خداوند مربی عالم
خداوند مربی عالم وصفی است در خطبه غدیر برای خداوند از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله که بر مبنای معنای رب در این قسمت خطبه ارائه شده است.
برخی محققان تربیت را این دانستهاند که هر چیزی را از مرتبهٔ استعداد و قابلیت به مقام فعلیت رسانده و کمالات لایق به او بخشیده شود. گفته شده که خداوند در تربیت موجودات به دو صورت عمل میکند: تربیت تکوینی و تربیت تشریعی.
برخی محققان، با ارائه تحلیل، ولایت را میزانی برای تربیت تکوینی و تشریعی انسان برشمردهاند: خداوند مبنای عزیزنمودن بندگان را طاعت خویش قرار داده و این طاعت همان پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام میباشد. اینکه خداوند متعال میفرماید: هرکس را بخواهم عزیز و هر کس را بخواهم ذلیل معیارمند است و معیار آن، طبق روایات معصومین علیهم السلام، قبول ولایت میباشد.
گفته شده که در جهان هستی مربی حقیقی و ربّ علی الاطلاق بالذات و مستقل، تنها خداوند است؛ غیر از او هرکه و هرچه هست مستقل نبوده و به جعل پروردگار، اسبابی هستند که خداوند آنها را برای تربیت موجودات و رساندن آنها از مرتبهٔ قابلیت به فعلیت در این عالم مقرر داشته است. از این رو، اطلاق رب بر غیر ذات پروردگار بهنوعی مجاز میباشد.
بهگفته برخی محققان، خداوند تربیت تشریعی خویش را به «ربانیون امت» سپرده است. آنان وظیفهٔ محافظت از قرآن و تربیت و هدایت انسانها را به عهده دارند. تربیتشدگان خداوند در غدیر، با فرمان تبلیغ در آیه ۶۷ سوره مائده، در یک اعلام عمومی به مردم معرفی شدند؛ آنان همان ائمهٔ غدیر علیهم السلام هستند که خداوند از همهٔ بشریت برای اطاعت از آنها پیمان گرفت. این عهد و پیمان گرچه در روز غدیر از یکصد و بیست هزار نفر گرفته شد، تا به امروز همهٔ انسانها برای یک تربیت صحیح و هدایت در بیعت و عهد آن بزرگواران میباشند.
خداوند یکتا مُربی عالم
گفته شده که پیامبر صلی الله علیه و آله در این جملات توحیدی از خطبه غدیر، خداوند یکتایی را معرفی میکنند که پروردگارِ دارای مجد، عظمت و کبریایی است. برخی شارحان خطبه، با توجه به اینکه معنای کلمات اله و واحد را در جملات قبل روشن کرده بودند و عبارت ماجد را هم واضح میدانستند به ابراز نظر پیرامون کلمهٔ ربّ پرداختهاند:[۱]
معانی «رب»
برخی محققان معنای رب را چنین بیان کردهاند:
- سید عبدالحسین طَیّب اصفهانی (درگذشت: ۱۳۷۰ش)، مفسر قرآن، در تفسیر اطیب البیان: رب بهمعنی مربی و پروردگار میباشد، چون ذات مقدّس حق مربی جمیع موجودات است.[۲]
- جعفر سبحانی، فقیه و مفسر، در تفسیر منشور جاوید: رب از ماده ربب گرفته شده و بهمعنای کسی است که تدبیر و اراده و تصرف در چیزی از آن او باشد.[۳]
- اِبْن فارِس (درگذشت: ۳۹۵ق)، لغوی، در مُعجم المقاییس اللغة: ربّ به معنی مالک، خالق، صاحب و مصلح میباشد.[۴]
- مجدالدین فیروزآبادی (درگذشت: ۸۱۷ق)، محدث و لغوی، در القاموس المحیط: رب بهمعنی مالک، مستحق، صاحب آمده است.[۵]
اقسام تربیت توسط پروردگار
برخی محققان تربیت را این دانستهاند که هر چیزی را از مرتبهٔ استعداد و قابلیت به مقام فعلیت رسانده و کمالات لایق به او بخشیده شود. گفته شده که خداوند در تربیت موجودات به دو صورت عمل میکند:
۱. تربیت تکوینی
تربیت تکوینی از سوی برخی محققان چنین تبیین شده است: افاضهٔ وجود به تمام ماهیات ممکنه از عالم مجردات تا مادیات و رساندن آنها از مرتبهٔ قابلیت به مقام فعلیت بهواسطهٔ اسباب و مقدماتی که احتیاج دارند؛[۶] مانند پدران، مادران، کشاورزان، آفتاب، ماه، هوا، باران و… چنانچه خداوند میفرماید:
- أ فَرَأیْتُمْ ما تُمْنُونَ ۵۸ أ أنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ ۵۹ ؛ آیا از [حالات و دگرگونیهای] نطفهای که در رحم میریزید آگاه هستید؟ آیا شما آن را [تا انسانی معتدل و آراسته شود] میآفرینید یا ما آفرینندهایم؟ (واقعه:۵۸ و ۵۹).
