنى.
۱۷ - شعراء الغدير فى التاريخ عن موسوعة الغدير، ۲ ج، سعيد ابومعاش، عربى، خطى.
۱۸ -  شعراى غدير، على ‏اصغر رضوانى، فارسى، خطى.
۱۹ -  شعر غدير ۲ ج، بنياد بين ‏المللى غدير، زمزم هدايت، قم، فارسى، چاپى، چاپ اول، جلد ۱: سال ۱۳۹۳ ش، وزيرى، ۱۳۳ ص، و جلد دوم: سال ۱۳۹۵ ش، رقعى، ۱۷۶ ص. در جلد اول اين كتاب اشعار برگزيده جشنواره ملى سال ۱۳۹۳ ش، و در جلد دوم اشعار برگزيده پنجمين جشنواره ملى سال ۱۳۹۵ ش جمع ‏آورى شده است.
۲۰ -  على‏ عليه السلام در خطابه غدير و دعاى كميل، ولى ‏اللَّه فتحى(فاتح) ، فارسى، چاپى، نگار، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۸۹ ش، وزيرى، ۷۸ ص. در اين كتاب، خطبه غدير در قالب شعر فارسى سروده مؤلف آمده است. در آخر، دعاى كميل نيز به شعر فارسى آمده است. اين كتاب با كيفيتى بالا و زيبا به چاپ رسيده است.
۲۱ -  على‏ گويان از غدير مى‏ گويند، گردآورى: ستاد غدير استان تهران، فارسى، چاپى، انتشارات مؤسسه فرهنگى تحقيقاتى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، قم، چاپ اول، سال ۱۳۸۲ ش، وزيرى، ص ۳۰۱. در اين كتاب، برگزيده اشعارى آمده است كه در فراخوان سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۱ به مناسبت غدير از سوى ستاد غدير استان تهران اعلام و جمع آورى شده و مجموعاً ۱۰۸ شعر است. سرايندگان اين اشعار از اين قرار اند:
۱. بيژن ارژن ۲. سيما محمودى ۳. حسين هدايتى ۴. حميده رضايى ۵ . فاطمه كاوه۶ . حضرتى ۷. عبداللَّه واثق عباسى ۸ . فاطمه وكيلى ۹. بهروز ونداديان ۱۰. عليرضا حكمتى ۱۱. عباس احمدى ۱۲. ذبيح اللَّه ذبيحى ۱۳. فاطمه ناظرى ۱۴. محمد پروانه ۱۵. محمود شريفى ۱۶. ماندانا هوشيار ۱۷. معصومه سعيدى ۱۸. على ونداديان ۱۹. سيد محمود علوى‏نيا ۲۰. زهره پريشانى.
۲۱. سيد محمدعلى رضازاده۲۲. كبرى پيرشالكوهى. ۲۳. محمود خان‏احمدى ۲۴. نغمه مستشار نظامى ۲۵. محسن آرياپاد ۲۶. بابانور «عليقلى نورى شكرى»۲۷. نرگس كرخى ۲۸. مطهره شريعتى كوهبنانى ۲۹. فاطمه رنجبر ۳۰. زينب حسام ۳۱. مرتضى آخرتى ۳۲. ناصر شعار ابوذرى ۳۳. فخيمى مرآت ابهرى ۳۴. غلامرضا كافى ۳۵. مژگان دستورى ۳۶. زهرا ابراهيمى خبير ۳۷. محمد عراقى ۳۸. ماريا گيلزاد كهن ۳۹. جعفر حيدرى. ۴۰. نگار جمشيدنژاد.
۴۱. زهرا رفيعى ۴۲. سيد حسن هاشمى ۴۳. مصطفى جليليان مصلحى ۴۴. مليحه سردارى ۴۵. على‏اصغر اكبرى ۴۶. فريدون كربلى ۴۷. دانش منفردى ۴۸. فاطمه طارمى ۴۹. دخيل ميرزايى كاشانى ۵۰ . كبرى سلطانى ۵۱ . عباس كيقبادى ۵۲ . صالح محمدى امين ۵۳ . اكرم مالكى ۵۴ . سيد هادى طبائى ۵۵ . مريم سقلاطولى ۵۶ . جمشيد شنبه‏ بازارى ۵۷ . محمد سعيد ميرزايى ۵۸ . رضا فلاح بجنوردى ۵۹ . مهدى جهان ‏بخش ۶۰ . محمد هادى حسينى جهان‏ آبادى.
۶۱ . غلامرضا پروينى‏ نژاد ۶۲ . عبدالرزاق توفيق زاده ۶۳ . فهيمه رحمان‏پور ۶۴ . زهرا صفايى ۶۵ . امير اكبرزداده ۶۶ . زهرا حسين‏زاده ۶۷ . سيد وحيد سمنانى ۶۸ . جميله اشتياقى ۶۹ . حسن صادقى ‏پناه ۷۰. سيد على موسوى على ‏آبادى ۷۱. مهرآسا پروينى ‏نژاد ۷۲. عباس حسين‏پور ۷۳. محبوبه بزم ‏آرا ۷۴. محمود حاجى‏ كلاته ۷۵. مصطفى پوركريمى ۷۶. محمد شيدا ۷۷. اسلام انصارى ‏فر ۷۸. عصمت اسلامى ۷۹. على ‏اكبر نظرى ۸۰ . غلامرضا مرادى ۸۱ . سمانه ايران‏ نژاد ۸۲ . عبدالرضا بارگير ۸۳ . رضا نيكوكار ۸۴ . فائره رسكتى.
۲۲ -  غدير در آئينه شعر، على رضا مهرپرور، حسين تركان، غديرستان، فارسى، چاپى، رقعى، ۸۰ ص. در اين كتاب طى پنج بخش اشعارى از شعراى معاصر در غدير را جمع ‏آورى كرده است: ۱. اشعار غدير، در قالب‏ هاى مختلف (غزل، مثنوى، قصيده، مخمس، مسدس، بحر طويل و...) ۲. دوبيتى ‏هاى غدير ۳. رباعيات غدير ۴. قطعات غدير ۵ . سرودهاى غدير.
۲۳ -  غدير در شعر فارسى، سيد مصطفى بن محمدعلى گرمارودى (موسوى، طالقانى) ، فارسى، چاپى، الهادى، قم، چاپ اول، سال ۱۴۱۵ ق، ۱۳۷۴ ش، وزيرى، ۱۹۶ ص. اين كتاب ابتدا شامل مقدمه‏ اى در پنج نكته است كه عبارتند از:
عظمت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، ظلم ظالمان در باب خلافت و غدير، غربت غدير، توضيحى درباره تأليف و شعر غدير، بيست و دو شعر فارسى از شعرايى كه اكثراً معروفند. شعرها اكثراً قصيده يا مخمس و يا مثنوى هستند و در چند مورد نيز شعرنو آورده شده است.
در ابتداى هر شعر مختصرى از حالات شاعر و سرگذشت او با قلمى مخصوص آورده شده و پس از شعر توضيحاتى ادبى و لغوى و نيز از نظر معانى شعر داده شده است. شعرا به ترتيب عبارتند از:
مكرم اصفهانى، حكيم قاآنى، سيد محمدحسن ميرجهانى، احمد عزيزى، ميرزا يحيى مدرّس، ميرزا محمدعلى وامق، محمدحسين اصفهانى (مفتقر) ، صادق سرمد، ميرزا حبيب خراسانى، محمدحسين شهريار، حسينعلى منشى كاشانى، حكيم كسائى، حبيب ‏اللَّه چايچيان (حسان)، جيحون يزدى، اسماعيل نورى‏ علاء، خوشدل تهرانى، اشرف‏ الدين گيلانى، يوسفعلى ميرشكّاك، صبورى كاشانى، سيد مصطفى موسوى (گرمارودى)، سيد محمدحسين شهريار، سيد على موسوى گرمارودى.
۲۴ - غدير، روز كمال دين، على ‏اصغر بن محمد مروّج (مروّج ‏الشريعه، خراسانى، كرمانى) ، زير نظر: جعفر سبحانى، فارسى، چاپى، اميد، قم، چاپ اول، سال ۱۳۶۹ ش، وزيرى، ۱۶۴ ص. اين كتاب در پنج بخش آمده است:
۱.داستان غدير. ۲. عيد غدير. ۳. خطبه حضرت اميرعليه السلام در عيد غدير همراه با ترجمه فارسى. ۴. زيارت حضرت اميرعليه السلام در عيد غدير همراه با ترجمه فارسى. ۵ . همگام با موكب شاعران بر «كرانه غدير» : شامل شصت و دو شعر فارسى از پنجاه و هفت تن از شعراى قديم و جديد در هزار و چهارصد بيت به مناسبت گذشتن هزار و چهارصد سال بر واقعه غدير و تقريباً نيمى از كتاب را بخش آخر تشكيل مى‏ دهد.
۲۵ -الغدير فى الكتاب و السنة و الادب<ref>الذريعة: ج ۱۶ ص ۲۷ ش ۹۷ و ج ۷ ص ۱۷۳.</ref> ۱۱ج، عبدالحسين بن احمد امينى (تبريزى، نجفى)، م ۱۳۹۰ ق، عربى، چاپى، چاپ اول: الزهراءعليها السلام، نجف: سال ۱۳۷۱۱۳۶۴ ق، ۱۹۵۲  - ۱۹۴۵ م. چاپ يازدهم: الأعلمى، بيروت، سال ۱۴۱۴ ق. وزيرى، ج ۴۱۷ :۱ ص، ج ۳۹۴:۲ ص، ج ۴۲۰:۳ ص، ج ۴۲۴:۴ ص، ج ۴۶۴ : ۵ ص، ج ۴۰۶ : ۶ ص، ج ۴۱۶ :۷ ص، ج ۳۹۶ : ۸ ص، ج ۴۰۲ :۹ ص، ج ۳۸۷ :۱۰ ص، ج ۳۹۹ :۱۱ ص.
چاپ تحقيق شده: چاپ اول: سال ۱۴۱۴ ق، ۱۹۹۴ م. وزيرى، ج ۴۷۷ :۱ ص، ج ۴۶۳ :۲ ص، ج ۴۹۶ :۳ ص، ج ۴۷۲ :۴ ص، ج ۵۵۶ : ۵ ص، ج ۴۷۱ : ۶ ص، ج ۴۶۴ :۷ ص، ج ۴۵۶ : ۸ ص، ج ۴۵۵ :۹ ص، ج ۴۵۴ :۱۰ ص، ج ۴۶۲ :۱۱ ص.
چاپ ديگر: تحقيق: مركز الغدير للدراسات الإسلامية، قم. چاپ اول: مؤسسة دائرة معارف الفقه الإسلامى، قم، سال، ۱۴۱۶ ق، ۱۳۷۵ ش. چاپ پنجم: همان، سال، ۱۴۳۰ ق، ۲۰۰۹ م. وزيرى، ج ۵۴۳ :۱ ص، ج ۷۱۳ :۲ ص، ج ۵۵۱ :۳ ص، ج ۵۷۶ :۴ ص، ج ۵۶۸ : ۵ ص، ج ۷۱۲ : ۶ ص، ج ۵۶۴ :۷ ص، ج ۵۵۷ : ۸ ص، ج ۵۴۰ :۹ ص، ج ۵۴۳ :۱۰ ص، ج ۵۳۰ :۱۱ ص، ج ۵۳۱ :۱۲ ص، ج ۵۶۸ :۱۳ ص، ج ۵۱۷ :۱۴ ص.
كتاب «الغدير» بى ‏نياز از توضيح و تعريف است، چرا كه نتيجه زحمات و مطالعات هجده ساعته مؤلف در شبانه‏ روز و نيز مسافرت‏ هاى او به چند كشور جهان است. كتابى است كه بزرگان و علما و نيز اكثر مراجع تقليد زمان مؤلف و حتى از مسيحيان تقريظ و تقدير و تشكر براى آن نوشته ‏اند.
در اين كتاب ابتدا جوانب واقعه غدير از قبيل حديث آن از نظر سند و دلالت، و نيز آيات در غدير و يا احاديث مربوط به غدير، همه مورد بررسى قرار گرفته است. سپس شعر و شعرا در غدير شروع شده و غديريه ‏هاى عربى را از قرن اول تا چهاردهم همراه با معرفى سرايندگان آورده است.
البته در بسيارى از موارد با كوچک ‏ترين مناسبت، مؤلف وارد موضوعات ديگر نيز گشته و در حد كامل به شكل فنى و علمى بحث نموده است. به نظر مى‏رسد مؤلف، غدير را نمودارى از كل جوانب تشيع فرض نموده و در حاشيه آن اشكالات و ايرادات بر عامه را به خصوص در جلدهاى آخر «الغدير» آورده است.
۲۶ -  الغدير فى مصادر الفريقين، على يعقوب سويف القطيفى، ناشر: مؤلف، چاپ اول، سال ۱۴۲۳ ق، ۲۰۰۳ م، وزيرى، ۶۰۱ ص. اين كتاب در سه فصل آمده است: فصل اول: در اين فصل خلاصه ‏اى از زندگانى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمده است. فصل دوم: باب ۱: گزارش حجةالوداع. باب ۲: در اين باب كتاب‏ هايى كه حديث و ماجراى غدير را نقل كرده ‏اند، از كتب شيعه و سنى و به ترتيب قرن‏ها آمده است؛ از قرن اول تا قرن پانزدهم. فصل سوم: چهل و سه غديريه عربى به ترتيب زمانى آمده است.
۲۷ -  غديريات، عبدالحسين بن احمد امينى (تبريزى، نجفى) ، تهيه و تنظيم: نعمان نصرى، عربى، چاپى، جيبى، ۱۷۵ ص. در اين كتاب غديريه‏ هايى را كه در كتاب «الغدير» آمده جمع ‏آورى نموده و طبق ترتيب همان كتاب آورده و تنها غديريه ‏ها آمده است، و بقيه مطالب از شرح حال شاعران و مباحث ديگر حذف گرديده است و ترتيب غديريه‏ ها طبق كتاب «الغدير» است. در اين كتاب از شاعران قرن اول تا هشتم را آورده و جمعاً چهل شاعر و هر كدام يک غديريه و همراه با پاورقى‏ هاى تحقيقى آمده است. اين كتاب شماره اول از سرى «من فيض الغدير» و شماره دوم و پنجم آن با نام «مفاد حديث الغدير» و «عيدالغدير فى الاسلام و التتويج و القربات يوم الغدير» است.
۲۸ - الغديريات فى الشعر العربى، حربى نعيم محمد شبلى، عربى، چاپى، وزيرى، ۳۲۶ ص. در اين كتاب طى چهار فصل غديريه‏ ها را از نظر فنى و ادبى مورد تحقيق قرار داده و مفصل بحث و تحقيق كرده است. عناوين اين كتاب از اين قرار است: الفصل الاول: البناء الفنّى. الفصل الثانى: لغة الشعر. الفصل الثالث: الصورة الفنية. الفصل الرابع: الايقاع الشعرى.
