۲۲٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹۳: | خط ۶۹۳: | ||
==== جلوه سوم ==== | ==== جلوه سوم ==== | ||
سومين مرحله را حضرت | سومين مرحله را [[حضرت زينب سلام الله علیها|حضرت زينب علیها السلام]] در آخرين لحظات عُمر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] از آن حضرت شنيده كه آن واقعه كربلاست. | ||
حضرت از قول [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى [[عاشورا]] را براى دخترش نقل كرد تا آنجا كه فرمود: | |||
دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر [[کوفه]] خواهيد بود. | |||
آنگاه از قول پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل فرمود: [[شیطان|ابلیس]] در آن روز (روز عاشورا) از خوشحالى به پرواز در مى آيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مى كند و در آن حال مى گويد: | |||
اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مى خواستيم رسيديم و در هلاک كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه (يعنى اهل بيت عليهم السلام) متمسک شوند. | |||
از اين پس كار خود را به شک انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۶۱ ،۶۰ . كامل الزيارات: ص ۲۵۹ - ۲۶۶.</ref> | |||
== زمينه اعتقادى سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۷۹،۴۷۸. اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> == | |||
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مىدهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدّى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد. | |||
اين موضع گيرى ها از همان آغاز صورت جدى داشت و با شدت تمام پيگيرى مى شد. ادامه اين برخوردهاى كينه توزانه به يک سال و ده سال ختم نشد، و ادامه يافت تا سر از [[کربلا]] بر آورد. | |||
استمرار اين خط غاصبانه بر | استمرار اين خط غاصبانه بر پايه اى كه در صحيفه ملعونه ريشه دارد، تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و براى هميشه امتحانى است كه هر مسلمانى در برابر آن قرار خواهد گرفت. | ||
سقيفه با آنكه در ظاهر غالب شد و قدرت را در دست گرفت و اهداف خود را دنبال كرد، ولى غدير به طور جدى كار خود را دنبال كرد و در سايه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» تا امروز نام نيک آن در برابر ننگ سقيفه، بر بلندترين قلّۀ [[تاریخ]] مى درخشد. | |||
سقيفه | بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن گروه خود پرداختند. | ||
اما اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله مُبلِّغ غدير و امامان عليهم السلام صاحب غديرند، و در اين رويارويى پيروزند. | |||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] چنان براى غصب [[جانشین|خلافت]] مجهز بودند كه به محض شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى مسجد روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى [[جانشین|خلافت]] را - با مقدماتى كه آماده كرده بودند - به نفع خود فيصله دادند. | |||
[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عُباده]] و [[حبّاب بن منذر|حَبّاب بن مُنذر]] و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند. | |||
در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه [[بشیر بن سعید]] و [[اسید بن حضیر|اُسَید بن حضیر]] دست [[بیعت]] با ابوبكر پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه ها قبلاً توسط [[معاذ بن جبل]] تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه ها را از قبل آماده كرده اند. | |||
سلاح «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»<ref>نساء / ۱۵۰.</ref>، و پذيرفتن برخى از حجج الهى و انكار بعضى ديگر از مسائلى بود كه سقيفه به شدت پيگيرى نمود و نتايج مهمى براى اهداف خود به دست آورد. | |||
خداوند ابعاد گسترده اين توطئه اعتقادى را در يک آيه بيان فرموده و پرده از اسرار سقيفه برداشته است؛ از يک سو صاحبان چنين تفكرى را [[کفّار|کافر]] معرفى كرده مى فرمايد: | |||
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّه وَ رُسُلِهِ».<ref>نساء / ۱۵۰.</ref> از سوى ديگر شعار «يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّه وَ رُسُلِهِ» را بيان فرموده، و فرضيه «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» را مطرح نموده است. | |||
نهايتاً هدف اصلى را نشانه رفته كه آنان در صدد ايجاد دينى جديد و اعتقادى خاص هستند كه ربطى به دين الهى ندارد، چنان كه مى فرمايد: «وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً». | |||
نزول اين آيات درباره اصحاب عقبه به معناى معرفى پيشاپيش توطئه گران سقيفه است كه از روز اولِ مسلمان شدنشان، تا روزگارى كه دسيسه كارى هاى آنان به [[اسلام]] ضربه زد، و تا هنگامى كه با نقشه اى اساسى غدير و ولايت را كنار زدند و دين جديدى تأسيس كردند، در واقع مسير يک نقشه بود كه گام به گام عملى گرديد. | |||
نزول اين آيات درباره اصحاب عقبه به معناى معرفى پيشاپيش | |||
با چنين اتمام حجت الهى بايد تعجب كرد كه چگونه مردم تن به سقيفه دادند و مقام ولايت غدير را تنها گذاشتند، و تا آنجا پيش رفتند كه او را به اجبار براى بيعت با اصحاب صحيفه و عقبه و سقيفه آوردند!! | با چنين اتمام حجت الهى بايد تعجب كرد كه چگونه مردم تن به سقيفه دادند و مقام ولايت غدير را تنها گذاشتند، و تا آنجا پيش رفتند كه او را به اجبار براى بيعت با اصحاب صحيفه و عقبه و سقيفه آوردند!! | ||
== سدّ راه قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۴ - ۱۷۶.</ref> == | |||
در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير اين مفهوم را به شكلهاى مختلف از جمله حديث ثقلين و حديث رايات در روز قيامت بيان فرمود. | در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير اين مفهوم را به شكلهاى مختلف از جمله حديث ثقلين و حديث رايات در روز قيامت بيان فرمود. | ||