- أ فَرَأیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ ۶۳ أ أنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ۶۴ ؛ مرا خبر دهید آنچه را میکارید، آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟ (واقعه:۶۳ و ۶۴).
۱. تربیت تشریعی
تربیت تشریعی از سوی برخی محققان چنین تشریح شده است: تکمیل نفوس انسانی بهواسطهٔ معارف حقیقی، ملکات حسنه و اعمال صالح که موجب سعادت و رستگاری و نیل به فیوضات اخروی و نعمتهای همیشگی خواهد شد. بعثت انبیاء و ارسال پیامبران و کتاب و اوصیاء انبیا خاصه اهل بیت علیهم السلام همگی اسباب و وسایل بهاذن الهی برای تربیت تشریعی انسانها میباشد.
همانگونه که خداوند میفرماید: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین یقیناً؛ خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان میخواند و [از آلودگیهای فکری و روحی] پاکشان میکند، و کتاب و حکمت به آنان میآموزد، و بهراستی که آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند (آل عمران:۱۶۴).
تربیت تشریعی توسط پیامبرانی که از بین خود مردم انتخاب میشدند انجام میگرفته است؛ آنان به امر الهی موظف بودند با تلاوت آیات و تزکیهٔ مردم و تعلیم کتاب و حکمت آنان را از گمراهی حفظ نمایند. بعد از بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله این وظیفه به عهدهٔ ائمهٔ اثنی عشر علیهم السلام معرفیشده در غدیر خم صورت گرفته و امروز نیز در عصر غیبت امام زمان علیه السلام این وظیفه به عهدهٔ او میباشد.
نکتهٔ قابل توجه اینکه خداوند در بحث تربیت تکوینی و وجود بخشیدن به موجودات خاصه خلقت انسان منّتی بر او نمیگذارد. اما در بحث تربیت تشریعی خداوند با بیان آیه ۱۶۴ سوره آل عمران بر انسانها بهواسطهٔ این نوع تربیت منّت میگذارد.
خداوند در تربیت خواص جهت تربیت دیگر انسانها، آنها را در بحث تکوین و خلقت متفاوت از دیگران آفریده و همچنین در بحث تشریع مورد تربیت خاص خود قرار میدهد و آنان را هدایتشدگانی معرفی میکند که قدرت هدایت دارند. بهخاطر این موضوع بر مؤمنان منّت میگذارد. همچنان که امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره میفرماید: خَلَقَکُمُ اللَّهُ أنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّی مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ؛ خداوند شما را به صورت نورهایی (درخشان) خلق نمود و گرداگرد عرش خودش قرار داد (تا زینت آن باشید) تا اینکه بهوسیله شما بر ما منّت گذاشت.[۷]
ولایت میزانی در تربیت تکوینی و تشریعی
برخی محققان، با ارائه تحلیل، ولایت را میزانی برای تربیت تکوینی و تشریعی انسان برشمردهاند: خداوند مبنای عزیزنمودن بندگان را طاعت خویش قرار داده و این طاعت همان پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام میباشد. اینکه خداوند متعال میفرماید: هرکس را بخواهم عزیز و هر کس را بخواهم ذلیل یا اینکه هر کس را بخواهم میآمرزم یا هر کس را بخواهم عذاب میدهم، معیارمند است و معیار آن، طبق روایات معصومین علیهم السلام، قبول ولایت میباشد.
