محمد بن عمر رازی (ابوعبدالله، ابن الخطیب، فخر الدین)

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۷۰.</ref> == يكى از علما و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

روايت حديث غدير[۱]

يكى از علما و بزرگان اهل ‏سنت كه حدیث غدیر را نقل كرده محمد بن عمر بن حسين قرشى تيمى بكرى، ابوعبدالله، فخر رازى (ت ۵۳۳ -  م ۶۰۶ ق) است. فخر رازى در كتاب «الاربعين فى اصول الدين» در عين اشكالاتى كه بر حديث غدير وارد كرده، ولى اجماع امت بر حديث غدير را ثابت كرده است.[۲]

فخر رازى در «نِهاية العقول» اعتراف كرده كه مخالفان شيعه حديث غدير را براى آن نقل مى ‏كنند كه به آن به فضل على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام احتجاج كنند. همچنين گفته شد -  و در آينده نيز خواهد آمد -  كه رازى در تفسيرش، قول به نزول آیه تبلیغ در غدير خم را ذكر كرده و آن را به ابن ‏عباس و براء بن عازب و امام باقر عليه السلام نسبت داده است. يافعى[۳]: او را بسيار ستوده و شخصى اصولى، متكلم، مُناظر، مفسّر و صاحب تصانيف مشهور معرفى كرده است.

شبهات رازى در حديث غدير[۴]

يكى از مستشكلين بزرگ و معروف در مورد سند و دلالت حدیث غدیر فخر رازى است. به عنوان مثال: خلاصه اشكال او در سند حديث غدير، عدم نقل حديث غدير توسط بخارى و مسلم و واقدى و ابن‏ اسحاق و جاحظ و ابن ‏ابى‏داوود سجستانى و ابوحاتم رازى و نيز چند اشكال ديگر است.

مرحوم ميرحامد حسين شبهات و اشكالات او را در چند بخش و به طور مفصل پاسخ گفته است. تا جايى كه شكى نمى ‏ماند كه تمسک فخر رازى به عدم نقل حديث غدير توسط بخارى و مسلم و واقدى و ابن ‏اسحاق و جاحظ و ابن‏ ابى ‏داوود سِجِستانى و ابوحاتم رازى چه اندازه بى‏اساس و غيرمنطقى است، و به حديث غدير كه فوق حد تواتر و در نهايت صحّت است هيچ ضررى نمى ‏زند. چرا كه تواتر شروطى دارد، و هر گاه آن شروط در حديثى فراهم آيد قطعاً متواتر ناميده مى‏شود، و هرگز نقل حديث به دست افرادى چون اينان يا نظير ايشان جزء اين شروط نيست.

شبهات فخر رازى در سند و دلالت حدیث غدیر و پاسخ‏ هاى مفصل مرحوم ميرحامد حسين در عنوان «سند حدیث غدیر» و «دلالت حدیث غدیر» مفصل آمده است.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دلالت حدیث غدیر، و عنوان: سند حدیث غدیر.

معناى مولى[۵]

در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است[۶]، كه يكى از آنها فخر رازى است.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: دلالت حدیث غدیر، و عنوان: علما / بحث در سند و متن حديث غدير.


4.  نقل نزول آيه تبليغ در غدير××× 3 غدير در قرآن: ج 1 ص 87 . چكيده عبقات الانوار )حديث غدير( : ص 450. ×××

  يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين‏عليه السلام نزول آيه تبليغ )يا ايها الرسول بلّغ...( در غدير است، كه از جمله مشهورترين آيات غدير مى‏باشد. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل‏سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه بوده‏اند.


در كنار شيعه، عده‏اى از بزرگان اهل‏سنت نيز نزول اين آيه در غدير را نقل كرده‏اند. از جمله محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن على تَيمى بكرى طبرستانى رازى، ابوعبداللَّه، ابن‏الخطيب، فخرالدين )ت 543 يا 544 -  م 606 ق( است:


فخر رازى در تفسير خود در بيان اقوال درباره سبب نزول آيه تبليغ، نزول اين آيه در ماجراى غدير خم را نيز از امام باقرعليه السلام و ابن‏عباس و براء بن عازب نقل كرده است.××× 4 تفسير رازى: ج 12 ص 49. نفحات الازهار: ج 8 ص 257 - 195. ××× البته براى ما مهم نيست كه او در مورد اين قول چه گفته، زيرا او هميشه در پى دشمنى است، و كلام امام باقرعليه السلام در اينجا كافى است.


ممكن است بگويند: متعصّبان اهل‏سنت به عصمت ائمه‏عليهم السلام باور ندارند، بلكه بعضى‏شان مانند ابن‏جوزى در »الموضوعات« و سيوطى در »اللآلى المصنوعة« و ابن‏عرّاق در »تنزيه الشريعة« آنان را -  نعوذ باللَّه -  جرح كرده‏اند.


در جواب خواهيم گفت: پس آنان درباره صحابه‏اى كه به عدالت ايشان قائل‏اند، مانند ابن‏عباس و براء بن عازب و ابوسعيد خُدرى -  كه او نيز بنا بر آنچه در تفسير نيشابورى آمده به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم قائل است -  و عبداللَّه بن مسعود -  كه سخنش در ادامه خواهد آمد -  چه مى‏گويند؟


ضمن اينكه خود رازى اعتراف كرده كه قول به نزول آيه تبليغ در فضل اميرالمؤمنين‏عليه السلام و در غدير قول ابن‏عباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام است، هر چند اين قول را نپسندد و از سر تعصّب و عناد به آن اعتماد نكند!


ابن‏خَلِّكان و ابن‏وردى و يافعى و حافظ محمد )مشهور به خواجه پارسا( و ابن‏قاضى شُهبه××× 1 وفيات الاعيان: ج 3 ص 385  - 381. تتمّة المختصر: حوادث سال 606 . مرآة الجنان: حوادث سال 606 . فصل الخطاب )مخطوط( . طبقات الشافعية: ج 1 ص 396. ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستوده‏اند، به خصوص در علم عقايد و فقه و تفسير و نيز كتاب تفسير او را.


وى شاگرد پدرش ضياءالدين عمر -  كه از شاگردان بَغَوى بود -  و نيز كمال سمنانى و مجد جيلى و مصاحب محمد بن يحيى بوده است. سراج‏الدين يوسف بن ابوبكر بن محمد سكّاكى خوارزمى نيز او را مدح كرده‏اند. گاهى سيصد دانشجو در مورد تفسير و فقه و كلام و اصول و طبّ و... از او مى‏پرسيدند.


  براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: اهل‏سنت /  نقل آيه تبليغ براى غدير.

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۷۰.
  2. الاربعين فى اصول الدين: ص ۴۶۲.
  3. مرآة الجنان: حوادث سال ۶۰۶ .
  4. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۹ - ۹۹، ۴۳۳ - ۴۳۸.
  5. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
  6. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۵۹ .