۲۹ -  غديريه در ادب پارسى از قرن چهارم تا قرن معاصر، دفتر مطالعات و بررسى‏ هاى اسلامى، فارسى، چاپى، سازمان تبليغات، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۹ ش، وزيرى، ۲۷۲ ص. در اين كتاب نود و سه غديريه فارسى از نود و سه شاعر پارسى‏ گوى از قرن چهارم هجرى تا حال آورده شده است.
۳۰ -كمى غدير بياور (گزيده اشعار جشنواره آينه در غدير) ، عبدالرضا شهبازى، فارسى، چاپى، انتشارات شاپور خواست، خرم ‏آباد، چاپ اول، سال ۱۳۷۸ ش، رقعى، ۱۱۳ ص. در اين كتاب، گزيده سروده ‏هايى كه در سه جشنواره غدير كه توسط مركز آفرينش ‏هاى ادبى حوزه هنرى لرستان و در سال‏هاى ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ برگزار شده، قرائت شده آمده است.
اين اشعار چهل سروده در مورد غدير هستند. در آخر طرحى جالب توجه اجرا شده و آن اينكه شش سروده به زبان محلى لرى در مورد غدير آورده شده است.
اسامى سراينده‏ هاى غديرى در اين كتاب از اين قرار است:
عباس آتشى، بيژن ارژن، شاهرخ اورامى، سميه اميدى‏راد، همت‏على اكرادى، محسن بياتيان، محمديوسف بغدادى، نبى تترى، احمد حجتى، حشمت ‏اللَّه خالقى، رضا حسنوند، منصور دولتى، مرتضى ذاكر، عبدالرضا رادفر، اكبر رضايى، الهام زارعى ‏زاده، على سليمانى، ليلا ساعدى، مسعود سپه‏وندى، سيد على اشرف شريعتمدارى، حسين شكربيگى، عبدالرضا شهبازى، ميلاد شهبازى، فرانك صيدى‏مراد، فريدون علوى‏نسب، محمدتقى عزيزيان، سيد جبار عزيزى، نصراللَّه عسگرى، بهادر غلامى، اسد فرهمند، على‏رضا كرمى، طاهره كاويانى، عزيز كلهر، سحر گودرزى، احمدرضا گوهرى، سيده فاطمه موسوى، الهام منصورپور، محمدجواد محبت، خداداد نورايى. بومى سروده‏ها )اشعار لرى( : عزيز بيرانوند، خاطره جلدانى، عابد ميرزاييان چگنى، شكوفه محمدى، حجت ‏اللَّه مهدوى، عزيز نادرى.
۳۱ -  گلبانگ غدير، محمدمهدى بهداروند، فارسى، چاپى، پيام آزادى، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۵ ش، وزيرى، ۱۴۸ ص، چاپ ديگر: حر، سال ۱۳۸۱ ش، وزيرى، ۲۱۶ ص. در اين كتاب پنجاه و سه شعر در مورد غدير و جانشينى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از شاعران مختلف آورده است. اسامى شاعران از اين قرار است:
سروش اصفهانى. عاشق اصفهانى. صفى اصفهانى، مدرس اصفهانى، كمپانى‏ اصفهانى، صغير اصفهانى، نواى اصفهانى، شكيب اصفهانى، شفايى اصفهانى، حكيم اصفهانى، شفائى اصفهانى، حسن اردبيلى گمنام، حالى اردبيلى، سيد عباس افجه، ناظرزاده اصفهانى، ملک الشعراء بهار، مولوى بلخى، عارف بجنوردى، نعمت‏ اللَّه زكائى بيضائى، شهريار تبريزى، على‏ اكبر پيروى، محمد تندرى، ؟ ، محمدمحسن هندى، حائرى سمنانى، حائرى مازندرانى، صبورى خراسانى، حبيب خراسانى، حبيب چايچيان، حكيم ساوجى، سيد صادق سرمد، عمان سامانى، فرخنده ساوجى، رفعت سمنانى، سوزنى سمرقندى، قاآنى شيرازى، هماى شيرازى، شباب شوشترى، شهنازى، سنايى غزنوى، فردوسى طوسى، ابن‏يمين فريومدى، اديب ‏الممالک فراهانى، محيط قمى، ناصر خسرو قباديانى، شيخ‏ الرئيس قاجار، نور قزوينى، طاهرى قمى، فياض لاهيجى، محمدعلى مردانى، عطار نيشابورى، نظيرى نيشابورى، طوطى همدانى، صابر همدانى. در اين كتاب قبل از هر شعر ابتدا شرح حالى مختصر در مورد شاعر آمده است. اين كتاب در چاپ انتشارات حر با نام «خلوتى با غدير»به چاپ رسيده است.
۳۲ -  مجالس الشعراء فى غدير امام البلغاء، عبدالحسين بن احمد امينى (تبريزى، نجفى)، تهيه و تنظيم: محسن عقيل، عربى، چاپى، دار المحجة البيضاء، دار الرسول الأعظم، رقعى، ۶۲۰ ص. در اين كتاب، ابتدا مطالبى درباره شعر و شاعران در كتاب و سنت و سيره اهل‏بيت‏ عليهم السلام آمده، و سپس ۱۰۸ تن از شاعران غديرىِ عرب را همراه با شعرشان به ترتيب قرن‏ ها آورده و اقتباسى از «الغدير» است.
۳۳ -  مجموعه اشعار مولا على‏ عليه السلام، مؤلف: ؟ ، فارسى، چاپى، اميد، قم، چاپ اول، سال ۱۳۷۹ ش، وزيرى، ۱۶۴ ص. در اين كتاب اين عناوين آمده است: داستان غدير، عيد غدير، حديث تهنيت، خطبه حضرت اميرعليه السلام در روز غدير همراه با ترجمه به صورت نيم‏ صفحه در پايين، زيارت حضرت اميرعليه السلام در روز غدير، همگام با مركب شاعران بر كرانه غدير. سپس ۵۷ شعر فارسى از شعراى مختلف در مورد غدير آورده كه شامل ۱۴۰۰ بيت از ۴۰ شاعر فارسى است.
۳۴ -  مهر آب خم، گزينش و تصحيح: سيد على رضوى، فارسى، چاپى، ناشر: مؤلف، چاپ اول، سال ۱۴۱۰ ق، ۱۳۶۹ ش، وزيرى، ۴۶ ص. اين كتاب چهارده سروده از چهارده شاعر فارسى زبان است. در اين كتاب ابتدا مقدمه ‏اى در دو بخش آمده است: ۱ -  خلاصه‏اى از غدير با سبكى زيبا و انشايى در سه بخش: شامل خلاصه‏ اى از غدير و اسامى و جوانب آن ۲. توضيحى مختصر درباره كتاب و شعرهاى انتخاب شده.
سپس چهارده شعر از چهارده شاعر به ترتيب زير آمده است:
۱. قصيده، با تلخيص (ناصر خسرو قباديانى) . ۲. قصيده، با تلخيص (حكيم قاآنى شيرازى). ۳. مسمّط (جيحون يزدى). ۴. ترجيع ‏بند، بند هفتم (صفى‏ على‏ شاه). ۵ . قصيده، (محيط قمى). ۶ . قصيده، (عمّان سامانى). ۷. قصيده، (احمد احمدى بيرجندى). ۸ . قصيده، با تلخيص(ميرزا حبيب‏ اللَّه خراسانى). ۹. قصيده، با تلخيص (اديب‏ الممالک) . ۱۰. مسمط مسدّس، با تلخيص(يحيى) . ۱۱. مسمّط مسدّس (رفعت سمنانى). ۱۲. مسمّط مربّع (آيةاللَّه اصفهانى) . ۱۳. مسمّط مخمّس (ملك‏ الشعرا بهار) . ۱۴. مسمّط مخمّس (محمدحسين اصفهانى). اشعار كتاب جمعاً عبارتند از: نهُ قصيده و يك مسمّط و يك مسمّط مربع و دو مسمّط مخمس و نيز دو مسمّط مسدّس، كه در پايان هر يك از آنها مأخذ با ذكر صفحه و توضيحات كتاب آورده شده است.
۳۵ -  نسيم غدير (غديريه ‏هايى از شاعران معاصر) ، عليرضا ميرزامحمد، فارسى، چاپى، مركز آموزش و پژوهش دفتر بررسى‏ هاى اسلامى، تهران، چاپ اول، سال ۱۳۷۸ ش، وزيرى، ۲۱۶ ص. در اين كتاب پس از مقدمه و ديباچه، شصت و سه غديريه فارسى از شصت و سه شاعر معاصر آورده شده است.
كتابى ديگر پس از اين كتاب در سال ۱۳۷۹ ش توسط دفتر مطالعات و بررسى‏ هاى اسلامى و توسط همين ناشر به چاپ رسيده كه شامل نود و سه غديريه از شاعران فارسى‏ گوى از قرن چهارم تا قرن معاصر است.
۳۶ -  واقعة غدير خم، شاكر عبدالحسين كسرائى، فارسى، چاپى، دار المحجة البيضاء، بيروت (لبنان)، اول، سال ۱۴۳۱ ق، ۲۰۱۰ م، وزيرى، ۲۴۹ ص. در اين كتاب اين ابحاث آمده است:
باب اول: غدير خم در تاريخ: فصل اول: غدير خم در لغت و اصطلاح: شامل بحث از كلمه غدير در لغت و اصطلاح، واقعه غدير، خطبه غدير، مصادر حديث غدير خم، آراء بزرگان عامه. فصل دوم: عيد غدير در تاريخ كه عيد غدير را در طول تاريخ و كشورها مورد بحث قرار داده است. باب دوم: غدير در شعر و ادب: فصل اول: شعر غدير در صدر اسلام. فصل دوم: شعر غدير در عصر اموى. فصل سوم: شعر غدير در عصر عباسى. در اين كتاب عناوين و مباحثى كه گفته شد به طور نسبتاً مفصل و با مدارك مطرح شده و نكات قابل استفاده‏ اى است.
۳۷ -  ولايت نامه (غديريه) ، مهرعلى فدوى (خويى) ، تحقيق و تنظيم: على صدرائى(خويى) ، فارسى، چاپى، انصاريان، قم، چاپ اول، سال ۱۳۷۶ ش، رقعى، ۶۳ ص. اين كتاب شامل سه بخش است:
بخش اول: شرح حال ملا مهرعلى خويى: ۱. زادگاه ۲. ديار و ولايت: علامه حاج ميرزا حبيب‏ اللَّه خويى، شهيد آيت ‏اللَّه ابراهيم خويى ۳. ملا مهرعلى خويى ۴. توانايى در شعر. بخش دوم: قصيده غديريه: ۱. كراميت در مورد اين قصيده ۲. تعداد ابيات ۳. قصيده غديريه و ترجمه منظوم آن. بخش سوم: تخميس‏هاى قصيده غديريه: ۱. تخميس ملا على خويى ۲. تخميس ملا على واله تبريزى ۳. تخميس محمدعلى انصارى قمى ۴. تخميس مهندس نقوى مشهور به حامد تبريزى ۵ . تضمين مولوى قندهارى، و در پايان منابع و مآخذ.
۳۸ -  هشتمين كنگره سراسرى ادبيات، اداره فرهنگ و ارشاد قم، فارسى، چاپى، نيم ‏رحلى، ۳۴ ص. اين كتاب گزارشى است از هشتمين كنگره سراسرى ادبيات غدير كه در دى ماه سال ۱۳۸۶ ش در تالار بعثت شهر قم برگزار شده است. در اين مجموعه چهار فصل آمده است: فصل اول: گزارش. فصل دوم: گزارش تصويرى. فصل سوم: بازتاب مطبوعات و سايت‏هاى خبرى. فصل چهارم: ضمائم. طى اين مجموعه، بيشتر تصاوير از آنچه گفته شد همراه با توضيحى مختصر آمده است. ضمناً فراخوانى اعلام شده كه همگان آثار خود را به اين كنگره بفرستند، و براى آثار برتر جوايز نفيسى هم در نظر گرفته شده است.
۳۹ -يک جرعه از غدير، شوراى شعر شهرستان قم، فارسى، چاپى، ناشر: همان، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، رقعى، ۲۴ ص. در اين كتاب پانزده شعر و غديريه از شعراى مختلف در مورد غدير آمده كه بعضى از آن اشعار غديريه ‏اى كامل هستند. اسامى شاعران به ترتيب كتاب از اين قرار است:
۱. محيط قمى(شمس ‏الفصحاء) ۲. روشن اردستانى ۳. محمدتقى بهار (ملک ‏الشعراء) ۴. محمدعلى مجاهدى (پروانه) ۵ . شمس‏ الحكماء ۶ . عبدالعلى نگارنده ۷. جواد جهان‏ آرايى ۸ . مشفق كاشانى ۹. محمد آزادگان (واصل) ۱۰. محمدعلى بيگدلى آذرى (آذر)۱۱. محمد موحديان قمى (اميد) ۱۲. جعفر رسول‏ زاده (آشفته) : دو شعر ۱۳. سيد مصطفى آرنگ ۱۴. رحمت ‏اللَّه صادقى.
اين كتاب مجموعه شعر ش ۱ از نشريه شوراى شعر شهرستان قم است كه در بهار سال ۱۳۷۴ به چاپ رسيده، و اكثراً از شعراى ساكن قم جمع ‏آورى شده است. نام ديگر اين كتاب «مجموعه شعر ۱(يک جرعه از غدير)» است.


