عایشه بنت سعد
راوى غدير[۱]
شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين حقيقت است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آئين توحيدى روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام حضرت خديجه عليها السلام و اولين شهيده مادر عمّار جناب سميه و نيز بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند، نمونه روشنى از ارزش زنان در دين اسلام را به نمايش مى گذارند.
همچنين حضور زنان در حجةالوداع بارزترين و ماندگارترين نوع ارزش والاى بانوان است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است.
يكى از تابعين كه حدیث غدیر را از صحابه نقل كرده عايشه بنت سعد (م ۱۱۷ ق) است. عايشه بنت سعد بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد بن ابی وقاص[۲] نقل مى كند، و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مى رود.[۳] نسايى در «الخصائص» و حموينى در «فرائد السمطين» و ابن کثیر در «البداية و النهاية» حديث غدير را از عايشه بنت سعد نقل كرده اند.[۴]
و اما روايت حديث غدير توسط او:
الف) روايت غدير
او روایت غدیر را از پدرش این گونه بازگو می کند:
كنّا مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة). فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه[۵]:
با رسول خدا صلى الله عليه و آله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه هاى صحيح مى خوانيم كه به مدينه توجه داشت). وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود:
اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى ورزد دشمن بدار.
ب) روایت حدیثی در باب ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على عليه السلام را آشكار مى سازد:
سمعت ابى يقول: سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول اللَّه. ثم اخذ بيد على عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه[۶]:
شنيدم پدرم گفت كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جحفه دست على عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول خدا. سپس دست على عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشین من است و دِين مرا ادا مى كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.
منبع
دانشنامه غدیر ،جلد ۱۴،صفحه ۴۸۰.
پانویس
- ↑ چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۷۰. ماهنامه كوثر (ويژه نامه غدير، ش ۲، سال اول، ارديبهشت ۱۳۷۶) : ص ۸۰ - ۸۵.
- ↑ الخصائص (نسائى): ص ۴۷۳.
- ↑ التقريب (ابن حجر): ص ۴۷۳.
- ↑ الخصائص (نسايى): ص ۳. البداية و النهاية (ابن كثير): ج ۵ ص ۲۱۲.
- ↑ الغدير: ج ۱ ص ۳۸ - ۴۱. براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹.
- ↑ الغدير: ج ۱ ص ۳۸ - ۴۱.