آیه ۲۹ سوره ق آیه‌ای که در خطبه غدیر برای تأکید بر تغییرناپذیر بودن مقام امیرالمؤمنین از آن استفاده شده است.

آیه ۲۹ ق و غدیر
آيه ۲۹ ق و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهق
شماره آیه۲۹
جزء۲۶
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعتغییرناپذیر بودن مقام امیرالمؤمنین
ترتیل آیه

ترجمه صوتی

موقعیت آیه ۲۹ سوره ق در متن خطبه غدیر چنین ترسیم شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدیر، پس از بیان حدیث غدیر با قرائت آیه ۲۹ سوره ق: «سخن نزد من تغییریافتنی نیست»، اشاره به مقام تغییرنیافتنی علی علیه السلام نمود. هدف پیامبر از استشهاد به چنین آیه‌ای، این بود که بگوید: سخن من از طرف خداوند است و همان‌گونه که سخن خداوند تغییر نمی‌کند سخن من هم تغییر نمی‌یابد.

بر اساس آیه ۲۹ ق، برآیند تحلیلی «تغییر نیافتنی بودن» انتخاب غدیر دو موضوع در تولی و چهار موضوع در تبری است: دو موضوع تولی اینکه ولایت علی علیه السلام را می‌پذیریم و با هر کس که ولایت علی علیه السلام را بپذیرد دوستیم، چون خدا با چنین کسی دوست است؛ علی علیه السلام را یاری می‌کنیم و هرکس که او را یاری کند یاری می‌کنیم، چون خدا چنین کسی را یاری می‌کند. چهار موضوع تولی: با علی علیه السلام دشمنی نمی‌کنیم و با هر کس که با او دشمنی کند دشمنی می‌کنیم؛ چون خدا با چنین کسی دشمنی می‌کند؛ علی علیه السلام را خوار نمی‌کنیم و تنها نمی‌گذاریم و هر کس او را خوار کند خوارش می‌کنیم، چون خدا چنین کسی را خوار می‌کند؛ پس از این همه معرفی، هر کس که علی علیه السلام را نشناسد لعنت می‌کنیم؛ چون خدا چنین کسی را لعنت می‌کند؛ بر هر کس که حق علی علیه السلام را انکار نماید غضب می‌کنیم، چون خدا بر چنین کسی غضب می‌نماید.

آیه‌ای مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر

با در نظر گرفتن اینکه غدیر مراسم مفصلی در سه روز بوده، گذشته از آیاتی که مستقیماً در آن ایام نازل شده آیاتی هم در ضمن کلام به‌صورت اشاره آمده و منظور از آنها بیان شده است. این موارد در تفسیر ۱۸ آیه آمده است.[۱]

یکی از این موارد آیه ۲۹ سوره ق است:[۲]  ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ؛ نزد من سخن تغییریافتنی نیست و من به بندگان ظلم‌کننده نیستم .

آیه در متن خطبه

موقعیت آیه ۲۹ سوره ق در متن خطبه غدیر چنین ترسیم شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدیر، پس از بیان حدیث غدیر با قرائت آیه ۲۹ سوره ق: «سخن نزد من تغییریافتنی نیست»، اشاره به مقام تغییرنیافتنی علی علیه السلام نمود. او بار دیگر جمله‌ای را که هنگام بلندکردن امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده بود تکرار کرد، اما قبل از ذکر آن یادآور شد که «خدایا به امر تو می‌گویم» و سپس فرمود: «خداوندا! پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و یار او را یاری کن و رهاکنندهٔ او را تنها گذار»؛ در پی آن افزود: «خدایا لعنت کن هر کس او را انکار کند و غضب نما بر هر کسی که حق او را انکار نماید».

يَقُولُ اللَّه:  ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ ، بِامْرِکَ یا رَبِّ اقُولُ: اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ انْکَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ؛ خداوند می‌فرماید: «نزد من سخن تغییریافتنی نیست»، ای پروردگار من، به امر تو می‌گویم: خدایا دوست بدار هرکس ولایت علی را بپذیرد و دشمن بدار هر کس با او دشمنی کند و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوار کن هرکس او را خوار کند و لعنت کن هر کس او را نشناسد و غضب فرما بر هرکس که حق او را انکار نماید.[۳]

موقعیت تاریخی استفاده از آیه

برخی محققان موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۲۹ سوره قاف را چنین توصیف کرده‌اند:[۴] در حساس‌ترین مرحله خطبه غدیر که علی بن ابی‌طالب علیه السلام به دست پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی می‌شود، آن حضرت می‌خواهد دعای معروف خود را، که شعار ابدی اسلام است، اعلام کند اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ …. این دعا یک اعتقاد در قالب نیایش است و شش بُعد مهم عقیدتی از ولایت و برائت را روشن می‌کند. به عنوان مقدمه چنین دعای مهمی یک آیه از قرآن به‌صورت اقتباس زیر بنای کلام قرار داده می‌شود. در ادامه گفته می‌شود: خدا می‌فرماید: «سخن نزد من تغییریافتنی نیست».[یادداشت ۱]

