پرش به محتوا

سلطنت خداوند

از ویکی غدیر

سلطنت خداوند از جمله معارفی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در بخشی از خطبه غدیر به آن اشاره کرده و خداوند را دارای سلطنتی بلندمرتبه و شوکتی عظیم برشمرده است.

حاصل سلطنت الهی از کلمات پیامبر صلی الله علیه و آله این موارد دانسته شده است: سلطنت خداوند در ذهن و فهم بشری قابل تصور و ادراک نیست و به وصف بشری در نمی‌آید؛ خداوند در سلطنتش بر تمام موجودات استیلاء و برتری داشته و بلندمرتبه است؛ جلالتِ در سلطنت و عظمتِ در ارکان برای خداوند قدرت تشبیه و مقایسه را از انسان‌ها گرفته است.

به‌گفته برخی شارحان خطبه غدیر، گرچه ادراک و تصور سلطنت و ارکان خداوند برای ما امکان ندارد، تفکّر و تدبّر در آفرینش به انسان توصیه شده و از نشانه‌های خداوند برای صاحبان خرد قلمداد شده است.

برخی شارحان در ذیل این قسمت از خطبه غدیر به روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام در ذیل آیه ۳۵ سوره قصص پرداخته‌اند که در آن امام علیه السلام از اعطای سلطنت الهی به خودش خبر می‌دهد: امیرالمؤمنین علیه السلام در موضوعات مختلفی با انبیاء گذشته در ارتباط بوده است؛ از جمله شهادت بر رسالت آنان، لزوم قبول ولایت آن حضرت توسط انبیاء و تکمیل رسالتشان و نصرت و یاری انبیاء.

در ذیل بحث سلطنت الهی و سریان آن به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر معصومان علیهم السلام، برخی شارحان خطبه غدیر به سلطنت امام زمان علیه السلام در زمان ظهور پرداخته‌اند: خداوند متعال با حکمت خویش آخرین امام معرفی‌شده در غدیر را در پس پرده غیبت قرار داده و امتحان و اتمام حجت ادامه پیدا خواهد کرد تا نمایان‌نمودن ایشان. آنگاه خداوند حکومت و سلطنت خویش بر همهٔ اقوام و افراد بشر را به‌واسطهٔ او به ظهور خواهد رساند.

نتایج سلطنت الهی

از نظر برخی شارحان خطبه غدیر، این جمله اشاره است به مقام جلالت و عظمت حق از نظر استیلاء و تسلط بر غیر خودش. همچنین اینکه ذات پاک او اجل و اعظم است از آنکه به وصف در آید. چون چنین است، پس قدرت و عظمت او را نمی‌توان محدود ساخت. از نظر این شارحان نتایج زیر از این مطالب حاصل می‌گردد:

  • سلطنت خداوند در ذهن و فهم بشری قابل تصور و ادراک نیست و به وصف بشری در نمی‌آید.
  • خداوند در سلطنتش بر تمام موجودات استیلاء و برتری داشته و بلندمرتبه است.
  • جلالتِ در سلطنت و عظمتِ در ارکان برای خداوند قدرت تشبیه و مقایسه را از انسان‌ها گرفته است.[۱]

تدبر در آفرینش در عین عدم درک سلطنت الهی

به‌گفته برخی شارحان خطبه غدیر، گرچه ادراک و تصور سلطنت و ارکان خداوند برای ما امکان ندارد، تفکّر و تدبّر در آفرینش به انسان توصیه شده و از نشانه‌های خداوند برای صاحبان خرد قلمداد شده است: إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأولِی الْألْبابِ؛ مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه‌های [روشنی] برای خردمندان است(آل عمران:۱۹۰).[۲]

یکی از بهترین راه‌های خداشناسی این دانسته شده که انسان خدا را از طریق آیات بشناسد؛ از جملهٔ آیات الهی خلقت خود انسان است که بر شناخت آن توصیه شده است. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «مَنْ عَرَفَ نَفسَه، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ کسی که خود را بشناسد خدایش را خواهد شناخت».[۳] بنابراین با شناخت آیات الهی و تفکر در آثار آفرینش به معرفت خداوند به‌عنوان خالق یگانه و یکتا دست می‌یابیم.[۴]

مراد از تأویل آیهٔ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً

برخی شارحان در ذیل این قسمت از خطبه غدیر به روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام در ذیل آیه ۳۵ سوره قصص پرداخته‌اند که در آن امام علیه السلام از اعطای سلطنت الهی به خودش خبر می‌دهد: امیرالمؤمنین علیه السلام در موضوعات مختلفی با انبیاء گذشته در ارتباط بوده است؛ از جمله شهادت بر رسالت آنان، لزوم قبول ولایت آن حضرت توسط انبیاء و تکمیل رسالتشان و نصرت و یاری انبیاء.

