۴٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.}}: | {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.}}: «نجوى از شيطان است تا ايمان آورندگان را محزون نمايد و به آنان ضررى نمىرساند مگر با اجازه خداوند. پس توكل كنندگان بر خدا توكل نمايند.» | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
حضرت مىفرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامهاى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref> | حضرت مىفرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامهاى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref> | ||
امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مىفرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه:{{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». | امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مىفرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه: {{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}} :«اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». | ||
خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ | خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ ص ۱۷۹.</ref>در روايت ديگرى از ابن عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامهاى نوشتند و در آن بر قتل على عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند. | ||
آيه | آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ...}}: «هيچ نجواى سه نفرهاى نيست مگر آنكه خداوند چهارمى آنان است» نازل شد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶؛ در ج ۱ ص ۲۳۵- ۲۳۶ كتاب حاضر نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شد.</ref> | ||
در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه | در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}}درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على عليه السلام ندهند. <ref>مثالب النواصب (ابن شهر آشوب) نسخه خطى: ص ۹۲.</ref> | ||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مىشود دو نكته است: | آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مىشود دو نكته است: | ||
==== ۱. مخفى كردن از | ==== ۱. مخفى كردن از خدا ==== | ||
امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على عليه السلام به امر الهى است. اينكه درباره صحيفه نازل شده كه | امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على عليه السلام به امر الهى است. اينكه درباره صحيفه نازل شده كه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ}}، منظور اين است كه هركس در هر كجاى عالم كارى سِرّى انجام دهد خداوند از آن خبر دارد و كسى نمىتواند سخنى يا كارى را از خدا مخفى كند. آيا تعجبآور نيست كه اصحاب صحيفه- آن هم در خانه خدا و درون كعبه- در فكر كتمان اقدام ضد خدائى خود از خدا هستند؟! | ||
==== ۲. عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه ==== | ==== ۲. عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه ==== | ||
در روايت امام باقر عليه السلام | در روايت امام باقر عليه السلام{{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ}}به عمر تفسير شده است. يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مىكرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مىبندد. | ||
از همين كلام امام باقر عليه السلام نتيجه گرفته مىشود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل بيت عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، وطبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است. | از همين كلام امام باقر عليه السلام نتيجه گرفته مىشود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل بيت عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ زيرا اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد و كم كم افرادى به آن اضافه شدند، وطبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است. | ||
== منبع == | == منبع == | ||
غدير در قرآن: ج۱، ص: ۲۵۰تا۲۵۳. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |
ویرایش