عصمت
پيش درآمد غدير[۱]
يكى از نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدیر مسئله عصمت امام است. چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى باشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسولصلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول صلى الله عليه وآله باشد! بهترين و واضحترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان عليهم السلام است.
لذا رسول خدا صلى الله عليه وآله در وصف ائمه عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة[۲]: آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. امام صادق علیه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون[۳]: پيامبران و اوصياء آنان عليهم السلام گناهى مرتكب نمى شوند، زيرا آنان معصومين و پاكان هستند؛ يعنى از نيروى عصمت برخوردارند و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى كند.
سليم بن قيس گويد: از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة للَّه عزوجل و لرسوله صلى الله عليه وآله و لولاة الامر، و انما امر بطاعة اولى الامر لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته[۴]: اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول صلى الله عليه وآله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمى گردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست.
از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. پس لازمه اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسولصلى الله عليه وآله معرفى شود. امام سجاد عليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً، و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها. فذلك لا يكون الا منصوصاً.[۵]
اين همان كارى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در صحراى غدير خم انجام داد، و در حضور هزاران نفر حضرت على عليه السلام را به امر و فرمان پروردگار به عنوان خليفه و جانشين خود معرفى فرمود. و لذا غدير بزرگترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى درخشد، روشن ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.
تعيين امام معصوم[۶]
بشر هميشه در جستجوى راهى است كه او را قطعاً به هدف برساند، و اين دست يافتنى نيست مگر در سايه مصونيت از خطاهاى عمدى و سهوى. بين تمام اديان و مذاهب جهان تنها مذهب شيعه است كه مى تواند اين ادعا را با ضمانت الهى داشته باشد.
يعنى امامان معصوم عليهم السلام رهبران و مقتدايان دينى ما هستند كه از طرف خداوند عصمتشان از هر خطايى تضمين شده است. در سايه عصمت، شيعه مطمئن است راهى كه در پيش گرفته درست بوده و همان است كه خداوند از بندگانش طلب كرده است. اين پايهاى بود كه در غدير با عبارات مختلف از آن ياد شد.
شرط امامت: عصمت[۷]
طبيعى است كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود.
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاكاند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى پايان علم خود متصل كرده است تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.
تعيين و تخصيص چهارده معصوم عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين ها را او خلق كرده و فقط اوست كه مى تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند، و اين پيامبر صلى الله عليه وآله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است.
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدایت را از ايشان بگيرند، و لذا از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: «...وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى»: «ولايت خداوند از طريق ولایت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد».[۸]
همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبر صلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً»، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند ...».[۹]
ضمانت الهى با عصمت[۱۰]
در آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»[۱۱] - كه پيش از سفر حجةالوداع و در مدينه بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد - خط ارتباط غدير با قرآن و نيز مسئله عصمت بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم:
قرآن ولايت نبوى را اثبات مى كند. پيامبر صلى الله عليه و آله همان آيه را در غدير به عنوان شاهد بر ولايت خود ذكر مىكند. آنگاه ولايت اميرالمؤمنين و امامان عليهم السلام را به عنوان تفريع و ادامه ولايت خود بيان مى كند. سپس اين ولايت را به معناى تصميم گيرندگان در همه امور مردم توضيح مى دهد. آنگاه با ذكر ولايت سه امام، استمرار آن را از بقيه فرازهاى غدير به ما مى فهماند.
تأكيد خاص اين حديث بر جمله «لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ» است، يعنى با وجود آنان براى مردم امرى و اختيارى نيست. بايد گفت: قوام ولايت مطلقه امامان عليهم السلام به همين نكته است، يعنى اگر آنان صاحب فرمان على الاطلاق باشند هيچ كس ديگرى - حتى خود كسى كه درباره اش تصميم گيرى مى شود - نبايد حق دخالت و رأى و نظر در آن موضوع داشته باشد.
ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره امامان عليهم السلام وجود دارد؛ و هر كسى را متقاعد مى كند كه در برابر دستور و نظر مبارک معصوم عليهم السلام خود را تخطئه نمايد و فرمان او را مقدم بداند، كه در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است.
عصمت در فرهنگ غدير[۱۲]
نبوت در فرهنگ غدير سزاوار پيامبرى معصوم و منزه است كه در تمام فرامين الهى تسليم اوست. سقيفه اما، خطا و حتى اشتباه عمدى را بر پيامبرش جايز مى داند! حتى اصحابش مى توانند او را متوجه خطا كنند و توبيخش نمايند. ولى غدير از چنين رسولى بيزار است.
پايه هايى كه بدون غدير و بى ضمانت الهى بنيانگذارى شود، در تمام جزئيات اعتقادى - خواسته يا ناخواسته - دچار انحراف خواهد شد و ادامه راهى غلط خواهد بود. اين فرقى است كه خليفه الهى با خليفه منتخب مردم دارد.
پانویس
- ↑ خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم (بهارانچى): ص ۲۱-۳۷.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵ .
- ↑ ژرفاى غدير: ص ۵۳ .
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۹۹. ژرفاى غدير: ص ۸۸ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.
- ↑ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۹.
- ↑ احزاب / ۶ .
- ↑ ژرفاى غدير: ص ۴۶.