== مسابقه شعر غدير<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۷.</ref> ==
== مسابقه شعر غدير<ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۷.</ref> ==

نسخهٔ ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۳

آيات در شعر غدير[۱]

شاعرانى كه براى غدير سروده ‏اند شكوفاترين نقطه آن را پشتوانه قرآنى آن تلقى كرده ‏اند، و در زيباترين سروده‏ ها -  از اشاره و رمز گرفته تا تصريح -  ذكرى از آيات غدیر به ميان آورده ‏اند. آنچه پيش روى شماست گزيده ‏اى از ابيات شعرى مربوط به غدير است كه در آنها به آيات قرآنى غدير اشاره شده است.

آيات معروفى كه همه به نزول آنها درباره غدیر اعتراف دارند سه آيه است، كه در اكثر اشعار ديده مى‏ شود و در بعضى به دو آيه اشاره شده است:

«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» .[۲]

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» .[۳]

«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ» .[۴]

اشعار قرآنى غدير از شیعه و غير شيعه است، و شكى نيست كه اشعار مربوط به غير شيعه اقرارى از سوى آنان تلقى مى‏ شود.

اين اشعار در چهار زبانِ فارسى، عربى، اردو و تركى است و مى‏ توان به هفت موضوع تقسيم كرد:

۱. شعرهايى با اشاره كلى به آيات غدير

۲. شعرهايى با اشاره به آيه تبليغ

۳. شعرهايى با اشاره به آيه اکمال

۴. شعرهايى با اشاره به آيه «سئل سائل»

۵ . شعرهايى با اشاره به دو آيه تبلیغ و اكمال

۶ . شعرهايى با اشاره به دو آيه اكمال و «سأل سائل»

۷. شعرهايى با اشاره به سه آيه تبليغ و اكمال و «سأل سائل»

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و شعر غدير[۵]

چه زيباست كه صاحب غدير درباره غديرش بسرايد و ما گوش به نواى جانفزاى او بسپاريم. اما جالب‏ تر آن است كه بدانيم اين اشعار در پاسخ به نماينده سقیفه است كه خواست فخرى بفروشد و سَرى بلند كند. معاويه به حضرت نامه ‏اى نوشت و در آن يادآور شد كه من فضايل بسيارى دارم. از جمله اينكه در اسلام پادشاه شده‏ ام!!

وقتى حضرت نامه او را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار فضايل خود را به رخ من مى‏ كشد؟ در پاسخ او اين اشعار را بنويسيد. سپس حضرت اشعارى سرودند كه وجوب ولایت در غدير را در آن بيان كردند، و رضايت امت در امر ولايت را گوشزد كردند، و با خطابى قاطع در آخر آن اشاره كردند كه هر كس نمى ‏پذيرد جا دارد از غصه بميرد!