در بحث نصرت و یاری انبیاء و یاری حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله خداوند متعال این‌گونه می‌فرماید: قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُون؛ [خدا] گفت: به‌زودی قدرت و نیرویت را به‌وسیله برادرت افزون کنم، و برای هر دوی شما [در پرتو معجزاتی که در اختیارتان نهاده‌ام‏] تسلطی قرار می‌دهم که آنان به شما دست نیابند، شما و آنان که از شما پیروی کنند پیروزید(قصص:۳۵).

در تأویل آیهٔ شریفه ۳۵ سوره قصص از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نقل شده است: وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً در مورد من است، «کنتُ مَعَ الانبیاءِ سِراً وَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله جَهراً؛ با همهٔ پیامبران به‌طور پنهانی و با حضرت محمد صلی الله علیه و آله به‌طور آشکار بودم».[۵] از این روایت استفاده شده که امیرالمؤمنین علیه السلام به‌صورت سری با همهٔ انبیای الهی همراه بوده و آنها را در جهت رسالتشان کمک می‌کرده است. همچنین به‌صورت آشکار در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و او را تقویت می‌کرده است.

البته لازم است ذکر شود که قبول رسالت انبیا توسط خداوند و تکامل آن بر مبنای قبول ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام بوده است؛ همانگونه که در روایات مختلف آمده و از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده که «مَا تَکَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِیٍّ حَتّی أقَرَّ بِفَضْلِهَا وَ مَعْرِفَتِهَا [مَحَبَّتِهَا]؛ نبوت هیچ پیامبری به‌کمال نرسید تا اینکه به فضل و معرفت [محبت] حضرت فاطمهٔ زهرا سلام الله علیها اقرار کرد».[۶]

همراهی امیرالمؤمنین علیه السلام با انبیاء گذشته

برخی شارحان خطبه غدیر، به‌صورت اختصار در بیان عبارت «کُنتُ معَ الانبیاء سِرّاً» به چند نمونه از کمک‌های امیرالمؤمنین علیه السلام به انبیا گذشته اشاره کرده‌اند:

همراهی با نوح علیه السلام

در برخی منابع تاریخی نقل شده که جنّی خدمت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله رسید و از مسائل مشکل سؤال کرد. در این هنگام، امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و با ورود او آن جنّ کوچک و کوچکتر شد تا به اندازهٔ یک گنجشک درآمد. و التماس‌کنان گفت: یا رسول اللَّه! مرا پناه ده. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: از چه کسی؟ گفت: از این جوانی که می‌آید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مگر او کیست؟ جن گفت: در روز طوفان آمده بودم تا کشتی نوح علیه السلام را غرق کنم؛ چون دستم به او رسید، همین جوان با یک ضربت دست مرا قطع کرد. سپس دست قطع شده خود را به پیامبر نشان داد. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلی، خود اوست.[۷]

همراهی با سلیمان علیه السلام

جنی در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود که امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد. با دیدن امیرالمؤمنین علیه السلام جن عرض کرد: یا رسول‌الله! مرا از این جوانی که می‌آید پناه ده! حضرت فرمود: مگر با تو چه کرده؟ عرض کرد: از سلیمان علیه السلام سرپیچی کرده بودم و او چند جن را در پی من فرستاده بود که از عهده همه آنها برآمدم. ناگهان این سوار به طرفم آمد و مرا مجروح و سپس اسیر کرد. جای ضربه او این است و هنوز هم زخم آن بهبود نیافته است.[۸]

همراهی با موسی علیه السلام

روایت شده است: قبل از ورود موسی و هارون علیهما السلام بر فرعون، او مشاهده کرد که جوانی با شمشیر طلا بر او وارد شد و فرمود: به این دو مرد جواب بده و الا تو را می‌کشم. فرعون خوفی پیدا کرد. سپس از دربان‌ها پرسید این جوان که بود. گفتند: ما غیر از این دو نفر کسی را مشاهده نکردیم. این جوان مثال علی علیه السلام بود.[۹]

