آيات ۱ تا ۴ عنکبوت و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۸ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)

موقعيت تاريخى نزول

به‌گزارش برخی محققان، از جمله آياتى كه پس از حجةالوداع و پيش از غدير در مکّه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت بوده است.[۱] موقعیت تاریخی نزول این آیات چنین ترسیم شده است:[۲] با پايان مراسم حج در اوايل روز سيزدهم ذى‌الحجه كاروان غدير به مكه بازگشتند و قرار شد روز چهاردهم قافله به‌سوى غدير خم حركت كند. عدم توقف پیامبر در مکه و شتاب برای حرکت به‌سوی غدیر نشان از اهمیت مراسم غدیر داشت. این اهمیت به‌محض بازگشت از مِنا به مكه با نزول چهار آيه قرآن آغاز شد؛ آياتى كه خبر از امتحان الهی درباره ولايت على‏ عليه السلام می‌داد. امتحانی که از سوی پیامبر معیار ایمان برشمرده شده بود: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏‌شدند».[۳]

نزول آیات و روشن‌شدن شش مطلب اساسی

به‌گزارش برخی محققان، با نزول آيات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن شش مطلب اساسى روشن شد:

  1. نزديكى رحلت آن حضرت.
  2. دستور معرفى و منصوب‌كردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام.
  3. ولايت على‏ عليه السلام محک شناخت راستگو و دروغگو در ايمان.
  4. خبر از فتنه‌گران درباره خلافت.
  5. دستور سپردن امانت‌های علم و حكمت به على‏ عليه السلام.
  6. انتخاب الهى در وصايت على‏ عليه السلام.[۴]

شأن نزول آیات

در منابع، روایتی درباره شأن نزول آیات ۱ تا ۴ سوره عنکبوت آمده است: در حجة الوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و يک روز در آن اقامت گزيد. در این هنگام، جبرئيل ایات اول سوره عنكبوت را فرود آورد و گفت: اى محمد! بخوان:

Ra bracket.png بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾ La bracket.png: «به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. الف، لام، میم(۱) آیا مردم گمان کرده‌اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و آنان [به‌وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ (۲) در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده‌ایم [پس اینان هم بی‌تردید آزمایش می‌شوند]، و بی‌تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته‌اند می‌شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می‌شناسد. (۳) آیا آنان که مرتکب زشتی‌ها می‌شوند، پنداشته‌اند که می‌توانند بر ما پیشی گیرند [تا از مجازات و عذاب زشت‌کاری‌هایشان بگریزند؟!] چه بد داوری می‌کنند. (۴)»

پيامبر پرسيد: اى جبرئيل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند به تو سلام مى‏‌رساند و مى‌گوید: من قبل از تو پيامبرى نفرستاده‏‌ام، مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده‏‌ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم‌مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند. كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى‏‌كند راستگويانند و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند دروغگويانند. اى محمد، بازگشت تو به‌سوى پروردگارت و بهشتش نزديک شده و او به تو دستور مى‌‏دهد براى امتت بعد از خود على بن ابى‏‌طالب را منصوب نمايى و سفارشات خود را به او بنمايى كه اوست خليفه‌‏اى كه امور رعيت و امت تو را بر عهده مى‏‌گيرد، چه او را اطاعت كنند و چه عصيان نمايند. به‌زودى عصيان خواهند كرد و اين همان فتنه‏‌اى است كه آيات را درباره آن برايت تلاوت كردم. خداوند عزوجل به تو دستور مى‌‏دهد كه به او بياموزى، همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند، همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به‌عنوان امانت به تو سپرده است كه اوست امين و مورد اعتماد. اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.[۵]

اين وحى الهى به معناى پايان واجب اول يعنى حج، و آغاز واجب دوم يعنى ولايت بود كه از اين لحظه برنامه‏ هاى آن آغاز مى‏ شد.همچنين زمينه ‏سازى ديگرى براى امامت دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام نموده فرمود:

«اين دين همچنان بر مبارزه كنندگانش غالب خواهد بود و هيچ مخالفى و جدا شونده ‏اى به آن ضرر نمى ‏زند مادامى كه دوازده خليفه بر امتم حكومت كند كه همه آنان از قريش هستند».[۶]

همچنين به آن حضرت از طرف خداوند چنين دستور داده شد: نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است.اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به على بن ابى‏ طالب بسپار كه اولين مؤمن است. من زمين را بدون عالمى كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت بعد از پيامبرم باشد رها نخواهم كرد.

در حديث ديگرى به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دستور داده شد: آنچه نزد تو از علم و ميراث علوم انبياى قبل از تو و اسلحه و تابوت و آنچه از نشانه‏ هاى پيامبران نزد توست، آنها را به وصى و خليفه بعد از خود تسليم نما.[۷]

يادگارهاى انبياء عليهم السلام: صحف آدم و نوح و ابراهيم‏ عليهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى‏ عليه السلام و انگشتر سليمان‏ عليه السلام و ساير ميراث‏ هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد.

تا آن روز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله حافظ اين ميراث‏ هاى الهى بود و اينک به دستور الهى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام منتقل مى‏ شد. اين ودايع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به امامان بعد منتقل شده تاكنون كه در دست مبارک حضرت بقية اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه است.

پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فرا خواند و جلسه خصوصى تشكيل دادند و بقيه روز سيزدهم ذى ‏الحجة و شب آن صرف برنامه سپردن ودايع الهى شد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اسم اعظم و علم و حكمت و كتب انبياء عليهم السلام و ساير يادگارهاى آنان را به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سپرد، و گفته ‏هاى جبرئيل را به آن حضرت ابلاغ فرمود.[۸]

همچنان كه اين پيام و آن آيات نازل مى ‏شد، كاروان از منا وارد مكه شد و قبل از رسيدن به ابطح در«مُحَصَّب»-  كه همان محل توطئه قريش قبل از هجرت بود -  توقف كرد.[۹]آنگاه نماز ظهر و عصر را خواندند و در همانجا ماندند تا غروب شد و نماز مغرب و عشا را نيز در همانجا خواندند و سپس مختصرى خوابيدند.[۱۰]

تحليل اعتقادى[۱۱]

تركيب جامعه مسلمين در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله اقتضا مى ‏كرد نهيبى كه در اول سوره عنكبوت آمده بر آنان وارد شود.

اين از آن جهت بود كه در كنار مسلمانان مخلصى همچون سلمان و ابوذر و مقداد، تازه مسلمانانى بودند كه تا ديروز عليه اسلام شمشير مى ‏زدند و اكنون به نام مسلمان خوانده مى ‏شدند، و نيز افراد شهوت پرست و دنيا طلبى بودند كه هدفى جز مقاصد دنيوى نداشتند.

روح تعصب جاهلى كه بر افكار اكثريت حاكم بود و عقده‏ هاى جنگ‏ هاى بدر و احد و خيبر و حُنين و حسدهاى نهفته ‏اى كه هر روز آشكارتر مى‏ گشت، نيز مى ‏تواند نمايانگر باطن جامعه مسلمان آن روز باشد، كه در سال آخر عمر حضرت علناً دست به اقدامات مخرِّب مى ‏زدند و در صدد خنثى‏ سازى برنامه ‏هاى حضرت بودند.

اين آيات به مردم در دو جبهه ايمان و عمل وعده امتحان داد، تا به ظاهرِ آراسته با نام اسلام دل خوش نكنند؛ و براى هضم آسان‏تر مطلب خبر داد كه همه امت‏ هاى قبل نيز مورد امتحان قرار گرفته ‏اند؛ و هدف را در كوتاه‏ ترين عبارت بيان كرد كه شناخته شدن واقع گرايانه مردم است.يعنى صادقين در ادعاى ايمان بايد از كاذبين به طور علنى شناخته شوند، به طورى كه ابهام نفاق و دورويى نتواند آن را بپوشاند. و حقاً اين امتحان در پذيرش ولايت على‏ عليه السلام تحقق يافت كه کاذبین بى‏ پروا آن را انكار كردند و بر گفته خود پافشارى كردند.

آيه أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ...

دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز امتحان نهايى مردم» است:

غدير روز سخت‏ ترين امتحان مردمان بود، كه با عبور از باب حطه و سوار شدن بر كشتی نجات بايد فكر رسيدن به بهشت را به نتيجه مى ‏رساندند.

دو ضربه هشدار دهنده مراحلِ غدير براى بيدار باش مردم كافى بود، كه در متن قرآن براى بيدارى نسل ‏ها باقى ماند:

از يک سو با أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ شروع امتحان اعلام شد؛ و از سوى ديگر با أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً جهت‏ گيرى اين امتحان و كارنامه ‏اى كه به قبول شدگان آن اعطا خواهد شد، تبيين گرديد.

و لذا از جمله آياتى كه پس از انجام حجةالوداع و پيش از غدير در مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيات بود:

ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى ‏گويند و كسانى را كه دروغ مى ‏گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى ‏دهند گمان كرده ‏اند كه از دست ما پيشى مى ‏گيرند (و دست ما به آنان نمى ‏رسد)؟ چه بد حكم مى‏ كنند».

پانویس

  1. بحارالانوار، ج‏۲۸، ص۹۵.
  2. غدير در قرآن، ج ۱، ص۶۱.
  3. بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۷۳.
  4. غدير در قرآن، ج ۱، ص۶۱.
  5. بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۵-۹۶؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۲۱۶.
  6. مسند احمد: ج ۵ ص ۸۷ .
  7. الاحتجاج، ج ۱، ص ۵۶؛ عوالم العلوم: ج ۱۵/۴، ص ۱۷۶.
  8. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.
  9. اخبار مكة، ج ۲، ص ۱۶۲؛ الفقيه، ج ۲، ص ۵۵۵ .
  10. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.
  11. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۶۴.

فهرست منابع

  • أخبار مكة وما جاء فيها من الآثار؛ محمد بن عبد الله الأزرقي، تحقيق: رشدي الصّالح، بیروت: دار الأندلس، اول، ۱۴۱۶ ق.
  • بحارالانوار؛  محمدباقر مجلسی، م ۱۱۱۰ ق، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق.
  • تهذيب الأحكام‏؛  محمد بن الحسن طوسى، ‏م ۴۶۰ ق‏،  تحقیق: حسن الموسوى خرسان، تهران: دار الكتب الإسلامية، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • عوالم العلوم(حدیث الغدیر)؛ عبد الله بن نور الله‏ بحرانى اصفهانى‏، م قرن ۱۲، تحقیق: محمد باقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى عیه السلام، دوم، ۱۳۸۲ ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الكافي‏؛ محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ كلينى، م۳۲۹ ق، تحقیق: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الكتب الإسلامية، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  • مسند أحمد؛ أحمد بن محمد بن حنبل شيباني، م ۲۴۱ ق، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، بیروت: مؤسسة الرسالة، اول، ۱۴۲۱ق.
  • من لا يحضره الفقيه‏؛ محمد بن على ‏ابن بابويه، م ۳۸۱ ق‏، تحقیق: على اكبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، دوم، ۱۴۱۳ ق.