قسمتى از سروده مولى چنين است:

وَ اَوْجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيْكُمْ

رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ

وَ اَوْصانِى النَّبِىُّ عَلَى اخْتِيارٍ

لاُمَّتِهِ رِضىً مِنْكُمْ بِحِلْمى

اَلا مَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ بِهذا

وَ اِلاّ فَلْيَمُتْ كَمَداً بَغَمٍّ[۶]

يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود نسبت به شما را براى من نيز واجب كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در صاحب اختيارى امت وصى خود قرار داد، و اين با رضايت شما به حكم من بود. آگاه باشيد! هر كس مى ‏خواهد به اين مطلب ايمان آورد و گرنه از غصه بميرد![۷]

بولس سلامه مسيحى[۸]

يكى از جلوه ‏هاى زيبا در مورد غدير، غديريه‏ گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است:

عيدک العيد يا على

عاد من حجةالوداع الخطير

ولفيف الحجيج موج بحور

لجة خلف كانتشار الغي

-م صبحاً فى الفدفد المغمور

بلغ العائدون بطحاء خمٍّ

فكأنَّ الركبان فى التنور

عرفوه غدير خم و ليس الغ

ور إلاّ ثمالة من غدير

جاء جبريل قائلاً: يا نبى

اللَّه بلِّغ كلام ربّ مجير

أنت فى عصمة من الناس فانثر

بينات السماء للجمهور

وأذِعها رسالة اللَّه وحياً

سرمدياً وحجة للعصور

ما دعاهم طه لأمر يسير

وصعيد البطحاء وهج حرور

وارتقى منبر الحدائج طه

يشهر السمع للكلام الكبير

أيها الناس إنما اللَّه مولا

كم ومولاى ناصرى ومجيرى

ثم إنى وليُّكم منذ كان ال

-دهر طفلاً حتى زوال الدهور

يا إلهى من كنت مولاه حقاً

فعلىٌ مولاه غير نكير

يا إلهى والِ الذين يوالون اب

-ن عمى وانصر حليف نصيرى

كن عدوّاً لمن يعاديه واخذل

كل نكس وخاذل شرير

قالها آخذاً بضبع على

رافعاً ساعد الهمام الهصور

لاح شَعر الإبطين عند اعتن

-اق الزند للزند فى المقام الشهير

بثَّ طه مقاله فى على

واضحاً كالنهار دون ستور

لا مجاز و لا غموض و لبس

يستحثّ الأفهام للتفسير

فأتاه المهنِّئون عيون ال

قوم يبدون آية التوقير

جاءه الصاحبان يبتدران الق

-ول طلاّ على حقاق العبير

بتَّ مولى للمؤمنين هنيئاً

للميامين بالإمام الجدير

هنّأتْه أزواج أحمد يتلوهنَّ

رتل من الجميع الغفير

عيدك العيد يا على فان يص

-مت حسود أو طامس للبدور

تاريخچه شعرِ غدير[۹]

در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه ‏اى كه دارد مدرك ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده، و با توجه به اهميت ادبى آن در كتاب‏ ها ثبت گرديده است. در طول تاريخ در كنار اسناد و مدارك حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرن‏ هاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر به سزايى داشته است.

نكته شعر اين است كه توانسته غدير را در كتاب‏ها و محافلى حاضر كند كه با روش ‏هاى ديگر ممكن و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مؤلفانشان مخالف ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام بوده‏ اند، به عنوان يک قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده ‏اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در قطعه ‏اى از شعر معارف غدير را مى ‏يابند.

غدير در زبان‏ هاى شاعرانه متفاوت

طى چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت و با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم اشعارى را كه در غدير خم درباره واقعه آن سروده بود خواند.

همچنين اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام درباره غدير شعرى سروده ‏اند. چند تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و نير عده ‏اى از اصحاب ائمه‏ عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند، كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است.

عده‏اى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته ‏اند اشعار رسايى درباره غدير سروده ‏اند، كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى كمپانى است.

شعراى زبردستى چون ابن‏ رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى،كشاجم،ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن ‏عرندس، ابن ‏عودى، ابن‏ داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب نيز درباره غدير شعر سروده ‏اند.

گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسى‏گوى و اردو زبان و ترک زبان نيز سهم به سزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در قالب شعر داشته ‏اند.

جلوه‏ هاى شعرى در ادبيات غدير

عده‏ اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آورده ‏اند. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت‏ شناس در غدير حاضر بوده و در همان جا ماجراى غدير را به صورت شعر آورده، و حتى تبادر ذهنى خود از غدير را صراحتاً اعلام كرده تا اثرى ماندگار و سندى محكم براى غدير باشد.

بعضى ديگر از شاعران فقط خطبه غدير را به نظم در آورده ‏اند. برخى ديگر فقط مقطع حسّاس آن يعنى جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را به شعر كشيده و بيان كرده‏ اند.

گروهى نيز با قالب‏ ريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده‏ اند و تا آنجا كه توانسته‏ اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يك شيعه جلوه‏ گر ساخته ‏اند. به گونه‏ اى كه با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در وجود انسان نمودار مى‏ شود.

مؤلفانى نيز اقدام به جمع ‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير كرده ‏اند و اين اسناد ادبى غدير را به صورت مجموعه ‏اى تنظيم يافته ارائه نموده ‏اند.

همچنين «خطبه غدير» به صورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى مكرراً برگردانده شده و بسيارى از آنها به چاپ رسيده است. ذيلاً به مواردى از نظم خطبه غدير اشاره مى نماييم:

نظم عربى «حديث غدير» در كتاب شريف «الغدير» تأليف علامه امينى طى يازده جلد به صورت جامعى تدوين شده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» توسط مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين شده است.

نظم فارسى خطبه غدير در كتاب‏ هاى «سرود غدير» تأليف علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» تأليف شيخ محمدهادى امينى، ۱۰ جلد، و «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» تأليف شيخ محمد صحتى سردرودى، «خطابه غدير در آينه شعر» تأليف سيد حسين حسينى جمع‏ آورى شده است.

همچنين خطابه غدير به صورت نظم فارسى توسط عده ‏اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته كه چهار عنوان چاپى ذكر مى‏ شود:

خطبة الغدير، اثر صغير اصفهانى، با همكارى مرحوم عمادزاده تنظيم شده است.

خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ ق در هند چاپ شده است.

ترجمه (منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى.

غدير خم، اثر مرتضى سرافراز، كه در سال ۱۳۴۸ ش منتشر شده است.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: شعر /  كتابنامه شعر غدير.

تبليغ غدير با تدوين ديوان بزرگ غدير[۱۰]

   عظمت غدير اقتضا مى‏ كند به بلنداى آن برنامه ‏ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه‏ هاى كم ابهت تبلیغ مى‏ توان جلوه‏ گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى ‏دهد كه آن را در جذاب‏ترين و ارزشمندترين گونه‏ هاى رسانه‏ اى جلوه‏ گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.

يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير، تدوين ديوان بزرگ غدير است:

اگر در غدير شعر زيبايى درباره واقعه سروده شد، اين سرآغازى بود براى ديوان بزرگ غدير كه در طول چهارده قرن براى آن خطابه عظيم سروده شده است.

اكنون آنچه بر دوش ما سنگينى مى‏ كند و هنوز جاى آن خالى است، سرودن شعرهايى با مضامين بلند و كنايات و استعارات سنگين ادبى است، كه در شعر غدير هنوز راهى طولانى در پيش دارد.

تبليغ غدير با شعر[۱۱]

مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است.

در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى‏ شد مخفيانه بود و يا اگر كتابى مجوز پيدا مى‏ كرد فقط اراجيف غاصبین خلافت بود، در چنان جوى بهترين كتاب براى غدير سينه ‏هاى امين و حافظه‏ هاى قوى افراد بود كه به مثابه كتاب عمل كرد؛ و به خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل محمدعليهم السلام را در خود حفظ كند.

از جمله شعر شاعران نقش مهمى در حفظ غدير در طول تاريخ ظلمانى داشته است، چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند.

از ساعتى كه خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت حسان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود، و دليل روشنى شد تا شاعران و اديبان در طول چهارده قرن در قالب شعر -  كه در هر جامعه ‏اى تبليغ نافذى است -  غدير را حفظ كنند و پيام آن را به راحتى به نسل ‏هاى بعد برسانند.

اين شكل فرهنگى غدير را در قرن اول حفظ كرد، و البته اين طرق در قرن‏ هاى بعد نيز ادامه يافت.

و لذا يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت ‏هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت داشته شعر غدير بوده است.

در مورد غدير شعرهاى بسيارى توسط شاعران عرب و فارس يا اردو زبان از شيعه و يا مذاهب ديگر سروده شده است. اين اشعار -  كه در اصطلاح «غديريه» ناميده مى ‏شوند -  بسيار مورد توجه بوده و كتاب‏هاى مستقلى براى جمع ‏آورى اين اشعار در هر زبانى تأليف شده است.

به بيان ديگر: يكى از گرايش‏ هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده‏ اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند ادبيات است.

ادبيات، تأليفاتى هستند كه به گردآورى اشعار نغز درباره غدير از شعراى مختلف پرداخته ‏اند. در نثر فارسى و عربى هم -  بخصوص در سال‏هاى اخير -  شاهد آثار زيبايى هستيم كه به حق عظمت غدير را همچون زلالى از خمخانه غدير و کوثر ولايت در قلب خوانندگان جاى مى ‏دهد.

   همچنين مراجعه شود به عنوان: تبليغ /  مراحل چهارگانه تبليغ غدير در تاريخ.

تحقيق در ادبيات غدير[۱۲]

از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد شعر و ادبيات غدير است.

شعرهاى بسيارى، چه از شاعران عرب يا فارسى يا اردو، و چه شعراى شيعه و يا مذاهب ديگر درباره غدير سروده شده است. اين اشعار كه به اصطلاح «غدیریه» ناميده مى ‏شوند بسيار مورد توجه بوده و كتاب ‏هاى مستقلى براى جمع ‏آورى اين اشعار تأليف شده است.

جلوه ديگر ادبى انتخاب نام ‏هاى زيبا و پرمحتوايى است كه به تنهايى يک دنيا معناى اعتقادى به همراه دارد و وقايع غدير را تداعى مى‏ كند و روح شنونده را به حقيقت غدير نزديک مى ‏نمايد.

تحليل شعرِ غدير[۱۳]

سرودن شعر با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله نيز از مسايل عجيب غدير بود. سابقه مخالفت پيامبرصلى الله عليه وآله با شعر بر همگان روشن بود.اگر هم در مواردى برخورد مثبتى از حضرت ديده مى‏ شد اجازه قرائت شعرهاى مثبت قديمى در حضور حضرت بود.

