آیه ولایت در خطبه غدیر

آیه ولایت در خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله مورد یادآوری قرار گرفته تا نشان داده شود که ولایت مورد نظر در غدیر همان ولایت موردنظر آیه ولایت است.

پیامبر صلی الله علیه و آله برای تکمیل این تفسیر مصداق معین آن را نام می‌برد و می‌فرماید: «علی بود که در حال رکوع زکات داد» و بر همه روشن می‌فرماید که از این آیه هم ولایت به‌معنای خاص اراده شده و هم صاحب این ولایت شخص خاصی است.

به‌گفته برخی شاراحان خطبه غدیر در منابع روایی شیعه و اهل سنت درباره شأن نزول آیه ولایت، که در این قسمت از خطبه غدیر آمده، مطالبی آمده است؛ از جمله در روایتی از امام حسن عسکری: منافقان حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند: آیا واجبی دیگر هست بر ما که هنوز پروردگار او را نرسانیده تا بدانیم بعد از آن چیزی باقی نیست و بیش از این تکلیفی نداریم؟ خداوند این آیه را نازل فرمود: قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ؛ بگو من فقط به شما یک اندرز می‌دهم(سبأ:۴۶) همانا شما را به ولایت (امیرالمؤمنین) سفارش می‌کنم؛ سپس آیه ولایت نازل شد.

استفاده از آیه ولایت در خطبه غدیر

پیامبر در بخشی از خطبه غدیر از آیه ولایت استفاده کرده است:  إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ.؛ صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را به‌پا داشته و در حال رکوع زکات می‌دهند (مائده:۵۵).

در مراحل آغازین خطبه در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را با آیه تبلیغ اعلام کرد، یادآور شد که خداوند در قرآن این ولایت را به اطلاع شما رسانده است. سپس آیه نازل‌شده در خاتم‌بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام را بر مردم متذکّر می‌شوند تا بدانند «ولایت» در آیه ولایت دقیقاً همان ولایتی است که در غدیر بیش از یک ساعت درباره آن سخنرانی شده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله برای تکمیل این تفسیر مصداق معین آن را نام می‌برد و می‌فرماید: «علی بود که در حال رکوع زکات داد» و بر همه روشن می‌فرماید که از این آیه هم ولایت به‌معنای خاص اراده شده و هم صاحب این ولایت شخص خاصی است.[۱]

شأن نزول آیه ولایت از دیدگاه شیعه و اهل سنت

به‌گفته برخی شاراحان خطبه غدیر در منابع روایی شیعه و اهل سنت درباره شأن نزول آیه ولایت، که در این قسمت از خطبه غدیر آمده، مطالبی آمده است:

از دیدگاه شیعه

از دیدگاه شیعه درباره شأن نزول این آیه به این روایات اشاره شده است:

حدیث اول

ابی‌جارود از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه پرسید، امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: گروهی از یهودیان اسلام آوردند، که از آن جمله می‌توان عبدالله بن سلام و اسید بن ثَعلَبه و ابن‌یامین و ابن‌صوریا را نام برد. اینان خدمت رسول خدا رسیدند و عرض کردند: یا رسول‌الله! به‌درستی که موسی علیه السلام به یوشع بن نون علیه السلام وصیت فرمود و او را جانشین و خلیفه خود قرار داد، پس وصی تو کیست و چه کسی ولی امر ما خواهد بود؟ آنگاه این آیه (آیه ولایت) نازل شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حرکت کنید. حرکت کردند و به اتفاق رسول خدا صلی الله علیه و آله به‌جانب مسجد رفتند. در این هنگام سائلی از مسجد خارج شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به سائل فرمودند: کسی به تو چیزی عطا نکرد؟ عرض کرد: چرا این انگشتر را به من عطا کرد. پرسید: چه کسی به تو انگشتر داد؟ عرض کرد: همین شخص که مشغول نماز است. رسول خدا پرسید: در چه حالی به تو انگشتر داد؟ عرض کرد: در حال رکوع.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله تکبیر گفت و اهل مسجد همه لب به تکبیر گشودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: علی علیه السلام بعد از من ولی و صاحب امر شما است. گفتند: ما راضی شدیم به اینکه خداوند پروردگار ما، اسلام دین ما، و محمد صلی الله علیه و آله رسول ما و علی علیه السلام ولی ما باشد.[۲]

حدیث دوم

امام صادق علیه السلام دربارهٔ معنای این آیه از اجدادشان علیهم السلام نقل می‌کنند که فرمودند: خداوند را می‌شناسند و سپس آن را انکار می‌کنند». حضرت فرمودند: هنگامی که آیهٔ مبارکهٔ  إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ  نازل شد، عده‌ای از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد مدینه جمع شدند. بعضی به بعض دیگر گفتند: دربارهٔ این آیه چه می‌گویید؟