خداوند در تربیت تشریعی، که همان هدایت و تدبیر موجودات میباشد، هرکه را بخواهد هدایت کرده و هر کسی را بخواهد گمراه مینماید که این هدایت و گمراهی بر مبنای قبول ولایت یا ردّ آن میباشد. همانگونه که میفرماید: وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم؛ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [بتواند بهوسیله آن زبان، پیام وحی را بهروشنی] برای آنان بیان کند. پس خدا هرکس را بخواهد [به کیفر لجاجت و عنادش] گمراه میکند و هر کس را بخواهد، هدایت مینماید و او توانای شکستناپذیر و حکیم است (ابراهیم:۴).
در بحث هدایت نیز مبنا و اساس، مؤمنبودن با قبولِ ولایت میباشد؛ زیرا مؤمنان به آنچه از طرف خداوند بر رسول نازل شده ایمان آوردهاند. از جمله مهمترین چیزهایی که بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد اعلان ولایت بوده و مؤمنان آن را قبول کرده و تحت تربیتِ صاحبان ولایت هدایت شدهاند. همانگونه که خداوند مبنای اینان را اینگونه میفرماید: وَ الْمُؤْمِنُون کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ؛ مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبرانش ایمان آوردهاند (بقره:۲۸۵).
مبنای اینکه خداوند هرکسی را بخواهد هدایت میکند یا هر کسی را بخواهد گمراه میکند این است که اگر بنده به آنچه خداوند در غدیر امر کرده ایمان بیاورد، او را به صراط مستقیم هدایت مینماید. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از خطبه غدیر فرمود: انَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقیمُ الَّذی امَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدی، ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ ائِمَّةُ الْهُدی یَهْدُونَ الَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ؛ من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به پیروی آن امر نموده و سپس علی علیه السلام بعد از من و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایتاند، به حق هدایت میکنند و به یاری حق به عدالت رفتار مینمایند.
حال آنکه اگر بنده صراط مستقیم الهی را قبول ننماید، خداوند او را رها میکند؛ اینگونه است که تحت تربیت تشریعی و هدایت قرار نگرفته و گمراه میشود که عامل گمراهی و ضلالت اختیار نادرست خود انسانها میباشد. دلیل بر این مطلب اینکه در حین خطبهٔ غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله از کسانی که بیعت نموده و قبول ولایت کردهاند میخواهند که حمد خدا را بهواسطهٔ هدایت بهجا آورند. همانگونه که فرمودند بگویید: قُولُوا: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ؛ حمد و سپاس خدای را که ما را به این راه هدایت کرد و اگر خداوند هدایت نمیکرد ما هدایت نمیشدیم. فرستادگان پروردگارمان بهحق آمدهاند.
خداوند در مورد هدایت و گمراهی میفرماید: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ اگر خدا میخواست شما را [بر محور هدایت] یک امت قرار میداد [اما هدایت اجباری فاقد ارزش است]، ولی هر کس را بخواهد [به کیفر لجاجت و تکبّرش] گمراه میکند و هر کس را بخواهد هدایت مینماید و مسلماً از آنچه همواره انجام میدادید، بازپرسی خواهید شد (نحل:۹۳).
وقتی کسی با خداوند در همهٔ امور از جمله مهمترین آن قبول ولایت مخالفت کند، از قابلیت هدایت افتاده و قساوت قلب پیدا میکند و سیاهدل شده و دیگر امید هدایت در او نخواهد بود؛ بنابراین خداوند او را رها کرده و از خود دور مینماید و دست لطف و عنایت را از سر او برمیدارد و از رحمت خود مأیوس میفرماید. این است که خداوند در مورد اضلال الهی میفرماید: وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ.؛ ولی هر کس را بخواهد [به کیفر لجاجت وتکبّرش] گمراه میکند (نحل:۹۳).
اما کسانی که به اختیار ایمان و تقوا و اطاعت امر الهی نمودند و از هر جهت قابلیت پیدا نمودند توفیق و تأیید الهی شامل آنها شده و خداوند متعال در مورد آنها میفرماید: وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ…؛ و هر کس را بخواهد هدایت مینماید (نحل:۹۳).