مردم براى اولين بار مى ‏ديدند يک شاعر زبردستِ عرب يعنى حسان بن ثابت كه در واقعه غدير حضور دارد در همانجا و درباره همان واقعه شعرى سروده، و با سوابقى كه از برخورد پيامبرصلى الله عليه وآله با شعر دارد گويا به خود اجازه نمى‏ دهد كار خود را ابراز كند.

عاقبت تصميم مى ‏گيرد از حضرت در اين باره اجازه بخواهد و گويا باور ندارد به او چنين اجازه‏ اى داده شود.

در برخورد با اين استيذان، عكس العملى از پيامبرصلى الله عليه وآله ديده شد كه براى همه تعجب ‏آور بود. آن حضرت نه تنها اجازه دادند، بلكه به عنوان تشويق فرمودند: «بخوان به بركت خداوند» ! و خود نيز شخصاً براى استماع آن حاضر شدند!

بازتاب اين مسئله به قدرى عجيب بود كه از يک سو حسان راضى نشد شعر را به صورت عادى بخواند، بلكه خود را به مكان بلندى رساند و براى خواندن اشعارش بر فراز آن قرار گرفت. از سوى ديگر براى آنكه مردم مطمئن باشند اين برخورد مثبت با شعرِ مربوط به اهل‏بيت‏ عليهم السلام، از طرف شخص پيامبرصلى الله عليه وآله است حسان اعلام كرد: «اى مردم، سخن مرا به گواهى پيامبر گوش دهيد» ! مردم كه خود را با مسئله ‏اى تازه روبرو مى‏ ديدند به سوى حسان ازدحام كردند و گردن مى‏ كشيدند تا اين اقدام بديع را تماشا كنند.

براى آنكه مردم باور كنند در دين ما چنين اشعارى از منزلت خاصى برخوردار است، حضرت در پايان شعر حسان تصريح كردند كه در اين اشعار روح القدس مؤيد تو بوده و در واقع خداوند پشتيبان توست.[۱۴]

حديث غدير در شعر[۱۵]

   نظم عربى حدیث غدیر در كتاب شريف «الغدير» طى يازده جلد به صورت جامعى تدوين گرديده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين و چاپ شده است.

   همچنين مراجعه شود به عنوان: شعر /  كتابنامه شعر غدير.

حَسّان بن ثابت و شعر غدير[۱۶]

   كلام منظوم در همه ملت‏ ها به عنوان سندى ماندگار تلقى مى‏ شود، چرا كه نظم و قالب خاص كلام حفظ آن را در خاطره‏ ها آسان‏تر مى‏ سازد، و از نگاه ادبى براى يک مراسم مهم افتخار است كه دستمايه ‏اى از شعر را به همراه داشته باشد.

آنچه در غدير اين بُعد ادبى را فوق‏ العاده نشان داد و تعجب همه را در چنان شرايطى برانگيخت دو جهت بود:

الف. سابقه مخالفت پيامبرصلى الله عليه وآله با شعر بر همگان روشن بود، به گونه ‏اى كه اگر هم در موردى برخورد مثبتى از حضرت ديده مى‏ شد اجازه قرائت شعرهاى مثبت قديمى بود، نه آنكه حضرت به كسى اجازه سرودن شعر بدهد. در حالى كه در غدير حسان بن ثابت براى شعرش رسماً از پيامبرصلى الله عليه وآله اجازه گرفت و آن حضرت اجازه داد.

اين اجازه از سوى حضرت آن قدر عجيب بود كه حسان هنگام قرائت شعرش براى مردم -  به عنوان اطمينان خاطر -  گفت: اى مردم، سخن مرا به گواهى پيامبرصلى الله عليه وآله گوش كنيد؛ و پيامبرصلى الله عليه وآله نيز فرمود: «بخوان به بركت خداوند» . جالب ‏تر آن بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از خواندن شعرها توسط حسان تصريح كرد كه در اين اشعار روح‏ القدس مؤيد تو بوده و در واقع خداوند تو را يارى كرده است.

ب. حضور شاعر زبردست عرب در چنان مراسمى، به گونه ‏اى كه شعر غدير را بدون سابقه ذهنى در همانجا سرود و براى مردم خواند. اين در حالى است كه معمولاً شعر مربوط به مراسمى را قبلاً پيش بينى مى‏ كنند، به خصوص آنكه متن شعر منعكس كننده عين مراسمى باشد كه اجرا شده است. سرودن چنين شعرى جز به دست شاعرى فوق ‏العاده امكان نداشت، به خصوص آنكه با مضامينى بلند و دقيق از نظر ادبى سروده مى ‏شد.

با توجه به اين جهات بازتاب مسئله شعر در غدير به قدرى عجيب بود كه حسان راضى نشد شعر خود را به طور خصوصى بخواند، بلكه به اطلاع مردم رساندند كه حسان قصد دارد شعرى را با اجازه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره غدير بخواند.

به بيانى ديگر: يكى از ابعاد فرهنگى غدير حضور شعر و ادبيات در عرصه غدير است. در اصطلاح ادبيات به اشعارى كه شعرا در مورد ماجرا يا خطبه غدير و يا هر دو مى‏ سرايند «غديريه» گفته مى ‏شود. اولين كسى كه غديريه سرود حسّان بن ثابت در روز نوزدهم ذى ‏الحجة و در صحراى غدير و مقابل پيامبرصلى الله عليه وآله بود.

پس از اتمام خطبه غدير و مراسم ابتدايى بيعت با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، شب نوزدهم ماه ذى‏ الحجة سال دهم هجرت در حالى سپرى شد كه كاروان غدير به شدت خسته بودند و روز پر ماجرايى را پشت سر گذاشته بودند، گذشته از آنكه مسير مكه تا غدير آنان را از پا انداخته بود. با استراحت شبانه نشاط تازه‏ اى در كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد.

پس از نماز صبح بار ديگر مردم كنار دو خيمه صف كشيدند و گروه گروه وارد مى‏ شدند. ابتدا با پيامبرصلى الله عليه وآله دست بيعت مى ‏دادند و سپس در خيمه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام حاضر مى ‏شدند و دست بيعت داده «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى ‏گفتند و با تبريک و تهنيت بيرون مى‏ آمدند.

در آن ساعات برگ ديگرى بر پرونده غدير افزوده شد. حَسّان بن ثابت شاعر زبردست عرب كه در غدير حضور داشت از شعرايى بود كه بالبداهة مى سرود و سنجيده مى‏ گفت. مراسم حيرت انگيز غدير اين شاعر ماهر را به وجد آورده بود تا آنجا كه شعرى زيبا در ده بيت سرود كه ترسيم كننده واقعه غدير بود.

حسان پس از سرودن اين شعر خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله آمد تا براى خواندن آن اجازه بگيرد. لذا عرض كرد: يا رسول اللَّه، اجازه مى‏ فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابى‏ طالب به مناسبت اين واقعه عظيم سروده‏ ام، بخوانم. حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او.

اكنون كه اجازه از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله داده شد بايد مردم باخبر مى‏ شدند. با كوچك‏ترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن مى‏ كشيدند. حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبرصلى الله عليه وآله گوش كنيد» .

مردم از هر سو جمع شدند و ازدحام كردند و گردن كشيدند. حسان نيز بر جاى بلندى قرار گرفت تا همه صدايش را بشنوند. مردم كه سراپا گوش بودند شعرى را كه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند.

مردم كه سراپا گوش شده بودند شعرى را كه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. سپس حسان ده بيت اشعارش را كه همانجا سروده بود و آيه ۶۷ سوره مائده را در آن يادآور شده بود، با صداى بلند براى مردم خواند:

اَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِىَّ مُحَمَّداً

لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً

وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ

بِأنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً

وَ بَلِّغْهُمُ ما أَنْزَلَ اللَّه رَبُّهُمْ

وَ إِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً

عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلهِهِمْ

رِسالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعادِيا

فَقامَ بِهِ إِذْ ذاكَ رافِعُ كَفِّهِ

بِيُمْنى يَدَيْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِياً

فَقالَ لَهُمْ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ مِنْكُمُ

وَ كانَ لِقَوْلى حافِظاً لَيْسَ ناسِياً

فَمَوْلاهُ مِنْ بَعْدى عَلِىٌّ وَ اِنَّنى

بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ راضِياً

فَيا رَبِّ مَنْ والى عَلِيّاً فَوالِهِ

وَ كُنْ لِلَّذى عادى عَلِيّاً مُعادِياً

وَ يا رَبِّ فَانْصُرْ ناصِريهِ لِنَصْرِهِمْ

إِمامَ الْهُدى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّياجِيا

وَ يا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِليهِ وَ كُنْ لَهُمْ

إِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً

آيا نمى‏ دانيد كه محمد پيامبر خداصلى الله عليه وآله كنار درختان غدير خم به حالت ندا ايستاد.

و اين در حالى بود كه جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود.

و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده ‏اى.

در اينجا بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله دست على‏ عليه السلام را بلند كرد و با صداى بلند

فرمود: هر كس از شما كه من مولاى او هستم و سخن مرا به ياد مى ‏سپارد و فراموش نمى‏ كند.

مولاى او بعد از من على است، و من فقط به او -  نه به ديگرى -  به عنوان جانشين خود براى شما راضى هستم.

پروردگارا هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با على دشمنى كند او را دشمن بدار.

پروردگارا، يارى كنندگان او را يارى فرما به خاطر نصرتشان امام هدايت كننده ‏اى را كه در تاريكى‏ ها مانند ماه شب چهارده روشنى مى ‏بخشد.

پروردگارا، خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براى حساب مى‏ ايستند خود جزا بده.

پس از اشعار حسان، پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مى‏ كنى، از سوى روح ‏القدس مؤيد خواهى بود.[۱۷]

خطبه غدير در شعر[۱۸]

   نظم فارسىِ خطابه غدير توسط عده ‏اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته و در كتاب‏هاى «سرود غدير» : ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» : ۱۰ جلد، «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» به صورت مبسوطى جمع ‏آورى شده است.

ذيلاً چهار عنوان چاپى ذكر مى‏ شود:

۱. خطبه الغدير، اثر صغير اصفهانى، با همكارى مرحوم عمادزاده.

۲. خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ ق در هند چاپ شده است.

۳. ترجمه (منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى.

۴. غدير خم، مرتضى سرافراز، ۱۳۴۸ ش.

اين چند عنوان كتاب به عنوان نمونه ذكر شد. براى اطلاع بيشتر به دو كتاب «الغدير فى التراث الاسلامى» و «غدير در آئينه كتاب» رجوع شود.

   همچنين مراجعه شود به عنوان: شعر /  كتابنامه شعر غدير.

