سوره هل اتی

از دانشنامه غدیر

سوره هل اتى[۱]

در آن زمانِ محدود در خطبه غدیر، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسیر قرار گرفته است.

اين نشانه اهمیت اين سوره‏ ها در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدیر است. يكى از آنها سوره هل ‏اتى است.

پيامبر صلی الله علیه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير سوره «هَلْ اَتى» را مطرح كرد و نزول اين سوره را درباره على‏ عليه السلام دانست، و با اشاره به مهم‏ترين فراز اين سوره كه مى‏ فرمايد:

«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً» فرمود: «خداوند در اين سوره شهادت به بهشت نداده مگر براى او»؛ و آيات اين سوره را مدحى بلند براى على‏ عليه السلام دانسته فرمود: «خدا با اين سوره جز على را مدح نكرده است».

آن حضرت در دنباله سخن نتيجه گرفت كه خداوند بهترين‏ ها را براى شما انتخاب كرده است: «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه داد كه ذريه من از نسل على‏ عليه السلام است.

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود:

وَ لا شَهِدَ اللَّه بِالْجَنَّةِ فى «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ» الاّ لَهُ، وَ لا انْزَلَها فى سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَيْرَهُ: خداوند در سوره «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ» شهادت به بهشت نداده مگر براى على، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره غير او را مدح ننموده است.[۲]

اين سوره از دو بُعد قابل بررسى است:

موقعيت تاريخى

در اواسط خطبه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فضايل عظيم على‏ عليه السلام را بر مى‏ شمرد بر نقطه‏ اى بلند از آن توقف كرد تا به شرح بيشتر آن بپردازد.

آن قُله فضيلت رضاى خدا و رسول از على‏ عليه السلام بود، كه يكى از شواهد آن را سوره هل اتى مطرح نمود و در جملاتى كوتاه سوره ‏اى با ۳۱ آيه را در دو جهت

تفسير فرمود: اول شأن نزول آن است، و دوم شهادت پروردگار به بهشت.

موقعيت قرآنى

از آيه ۵ تا ۲۲ سوره دهر مربوط به اصل داستان است كه على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و خانواده‏ اش براى شفاى دو فرزند خود امام حسن و امام حسین ‏علیهما السلام، سه روز روزه نذر كردند.

پس از شفاى فرزندان همه اهل خانه سه روز روزه گرفتند، و هر روز هنگام افطار مستمندى بر در خانه از آنان كمكى خواست. روز اول مسکین و روز دوم یتیم و روز سوم اسیرى بود.

همه اهل خانه تنها افطارشان را كه قرص ‏هاى نان بود به فقیر دادند و با آب افطار كردند.

روز سوم كه ایثار اهل اين خانه به اوج خود رسيد و جز آب خوراک ديگرى نداشتند، ذات الهى سوره ‏اى را با ثنايى بلند براى آنان نازل كرد:

«إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً . عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّه يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً . يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً . وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً . إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً . فَوَقاهُمُ اللَّه شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً . وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً . مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً . وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً . وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا . قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً . وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً . عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً، وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً . وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً . عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً . إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»[۳]:

«نيكان از كاسه ‏اى خواهند نوشيد كه با عطر كافور ممزوج است. چشمه‏اى كه بندگان خدا از آن مى ‏آشامند و آن را به اختيار خود باز مى ‏كنند.

آنان به نذر خويش وفا مى‏ نمايند و از روزى كه سختيش همه را فرا مى ‏گيرد مى‏ ترسند. آنان به خاطر حب الهى به فقير و اسير و يتيم غذا مى ‏دهند و مى‏ گويند ما به خاطر خدا به شما طعام مى‏ دهيم و از شما انتظار پاداش و سپاسى نداريم. ما از قهر پروردگار در روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مى ‏ترسيم.

خدا هم آنان را از شر و فتنه آن روز محفوظ داشته و به آنان روى خندان و دل شادان عطا نمود. جزاى آنان در برابر آنچه صبر كردند باغ بهشت و حرير بهشتى است، كه در آن بهشت بر تخت‏ ها تكيه زنند.