عبدالله بن جندب از امام رضا علیه السلام در ذیل آیهٔ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ؛ خدا هرکس را که بخواهد بدان نور راه مینماید (نور:۳۵) روایت کرده که حضرت فرمودند: ما برای پیروان خود نوری هستیم که موجب راهنمایی میشویم و هرکه از دوستی و هدایت ما بیبهره شد مسلمان نیست.[۸]
امام صادق علیه السلام در تبیین آیهٔ: یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ؛ خدا هرکه را بخواهد [پس از بیان حقیقت] گمراه میکند و هر که را بخواهد هدایت مینماید (مدثر:۳۱) میفرماید: مؤمن ایمان میآورد و سر تسلیم فرو میآورد و کافر شک میکند؛ بنابراین مؤمن هدایت شده و کافر گمراه میشود.[۹]
عوامل مؤثر در تربیت
برخی محققان معتقد هستند که تربیت با سه عامل محقق میشود که فقدانِ هر کدام از آنها باعث به ثمر نرسیدن تربیت خواهد شد:
- وجود مربِی – به کسر باء- یعنی تربیتکننده؛
- قابلیت مربَی – به فتح باء- یعنی تربیتپذیرنده؛
- عدم وجودِ مانع، به معنای مصادفنشدن با اموری که تربیتشده را از قابلیت بیندازد.
مثال برای محققنشدن تربیت تکوینی اینکه هستهٔ خرما، قابلیت نخلهشدن را دارد، ولی هرگاه در زمین مناسب کاشته نشده یا آب به آن نرسد یا گندیده گردد یا در اثنای رشد آن را بِکَنند یا ببُرند یا بسوزانند یا آفت به او بزند، تلاش کشاورز بیفایده خواهد بود و البته این هستهٔ خرما نخله نخواهد شد.
مثال در مورد محقق نشدن تربیت تشریعی اینکه کفار و معاندان که طریق هدایت را نمیپیمایند، نه از جهت این است که مربی حقیقی نسبت به آنها کوتاهی نموده باشد، یا ذاتاً قابل هدایت نباشند، بلکه بهواسطهٔ پیروی هوای نفس و فرورفتن در شهوات نفسانی خود را از قابلیت انداختهاند. همینطور دیوانگان و قاصران و مستضعفان، به علل داخلی یا خارجی، قابلیت ذاتی خود را از دست دادهاند.
ذات مقدس حق برای هر موجودی در این عالم، استعداد و قابلیت تکامل و تربیت را به ودیعت نهاده و اگر موجودی طریق تکامل را نپیمود و استعداد خود را به فعلیت نرساند، بهواسطهٔ تصادف با موانعی بوده که قابلیت او را از بین برده یا مانع پیشرفت او شده است؛ بنابراین در هر نوع تربیتی تا سه امر فوق، تحقق پیدا نکند تربیت و تکامل محقق نخواهد شد.[۱۰]
خداوند ربّ علی الاطلاق بالذات
گفته شده که در جهان هستی مربی حقیقی و ربّ علی الاطلاق بالذات و مستقل، تنها خداوند است؛ غیر از او هرکه و هرچه هست مستقل نبوده و به جعل پروردگار، اسبابی هستند که خداوند آنها را برای تربیت موجودات و رساندن آنها از مرتبهٔ قابلیت به فعلیت در این عالم مقرر داشته است. از این رو، اطلاق رب بر غیر ذات پروردگار بهنوعی مجاز میباشد.[۱۱]
تفاوت رب و خالق
نیز گفته شده که مفهوم رب و خالق متفاوت بوده و اطلاق «رب» دلالتش بیش از اطلاق «خالق» میباشد؛ «خلق» بهمعنای «از نیستی به عرصهٔ وجود درآوردن» و «رب» بهمعنی عامل ترتیب، نگهداری، رشد، ترقی و نظم است. ربّ هم علت ایجاد و هم علت بقاء میباشد، اما در عالم خارج این دو از هم جدا نبوده و خالق و رب یکی است؛ بدین معنا که آفریننده و پرورشدهندهٔ یکتاست.[۱۲]
اقسام تدبیر و تربیت خداوند
برخی محققان درباره اقسام تدبیر و تربیت خداوند چنین گفتهاند: همهٔ موجودات هستی با اختلاف مراتبشان مورد تربیت خداوند متعال میباشند. اما مراتب تربیت برای مخلوقات یکسان نبوده و هر موجودی نسبت به شأن خود مورد تربیت قرار میگیرد.