سيد باقر رضوى هندى و شعر غدير[۱۹]

   سيد باقر رضوى هندى (م ۱۳۲۹ ق)مى‏ گويد:

در شب عيد غدير امام زمان‏ عليه السلام را در خواب ديدم در حالى كه محزون بود و گريه مى‏ كرد. خدمت حضرت رفتم و سلام كردم و دستش را بوسيدم، ولى ديدم گويا متفكر است.

عرض كردم: آقاى  من، اين روزها ايام خوشحالى و سرور عيد غدير است، ولى شما را محزون و گريان مى‏ بينم؟!

فرمود: به ياد مادرم زهراعليها السلام و حزن او افتادم.

سپس حضرت اين شعر را خواندند:

لا ترانى اتّخذتُ لا وعُلاها

بعد بيت ‏الأحزان بيت سرور!

سيد باقر هندى مى‏ گويد:

از خواب برخاستم و قصيده ‏اى درباره غدير و مصائب حضرت زهراعليها السلام سرودم، كه قسمتى از آن چنين است:

كلُّ غدر وقول إفک و زور

هو فرع عن جحد نص الغدير

...

يوم أوحى الجليل يأمر طه

و هو سارٍ أن مُر بترك المسير

حطِّ رحل السرى على غير ماء

وكِلا، فى الفلا بحرِّ الهجير

ثمَّ بلِّغهم و إلاّ فما بلَّغت

وحياً عن اللطيف الخبير

أقِم المرتضى إماماً على الخل

-ق ونوراً يجلو دجى الديجور

فرقى آخذاً بكفِّ علىٍّ

منبراً كان من حدوج وكور

و دعا و الملأ حضور جميعاً

غَيَّبَ اللَّه رشدهم من حضور

إنَّ هذا أميركم وولىّ ال

-أمر بعدى و وارثى و وزيرى

هو مولى لكل من كنت مولا

هُ من اللَّه فى جميع الأمور

...

أفصبراً يا صاحب الأمر والخط

-ب جليل يذيب قلب الصبور

و كأنّى به يقول و يبكى

بسلوِّ نزر و دمع غزير:

لا ترانى اتّخذتُ لا وعُلاها

بعد بيت‏الأحزان بيت سرور!

فمتى يابن أحمد تنشر الطاغو

ت و الجبت قبل يوم النشور

سيد حميرى و شعر غدير[۲۰]

سيد حميرى در اشعارش مى‏ گويد:

و كم قد سمعنا من المصطفى

وصايا مخصَّصة فى علىّ

و فى يوم خم رقى منبراً

يبلغ الركب و الركب لم يرحل

فبَخبَخَ شيخک لمّا رآى

عرى عقد حيدر لم تحلل

شاعران و روايت غدير[۲۱]

   در اولين مراحل از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن و پس از زمان ننگين منع از نقل و تدوين حديث، شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان‏ هاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. از ساعتى كه خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت حسّان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدير را حفظ كنند و به راحتى به نسل‏ هاى بعد برسانند.

از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه‏ گيرى نموده اند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت.

ارتباط غدير با قرآن، بحث‏هاى مفصل در اسناد غدير، بررسى‏ هاى عميق در متن حديث غدير، جمع ‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب ‏هايى تدوين گرديد.

   همچنين مراجعه شود به عنوان: شعر /  كتابنامه شعر غدير.

شاعران و معناى مولى[۲۲]

   بحث درباره معناى كلمه مولى از آنجا شروع شده كه اكثر راويانِ مخالفِ شيعه، فقط همين يک فقره از حديث را نقل كرده ‏اند، و متكلمين آنها براى دفاع از خود همه قرائن و مطالب تاريخ را رها كرده‏ اند و از همه خطبه كلمه «مولى» را انتخاب كرده ‏اند و به بحث درباره معناى لغوى و عرفى آن پرداخته ‏اند!

در مقابل آنان، در كتاب «عوالم العلوم» مرحوم بحرانى فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت و ادبيات كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است.[۲۳]

   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دلالت حديث غدير، و عنوان: علمابحث در سند و متن حديث غدير.

شعراى غدير[۲۴]

   شعر شيعى از شعر غدير جدا نيست. از آنجا كه غدير خم و ولايت علوى سرچشمه جوشش غديريه‏ هاى شيعى است، و از آنجا كه امامت اميرمؤمنان‏ عليه السلام نشان كمال دين و ارائه الگوى شايسته براى هدايت جامعه است، شاعران شيعه نيز همين جوهره ناب را در سروده‏ هاى آئينى خود بر محور ولايت مطرح كرده و فرهنگ غنى «شعر شيعى» را بنياد نهاده ‏اند.

شعر شيعى نشأت گرفته از باورهاى ناب معتقدان به ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است و آبشخور آن يعنى «غدير» است؛ با پيشينه ‏اى درخشان و پيش كسوتانى نامور و محتوايى غنى و متأثر از آيات قرآن و معارف اهل‏بيت‏ عليهم السلام و سرشار از اشارات قرآنى و حديثى به مناقب صاحب ولايت.

شعر شيعى هم بُعد مديحه دارد هم مرثيه و هم حماسه. بارزترين شاخصه شعر شيعى، پرداختن به مسئله امامت اهل‏بيت‏ عليهم السلام و هدايتگرى خاندان عصمت و احياى ياد مظلوميت‏ هاى خاندان رسالت و افشاى جنايات ظالمان نسبت به دودمان حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله است.

از اين رو در آئينه شعر شيعى، تصويرى از فضيلت ‏ها، پاكى ‏ها، مبارزات حق طلبانه، مظلوميت عترت و حماسه عاشورا و غدير ديده مى‏ شود.

از آنجا كه حقيقت و ذات تشيع ريشه‏ دار و ماندگار است، شعر شيعى نيز جاويدان و فروغ‏ بخش و حركت‏ ساز است، و گنجينه ‏اى از علوم و معارف اهل‏بيتى و قرآنى است.

و اما شعر غدير، سروده‏ هايى است كه شاعران شيعه در آن به يادكرد حادثه غدير خم و امامت حضرت على ‏عليه السلام و ذكر مناقب و فضائل آن حضرت و آيات و رواياتى كه در شأن او است پرداخته ‏اند، و از اين رهگذر انبوهى از غديريه‏ ها پديد آمده است. به اين گونه شعرها «شعر ولايى» نيز گفته مى ‏شود.شاعران غدير، ادبيات و شعر را در مسير هدف متعالى تبيين آرمان ‏هاى شيعى و اثبات حقانيت على‏ عليه السلام و ولايت او و گسترش شور على‏ دوستى و على‏ جويى به كار گرفتند، و اين گونه حادثه غدير را زنده نگه داشتند.

يكى از نويسندگان مى ‏نويسد:

شعر غدير با نام على‏ عليه السلام جان مى ‏گيرد، با نام على‏ عليه السلام اوج مى‏ پذيرد و با نام على ‏عليه السلام مكانت و منزلت مى ‏يابد. تصوير غدير بدون توصيف على‏ عليه السلام ناممكن است. هر كجا سخن از عظمت اين روز به ميان مى ‏آيد، ناگزير سخن از عظمت على‏ عليه السلام به ميان مى ‏آيد.

هر گاه شاعر مى‏ خواهد از جوشش خمّ غدير بسرايد، پيش از آن بايد گويشى از كوثر ولايت علوى بنماياند.

شعر غدير فقط يک واقعه را تصوير نمى‏ كند، كه يک معرفت را تفسير مى ‏كند.

شعر غدير به تبيين يک حقيقت مى ‏پردازد؛ حقيقتى كه سرحلقه هر معرفت ديگرى است.

شعر غدير تنها پرداختن به يک رويداد نيست، كه نمود يک نماد بينش است؛ آن هم يك بينش ارزشى؛ ارزشى كه ريشه در ملكوت دارد. يعنى كسى كه از غدير مى‏ گويد، نه تنها از محمدصلى الله عليه وآله و على‏ عليه السلام مى‏ گويد، كه از خدا مى‏ گويد. يعنى شعر او زبان گوياى حقيقت مى‏ شود در مجراى زمان.

شعر غدير اگر طراوتى دراد، از آن جهت است كه در سبزه ‏زار معرفت روييده است. شعر غدير اگر تازگى دارد، از آن جهت است كه صاحب غدير كهنگى ندارد و چونان آفتاب عالمتابى است كه جهانيان از او هستى مى‏ گيرند.

شعر غدير اگر جوششى دارد، از آن جهت است كه غدير چشمه جوشانى است كه هرگز نمى‏ خشكد، و شعر غدير اگر جاويدان است از آن جهت است كه بيان كننده يک بنياد عظيم فكرى است كه اراده الهى بر فراز آن متجلّى است.

بنابراين، شاعر غدير هم مروّج آن تفكر شيعى است، كه با جد و جهدش مى ‏كاود تا بذر اين تفكر را در دل هر انديشه‏ ورى بكارد و جوانه ‏هاى انديشه را از آبشخور اين جويبار هميشه جارى سيراب سازد. پس شعر غدير ترسيم و تجلى يک فرهنگ و آئين است؛ فرهنگى پويا و آئينى نوين؛ فرهنگ دين الهى و آئين راستى محمدى.[۲۵]

در كنار اين عظمت، شاعران غدير نيز آنان اند كه با زبان شعر به واقعه مهم غدير خم پرداخته و اشعارى درباره امامت و وصايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و حديث غدير و فضائل مولا سروده ‏اند. اين گونه شعرها را «غديريه» مى ‏نامند. معمولاً در غديريه ‏ها نام غدير، يا غدير خم و اشاره به حديث پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز و احاديث فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ديده مى‏ شود.

شعر و غدير[۲۶]

در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه‏ اى كه دارد مدرک ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده و با توجه به اهميت ادبى آن در كتاب‏ها ثبت گرديده است. نسل‏ هاى بعدى كه در اثر تبليغات سوء سقيفه از معارف خود فاصله گرفته‏ اند از طريق شعر حسّان و امثال او درباره غدير آن را باز يافته ‏اند.

در طول تاريخ نيز، در كنار اسناد و مدارک حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرن‏ هاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر بسزايى داشته است.

نكته ديگرى كه در شعر وجود دارد اين است كه توانسته غدير را در كتاب‏ها و محافلى حاضر كند كه با روش‏ هاى ديگر ممكن نيست و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مخالف ولايت اهل بيت ‏عليهم السلام بوده‏اند، به عنوان يک قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده ‏اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در يک قطعه شعر معارف غدير را در مى ‏يابند.

