۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
<big>«بلكه اكثرشان در حالى كه از حق اعراض مى كنند آن را خوب مى دانند».</big> | <big>«بلكه اكثرشان در حالى كه از حق اعراض مى كنند آن را خوب مى دانند».</big> | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۲: | ||
<big>«چگونه بود عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند كه تعدادشان بيشتر و نيرو و آثارشان قوىتر بود، ولى آنچه به دست آوردند براى آنان فايده اى نداشت».</big> | <big>«چگونه بود عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند كه تعدادشان بيشتر و نيرو و آثارشان قوىتر بود، ولى آنچه به دست آوردند براى آنان فايده اى نداشت».</big> | ||
<big>با توجه به آياتى كه ذكر شد، ديديم كه خداوند اكثريت را نه تنها مورد تأييد قرار نداده، كه به صورت همه جانبه اى بىارزشى آن را روشن ساخته است.</big> | <big>با توجه به آياتى كه ذكر شد، ديديم كه خداوند اكثريت را نه تنها مورد تأييد قرار نداده، كه به صورت همه جانبه اى بىارزشى آن را روشن ساخته است.</big> | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
<big>در آياتى «ناس» يعنى «مردم» را موضوع قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»<ref>هود/17. رعد/1. غافر/59. </ref></big>: <big>«اكثر مردم ايمان نمى آورند»، و گاهى با ضمير جمع مى آورد: «أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره / 100. </ref>، و گاهى قالب سخن را بدين گونه تغيير مى دهد: «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ».<ref>شعراء: آيه8، 67، 103، 121، 139، 158، 174، 190.</ref></big> | <big>در آياتى «ناس» يعنى «مردم» را موضوع قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»<ref>هود/17. رعد/1. غافر/59. </ref></big>: <big>«اكثر مردم ايمان نمى آورند»، و گاهى با ضمير جمع مى آورد: «أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره / 100. </ref>، و گاهى قالب سخن را بدين گونه تغيير مى دهد: «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ».<ref>شعراء: آيه8، 67، 103، 121، 139، 158، 174، 190.</ref></big> | ||
<big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى دهد و | <big>در آياتى «اقليت» را موضوع قرار مى دهد و مى فرمايد: «فقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ»<ref>بقره / 88 . </ref>و يا «قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ»<ref>حاقه / 41.</ref>و يا با ظرافت بيشترى مى فرمايد: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاًّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»<ref>بقره / 83 . </ref>: «سپس به حق پشت كرديد مگر عده كمى از شما در حالى كه اعراض كننده بوديد».</big> | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۹: | ||
<big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم / 42.</ref></big> | <big>و در مواردى ديگر صراحتاً به اكثريت نسبت شرک مى دهد: «كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ».<ref>روم / 42.</ref></big> | ||
<big>آياتى از قرآن اكثريت را در معرض كفر قرار مى دهد و مى فرمايد: «أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ»<ref>نحل / 83 . </ref>«اكثر آنان كافر هستند»؛ و گاهى اين كفر را جهت مى دهد: «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ»<ref>روم/8. غافر/59.</ref></big>: | |||
<big>«بسيارى از مردم به ملاقات پروردگار (قيامت) كافرند».</big> | |||
<big>و گاهى تمايل به كفر را درباره اكثريت مطرح مى كند و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»<ref>مائده/80.</ref>: «مى بينى بسيارى از آنان را كه كافران را دوست مى دارند».</big> | |||
<big>تا آنجا كه تأثير معكوس آيات الهى را درباره اكثريت بيان مى كند: «وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً»<ref>مائده/64، 68.</ref>:</big> | |||