به همین جهت است که گفته میشود که ربوبیت حق تعالی نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله یا سایر انبیاء و فرشتگان مقرب بسیار متفاوت با ربوبیت خداوند نسبت به سایر انسانهاست. همانطور که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر به این مطلب اعتراف کرده و شهادت میدهد که تحت تربیت خاص خداوند متعال میباشد؛ آنگاه که میفرماید: وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّة؛ و به پروردگاری او شهادت میدهم.[۱۳]
از همین جاست که برخی تدبیر و تربیت حق تعالی نسبت به مخلوقات را به دو نوع عمومی و اختصاصی تقسیم کردهاند:
- تربیت عمومی: خداوند عموم عناصر هستی از جمله انسانها را در خلقت، روزی و هدایت مورد تربیت و تدبیر قرار میدهد و این امر باعث رشد و بقای آنهاست.
- تدبیر خصوصی: خدا برای اولیا و برگزیدگان خویش بدین صورت عمل میکند که آنان را با ایمان میپروراند و توفیق میدهد تا به کمال رسند و در این میان، موانع را نیز از سر راه آنان برمیدارد.[۱۴]
تربیتشدگان خداوند برای تربیت انسانها
بهگفته برخی محققان، خداوند تربیت تشریعی خویش را به «ربانیون امت» سپرده است. آنان وظیفهٔ محافظت از قرآن و تربیت و هدایت انسانها را به عهده دارند. تا انسانها با تدبیر خویش آنها را پس از خلقت، تحت تربیت خویش قرار داده تا به سرمنزل مقصود و سعادت دنیا و آخرت برسند.
تربیتشدگان خداوند در غدیر، با فرمان تبلیغ در آیه ۶۷ سوره مائده در یک اعلام عمومی به مردم معرفی شدند؛ آنان همان ائمهٔ غدیر علیهم السلام هستند که خداوند از همهٔ بشریت برای اطاعت از آنها پیمان گرفت. این عهد و پیمان گرچه در روز غدیر از یکصد و بیست هزار نفر گرفته شد، تا به امروز همهٔ انسانها برای یک تربیت صحیح و هدایت در بیعت و عهد آن بزرگواران میباشند.
برای واضح شدن این مطلب ابتدا معانی «ربانی» بررسی شده و سپس از آیات و روایات اثبات خواهد شد که «ربانیون امت» ائمهٔ غدیر علیهم السلام خاصه در عصر غیبت امام زمان علیه السلام میباشند.[۱۵]
معانی ربانی
معنای ربانی در برخی منابع چنین آمده است:
- امین الاسلام طَبرِسی (درگذشت: ۵۴۸ق)، مفسر شیعه، در مجمع البیان: ربّانی کسی است که مردم را به تدبیر و اصلاح خویش تربیت میکند.[۱۶]
- جارالله زَمَخشَری (درگذشت: ۵۳۸ق)، مفسر سنی معتزلی، در کشّاف مینویسد: ربانی کسی است که تمسکش به دین و اطاعت خدای تعالی محکم و شدید باشد.[۱۷]
- فیروزآبادی در القاموس المحیط مینویسد: کسی که خداپرست و خداشناس باشد را ربانی گویند.[۱۸]
بر این اساس، گفته شده کسی که بسیار عابد، مطیع و عارف الهی باشد یا دانشمند راسخ در دین، دانشمند در راه عمل، مردی که منسوب به حق باشد را ربانی میتوان خواند.[۱۹]
ربانی امت چه کسانی هستند؟
بهنوشته برخی محققان، در احادیث عنوان ربّانی، بر ائمهٔ اطهار علیهم السلام اطلاق شده است؛ همانگونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: یا أباالحَسَن أنتَ رَبانی هذهِ الاُمَّه؛ تو ربّانی این امّت هستی.[۲۰]
بنابراین مشخص میشود که خداوند با تربیت خاص خود افرادی را منتخب نموده و آنها را جزء ربانیون امت قرار داده است. وظیفهٔ این افراد، به امر الهی، اصلاح، تدبیر و تربیت مردم میباشد.
