تحلیل عملکرد منافقین در غدیر

تحليل عملكرد منافقين در غدير[۱]

  عملكرد منافقين در غدير را مى‏توان از چند بُعد بررسى كرد:

نگاه آگاهانه به تحركات دشمنان غدير

آنگاه كه يک واقعه تاريخى آثارى را به دنبال داشته باشد، بايد عملكرد مخالفان و دشمنان آن نيز به دقت مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.

با دقت در برخورد دشمنان و كشف توطئه‏ هايشان و موشكافى آنها، رابطه بسيارى از وقايعِ مقارن آن و اتفاقاتى كه در ارتباط با آن به وقوع مى ‏پيوندد، كشف مى‏ شود.

در غدير به خاطر حساسيت مسئله خلافت، توطئه‏ هاى بسيارى در جريان بود و خط نفاق با تمام قوا وارد عمل شده بود، ولى با اين همه سعى در كتمان نقشه‏ هاى خود داشت تا بتواند به راحتى اهداف خود را دنبال كند.

با نگاهى آگاهانه به برخوردها و تحركات دشمنانِ غدير مقارن با مراسم با شكوه آن، از غفلت نسل‏ ها نسبت به دام ‏هاى ضلالتى كه از آن روزها گستردند، جلوگيرى مى‏ شود.

ذيلاً به تحليل توطئه‏ هاى عظيم منافقين مى‏ پردازيم تا نسل‏ هاى حاضر و آينده را از اسرار صحیفه و سقیفه آگاه ساخته باشيم.

در اين باره ابتدا نگاهى كلى به عملكرد منافقين خواهيم داشت. سپس موضع گيرى ‏هاى غدير را در برابر سقيفه در طول تاريخ مورد بررسى قرار خواهيم داد.

پس از اين نگاه كلى، ماجراى امضاى صحيفه ملعونه اول را با جزئياتش مورد بازبينى قرار مى‏دهيم و آنگاه كارشكنى‏هاى ايادى صحيفه در طول مراسم غدير را ذكر مى‏كنيم.

مرحله بعد، تحليل نقشه قتل پيامبر و امیرالمؤمنين ‏عليهما السلام بعد از مراسم غدير است كه انگيزه و كيفيت آن را مورد بازبينى قرار مى‏دهيم. مرورى بر تدوين صحیفه ملعونه دوم در مدینه، تحليل مفصلى است كه محتواى آن را به دقت بررسى مى‏ كند. آخرين قسمت اين بخش نگاهى تحليل ‏گرانه بر آثار صحیفه در روزهاى بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله است.

تحليل كلى عملكرد منافقين در غدير

قبل از تحليل جزئيات عملكرد منافقين و جستجوى اهداف هر يک از موارد، مى‏ پردازيم به تجزيه و تحليل وجود چنين زمينه‏ هايى براى توطئه، و حضور اشخاصى كه جرئت چنان اقداماتى را به خود مى ‏دادند.

از سوى ديگر نتايج افشاگرى ‏هاى پيامبر و امامان‏ عليهم السلام در اين زمينه را مورد بررسى قرار مى ‏دهيم، و اينكه آگاه ساختن نسل ‏هاى مسلمين در اين زمينه به معناى صادقانه ‏ترين شكل انتقال معارف دين به آنان است؛ كه در اين قسمت جوانب مختلف اين مسئله را بررسى مى ‏كنيم.

واكسينه جامعه اسلامى در برابر منافقين

چرا در شرايط حساس غدير كه انتظار مى ‏رفت پيامبر صلى الله عليه و آله به هيچ عنوان متعرض موضوعات مسئله برانگيز نشود، به افشاى اقدامات منافقين و خطاب‏ه اى غليظ با آنان پرداخت؟

چرا به صراحت امامان ضلالت را ياد كرد و حتى كلمه «اصحاب صحیفه» را از فراز منبر غدير -  نه فقط براى مخاطبينش -  كه به گوش نسل‏ ها رسانيد؟

چرا آن حضرت سعى نكرد با مثبت نشان دادن وضعيت جامعه اسلامى، مردم را به آينده ‏اى غرورآفرين دلخوش كند؟

پاسخ آن است كه اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله فقط به عنوان بقاى يك حكومت در مفهوم قدرت و سيطره ظاهرى بر مردم نبود. اهداف آن حضرت را بايد در ابديت اسلام دانست، و بقاى قلب‏ هايى كه با خدا و دين خدا پيوند مى‏ خورند.

بايد نسل‏ هاى اسلام را متوجه كرد كه چه آينده ‏اى در انتظار آنان است.

بايد مسلمانان بدانند كه پيامبرِ رنج كشيده آنان -  پس از بيست و سه سال زحمت ‏در چه بحرانى توانست مراسم غدير را اجرا كند.