در مرحله چهارم از خطبه غدیر و پس از بیان حدیث من كنت مولاه، پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره‌ای به آینده کفرستیز علی بن ابی‌طالب علیه السلام با ناکثین و قاسطین و مارقین نمود و تصریح کرد جنگ او با آنان به امر خداوند است. در اینجا با قرائت آیه ۲۹ سوره ق اشاره به مقام تغییرنیافتنی علی علیه السلام نمود و بار دیگر جمله‌ای را که هنگام بلندکردن امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده بود تکرار کرد. قبل از ذکر آن یادآور شد که «خدایا به امر تو می‌گویم» و سپس دعای مشهور را خواند و بعد از آن انکارکنندگان را لعنت کرد.

هدف پیامبر صلی الله علیه و آله از استشهاد به چنین آیه‌ای، که تغییرناپذیر بودن گفته‌اش را می‌رساند، این بود که بگوید: سخن من از طرف خداوند است و همان‌گونه که سخن خداوند تغییر نمی‌کند سخن من هم تغییر نمی‌یابد. آنچه در برخی نسخه‌ها آمده این مطلب را روشن‌تر می‌کند و این مهم را به خدا نسبت می‌دهد و کلمه «اقُولُ» را به‌کار می‌برد؛ یعنی اعلام می‌کنم به امر پروردگارم «سخن نزد من تغییریافتنی نیست»؛ یعنی یک دستور الهی است که سخن من هم نباید تغییر یابد. این تعبیر دیگری از حدیث معروف است که حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ؛ حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام محمد حرام است تا روز قیامت.[۵]

موقعیت قرآنی آیه

درباره موقعیت قرآنی آیه ۲۹ سوره ق از سوی برخی محققان چنین گفته شده است: در قرآن این آیه در ضمن آیات روز قیامت آمده است؛ در آن روز خداوند حکم تغییرناپذیر خود را بر بندگانش صادر می‌فرماید و گروهی برای رفع عذاب از خود لب به سخنان مخاصمه‌آمیز می‌گشایند تا شاید حکم خدا را درباره خود تغییر دهند. در چنین موقعیتی خطاب می‌رسد: «سخن نزد من تغییر نمی‌یابد» و ضمیمه‌اش این جمله است که «من به بندگان ظلم نمی‌کنم»؛ یعنی سخن خداوندِ عادل جای اعتراض ندارد.[۶]

تحلیل اعتقادی آیه در خطبه

از منظر اعتقادی استفاده از آیه ۲۹ سوره ق در خطبه غدیر چنین تحلیل شده است: در این قسمت از خطابه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله یک برنامه دائمی به‌دست مسلمانان می‌دهد و تأکید می‌کند که یک کلمه از این برنامه قابل تغییر نیست. از بین همه قسمت‌های این خطابه بلند، فقط در این یک مورد عبارت «تغییر نیافتنی» به‌میان آمده است. بر این اساس، خطابه غدیر یک برنامه متفاوت با سایر تبلیغات پیامبر صلی الله علیه و آله است و روش‌هایی در آن به‌کار گرفته شده که حتی در خطابه‌های خود حضرت بی‌نظیر است. یکی از آن روش‌ها همین است که در مرحله‌ای مهم آیه ۲۹ ق آورده شود تا مسلمانان «تغییر نیافتنی بودن» انتخاب غدیر را مورد توجه قرار دهند و هیچ‌کس دیگری را جایگزین آن نکنند. برآیند تحلیلی «تغییر نیافتنی بودن» غدیر دو موضوع در تولی و چهار موضوع در تبری است:

در تَوَلّی

  1. ولایت علی علیه السلام را می‌پذیریم و با هر کس که ولایت علی علیه السلام را بپذیرد دوستیم؛ چون خدا با چنین کسی دوست است.
  2. علی علیه السلام را یاری می‌کنیم و هرکس که او را یاری کند یاری می‌کنیم، چون خدا چنین کسی را یاری می‌کند.

در تَبَرّی

  1. با علی علیه السلام دشمنی نمی‌کنیم و با هر کس که با او دشمنی کند دشمنی می‌کنیم؛ چون خدا با چنین کسی دشمنی می‌کند.
  2. علی علیه السلام را خوار نمی‌کنیم و تنها نمی‌گذاریم و هر کس او را خوار کند خوارش می‌کنیم، چون خدا چنین کسی را خوار می‌کند.
  3. پس از این همه معرفی، هر کس که علی علیه السلام را نشناسد لعنت می‌کنیم؛ چون خدا چنین کسی را لعنت می‌کند.