ابی عَمرِو زُبَیری از امام صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمودند: لازمه مقام امامت و از شرایط آن طهارت و پاکبودن است و طهارت بهمعنی پاکی از گناهان و معصیتهای مهلکی است که آتش جهنم را واجب میسازد. همچنین از دیگر لازمههای امامت، علم نورانی و دقیق به همه آنچه که امّت به آن نیاز دارند؛ از جمله حلال و حرام امور است و نیز امام باید عالم به کتاب قرآن باشد، چه مسائل عام قرآن چه مسائل خاص قرآن و محکم و متشابه آن را تشخیص دهد و علوم دقیق و تأویلات غریب و ناسخ و منسوخ آن را بشناسد. پرسیدم: چرا این شروط لازمه امامت است؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود: خداوند درباره کسانی که به آنها اجازه حکم داده و آنها را اهل حکم قرار داده، میفرماید: إِنَّا أنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدیً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ أسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأحْبارُ؛ بیتردید ما تورات را که در آن هدایت و نور است نازل کردیم. پیامبرانی که [تا زمان عیسی] تسلیم تورات بودند بر اساس آن برای یهودیان داوری میکردند، و [نیز] دانشمندان الهیمَسلک [وکاملان در دین] و عالمان یهود (مائده:۴۴). پس این امامان غیر از پیامبرانی هستند که مردم را با علمشان تربیت میکنند و منظور از احبار همان دانشمندان است نه ربانیون و سپس خداوند خبر داد: بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَداءَ؛ و نیز خداشناسان و دانشمندان که به حفظ کتاب خدا مأمور بودند و بر آن گواهی دادند (مائده:۴۴)؛[یادداشت ۱] و نگفته است به آنچه از قرآن حمل کنند (از بَر کنند).[۲۱]
در این حدیث امام صادق علیه السلام منظور از بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ این دانسته شده که از ربّانیّون (امامان علیهم السلام) خواسته شده که از کتاب الهی حفاظت نمایند. این کار از کسی ساخته است که از جهت لفظ و معنا بر کتاب الهی آگاه باشد و تمامی احکام آن را بداند. این گونه است که اهل بیت علیهم السلام با علم کامل خویش مردم را به علم و عمل پرورش میدهند.[۲۲]
امام زمان علیه السلام «ربانی آیاته» است
در زیارت آلیس امام زمان علیه السلام اینگونه خطاب شده است: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِه؛ سلام بر تو ای خواننده خلق بهسوی حق و ای پرورشگر آیات خداوند. در این عبارت کلمهٔ داعِیَ و داعٍ به حضرت علی علیه السلام تفسیر شده است؛ امام کاظم علیه السلام میفرمایند: «از پدرم درباره آیهٔ یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لا عِوَجَ لَهُ؛ روزی که از دعوتکننده پیروی نمایند که هیچ کجی در راه او نباشد (طه:۱۰۸) پرسیدم. فرمودند: دعوتکنندهٔ امیرالمؤمنین علیه السلام میباشد.[۲۳]
در آیهٔ دیگر یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلی شَیْءٍ نُکُر؛ روزی که دعوتگر به چیزی ناشناخته فرا خواند (قمر:۶) فرمودند: امام مهدی علیه السلام، هنگامی که خروج کند، آنان را به چیزی که انکار میدارند فرا میخواند.[۲۴]
پس بر اساس سخن معصوم علیه السلام، ائمهٔ غدیر علیهم السلام، از جمله امام زمان علیه السلام، همانند جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام دعوت کننده به دین خداوند بوده و داعی الله میباشند.[۲۵]
ربانی آیاته
با استناد از آنچه گذشت در ذیل آیهٔ ۴۴ سوره مائده در بیان امام صادق علیه السلام قسمت بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ و خطاب پیامبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیه السلام با عنوان «ربانی امت»، امام زمان علیه السلام نیز «ربانی امت» در این زمان بهشمار رفته و تمامی تعابیر در مورد ربانیون برای ایشان صادق دانسته شده و این نتایج بهدست داده شده است:
- وظیفهٔ محافظت از کتاب الله در این زمان به عهدهٔ امام زمان علیه السلام گذاشته شده است.