همراهی با پیامبر صلی الله علیه و آله

در بیان همراهی امیرالمؤمنین علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله در برخی منابع روایاتی نقل شده است؛ از جمله:

امیرالمؤمنین علیه السلام بازوی رسالت

پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «بِأبِی أنْتَ وَ أمِّی مَنْ شَدَّ اللَّهُ عَضُدِی بِهِ- کَمَا شَدَّ عَضُدَ مُوسَی بِهَارُونَ؛ پدر و مادرم فدای آن یار و یاوری که خدای تعالی بازوان مرا به‌وسیلهٔ او تقویت کرد؛ همان‌طور که بازوی موسی علیه السلام را به‌وسیلهٔ هارون علیه السلام محکم کرد».[۱۰]

در شرح این روایت گفته شده است که خداوند بر همهٔ موجودات سلطنت و احاطه دارد و در تمام امور سلطنت خود بعضی از خاصان و تربیت‌یافتگان خود را به‌جهت انجام فرامین خاص بر دیگر آفریدگان خویش مأموریت داده است؛ تا جایی که در تمام دوران‌ها امیرالمؤمنین علیه السلام را نصرت‌دهندهٔ همهٔ انبیای الهی، به‌خصوص خاتم النبیین صلی الله علیه و آله قرار داده است. آیه قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأخِیکَ کنایه از قوت قلب و نصرت و پیروزی به‌واسطهٔ امیرالمؤمنین علیه السلام است. همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود: «عَلِیٌ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی؛ علی علیه السلام برای من به‌منزلهٔ هارون نسبت به موسی علیه السلام است‏».[۱۱]

پایداری و استقامت اسلام با امیرالمؤمنین علیه السلام

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ما قامَ وَ لا اسْتَقامَ الدّینُ اِلا بِسَیفِ عِلیٍّ علیه السلام وَ مالِ خَدیجَهَ سلام الله علیها؛ پایداری و استقامت دین ممکن نبود، مگر به شمشیر علی علیه السلام و مال خدیجه سلام الله علیها».[۱۲]

گفته شده که علاوه بر موارد ذکر شده در حدیث بالا در جهت برپایی و استقامت دین از مهم‌ترین موارد می‌توان از حُسن خلق خود پیامبر صلی الله علیه و آله یاد کرد. همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ؛ [ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم‌خوی شدی و اگر درشت‌خوی و سخت‌دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌شدند، بنابراین از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد(آل عمران:۱۵۹).[۱۳]

امیرالمؤمنین علیه السلام شاهد بر رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله

خداوند متعال امیرالمؤمنین علیه السلام را به‌عنوان شاهد بر رسالت معرفی می‌نماید: وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب؛ و کسانی که کافر شدند می‌گویند: تو فرستاده نیستی. بگو: کافی است خدا و آن کس که نزد او علم کتاب است، میان من و شما گواه باشد(رعد:۴۳).

در ذیل آیهٔ شریفه، طبق بیان اهل بیت علیهم السلام، منظور از «علم الکتاب» امیرالمؤمنین علیه السلام است. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب‏؛ من همان کسی هستم که علم کتاب نزد اوست».[۱۴]

امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «در این آیه خداوند به ما نظر داشته، ولی بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله منظور از علی امیرالمؤمنین علیه السلام اول و افضل و اعلم و بهتر از ماست.[۱۵]

عظمت سلطنت خداوند در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله

در ذیل این قسمت از شرح خطبه غدیر برخی شارحان به عظمت سلطنت خداوند در بیان پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته‌اند: پس از دقت در معانی عبارت «وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرکانِهِ» روشن شد که خداوندی که دارای سُلطه‌ای است و عظمت آن در ذهن بشر نمی‌گنجد، احدی را یارای مخالفت و مقابله با او نیست؛ همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر فرمود: «حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بی‌مِنْهُ قارِعَةٌ لا یَدْفَعُها عَنّی اَحَدٌ وَ اِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ…؛ مبادا اگر چنین نکنم، عذابی بر من وارد شود که هیچ‌کس -گرچه چاره‌اندیشی او بسیار و دوستی‌اش با من خالص باشد- نتواند آن را دور سازد».[۱۶]