غدير در شعر عربى، فارسى، اردو، تركى[۲۷]

در طول چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت كه با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله لحظاتى پس از خطابه آن حضرت اشعارى را كه در غدير درباره واقعه آن سروده بود در حضور مردم خواند.

خود اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره غدير شعرى سروده‏ اند. همچنين چند تن از اصحاب پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و نيز عده ‏اى از اصحاب ائمه ‏عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است.

عده ‏اى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته ‏اند اشعار رسايى درباره غدير سروده ‏اند كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كَرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و آيةاللَّه كمپانى است.

شعراى زبردستى چون ابن رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى، كشاجم، ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن ‏عرندس، ابن‏ عودى، ابن‏ داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب درباره غدير شعر سروده ‏اند.

گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسى‏ گوى و اردو زبان و ترک زبان نيز سهم بسزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در غالب شعر داشته ‏اند.

لازم به تذكر است كه عده ‏اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آوده ‏اند كه اول آنان حسان است. برخى ديگر فقط مقطع حساس آن را كه «من كنت مولاه فعلى مولاه» است به شعر كشيده و پرورش داده‏ اند.

گروهى نيز با قالب ريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده‏ اند و تا آنجا كه توانسته ‏اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يک شيعه جلوه‏ گر ساخته‏ اند تا با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در سراسر وجود انسان نمودار شود.

غدير و نوروز در شعر فارسى[۲۸]

پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه وآله بعد از سپرى شدن ۳۵۲۴ روز از مبدأ هجرت،در عيد قربان سال دهم برابر با ۱۹  / ۱۲  / ۱۰ شمسى مشغول مناسک حج بود. ايشان به هنگام بازگشت از حجةالوداع در روز ۱۸ ذى ‏حجه، در حالى كه ۳۵۳۲ روز از مبدأ هجرت گذشته بود، برابر با ۲۷  / ۱۲  / ۱۰ شمسى و مطابق با ۱۸ مارس ۶۳۲ ميلادى، وقتى به نزديك محل جحفه -  كه غدير خم در آن قرار دارد -  رسيد، فرشته وحى از جانب پروردگار آيه ابلاغ را نازل فرمود.

علامه شعرانى در اين رابطه مى ‏نويسد: من از زيج هندى استخراج كردم كه تحول آفتاب به برج حمل در سال دهم هجرى، چهارشنبه ۲۱ ذى‏ حجه، سه روز پس از غدير خم بود، و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است. بنابراين، عيد سعيد غدير با ايام نوروز كاملاً انطباق دارد. به ويژه كه با حركت تقديمى نقطه اعتدال بهارى به پيشواز از اين عيد سعيد، وارد برج حوت شده است.[۲۹]

بحت در اين باره مفصلاً در محل خود آمده است. در اينجا اشاره ‏اى داريم به تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى:

الف. هاتف اصفهانى مى‏ گويد:

همايون روز نوروز است امروز به فيروزى

بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا


ب. ميرزا حبيب قاآنى شيرازى مى ‏گويد:

رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى

كه گشت شير خداوند شهريار امروز

به جاى خاتم پيغمبران به استحقاق

گرفت خواجه كروبيان قرار امروز


ج. صغير اصفهانى چه زيبا سروده است:

دانى ز چه عيد باستان مى‏ خندد؟

بر روى جهانيان جهان مى ‏خندد

بنشست على جاى نبى در نوروز

زين مژده زمين و آسمان مى ‏خندد


د. و يا:

نوروز از آن شد پر شعف

هم صاحب عز و شرف

كان روز سالار نجف

آمد به تخت سرورى


ه.همچنين در ترانه‏ هاى محلى افغانستان -  كه همزمانى عيد اللَّه الاكبر غدير با نوروز براى آنان جا افتاده است - نيز به اين همزمانى بسيار پرداخته ‏اند:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد

على با ذوالفقار آمد خوش آمد

طبق باور(به حق) عامه مردم شريف افغانستان، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز اول نوروز به جانشينى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله برگزيده شد و مردمان اين كشور در كنار تجليل از نوروز، به توصيف رشادت‏ ها و دلاورى ‏هاى حضرت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نيز مى ‏پردازند.

در ايام جشن نوروز در شهر مزار شريف دوبيتى‏ هاى مخصوص اين ايام را با صداى خوش مى ‏خوانند:

نوروز رسيد و عيد اكبر گرديد

برگرد سر ساقى كوثر گرديد

امروز على‏ عليه السلام نشست بر تخت نبى‏ صلى الله عليه وآله

زان است كه روز و شب برابر گرديد


از دو بيتى‏ هاى معروف ديگر كه در مورد خلافت امام على اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز اول نوروز در ميان مردم آن سرزمين خوانده مى ‏شود، مى ‏توان اين دو بيتى‏ ها را نام برد:

نوروز شد و جمله جهان گشت معطر

از بوى خوش لاله و ريحان و صنوبر

بر تخت خلافت بنشست آن شاه صفدر

داماد نبى ‏صلى الله عليه وآله، شير خدا، ساقى كوثر


و يا:

نوروز شد و على‏ عليه السلام ز روى تعظيم

بر تخت خلافت نبى‏ صلى الله عليه وآله گشت مقيم

از مقدم شاه اوليا بر كرسى

امروز نشسته معنى عرش عظيم

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: نوروز.

غديريه مشاهير ادبيات فارسى[۳۰]

اديبان و شعراى برجسته پارسى زبان، واقعه با شكوه غدير و پيام‏ هاى آن را به نظم كشيده‏ اند[۳۱]، كه در اين مجال به آثار برخى از مشاهير اشاره مى ‏شود:

ابوالقاسم فردوسى (م ۴۱۱ ق)

منم بنده اهل‏بيت نبى ‏عليهم السلام

سِتاينده خاک پاى وصى‏ عليه السلام

اگر چشم دارى به ديگر سراى

به نزد نبى‏ صلى الله عليه وآله و وصى‏ عليه السلام گير جاى

گرت زين بد آيد گناه من است

چنين است و اين رسم و راه من است

بِدين زادم و هم بِدين بگذرم

چنان دان كه خاک پى حيدرم


خواجه عبداللَّه انصارى (م ۴۸۱ ق)

اى خوانده تو را خدا ولى ادركنى

بر تو زِ نبى‏ صلى الله عليه وآله نصّ جلى ادركنى

دستم تهى و لطف تو بى‏ پايان است

يا حضرت مرتضى على ادركنى


ناصر خسرو قباديانى (م ۴۸۱ ق)

شرف مرد به هنگام پديد آيد از او

چون پديد آمدِ تشريف على‏ عليه السلام روزِ غدير

او سزايد كه وصى بود نبى‏ صلى الله عليه وآله را در خلق

كه برادر بُد و بن عَم و داماد و وزير


سنايى غزنوى(م ۵۹۰ ق)[۳۲]

نائب مصطفى به روز غدير

كرده بر شرع خود مر او را مير


ابراهيم بن على خاقانى شروانى(م ۵۸۲ ق)

به جانِ پادشه سوگند خوردم

كه نزد پادشه جُز پادشه نيست

اشاره مى‏ كند به ايستادن على‏ عليه السلام در كنار پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم.


فريدالدين عطار نيشابورى (م ۵۸۶ ق)

گفت پيغمبر به يارن اين سخن

پيک ربّ العالمين آمد به من گفت

حيدر را خدا اين تحفه داد

بر همه خلق جهان فضلش نهاد

چون كه او برگشت از حج الوداع

در غدير خم مكان كرد آن مُطاع

جبرئيل از حضرت عزت رسيد

نَّزِل از حضرت به پيش او كشيد

پيش او از پيش حق آورد پيک

آيه يا ايها بلّغ اليك

چون نبى ‏صلى الله عليه وآله فرمود منبر ساختند

از جهاز اشترش افراختند

گفت هر كس را منم مولاى او

پس على‏ عليه السلام مولاى او باشد نكو

حيدر از فرمان ربّ كائنات

شد ولى بر مؤمنين و مؤمنات


مصلح‏ الدين سعدى شيرازى (ق ۶۹۰ ق)

منم كز جان شدم مولاى حيدرعليه السلام

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن شاه صفدر

على‏ عليه السلام كو را خدا بى ‏شک ولى خواند

به امر حق ولى كردش پيمبرصلى الله عليه وآله

به آن روزى كه وحى آمد نبى‏ صلى الله عليه وآله را

كه از پالان اشتر ساخت منبر

كه بعد از مصطفى‏ صلى الله عليه وآله در كلّ عالم

نَبُد فاضل ‏تر و بهتر ز حيدرعليه السلام


سيد محمدحسين شهريار (م ۱۳۶۷ ش)

يا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى /  بابى انت و امّى

منكر عيد غدير خم و آن خطبه تنزيل /  كر و كور است و عزازيل

با كر و كور چه عيدى و غدير و چه خمّى؟ /  بابى انت و امّى

بى ولاى على و آل چه فقهى و چه شَمّى؟ /  بابى انت و امّى

فرهنگ‏ سازى با شعر غدير[۳۳]

شعر گذشته از زيبايى، با تراز موزونى كه در قرائت دارد در همه ملت ‏ها براى بقاء و حفظ فرهنگ آنان مورد استفاده قرار مى ‏گيرد. در راه فرهنگ‏ سازى غدير نيز شعر از مؤثرترين ابزارهاى به كار گرفته شده در طول تاريخ و به شكل ‏هاى مختلف به حساب مى ‏آيد.

اين روند از غدير خم و با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله و با اجازه آن حضرت بلكه به امر ايشان آغاز شده، و به دست يكى از زبردست‏ ترين شعراى زمان در هنگام وقوع ماجرا بالبداهه درباره غدير شعر سروده شده است.

جلوه پر رنگ‏تر آن در زمان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است كه خود حضرت براى غدير شعر سروده است. ادامه اين مسير در زمان ائمه‏ عليهم السلام است كه با تأييد ايشان و در محضرشان توسط شعراى چيره دست، شعرهاى نابى درباره غدير به دنياى فرهنگ اسلام عرضه شده است. اين روند در طول تاريخ ادامه يافته و در پانزده قرن غدير شعرهاى زيبا به زبان‏ هاى مختلف درباره غدير سروده شده و در مجموعه ‏هاى نفيس گردآورى شده است.[۳۴] در اين باره دو ماجراى ادبى غدير را مى‏ آوريم:

۱-فرهنگ ‏سازى با شعر غدير در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله[۳۵]

با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبرصلى الله عليه وآله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اينكه سروده شود، و چه رسد به اينكه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اينكه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح ‏القدس مؤيد آن باشد!!