- او راسخ در دین، دانشمند در راه عمل و مردی است منسوب به حق.[۲۶] امام کاظم علیه السلام در روایتی فرموده است: وَ لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍ؛ و علمی نیست مگر از عالم ربانی.[۲۷] مقصود از عالم ربانی کسی است که علمش موهبتی است و حق تعالی فرمان یادگیری از وی را داده باشد، یا آنکه راسخ و پابرجای در علم است، یا کسی که جز خدا چیزی برای طلب علم در نظر ندارد، یا کسی که به دین خدا پایبند است. امروز این خصوصیات جز در وجود امام زمان علیه السلام نزد احدی نیست. بر این اساس:
- با توجه به اینکه آن حضرت تحت تربیت خاص خداوند قرار گرفتهاند وظیفهٔ ایشان به امر الهی اصلاح تدبیر و تربیت مردم میباشد.
- تزکیه، تعلیم کتاب و تبیین آیات به عهدهٔ امام زمان علیه السلام است: وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛ و [از آلودگیهای فکری و روحی] پاکشان میکند و کتاب و حکمت به آنان میآموزد (آل عمران:۱۶۴) تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب و تبیین آیات و حکمت بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله، به استناد بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیرخم، بر عهدهٔ ائمهٔ معصومین علیهم السلام خاصه امام زمان علیه السلام گذاشته شده است.
- آیات و نشانههای خداوند در عالم بهواسطهٔ بزرگترین آیت الهی یعنی امام زمان علیه السلام شناخته میشود. وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون؛ و زمین به نور پروردگارش روشن میشود، و کتاب [اعمال] را مینهند، و پیامبران و گواهان را بیاورند و میانشان بهحقّ و راستی داوری شود و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند (زمر:۶۹). مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که دربارهٔ کلام خداوند متعال: وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها فرمود: پروردگار زمین یعنی امام زمین. عرض کردم: وقتی امام بیرون آید چه میشود؟ فرمود: آنگاه مردم از تابش خورشید و نور ماه بینیاز میشوند و به نور امام ره مینوردند.[۲۸] با توجه به بیان امام صادق علیه السلام نتیجه گرفته شده که خداوند امام زمان را ذخیره قرار داده است؛ برای اینکه در زمان ظهور، زمین به نور آن بزرگوار روشن گردد و بشریت تحت تربیت او واقع شود.[۲۹]
پانویس
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ اطیب البیان، ج۱، ص۹۹.
- ↑ منشور جاوید، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۸۱.
- ↑ القاموس المحیط، ج۱، ص۹۳.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۹۰–۲۹۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۲۶؛ البرهان، ج۵، ص۵۲۹.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۹۵–۲۹۶.
- ↑ اطیب البیان، ج۱، ص۱۰۰–۱۰۱.
- ↑ اطیب البیان، ج۱۱، ص۲۶۵.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۹۸.
- ↑ تیسیر الکریم الرحمن، ج۱، ص۳۵.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۱.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ القاموس المحیط، ج۱، ص۹۳.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ج۲، ص۴۵؛ مرآتالانوار، ص۲۵۱.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۳–۳۲۳؛ البرهان، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ البرهان، ج۳، ص۷۷۷.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۳۴۱.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۰۲.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۰۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۷.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳؛ بحارالانوار، ج۷، ص۳۲۶.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ امام صادق علیه السلام ذیل آیه فرمودند: این آیه درباره ما نازل شده است (تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۲).
منابع
- أطیب البیان فی تفسیر القرآن؛ عبدالحسین طیب، تهران: انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- البرهان فی تفسیر القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
- تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
- تفسیر القمی؛ علی بن ابراهیم قمی، تحقیق: طیّب موسوی جزائری، قم: دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
- القاموس المحیط؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل؛ محمود بن عمر زمخشری، تحقیق: مصطفی حسین احمد، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ؛ فضل بن حسن طبرسی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت: دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
- مرآة الانوار و مشکوة الاسرار؛ ابوالحسن بن محمدطاهر عاملی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۷ق.
- معجم مقاییس اللغة؛ احمد بن فارس بن زکریاء قزوینی رازی، تحقیق: عبد السلام محمد هارون، بیروت: دار الفکر، ۱۳۹۹ق.
- مناقب آل ابیطالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
- منشور جاوید؛ جعفر سبحانی، قم: مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۳۹۰ش.
- تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان؛ عبدالرحمن بن ناصر سعدی، تحقیق: محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.