عبدالرحمن بن سابط جمحی

عبدالرحمن بن سابط جمحی مکی، از تابعین ثقه و فقیه اهل مکه بود که در سال ۱۱۸ هجری درگذشت؛ او از عالمان بزرگ و راویان کثیرالحدیث است که بیشتر روایاتش به صورت مرسل از پیامبر و برخی صحابه نقل شده و وثاقت او نزد بزرگان رجال اجماعی است.[۱]

عبدالرحمن بن سابط جمحی
اطلاعات فردی
نام کاملعبدالرحمن بن عبدالله بن سابط الجمحی المکی
سرشناسیتابعی، فقیه و راوی ثقه حدیث
تولد(تاریخ دقیق در منابع نیامده)
وفات۱۱۸ هجری قمری
محل دفنمکه مکرمه
خویشان سرشناسخاندان جمحی مکی
اطلاعات علمی
استادانعایشه بنت ابی‌بکر، جابر بن عبدالله، ابوامامه باهلی، عبدالله بن عباس، عبدالله بن سابط (پدرش)
شاگردانموسی بن مسلم حزامی، ثابت بن عجلان، عتاب بن بشیر، عبدالملک بن میسره
مذهباهل سنت
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتحدیث، فقه
علت شهرتراوی کثیرالحدیث، فقیه و تابعی

روایت حدیث غدیر[۲][۳]

نسایی در «الخصائص» و ابن ماجه در سنن و ابن کثیر در «البدایة و النهایة» حدیث غدیر را از عبدالرحمن بن سابط نقل کرده‌اند.[۴]

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَابِطٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ: قَدِمَ مُعَاوِیَةُ فِی بَعْضِ حِجَّاتِهِ فَأَتَاهُ سَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ فَذَکَرُوا عَلِیًّا علیه السلام فَقَالَ سَعْدُ: لَهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَأَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا. سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآله وسَلَّمَ یَقُولُ «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فِعَلِیٌّ مَوْلَاهُ، وَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَدًا رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ویحبه اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بعدی».[۵]

از عبدالرحمن بن سابط، از سعد بن ابی‌وقاص روایت شده است که گفت: در یکی از حج‌های معاویه، او وارد مکه شد و سعد بن ابی‌وقاص نزد او آمد. درباره علی (علیه‌السلام) سخن گفتند. سعد گفت: علی علیه السلام سه ویژگی دارد که اگر یکی از آنها برای من بود، برایم از دنیا و هر آنچه در آن است، محبوب‌تر بود. شنیدم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست.» و شنیدم که فرمود: «فردا پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند.» و شنیدم که فرمود: «تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، جز آنکه پس از من پیامبری نیست.»

جایگاه راوی

عبدالرحمن بن سابط جمحی مکی قرشی، یکی از تابعین مشهور و از فقهای اهل مکه بود. وی در سال ۱۱۸ هجری قمری در مکه درگذشت.[۶] وی از طبقه سوم تابعین به‌شمار می‌رود[۷]و در میان اهل حدیث، به وثاقت و کثرت ارسال (یعنی نقل حدیث بدون واسطه از پیامبر یا صحابه بدون اثبات ملاقات) معروف است.[۸]

علمای رجال‌نگار متفق‌اند که عبدالرحمن بن سابط ثقه است:

  • ابن حبان او را در کتاب «الثقات» آورده و نقل می‌کند که از جماعتی از صحابه روایت کرده است.[۹]ابن حجر عسقلانی او را ثقه دانسته و تأکید دارد که وی بسیار ارسال می‌کند و شنیدن او از صحابه ثابت نیست.[۱۰]ذهبی او را فقیه ثقه و دارای مراسیل می‌داند.[۱۱]ابوزرعه رازی، یحیی بن معین، عجلی، نسائی، یعقوب بن سفیان، دارقطنی و دیگران همگی او را ثقه دانسته‌اند.[۱۲]محمد بن سعد نیز اجماع بر وثاقت و کثرت حدیث او دارد.[۱۳]
  • بسیاری از علما تصریح کرده‌اند که عبدالرحمن بن سابط از بسیاری از صحابه نقل روایت کرده اما سماع و ملاقات او با آنان ثابت نیست و غالب روایاتش مرسل است.[۱۴]
  • عبدالرحمن بن سابط افزون بر جایگاه حدیثی، از فقهای برجسته اهل مکه و اصحاب ابن‌عباس شمرده می‌شود: هیثم بن عدی از عبدالله بن عیاش نقل می‌کند که او از فقیهان بزرگ اصحاب ابن‌عباس بوده است.[۱۵]زبیر بن بکار نیز او را فقیه دانسته است.[۱۶]

پانویس

  1. تاریخ الإسلام، ذهبی، جلد۷، صفحه۲۸۲، الإصابة، ابن حجر، جلد۴، صفحه۲۸۷
  2. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۷۱.
  3. دانشنامه غدیر، جلد ۱۴، صفحه ۵۰۱
  4. الخصائص (نسایی): صفحه ۴. سنن ابن ماجه: جلد ۱ صفحه ۳۰. البدایة و النهایة: جلد ۷ صفحه ۳۴۰.
  5. البدایه والنهایه - ط الفکر - جلد 7 صفحه 340
  6. تهذیب الکمال، جلد۱۷، صفحه۱۲۳؛ تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۵۰۹؛ الإصابة، جلد۸، صفحه۳۳۷
  7. تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۵۷۹
  8. تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۵۰۹؛ الکاشف، جلد۳، صفحه۲۵۴
  9. الثقات، جلد۵، صفحه۹۲
  10. تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۵۰۹؛ تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۵۷۹
  11. الکاشف، جلد۳، صفحه۲۵۴
  12. تهذیب الکمال، جلد۱۷، صفحه۱۲۳؛ الجرح و التعدیل، جلد۵، صفحه۲۴۰؛ الإصابة، جلد۸، صفحه۳۳۷
  13. تهذیب الکمال، جلد۱۷، صفحه۱۲۳؛ الإصابة، جلد۸، صفحه۳۳۷
  14. تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۵۰۹؛ الکاشف، جلد۳، صفحه۲۵۴؛ الإصابة، جلد۸، صفحه۳۳۷
  15. تهذیب الکمال، جلد۱۷، صفحه۱۲۳؛ تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۵۰۹
  16. الإصابة، جلد۸، صفحه۳۳۷