بايد آنان را به گونه ‏اى از پشت پرده اعمال منافقين آگاه نماييم كه از تولد پديده شومى به نام «سقيفه» متحير نشوند.

اين اقدام نوعى واكسينه كردن جامعه اسلامى است، كه متوجه باشند نسل اول اسلام در كدام جامعه بودند و بايد با چه مسايلى دست و پنجه نرم كردند.

مسلمانان بايد بدانند كه چه لكه ‏هاى ننگ پاک نشدنى از سقيفه بر دفتر اعتقادشان مانده، كه اگر آنها را تشخيص ندهند دامان خودشان را هم خواهد گرفت.

بايد اذعان داشته باشيم كه اين افشاگرى ‏ها يک ضرورت اعتقادى و واجب دينى و وظيفه اسلامى ماست.

از برخورد شديد با منافقين در غدير چه مى ‏فهميم؟

معرفى دشمنان در خطبه غدير و برخورد شديد با آنان -  به خصوص با خط نفاق ‏به همه آموخت كه اسلام نسبت به مخالفان توطئه‏ گر بى ‏تفاوت نيست! پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت تصميم خود بر قتل امضاكنندگان صحيفه و توطئه‏ گرانى چون معاويه را در غدير بر زبان آورد، تا به نسل‏ هاى آينده اسلام بفهماند كه بازيگران با سرنوشتِ مسلمانان، مستحق قتل ‏اند. آن حضرت با افشاگرى خود دو پايه اعتقادى «تولی» و «تبری» را پايه ‏گذارى كرد.

اگر غدير عملى مى‏ شد و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خلافت را به دست مى ‏گرفت، نسبت به منافقان همزيستى مسالمت ‏آميز نشان نمى‏ داد و آنان را از صحنه اجتماع مسلمين ريشه ‏كن مى ‏كرد، و اين همان چيزى بود كه منافقين از آن وحشت داشتند.

از اجراى مراسم غدير بايد تعجب كرد!؟

در غدير به جاى آنكه از درخواست معذور داشتن پيامبر صلى الله عليه و آله از ابلاغ اين پيام تعجب كنيم، بايد از اوضاع وخيم اجتماع مسلمانان در عجب باشيم.

در روزهاى ثمر گرفتن از زحمات ۲۳ ساله حضرت، شرايط چنان شكننده بود و تركيب مسلمانان چنان عجيب شده بود كه منافقين در مدينه با قدرت عمل مى ‏كردند؛ تا آنجا كه مسجد ضرار بپا كردند و تصميم قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را گرفتند و بارها به صراحت رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله ايستادند!

اگر به آمار كيفيت برخوردهاى آنان با پيامبر صلى الله عليه و آله و اعمال و رفتارشان و بى ‏اعتنايى ‏هايشان به دستورات حضرت و اعتراضات آنان و نيز به معاهدات سرّى با اهل مكه و غيره دقت شود، معلوم خواهد شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در چه شرايطى چنان درخواستى را مطرح نموده است.

از سوى ديگر سستى در جنگ‏ ها و فرارهاى ناگهانى -  كه در آيات قرآن منعكس است -  و آنچه در سال‏ هاى آخر عمر حضرت درباره منافقين نازل شده، زاويه ديگرى از اين مسئله را نشان مى ‏دهد.

ضعف ايمان عده ‏اى كه در نماز جمعه پيامبر صلى الله عليه و آله را رها مى‏ كردند و مى ‏رفتند، نشانگر ابعاد ديگرى از سستى مردم در دين است.

عده ‏اى ديگر صاحبان نفوذ و بى‏ دين بودند كه با كمال بى‏حيايى در پى اجراى هواهاى قبيله ‏اى و مصالح گروهى و شخصى خود بودند. از طرفى آنان سوابق و تجربيات طولانى داشتند و نقاط ضعف مردم را مى‏ دانستد.

عده ‏اى ديگر طالب امتيازاتى بودند كه اسلام به آنان نمى‏ داد، و براى رسيدن به آنها به هر قيمتى آماده بودند و مرزى نمى‏ شناختند.

قريب العهد بودن به جاهليت درد ديگرى بود و بسيارى از مفاهيم جاهلى هنوز در دل ‏هاى بسيارى از آنان جا داشت.

در همين حال اكثر مؤمنين واقعى متوجه عمق عمل خيانت كاران نبودند.

آنان كه تسليم اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله بودند، هرگز در اين فكرها نبودند كه ممكن است عده ‏اى توطئه‏گر در ميان آنان با تمام قوا مشغول فعاليت باشند.

