آیه ۶ احزاب و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}')
خط ۱: خط ۱:
==آیه «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»<ref>غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۶.</ref>==
==آیه «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»<ref>غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۶.</ref>==
پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير با يادآورى آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»<ref>احزاب/۶.</ref>، درباره ولايت خود از مردم اقرار گرفت، و سپس ضمن معنى كردن اين ولايت، ادامه اين صاحب اختيارى را درباره اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام با ظرافت كامل بيان فرمود، به گونه‏ اى كه ولايت آنان استمرار ولايت نبوى به شمار آيد و از متن قرآن استخراج شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير با يادآورى آيه{{متن قرآن|النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...}}»<ref>احزاب/۶.</ref>، درباره ولايت خود از مردم اقرار گرفت، و سپس ضمن معنى كردن اين ولايت، ادامه اين صاحب اختيارى را درباره اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام با ظرافت كامل بيان فرمود، به گونه‏ اى كه ولايت آنان استمرار ولايت نبوى به شمار آيد و از متن قرآن استخراج شود.


من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه آن حضرت بر فراز [[سخنرانی|منبر]] بود، و من و [[عمر بن ابی ‏سلمه]] و [[اسامة بن زید کلبی|اسامة بن زید]] و [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]] و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] در مقابل او قرار داشتيم.<ref>يعنى در بين جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى غدير در مقابل منبر بوديم.</ref>
من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه آن حضرت بر فراز [[سخنرانی|منبر]] بود، و من و عمر بن ابی سلمه و [[اسامة بن زید کلبی|اسامة بن زید]] و [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]] و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] در مقابل او قرار داشتيم.<ref>يعنى در بين جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى غدير در مقابل منبر بوديم.</ref>


در آن لحظه حضرت فرمود:
در آن لحظه حضرت فرمود:


«الَسْتُ اوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ»: «آيا من نسبت به مؤمنان از خودشان صاحب اختيارتر نيستم»؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا همسران من مادران شما نيستند؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه.
{{متن عربی|الَسْتُ اوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ}}: «آيا من نسبت به مؤمنان از خودشان صاحب اختيارتر نيستم»؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا همسران من مادران شما نيستند؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه.


فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»: «هركس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد» - و با دست مبارک بر شانه على ‏عليه السلام زد -  و فرمود: «اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ».
فرمود:{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}: «هركس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد» - و با دست مبارک بر شانه على ‏عليه السلام زد -  و فرمود: {{متن عربی|اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ}}


سپس فرمود: اى مردم، من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم و با بودن من آنان را امرى و اختيارى نيست. بعد از من على نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست. سپس پسرم حسن نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست.
سپس فرمود: اى مردم، من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم و با بودن من آنان را امرى و اختيارى نيست. بعد از من على نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست. سپس پسرم حسن نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست.


سپس بار ديگر بر سر مطلب بازگشت و فرمود: اى مردم، وقتى من به شهادت رسيدم على بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه على به شهادت برسد پسرم حسن بر مؤمنين صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه حسن به شهادت برسد پسرم حسين بر مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۷۱. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۹.</ref>
سپس بار ديگر بر سر مطلب بازگشت و فرمود: اى مردم، وقتى من به شهادت رسيدم على بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه على به شهادت برسد پسرم حسن بر مؤمنين صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه حسن به شهادت برسد پسرم حسين بر مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۷۱؛ الغدير: ج ۱ ص ۱۹۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳

آیه «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»[۱]

پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير با يادآورى آيهRa bracket.png النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ... La bracket.png»[۲]، درباره ولايت خود از مردم اقرار گرفت، و سپس ضمن معنى كردن اين ولايت، ادامه اين صاحب اختيارى را درباره اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام با ظرافت كامل بيان فرمود، به گونه‏ اى كه ولايت آنان استمرار ولايت نبوى به شمار آيد و از متن قرآن استخراج شود.

من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم در حالى كه آن حضرت بر فراز منبر بود، و من و عمر بن ابی سلمه و اسامة بن زید و سعد بن ابی‏ وقاص و سلمان فارسی و ابوذر و مقداد و زبیر در مقابل او قرار داشتيم.[۳]

در آن لحظه حضرت فرمود:

«الَسْتُ اوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ»: «آيا من نسبت به مؤمنان از خودشان صاحب اختيارتر نيستم»؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا همسران من مادران شما نيستند؟ گفتيم: بلى، يا رسول اللَّه.

فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»: «هركس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد» - و با دست مبارک بر شانه على ‏عليه السلام زد -  و فرمود: «اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»

سپس فرمود: اى مردم، من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارترم و با بودن من آنان را امرى و اختيارى نيست. بعد از من على نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست. سپس پسرم حسن نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و با بودن او آنان را امرى و اختيارى نيست.

سپس بار ديگر بر سر مطلب بازگشت و فرمود: اى مردم، وقتى من به شهادت رسيدم على بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه على به شهادت برسد پسرم حسن بر مؤمنين صاحب اختيارتر است، و آنگاه كه حسن به شهادت برسد پسرم حسين بر مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است.[۴]

پانویس

  1. غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۶.
  2. احزاب/۶.
  3. يعنى در بين جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى غدير در مقابل منبر بوديم.
  4. كتاب سليم: ص ۳۶۲؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۷۱؛ الغدير: ج ۱ ص ۱۹۹.