و در آنجا نه آفتاب سوزان و نه سرماى سخت بينند بلكه در هوايى خوش و باغى دلكش تفريح كنند.

سايه درختان بهشتى بر سر آنان و ميوه ‏هايش در دسترس و اختيار آنان است. با جام‏ هاى سيمين و كوزه ‏هاى بلورين بر آنان دور زنند. بلورهايى كه به رنگ نقره و به اندازه اهلش مقدر كرده ‏اند.

در آنجا از كاسه‏ هايى به آنان مى ‏نوشانند كه طبعش از زنجبيل است. در آنجا چشمه ‏اى است كه نامش «سلسبيل» است.

اطراف آن بهشتيان پسرانى كه هميشه نوجوانند در طوافند كه هر گاه آنان را بنگرى گمان مى ‏كنى مرواريدهاى منتشر شده ‏اند. و چون آن جايگاه نيكو را تماشا كنى عالمى پر نعمت و كشورى بى ‏نهايت بزرگ خواهى يافت.

بر قامت بهشتيان لباسى از سندس سبز و استبرق و بر دست هايشان دستبندى از نقره است و پروردگارشان شرابى پاكيزه به آنان مى‏ نوشاند. اين بهشت پاداش شماست و سعيتان مشكور و مقبول است.

تحليل اعتقادى

يک گروه نيكوكار در اول اين سوره با عنوان «ابرار» مطرح شده كه خداوند داستان اخلاص در عمل و ايثار كامل عيار آنان را با عظمت تمام بيان فرموده و بهشت و نعمت‏ هاى آن را به عنوان سپاس به آنان ارزانى داشته است.

از سوى ديگر در ضمن اين داستان به دو جهت مهم اشاره فرموده است: يكى قبولى اين ايثار و اخلاص به درگاه خداوند، و ديگرى شهادت به بهشت براى اهل اين آيه.

پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير هر سه نكته را زير ذره‏بين اعتقاد مردم مى‏ برد. از يک سو مى‏ فرمايد: خداوند در اين سوره بهشت را براى على بن ابى ‏طالب ضمانت كرده و فرموده است:

«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً». يعنى اى مردمى كه با گروه ضد على‏ عليه السلام روبرو خواهيد شد و اهل سقیفه او را به طناب خواهند كشيد، بدانيد كه حق با اهل بهشت است كه بهشت به بركت آنان خلق شده است.

اگر دشمنانش گفتند: «خلافت و نبوت در يک خانواده جمع نمى‏ شود»، بدانيد كه آنان دروغ مى‏ گويند، چرا كه على اهل بهشت است و جز راست نمى‏ گويد. اگر كسى با على مخالفت كرد بدانيد راه على راه بهشت است، و اگر با على بوديد شما را به بهشت رهنمون مى ‏گردد.

از جهت ديگرى تصريح مى‏كند كه شأن نزول اين سوره على و خاندان اوست، و اين همه فضيلت و اين همه مديحه الهى در شأن او نازل شده است.

مبادا به صاحبان چنين فضيلتى بى‏ حرمتى شود و آتش بر در خانه آنان به پا شود، و نعره ‏هاى مهاجمين بانوى «هَلْ أَتى» را دچار سقط جنين نمايد و با ضرباتى مهلک مجروح شود و كار به شهادتش بيانجامد!

دريغا كه چه زود مردم حرمت خاندانِ «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» را شكستند، و از اين فراز غدير هشتاد روز نگذشته بر خانه «جَنَّةً وَ حَرِيراً» حمله آوردند و بسته ‏هاى هيزم را اطراف ديوار آن چيدند و آتشگيره آوردند و آن را آتش زدند و درِ خانه را شكستند و سينه و پهلوى بانوى خانه را بين در و ديوار خُرد كردند!!

سپس طناب بر گردن بزرگِ خانه انداختند و او را براى بیعت با سركرده سقيفه با شمشيرهاى آخته بردند، و تا مرز قتل او پيش رفتند، و تا او را خانه ‏نشين نكردند دست بر نداشتند.

گويا اين پاسخى به مدح خداوند و شهادت او به بهشت براى اين خاندان بود!

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹ - ۱۸۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱ - ۴۴.
  2. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .
  3. انسان / ۵ - ۲۲.