بعضی گفتند: اگر منکر این آیه بشویم، سایر آیات را هم باید منکر شویم و اگر ایمان به این آیه بیاوریم و قبول کنیم برای ما ذلت است؛ زیرا علی بن ابی‌طالب علیه السلام بر ما مسلط می‌شود. عده‌ای از منافقان گفتند: ما می‌دانیم که محمد صلی الله علیه و آله در آنچه می‌گوید صادق است او را به ظاهر دوست می‌داریم، ولی از علی علیه السلام در آنچه امر می‌کند اطاعت نمی‌کنیم. حضرت فرمودند: در این هنگام این آیه نازل شد:  یَعْرِفونَ نِعمة اللهِ ثُمَّ یُنْکِرونَها …؛ آنان نعمت خدا را می‌شناسند، سپس [از روی کبر و لجاجت] آن را انکار می‌کنند (نحل:۸۳) یعنی ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام را می‌شناسند و حال آنکه نسبت به ولایت آن حضرت کافرند.[۳]

خداوند متعال با نزول این آیه، ولایتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تثبیت نمود و اطاعتش را بر مردم واجب کرد. اما ابلیس با کمک اهل سقیفه با عدم قبول ولایتِ آن حضرت، مخالفت با خدا را پایه‌گذاری نمود. أبان بن أبی‌عیّاش از سلیم بن قیس نقل می‌کند که می‌گفت: شنیدم که سلمان فارسی می‌گفت: روز قیامت که برپا می‌شود، إبلیس را در حالی که با یک افسار آتشین لجام شده است می‌آورند، ولی زُفَر (عمربن خطاب) را با دو افسار آتشین وارد می‌کنند. پس إبلیس به سراغ او می‌رود و فریاد زنان می‌گوید: مادرت به عزایت بنشیند، تو کیستی؟ من که اوّلین و آخرین را گمراه کرده‌ام، با یک افسار آتشین لجام شده‌ام، ولی تو با دو افسار آتشین! زُفَر می‌گوید: من کسی هستم که فرمان دادم و اطاعتم کردند، در مقابل خدا که فرمان داد ولی از او سرپیچی کردند.[۴]

حدیث سوم

ابن‌شهر آشوب مازندرانی (درگذشت: ۵۸۸ق) از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: آیه  وَمَنْ یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ؛ و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده‌اند ولی خود بداند [پیروز است، چرا که] حزب خدا همان پیروزمندانند. (مائده:۵۶) در شأن امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده و مراد از «آنان که ایمان آوردند» آن حضرت می‌باشد و «حزب اللّه» شیعیان آن بزرگوار هستند[یادداشت ۱] که بر تمام بندگان غالب می‌شوند و در این آیه نیز مانند آیه ولایت خداوند ابتداء از خود شروع نموده سپس به نام پیغمبرش صلی الله علیه و آله و بعد از آن به نام ولی خود امیرالمؤمنین علیه السلام خاتمه داده است.[۵]

حدیث چهارم

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: منافقان حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند: آیا واجبی دیگر هست بر ما که هنوز پروردگار او را نرسانیده تا بدانیم بعد از آن چیزی باقی نیست و بیش از این تکلیفی نداریم؟ خداوند این آیه را نازل فرمود:  قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ؛ بگو من فقط به شما یک اندرز می‌دهم (سبأ:۴۶) همانا شما را به ولایت (امیرالمؤمنین) سفارش می‌کنم؛ سپس آیه ولایت نازل شد.[۶]

حدیث پنجم

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: بعد از آنکه آیه ولایت نازل شد، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را در غدیر خم جمع نمود و به آنها فرمود: هر کس را که من مولای او می‌باشم، علی علیه السلام نیز مولای اوست و فرمود: پروردگارا! دوست بدار هرکه علی علیه السلام را دوست داشته و دشمن بدار کسی که علی علیه السلام را دشمن داشته. سپس امر نمود مردم با آن حضرت بیعت کنند؛ تمام مردم بیعت کردند و کسی حرفی نزد جز عمر و ابوبکر که وقتی خواستند بیعت کنند گفتند: ای رسول خدا! این بیعت از طرف شماست یا پروردگار؟

فرمود: از طرف پروردگار به من امر شده تا از شما برای امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت بگیرم. آن دو نفر بیعت کردند و از میان جمعیت بیرون رفته و با خود نجوا می‌کردند. طولی نکشید عمر برگشت حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله من از میان جمعیت خارج شدم برای حاجتی، مشاهده کردم مرد نیکومنظری که بهتر از او هرگز ندیدم لباس سفیدی دربرداشت و می‌گفت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از این مردم عهد و پیمان گرفته بود به ولایت و خلافت علی علیه السلام و کسی این عهد را نمی‌شکند و به هم نمی‌زند مگر آنکه کافر می‌شود. فرمود: ای عمر! ندانستی آن مرد که بود؟ گفت: خیر. فرمود: آن جبرئیل امین بود. ای عمر! از خدا بترس و اولین کسی نباشی که این عهد را نقض کنی و بشکنی.

