آيات ۱۰ تا ۲۵ بقره و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۵ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)

آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره وصف منافقان در عدم پذیرش غدیر دانسته شده است.

عدم پذیرش غدیر به‌دلیل بیماری دل

در آیات ۱۰ تا ۱۵ سوره بقره یکی از دلایل عدم پذیرش غدیر بیماری دل‌های آنان دانسته شده است. گفته شده که با دیده‌شدن معجزات امیرالمؤمنین ‏عليه السلام پس از غدیر، قلوب منافقین بیماری بيشترى يافت، علاوه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند:[۱] Ra bracket.png فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ؛ در قلب آنان مرض است La bracket.png: يعنى در دل‌های اين انسان‌های شک‌كننده، که بيعتى كه براى على بن ابى‏‌طالب گرفتى شکستند، مرضى ايجاد شد. Ra bracket.png فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً؛ خداوند هم اين مرض را بيشتر كرد La bracket.png به‌گونه‌‏اى كه با ديدن اين نشانه‏‌ها و معجزات دل‌های آنان متحيّر گشت: Ra bracket.png وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛ و براى آنان عذاب دردناكى است به‌خاطر آنچه دروغ مى‌‏پندارند La bracket.png؛ زیرا پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب مى‏‌كنند و در اين سخنشان كه مى‌گويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مى‌‏گويند.[۲]

اصلاح‌گران ظاهری و مفسدان واقعی

گفته شده که آنگاه كه به اين شكنندگان بيعتِ غدير گفته مى‌‏شد که Ra bracket.png لا تُفْسِدُوا فِى الاَرْضِ؛ در زمين فساد نكنيد La bracket.png با اظهار بیعت‏‌شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا، برای ایجاد تزلزل در ایمان آنان می‌گفتند: Ra bracket.png قالُوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ مى‏‌گويند ما اصلاح‌كنندگانيم La bracket.png زيرا ما نه به دين محمد و نه غير آن اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم. ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين او نشان مى‏‌دهيم، ولى در باطن طبق خواسته‌‏هاى خود عمل مى‏‌كنيم. از امكانات زندگى استفاده مى‌‏كنيم و نفس خود را از بندگی محمد آزاد مى‏‌نماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مى‏‌سازيم، به‌گونه‌‏اى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به‌دست دشمنانش سالم بمانيم.

در پاسخ به این نگاه خداوند مى‌‏فرمايد: Ra bracket.png اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ؛ بدانيد كه آنان فسادكننده هستند La bracket.png؛ زیرا خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مى‌‏نمايد و به مؤمنان دستور لعن آنان را مى‏‌دهد. دشمنان مؤمنان نيز ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مى‏‌پندارند با آنان نيز منافقانه رفتار مى‏‌كنند، همان‌گونه كه با اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله با نفاق رفتار مى‏‌كنند. از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد و به‌عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند.[۳]

طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن

در قسمتی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره روایت طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است: Ra bracket.png وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ و هنگامى كه به آنان گفته مى‏‌شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏‌گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند، ولى خودشان نمى‌‏دانند La bracket.png.

درباره این قسمت از آیات ۱۰ تا ۲۵ بقره و ارتباط آن با غدیر چنین گفته شده است: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند سلمان، مقداد، ابوذر و عمار به اين بيعت‌شكنان مى‌گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد».

آنان به اين مؤمنان پاسخى نمى‏‌دهند، زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند؛ اما به منافقان مورد اعتمادشان مى‏‌گويند: Ra bracket.png اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ؛ آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم La bracket.png. منظور منافقان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه پیروان على‏ عليه السلام به‌شمار می‌روند. اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏‌دانند كه در برابر دشمنان پیامبر روش تندى دارند و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏‌كنند و ساير سردمداران و مخالفان محمد نيز آنان را هلاک مى‏‌نمايند.[۴]

پاسخ به طعنه منافقان

به‌نقل از محققان، پاسخ طعنه منافقان به پیروان غدیر در آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره چنین آمده است: Ra bracket.png اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ؛ بدانيد كه خودشان سفيهانند La bracket.png؛ زیرا در مسئله پيامبر صلى الله عليه وآله آن‌گونه كه بايد توجه نكرده‌اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه نصب على ‏عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. اينان با دقت‌نكردن به اتمام‌حجت‌هاى خدا جاهل مانده‏‌اند و از پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفانشان مى‌ترسند؛ چرا كه در صورت غلبه یکی، از دیگری در امان نيستند. بنابراين آنان نادانند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافران براى آنان قابل تحقق است.

اينان منافقانه در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على‏ عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مى‌نمايند، همان‌گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على‏ عليهما السلام مى‌‏نمايند. با اين روش، دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله هم مى‏‌پندارند كه نفاق اينان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام است. Ra bracket.png وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ ولى خود منافقان متوجه اين حقيقت نيستند La bracket.png و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مى‏‌کند و آنان را خوار مى‌نمايد و مورد لعنت قرار مى‏‌دهد و بى‏‌ارزش تلقى مى‌‏نمايد.

كلام خداوند كه مى‌فرمايد:Ra bracket.png وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا، وَ اِذا خَلَوا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكُمْ اِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ و هنگامى كه ايمان‌آورندگان را ملاقات كنند مى‌‏گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطينشان خلوت كنند مى‌گويند: ما با شماييم و ما مؤمنان را مسخره مى‌‏كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏‌گيرد و به آنان مهلت مى‏‌دهد كه در طغيان خود متحير بمانند La bracket.png نیز درباره آن است كه اين بيعت‏‌شكنان، كه بر مخالفت با على ‏عليه السلام، وقتى با مؤمنان روبه‌رو مى‏‌شدند مى‏‌گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده‌‏ايم.[۵]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير، ص۱۷۶-۱۸۲.
  2. منبع
  3. منبع
  4. منبع
  5. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲-۱۴۸؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۴-۱۶۱.

منابع

  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.