مَذبَح

از دانشنامه غدیر

مَذبَحِ غدير[۱]

معاويه، اين سگ بچه سقیفه -  كه اكنون بزرگ شده و چنگال ‏هاى تيز و دندان‏ هاى درنده ‏اش كارسازتر بود -  در طول بيست سال مذبح بزرگى براى غدير آماده كرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد و خونشان را با لشكر سقيفه سركشيد تا براى كربلا قوى ‏تر شوند و شدند.

با مرگ معاويه و روى كار آمدن یزید، اين مذبح بزرگ آماده سر بريدن غدير بود، و اينسان شد كه غدير را به مسلخ كربلا كشاندند و مى‏رفت تا خواب‏ هاى رؤساى سقيفه تعبیر شود.

اين بار غدير با همه وجود و به همراه تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان آمد. اكنون غدير «حسين‏ عليه السلام» بود كه همراه گروهى آماده شهادت و قطعه قطعه شدن و فدا شدن و اسير شدن و اشک ريختن براى غديرِ سر بريده و معرفى غدير به بى‏ خبران شام به مصاف سقيفه رفت.

آرى غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه‏ هاى آسمان عمود آن را غارت كردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت؛ اما ... ! امام صادق ‏عليه السلام مذبح کربلا را از بازوى سياه سقيفه مى‏ داند و مى‏ فرمايد: «إِذا كُتِبَ الْكِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ‏عليه السلام»: «آنگاه كه پيمان سقيفه امضا شد امام حسين‏ عليه السلام به شهادت رسيد»![۲]

پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۳۰۸، ۳۰۹. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰.
  2. بحار الانوار: ج ۸ قديم ص ۲۸.