اسماء بنت عمیس و حدیث غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۹ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

بيعت در غدير[۱]

از جمله كسانى كه در مراسم بيعت همگانى در غدير حضور داشتند حضرت اسماء بنت عميس بود.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: بيعت.

راوى غدير[۲]

شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين حقيقت است كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آئين توحيدى روبرو شد.

اولين پذيرنده اسلام حضرت خديجه ‏عليها السلام و اولين شهيده جناب سميه و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى ‏شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى‏ گذارند.

همچنين حضور زنان در حجةالوداع بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. از جمله اين بانوان اسماء بنت عميس است:

او به دليل تقرب به اهل‏ بيت ‏عليهم السلام روايات فراوانى نقل كرده است. تنها حدود شصت روايت از پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله دارد، كه بسيارى از آنها در منزلت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است.[۳]

اسماء از سابقين در اسلام است؛ او از جمله افرادى است كه قبل از آنكه مردم در خانه ارقم ايمان بياورند، به همراه همسرش جناب جعفر به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اسلام اختيار نمود، و نيز به همراه جعفر به حبشه مهاجرت كرد.

بعد از شهادت جعفر طيار به عقد ابوبكر در آمد، و از وى صاحب محمد شد. در آن زمان كه همسر ابوبكر بود، توطئه قتل وصى پيامبرصلى الله عليه و آله را با هوشيارى و ايثار تمام خنثى نمود.

وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا عليها السلام بود. او بعد از شهادت حضرت فاطمه‏ عليها السلام از جمله همسران حضرت على ‏عليه السلام شد. فرزندش محمد را چنان تربيت كرد كه از مريدان و مخلصان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شد.

زمانى كه در حجةالوداع شركت جست همسر ابوبكر بود، و محمد بن ابى ‏بكر نيز در مسير حجةالوداع متولد شد. ابن‏ عقده در «كتاب الولاية» حديث غدير را از او روايت كرده است.[۴]

اسماء همچنين از راويان حديث ردّ الشمس به شمار مى ‏رود.[۵]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۸.
  2. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۳۸. ماهنامه كوثر (ويژه‏ نامه غدير، ش ۲، سال اول، ارديبهشت ۱۳۷۶): ص۸۰-۸۵.
  3. اعيان الشيعة: ج ۳ ص ۴۰۸. جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۵۵. الخلاف (طوسى): ج ۱ ص ۵.
  4. الغدير: ج ۱ ص ۱۷.
  5. الامالى (صدوق): ص۵۵، ۵۶. الارشاد: ص۱۶۳، ۱۶۴.