طرح یک سؤال و پاسخ به آن

در اینجا سؤالی مطرح شده است: چگونه می‌شود که خداوند ائمهٔ معرفی شده در غدیر را با حفاظت و قدرت خود بر مردم سلطه نداد؟ در پاسخ گفته شده که خداوند مربی عالم است و همهٔ موجودات تحت تربیت او هستند. اما برای تحقّق تربیت تشریعی سه عامل باید زمینه تربیت را فراهم نمایند: اول: وجود مربّی است؛ دوم: وجود مُربی (تربیت‌شونده) و سوم: عدم وجود مانع.

خداوند با دادن اختیار به انسان، نظام پاداش و کیفر را بر اساس اعمال او برقرار کرده است. پس از کامل‌شدن حجت الهی به‌واسطه ارسال پیامبران، نزول کتاب‌های آسمانی و واقعه غدیر، راه خیر و شر برای انسان‌ها روشن شد و انتخاب به خود آنان واگذار شد. با این وجود، پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، مردم با وجود داشتن راهنما و شرایط فهم، با بیعت‌شکنی و مخالفت با امیرالمؤمنین علیه السلام مسیر هدایت را مسدود کردند که موجب جدایی نیکان از بدان و آشکارشدن حق از باطل شد: حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّب…؛ تا آنکه پلید را از پاک جدا کند(آل عمران:۱۷۹).[۱۷]

در خطبه غدیر هم آمده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ؛ ای مردم! همانا خداوند شما را به حالی که هستید رها نکند تا آنکه پاک را از ناپاک جدا سازد و خدا چنین نبوده که شما را از اسرار غیب آگاه کند». بر این اساس، به‌ظاهر حکومت ظاهری معرفی‌شدگان در غدیر بر مردم صورت نپذیرفت؛ زیرا در بحث هدایت، امام باید «مبسوط الید» و دارای اختیار کامل باشد و اگر مردم خود طالب این فیض نباشند، این حکومت و سلطنت ظاهری توسط معصومین علیهم السلام پیش نمی‌آید و در این چهارده قرن نیز دقیقاً همین اتفاق افتاده است.[۱۸]

سلطنت امام زمان علیه السلام در زمان ظهور

در ذیل بحث سلطنت الهی و سریان آن به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر معصومان علیهم السلام، برخی شارحان خطبه غدیر به سلطنت امام زمان علیه السلام در زمان ظهور پرداخته‌اند: خداوند متعال با حکمت خویش آخرین امام معرفی‌شده در غدیر را در پس پرده غیبت قرار داده و امتحان و اتمام حجت ادامه پیدا خواهد کرد تا نمایان‌نمودن ایشان. آنگاه خداوند حکومت و سلطنت خویش بر همهٔ اقوام و افراد بشر را به‌واسطهٔ او به ظهور خواهد رساند و آیه ... لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ تا او را بر همه دین‌ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید(توبه:۳۳) محقق خواهد شد.

تحقّق سلطهٔ الهی بر مشرکان و کفار و ایجاد یک حکومت واحد جهانی را خداوند به دست منجی قرار داده که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر توصیف و عملکرد او را بیان نموده است. در خطبه غدیر پاسخ این پرسش برای تمام زمان‌ها داده شده که تجلّی غدیر با اهداف و سیرهٔ نبوی و علوی در زمان ظهور با وعدهٔ قطعی خداوند محقق خواهد شد. همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «اَلا اِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَیْهِ. اَلا وَ اِنَّهُ وَلِیُّ اللَّهِ فی ارْضِهِ…؛ آگاه باشید! کسی بر او چیره نخواهد شد و بر او پیروز نگردد. آگاه باشید! او ولی خدا در زمین و داور او در میان خلق است».

از جمله مأموریت‌ها از طرف خداوند برای تحقّق حکومت عدالت‌گستر امام زمان علیه السلام و ظهور سلطهٔ الهی بحث انتقام از کسانی است که خون اولیاء خدا را بر روی زمین ریخته‌اند. همان‌گونه که خداوند برای این منظور نیز مقام سلطه و استیلاء به امام زمان علیه السلام داده است: وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً؛ و هرکس مظلوم [و به ناحق‏] کشته شود، برای وارثش تسلّطی بر قاتل [جهت خونخواهی، دیه و عفو] قرار داده‌ایم، پس وارث مقتول نباید در کشتن زیاده‌روی کند زیرا او [با قوانین صحیح و درستی چون دیه و قصاص‏] مورد حمایت قرار گرفته است(اسراء:۳۳).