۴. بر هر کس که حق علی علیه السلام را انکار نماید غضب می‌کنیم، چون خدا بر چنین کسی غضب می‌نماید.[۷]

نگاه وارونه امت در تولی و تبری پس از پیامبر صلی الله علیه و آله

با وجود ارائه چنین برنامه‌ای در تولی و تبری درباره امیرالمؤمنین علیه اسلام، در تاریخ اسلام حقایق خارجی از سوی برخی صحابه و امت اسلامی برخلاف حکم الهی و دستور پیامبر رقم خورد: به فاصله ۸۰ روز از غدیر به‌گونه‌ای علی علیه السلام را ناشناخته انگاشتند و برای خود خلیفه انتخاب کردند، چنان‌که انگار غدیری وجود نداشته است. هر کس از پیروان راستین پیامبر صلی الله علیه و آله به‌فاصله چند روز از شهادت آن حضرت وارد مسجد می‌شد و ابوبکر را بر منبر می‌دید، بی‌اختیار می‌گفت: «ای ابوبکر، آیا فراموش کرده‌ای یا خود را به فراموشی زده‌ای»؟[۸]

این خطاب در واقع به همه اصحاب سقیفه بود که برخوردشان با امیرالمؤمنین علیه السلام به گونه‌ای بود که گویا اصلاً او را نمی‌شناسند و سوابق او را نمی‌دانند. چنان برای بیعت به خانه‌اش حمله کردند و همسرش را آنچنان مجروح کردند و طناب بر گردنش انداختند و با شمشیرهای آخته برای دست دادن با ابوبکر بردند که گویی پیامبر صلی الله علیه و آله دستور چنین کاری را داده است.[۹]

از همین جاست که پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر لعنت بر چنین نشناسندگان علی علیه السلام را ابدی و غیرقابل تغییر اعلام فرمود. این اصول تولی و تبری آن‌گونه معکوس در سقیفه برای مسلمانان بنیان‌گذاری شد که امیرالمؤمنین علیه السلام با تعجب از جامعه اسلامی می‌فرماید: اعمال باطل اولی و دومی بیش از آن است که قابل شمارش باشد، ولی با این همه نزد مردمِ جاهل نقصی برایشان به‌حساب نمی‌آید، و این دو نفر نزد مردم از پدران و مادران و حتی از خودشان محبوب‌ترند، و نسبت به دشمنان آن دو چنان بغض نشان می‌دهند که نسبت به دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله نشان نمی‌دهند، و از کوچک‌ترین اهانتی نسبت به آن دو چنان پرهیز دارند که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله ندارند.[۱۰]

کار مسلمانان از زیر بنای سقیفه تا آنجا پیش رفت که بر فراز منبر به‌جای لعنت دشمنان حکم الهی غدیر علی بن ابی‌طالب علیه السلام را لعن می‌کردند و با این عمل به خدا تقرب می‌جستند. اینجاست که امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: تعجب است از آن محبتی که از آن دو نفر در قلوب این امت پر شده، و همچنین محبت کسانی که آنان را از راه پروردگارشان مانع شدند و از دینشان بازگرداندند. به خدا قسم، اگر این امت تا روز قیامت بر روی پاهایشان روی خاک بایستند و خاکستر بر سر بریزند و به درگاه خداوند زاری نمایند و نفرین نمایند کسانی را که آنان را گمراه کردند و از راه خدا مانع شدند و به آتش جهنم دعوتشان کردند و آنان را در معرض نارضایتی پروردگارشان قرار دادند و با جرمی که مرتکب شدند عذاب خدا را بر آنان واجب نمودند، باز هم در این لعنت و نفرین کوتاهی کرده‌اند.[۱۱]

پانویس

  1. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدیر در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۱۱–۱۱۵؛ واقعه قرآنی غدیر، ص۸۹، سخنرانی استثنائی غدیر، ص۱۷۱–۱۷۸.
  3. اسرار غدیر، ص۱۴۵، بخش۴.
  4. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۱۱–۱۱۲.
  5. بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۵.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۱۲.
  7. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۱۳–۱۱۴.
  8. بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۲؛ الاحتجاج، ج۱، ص۷۷.
  9. کتاب سلیم قیس الهلالی، ص۳۵–۴۰.
  10. کتاب سلیم قیس الهلالی، ص۱۱۲.
  11. کتاب سلیم قیس الهلالی، ص۱۱۴–۱۱۵.
  1. در برخی نسخه‌ها این قسمت به این صورت است: می‌گویم: به امر پروردگارم سخن نزد من تغییر یافتنی نیست. در نسخه‌ای دیگر چنین است: «به امر خدا می‌گویم: «سخن نزد من تغییریافتنی نیست».

منابع

  • الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • سخنرانی استثنائی غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.