همچنين حركات عایشه و حفصه براى پدرانشان كه از داخل خانه بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله توطئه مى‏ كردند، اهرم شكننده ‏اى بود كه هر لحظه مشكل جديدى به وجود مى‏ آورد.

مطالعه همه اينها نشان خواهد داد كه اجراى امر عظيم غدير جز با عصمت و حفظ ضمانت شده الهى -  كه همه قلب‏ ها و جسم ‏ها به دست اوست -  امكان ‏پذير نبوده است.

پس تعجب از اين نيست كه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله از خدا خواسته تا او را از ابلاغ اين حكم معذور بدارد، بلكه تعجب از اين است كه با آن شرايط خطرناک، چطور اعلام ولايت در غدير ممكن شده است؟

منافقين غدير سازندگان روزهاى سقيفه

همان كسانى كه همزمان با غدير صحیفه ملعونه را امضا كردند، و در مقابل منبر غدير ناروا گفتند و كسانى كه در توطئه قتل پيامبر و على‏ عليهما السلام شركت داشتند، همان ‏ها در ماجراهاى جيش اسامه و منع از نوشتن كتف و در ماجراهاى سقیفه و احراق بيت و بيعت و غصب فدک حضور داشتند و به عنوان عوامل اصلى عمل مى‏ كردند.

اينجاست كه بر نسل‏ هاى آن روز و آينده ‏هاى مسلمين و حتى غير مسلمين روشن مى‏ شود كه ريشه اين همه توطئه جز در صحيفه ملعونه و ماجراهاى منافقانه در پشت پرده غدير، در جاى ديگرى قابل جستجو نيست.

غدير در كدام جامعه اسلامى اجرا شد؟

در تركيب جامعه اسلامى آن روز اين نكته مهم است كه پس از نااميدى دشمنان از نابودى اصل اسلام و اطمينان از پابرجايى آن، تعداد مسلمانان رو به فزونى گذاشت.

لذا وجود اين افراد در جامعه اسلامىِ آن روز قابل توجه‏است:

الف) مخلصين.

ب) آنان كه با رونق بازار اسلام مسلمان شدند.

ج) آنان كه با هوس به دست آوردن حكومت در زمان حضرت و بعد از آن حضرت مسلمان شدند.

د) آنان كه به عنوان فرار از ستم قريش يا ارباب و موالى خود، يا گريز از خون‏ها و حقوقى كه به گردن داشتند، مسلمان شدند.

هـ) عده ‏اى كه در همه عمر خود، دستى براى بيعت و پايى براى فرار آماده داشتند و روحاً منافق بودند.

و) تسليم شدگانى كه مجبور بودند دم نزنند.

ز) فرصت طلبان بى ‏اعتقادى كه فقط در پى فرصتى براى به چنگ آوردن دنيا بودند.

ح) افرادى كه هيچ جهتى از دنيا برايشان نفى و اثباتى نداشت، و نسبت به دين نيز چنين بودند.

ط) افراد بى‏فكرى كه به پيروى از اكثريت و عامه مردم داخل جرگه اسلام شده بودند.

ى) ساده ‏لوحان و ساده ‏دلان خوش عقيده ‏اى كه به راحتى قابل انحراف و تغيير عقيده بودند.

نقش فرصت طلبان در غدير

در تحليل جامعه اسلامىِ آن روز، بايد از فرصت طلبانى نام برد كه به شكل‏ هاى گوناگونى جلوه مى ‏كردند:

الف) تشنگان قدرت كه براى به دست گرفتن حكومت لحظه‏ شمارى مى‏ كردند.

ب) منزوى شدگان از قدرت كه جوّ حاكم را زير نظر داشتند.

ج) هواپرستان شهوت‏ طلب كه اينان نيز -  از ديد خود -  جوّ حاكم را زير نظر داشتند.

د) شكست خوردگان بى ‏تقوا كه در فكر انتقام بودند.

هـ) حسودانى كه نمى ‏توانستند مقامات والاى خدادادى را ببينند.

و) آنان كه در جنگ‏ ها افراد خانواده خود را به دست مسلمانان از دست داده بودند.

گروه ‏هاى فوق دو خصيصه مهم داشتند كه براى غاصبين خلافت بسيار مهم بود و براى اسلام خطرى عظيم به شمار مى ‏آمد:

الف) رونق و عدم رونق اسلام و جهات معنوى آن برايشان اصلاً ارزشى نداشت و نسبت به آنها بى‏ تفاوت بودند؛ اضافه بر اينكه از نابودى اسلام و ضربه خوردن آن لذت هم مى ‏بردند.

ب) از اصل اسلام بويى نبرده بودند تا قدرت مقاومت داشته باشند، و بتوان از آنان به نفع اسلام استفاده كرد.

پانویس

  1. ژرفاى غدير: ص ۱۱۵ - ۱۲۱.