سپس حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: در غدیرخم دوازده هزار مرد با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت کردند و به حقانیت آن حضرت شهادت دادند، ولی با این وصف حق آن بزرگوار را ندادند (با وجود اینکه اگر) از برای شما مالی است اگر دو نفر شهادت بدهند، می‌توانید آن مال را بگیرید.[۷]

از دیدگاه اهل سنت

ابواسحاق احمد بن محمد ثعلبی (درگذشت: ۴۲۷) در تفسیرش از عبایة بن ربعی روایت نموده که گفت: روزی عبداللّه بن عباس در حالی که نزدیک چاه زمزم نشسته بود از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت می‌کرد؛ در آن هنگام شخصی که عمامه بر سرداشت و صورت خود را پوشیده بود وارد شد.

ابن‌عباس گفت: ای مرد تو را به خدا سوگند! تو کیستی؟ ابوذر روپوش از رخسار خود برداشته گفت: ای مردم! هرکه مرا می‌شناسد، که می‌شناسد و هر که مرا نمی‌شناسد، من جندب بن جناده بدری ابوذر غفاری هستم. شنیدم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله با دو گوش خود و دیدم او را با چشم‌هایم که می‌فرمود: علی بن ابی‌طالب علیه السلام پیشوای نیکان و قاتل کافران است؛ هرکه او را کمک و یاری کند ظفر یابد و هرکه از او روی بگرداند زبون و خوار گردد.

روزی با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر می‌خواندیم، فقیری وارد شده و تقاضای کمک کرد، کسی به وی چیزی نداد، فقیر دست خود را به‌سوی آسمان بلند کرده عرض کرد: بارالها! شاهد باش که من در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار حاجت نمودم و کسی چیزی به من نداد. در آن هنگام علی بن ابی‌طالبدر رکوع بود، با اشاره فقیر را خواسته و انگشتر خود را به او صدقه داد.

چون رسول اکرم صلی الله علیه و آله از اداء فریضه فراغت یافت رو به‌سوی آسمان نمود. عرض کرد: بارالها! موسی کلیم از تو سؤال نموده عرض کرد: پروردگارا؛ سینه‌ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند (آیات ۲۵–۲۸ سوره طه).

من محمد صلی الله علیه و آله پیامبر و برگزیده تو هستم (سینه‌ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند و علی را به عنوان وزیری از خاندانم برای من قرار بده که مایه قوت من باشد. ابوذر غفاری سپس گفت: دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله پایان یافت. آنگاه جبرئیل از جانب پروردگار نازل شد و گفت بخوان این آیه را:  إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ .[۸]

پانویس

  1. شرح خطبه غدیر، ج۲، ص۱۵۶.
  2. الامالی للصدوق، ص۱۲۴.
  3. الکافی، ج۱، ص۴۲۷؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۶۳، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۹۱.
  4. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۵۰–۵۱.
  5. مناقب آل ابی‌طالب علیهم السلام، ج۳، ص۴.
  6. الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۵.
  7. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۹.
  8. الکشف و البیان، ج۴، ص۸۰–۸۱.
  1. حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر خدا روز قیامت در حالتی می‌آید که به دامن لطف پروردگارش پناه می‌آورد، و ما به دامن پیغمبرمان پناه می‌آوریم، و شیعیانمان به دامن ما پناه می‌آورند. پس ما و شیعیانمان حزب اللّه هستیم، و حزب خدا پیروزند. قسم به خدا! کسی گمان باطلی نکند که آن دامن چادر است، بلکه آن عظیم‌تر از این می‌باشد. رسول خدا در حالتی می‌آید که به دین خدا تمسک یافته، و ما به دین پیغمبرمان تمسک‌جسته می‌آییم، و شیعیان ما به دین ما متمسک‌شده می‌آیند (بحارالانوار، ج۴، ص۲۵، ح۳؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۲۱۳).


منابع

  • الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • الامالی؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: محمدباقر کمره‌ای، تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی؛ احمد بن محمد ثعلبی، تحقیق: علی عاشور، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامیة)، ۱۴۰۷ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.