براى شاعر نيز يک اقدام عادى به حساب نمى ‏آمد كه ذوق شكفته‏ اش را درباره چنين موضوعى به كار گيرد و بتواند آن را در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله بخواند. به همين دليل بدون اجازه هرگز چنين جرأتى به خود نداد و از اجازه پيامبرصلى الله عليه وآله بسيار تعجب كرد؛ و ذوق ‏زده بر فراز بلندى قرار گرفت و شعرش را خواند تا رسميت و مجاز بودن اين گام ادبىِ غدير را به همه نشان دهد. همه اينها پايه‏ گذارى فرهنگى براى شعر غدير در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه با مراحل حساب شده پيش مى ‏رفت.

با پايان خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير، حَسّان بن ثابت با در نظر گرفتن قسمت‏ هاى اصلى خطبه و مقدماتى كه براى اجراى آن فراهم شد، داستان غدير را به صورت قطعه شعرى تنظيم كرد. آنگاه خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و عرض كرد: يا رسول ‏اللَّه، اجازه مى‏ فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابى‏ طالب -  به مناسبت اين واقعه عظيم ‏سروده ‏ام بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او.

حسّان بر جاى بلندى قرار گرفت و مردم براى شنيدن كلامش ازدحام كردند، در حالى كه براى بهتر شنيدن شعرش گردن مى‏ كشيدند. در اين حال قبل از قرائت شعرش پاسخ اعتراض احتمالى را آماده كرد و گفت: اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاىِ پيامبر گوش كنيد.

سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. پس از اشعار حسان، پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع مى‏ كنى، از سوى روح ‏القدس مؤيد خواهى بود.

۲-فرهنگ ‏سازى با شعر غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام[۳۶]

چه كسى باور مى ‏كند كه صاحب غدير شخصاً درباره غدير شعر گفته باشد! و چه كسى احتمال مى ‏دهد كه اين شعر در برابر دشمن غدير سروده شده باشد! و چه كسى مى ‏تواند صفين را بنگرد كه اين شعر غديرى توسط نامه براى نماينده سقيفه فرستاده مى ‏شود؟ اگر صاحب غدير درباره بزرگ‏ترين فضيلت خود شعر گفته همه شاعران غديرى به او اقتدا كرده زيباترين ‏ها را تقديم او خواهند كرد و گوش اجتماع را از نواى غدير پر خواهند ساخت.

اگر معاويه كه نَه نسبى و نَه سابقه‏ اى و نَه آبرويى دارد، به خود جرئت دهد كه بر درياى فضائل يعنى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام فخرفروشى كند، بايد اذعان كرد كه شرايط حساسى در تاريخ اسلام پيش آمده كه بايد با آن مقابله كرد.

با در نظر گرفتن اين حساسيت، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام هم كارى كه تا آن روز براى غدير نكرده بود انجام داد؛ شعرى سرود و براى معاويه فرستاد كه يک بيت آن درباره غدير بود.

ماجرا هنگامى اتفاق افتاد كه معاويه نامه‏ اى به عنوان تفاخر به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نوشت: اى اباالحسن، من فضايل بسيارى دارم: پدرم در جاهليت آقا بود! و من در اسلام پادشاه شده ‏ام! و من دايى مؤمنين هستم!

وقتى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نامه معاويه را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار با فضايل بر من فخر مى ‏فروشد؟! اى غلام، آنچه مى‏ گويم برايش بنويس. و حضرت اشعارى سرود كه يک بيت آن درباره غدير خم بود:

وَ اَوجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيكُم

رَسولُ ‏اللَّهِ يَومَ غَديرِ خُمٍّ

يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير ولايت خود بر شما را، براى من نيز واجب كرد.

وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، كه مبادا اهل شام آن را بخوانند و به على بن ابى‏ طالب تمايل پيدا كنند!

قيس بن سعد بن عباده و شعر غدير[۳۷]

   قيس بن سعد بن عباده از سرلشكران اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در جنگ صفین، اين اشعار را در ميدان جنگ براى حضرت خواند[۳۸]:

قلت لمّا بغى العدوّ علينا

حسبنا ربنا ونعم الوكيل

و علىٌّ إمامنا وإمام

لِسِوانا أَتى به التنزيل

ومن قال النبى: من كنت مولاه

فهذا مولاه خطب جليل

مسابقه شعر غدير[۳۹]

يكى ديگر از گرايش ‏هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده ‏اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند مسابقه شعر، چه شعر قديم يا شعر نو و يا نثر زيبا با موضوع غدير است.

در اين مورد با جمع ‏آورى آثار شركت ‏كنندگان در مسابقه و انتخاب بهترين‏ ها و اهداى جوايز به مؤلفين و محققين و شاعران و هنرمندان برتر مى ‏توان گنجينه ‏اى درباره غدير جمع ‏آورى نمود، و در همين راستا افكار عمومى را از هر قشر و طبقه‏ اى به سوى غدير رهنمون ساخت.

مهدى‏ عليه السلام در غديريه ‏ها[۴۰]

   از جمله نكاتى كه در غديريه‏ ها به چشم مى‏ خورد، توجه و عنايت خاص به حضرت مهدى‏ عليه السلام و ظهور حضرت در اشعار مربوط به غدير و غديريه‏ هاست، كه نشان دهنده اين ارتباط عميق است.

به عنوان نمونه، ابن ‏علوان در غديريه خود - كه يكصد و هفتاد است -  از بيت ۱۴۷ راجع به حضرت مهدى‏ عليه السلام گفته است:

ابو الهداة المطهرين من

الجرس نجوم الهدى و قادته

و منهم القائم الامام الذى

ينزل عيسى لنصر كرّته

فيملأ الارض بعد ما ملئت

بالجور عدلاً شريف شيمته

پدران هدايت و انسان‏ هاى پاكيزه و مطهر از هر پليدى و ستارگان هدايت و رهبران آن هستند. از آنها قائم و امامى است كه حضرت عيسى‏ عليه السلام براى يارى او در جنگ‏ ها نازل مى‏ شود. پس زمين را از عدالت پر مى‏ كند، بعد از آنكه از ستم پر شده باشد، به خاطر اخلاق شريف خود.

در اين باره به دو نكته اشار مى ‏شود:

الف. توجه و عنايت شعرا در غديريه‏ ها به ائمه و امام عصرعليهم السلام و تذكر نام آنها و شرايط ظهور و قيام امام مهدى‏ عليه السلام، نشانه ارتباط عميق غدير با زندگى، غيبت، قيام و حكومت حضرت مهدى‏ عليه السلام است.

ب. يادآورى نكات مهم درباره حضرت مهدى‏ عليه السلام در اين اشعار. از جمله: ظهور، شرايط ظهور، نصرت و يارى فرشتگان، ظهور حضرت مسيح، نابودى ظلم و ستم، پر شدن زمين از عدل و داد، آروزى ديدار حضرت و... ، همه اينها نشانگر اعتقاد استوار حماسه ‏سرايان علوى به ولايت مهدوى است.

هناد بن سرى و شعر غدير[۴۱]

   هناد بن سرى مى‏ گويد: اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در خواب ديدم. حضرت فرمود: شعر كميت را براى من بخوان كه مى‏ گويد: «ويوم الدوح دوح غدير خم...» .

من آن اشعار را براى حضرت خواندم. فرمود: اى هناد، شعر مرا هم به آن اضافه كن[۴۲]:

ولم أرَ مثل ذاک اليوم يوماً

ولم أرَ مثله حقاً أُضيعا

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۵۰۶  - ۴۴۷ .
  2. مائده /  ۶۷ .
  3. مائده /  ۳.
  4. معارج /  ۱.
  5. اسرار غدير ص ۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹. غدير از زبان مولى: ص ۲۷. ژرفاى غدير: ص ۱۹۶.
  6. روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۳۱ ح ۴۱۷ و ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۱۰۵.
  7. روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۱۰۵.
  8. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴.
  9. حديث مهر در بلور شعر (على ثاقب بخشايش) : ۵-۱۰.
  10. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۷ ۱۰۷.
  11. غدير در آئينه كتاب: ص ۳۵ ۳۱ ۳۰ ۱۳ ۱۲.
  12. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳.
  13. ژرفاى غدير: ص ۷۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵ ۱۶۶ ۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .
  14. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۶ ح ۱۰.
  15. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۸.
  16. اسرار غدير ص ۳۱۸  ۵۹  ۵۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۱. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۴. ژرفاى غدير: ص ۷۸. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۹.
  17. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲ و ۱۶۶ و ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . متن عربى اشعار از كتاب سليم بن قيس: ص ۸۲۸ ح ۳۹ به نقل از ابوسعيد خدرى نقل شده، كه با كمى تفاوت در كتب ديگر هم آمده است.
  18. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۹.
  19. اسرار غدير ص ۳۲۱ ۳۲۰.
  20. اسرار غدير ص ۳۲۱ ۳۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۳.
  21. چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۳  - ۱۴۰.
  22. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۷ ۱۲۱.
  23. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۹ .
  24. فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۴۱  - ۳۳۶.
  25. كيهان فرهنگى: ش ۱۷۰ (ويژه امام على‏ عليه السلام)ص ۱۰۹.
  26. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۵.
  27. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۷ ۱۶۶.
  28. قنوت خورشيد: ص ۵۳  - ۴۹ .
  29. دمع السجوم (ترجمه مرحوم شعرانى از كتاب نفس الهموم): ص ۲۰۲.
  30. برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى) : ص ۱۲۵  - ۱۲۳.
  31. دائرة المعارف تشيع: ج ۱۲ ص ۵۲  - ۴۸ ، ماده غديريه. در خصوص غدير، سروده‏ هاى فراوانى از شاعران معروف در اين كتاب ذكر شده، كه آنچه در اينجا آمده بخش بسيار اندكى است.
  32. حديقة الحقيقة.
  33. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۹۷ ۱۳۱  - ۱۲۹.
  34. به عنوان نمونه به اين كتاب‏ها مراجعه شود: الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، شعراء الغدير، غدير در شعر فارسى، غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى.
  35. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵ ۱۶۶ ۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .
  36. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.
  37. اسرار غدير ص ۳۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۱.
  38. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۸.
  39. غدير در آئينه كتاب: ص ۳۷.
  40. پرتوى از غدير در كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۳۶ ۳۵.
  41. اسرار غدير ص ۳۲۰. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹.
  42. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۸۳ و ج ۲۶ ص ۲۳۰.