انتقام از قاتلان اهل بیت علیهم السلام، در رأس آن انتقام از قاتلان حضرت زهرا، حضرت محسن و حضرت سیدالشهدا علیهم السلام و یارانش، مهم‌ترین زیربنای اجرای یک حکومت عدالت‌گستر می‌باشد. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر می‌فرماید: «اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ. اَلا اِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. اَلا اِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْکِ وَ هادیها اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لِاَوْلِیاءِ اللَّهِ؛ آگاه باشید! او انتقام‌گیرنده از ستمگران است. آگاه باشید! او فتح‌کنندهٔ دژها و ویران‌کنندهٔ آنهاست. آگاه باشید! او بر هر همهٔ طوایف و قبایل اهل شرک غلبه یافته و آنها را هدایت کند. آگاه باشید! او گیرنده خون‌بهای همهٔ اولیاء خدا است».

سلام بن مستنیر از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر کلام خدا در آیه ۳۳ سوره اسراء روایت نمود که فرمود: «او حسین بن علی علیه السلام است که مظلومانه به شهادت رسید و ولی او مائیم و قائم و هنگام قیام قائم است که او مطالبه خون حضرت حسین علیه السلام را می‌نماید».[۱۹]

پانویس

  1. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۱۳.
  2. آل عمران / ۱۹۰.
  3. مصباح الشریعه، ص۱۳؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۲.
  4. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۱۴.
  5. نفحات الازهار، ج۵، ص۱۱۱؛ شرح خطبه غدیر، ج۲، ص۱۱۵.
  6. عوالم العلوم، ج۱۱، ص۱۱۶؛ مجمع النورین، ص۵۰؛ فاطمة الزهرا سلام الله علیها بهجة قلب المصطفی، ج۱، ص۸۶.
  7. مشارق انوار الیقین، ص۱۳۲.
  8. مشارق انوار الیقین، ص۱۳۲.
  9. أطیب البیان، ج۱۰، ص۲۳۵.
  10. البرهان، ج۴، ص۲۶۵، ح۸۱۲۰؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۰۵؛ شواهدالتزیل، ج۱، ص۵۶۱.
  11. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۹۴؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰–۱۸۷۱.
  12. فاطمة الزهرا سلام الله علیها من المهد الی اللحد، ص۲۵.
  13. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۱۸.
  14. البرهان، ج۲، ص۲۹۲.
  15. الکافی، ج۱، ص۲۲۹.
  16. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۲۰.
  17. آل عمران / ۱۷۹. تا آنکه پلید را از پاک جدا کند.
  18. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۲۱.
  19. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۰.

منابع

  • أطیب البیان فی تفسیر القرآن؛ عبدالحسین طیب، تهران: انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
  • تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، تحقیق فؤاد عبدالباقی، قاهره: دار الحدیث، ۱۴۱۲ق.
  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی أهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم؛ عبیدالله بن عبدالله حسکانی، تحقیق: محمدباقر حسکانی، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۱ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی‏، قم: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: مهدی لاجوردی، تهران: انتشارات جهان، بی‌تا.
  • فاطمة الزهراء سلام الله علیها بهجة قلب المصطفی؛ احمد رحمانی همدانی، بیروت: مؤسسة النعمان، ۱۴۱۳ق.
  • فاطمة الزهرا سلام الله علیها من المهد الی اللحد؛ محمدکاظم قزوینی، بی‌جا: بی‌تا، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • مجمع النورین؛ ابوالحسن مرندی، تحقیق: حسین جعفری زنجانی، قم: انتشارات آل عبا علیهم السلام، ۱۳۸۱ش.
  • مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیرالمؤمنین؛ حافظ رجب بن محمد برسی، تحقیق: علی عاشور، قم: ذوی‌القربی، ۱۴۲۷ق.
  • مصباح الشریعة؛ منسوب به امام جعفر صادق علیه السلام، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ق.
  • نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامدحسین اللکهنوی؛ سید علی حسینی میلانی، بی‌جا: سید علی حسینی میلانی، ۱۴۱۴ق.