<big>«آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده طغيان و كفر بسيارى از آنان را بيشتر مى كند»!</big> | |||
<big>در اين آيات مشاهده كرديم كه خداوند مؤمن نبودن و مشرک بودن و كافر بودن را صراحتاً به اكثريت نسبت داده و جلوه هايى از آن را نيز بيان داشته است.</big> | |||
===== <big>ج) نفى اكثريت در آگاهى</big> ===== | |||
<big>قرآن نه تنها اكثريت را درباره ايمان قبول ندارد، بلكه با اشاره به جهت بى ارزشى آن - كه نبود علم و آگاهى است - براى همه روشن مى كند كه چرا نبايد گول اكثريت را خورد.</big> | |||
<big>در آيات متعددى از قرآن عموم مردم به عدم علم نسبت داده شده اند كه مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»<ref>اعراف/187. نحل/38. روم/6، 30. سبأ/28، 36. غافر/57. جاثیه/26. یوسف/21، 40، 67.</ref>: «اكثر مردم نمى دانند»، و يا مى فرمايد: «أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ».<ref>انعام/37. اعراف/131. انفال/34. یونس/55. نحل/101. انبیاء/24. نمل/61. قصص/13، 57. لقمان/25. زمر/29، 49. دخان/39. طور/47.</ref></big> | |||
<big>و گاهى اين تعبير به «جهل» تغيير مى يابد و مى فرمايد: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ».<ref>انعام / 111. </ref></big> | |||
<big>گاهى جهت علمى فاصله داشتن اكثريت از حق را چنين بيان مى كند: «وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً و إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً»<ref>يونس / 36.</ref>: «اكثر مردم جز گمان را تابع نمى شوند، و گمان در رسيدن به حق هيچ نفعى ندارد».</big> | |||
<big>در مواردى هم بسيارى از گمراه كنندگانِ مردم را از همين دريچه مى نگرد: «وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»<ref>انعام / 119. </ref>: «بسيارى از مردم با آراء بدون علم خود ديگران را گمراه مى كنند».</big> | |||
===== <big>د) نفى اكثريت در عقل و قدرت فكر</big> ===== | |||
<big>اگر علم و آگاهى در تشخيص حق ارزش دهنده است، بدون شک عقل و فكر دُرُست كه پردازنده علم و تحليل كننده آنست در درجه مقدم آن قرار دارد.</big> | |||
<big>خداوند در اين باره آيات بسيار شديد اللحنى فرموده كه عمق مسئله اكثريت را براى ما روشن مى سازد.</big> | |||
<big>در آياتى از قرآن تعقّل نكردن را مطرح كرده و فرموده است: «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»<ref>مائده/103. عنكبوت/63. حجرات/4. </ref>«اكثريت مردم تعقل نمى كنند». در بعضى از آيات اين معنى با تعبير غفلت آمده و فرموده است: «إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ»<ref>يونس /92. </ref>: «بسيارى از مردم از آيات ما غافلند»، كه مى توان منظور از آن را تفكر و تعقل نكردن دانست.</big> | |||
<big>در موردى ديگر خوش بينى نسبت به اكثريت را مؤاخذه مى كند و آنان را در حد چهار پايان پايين مى آورد، و چنين تعبيرى در قرآن چشم و گوش انسان را باز مى كند كه مبادا با خيالات واهى درباره اكثريت خود را تباه كند. مى فرمايد: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ، إِنْ هُمْ إِلاّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً»<ref>فرقان/44.</ref>: «يا گمان مى كنى اكثر مردم مى شنوند يا تعقل مى كنند؟ اين اكثريت نيستند مگر مانند چهارپايان بلكه از آنان هم گمراه ترند».</big> | |||
<big>در آيه اى ديگر واهمه جهنم رفتن اكثريت را از ذهن ها پاک مى كند و چنان صريح اين مسئله را با علل آن مطرح مى كند كه خاطر هر انسانى آسوده شود:</big> | |||
<big>«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها، أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»<ref>اعراف/179. </ref></big>: | |||
<big>«ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم خلق كرديم. اينان قلب هايى دارند كه با آنان درك نمى كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند و گوشه ايى دارند كه با آن نمى شنوند، اينان مانند چهار پايانند، بلكه گمراه ترند».</big> | |||
<big>و اين چنين صراحت هاى قرآن بيدار باش دائمى ماست كه روز قيامت با وجود چراغ هاى خطرى مانند اين آيات، هيچ عذرى درباره پيروى كوركورانه از اكثريت پذيرفته نخواهد شد.</big> | |||
===== <big>هـ) نفى اكثريت در تقوى</big> ===== | |||
<big>پس از مرحله فكر و تعقل و اعتقاد، نوبت به عمل مى رسد. خداوند هنوز اين اكثريت را رها نمى كند و در تقوى و مراعات فرامين الهى نيز آنان را عقب مانده از قافله و آلودگان به گناه معرفى مى كند، و از اين جهت نيز سلب اعتماد از آنان را اعلام مى نمايد.</big> | |||
<big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند:</big> | |||
<big>«مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»<ref>آل عمران / 110. </ref>: «عده اى از آنان مؤمن اند و اكثر آنان فاسقند».</big> | |||
<big>و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»<ref>اعراف / 102. </ref>:</big> | |||
<big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم».</big> | |||
<big>در مواردى فرموده: «كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»<ref>حدید/16، 26، 27. مائده/81.</ref>«بسيارى از آنان فاسق اند»، و گاهى كلمه «ناس» را به كار برده و فرموده: «إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ».<ref>مائده / 49.</ref>مسئله فسق و بى تقوايى اكثريت در موردى با عنوان «اسراف» آمده كه مى فرمايد: «ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِى الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»<ref>مائده / 32. </ref>: «بعد از آن بسيارى از آنان در زمين اسراف كار شدند».</big> | |||
<big>در آيه اى ديگر «شتاب به سوى گناه» درباره اكثريت مطرح شده و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ»<ref>مائده / 62 . </ref>:</big> | |||
<big>«مى بينى بسيارى از آنان را كه به انجام گناه و دشمنى و خوردن مال ناشايست شتاب مى ورزند».</big> | |||
<big>در آيه اى هم عنوان «سوء عمل» درباره اكثريت آمده است: «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ»<ref>مائده / 66 . </ref>: «عده اى از آنان امت ميانه رو هستند، و آنچه بسيارى از آنان انجام مى دهند زشت است».</big> | |||
<big>و در آيه اى مسئله «دروغ» درباره اكثريت مطرح شده است: «أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ»<ref>شعراء / 223.</ref>: «اكثر آنان دروغگويند».</big> | |||
<big>اين گونه است كه خداوند ما را از پيروى اكثريت كه فاسق اند بر حذر داشته و گناهكاران را بى ارزشتر از آن دانسته كه عده اى دنيا و آخرت خود را بر تابعيت از آنان استوار كنند.</big> | |||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
===== <big>و) نفى اكثريت در شكر و قدردانى از خدا</big> ===== | |||
<big>اكثريت از نظر خداوند تا آنجا سقوط مى كند كه خداوند آنان را كفران كننده نعمت ها معرفى مى كند، كه قدر الطاف الهى را نمى دانند و با خداوند روى خوش ندارند.</big> | |||
<big>چنين اكثريتى براى بندگان خدا دلسوز نخواهند بود و پيروى از آنان قدردانى از قدر ناشناس است.</big> | |||
<big>در قرآن در مواردى «ناس» مطرح شده و مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»<ref>بقره/243. يوسف/38. غافر/61. </ref>و در مواردى مى فرمايد: «أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ»<ref>نمل/73. يونس/60.</ref>، و در جايى ديگر مى فرمايد: «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ»<ref>اعراف/17.</ref>«اكثر آنان را شكرگزار نمى يابى».</big> | |||
<big>در آيه اى هم كفران نعمت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاّ كُفُوراً»<ref>اسراء/89. فرقان/50.</ref>: «اكثر مردم جز كفران نعمت را نپذيرفتند».</big> | |||
<big>تا اينجا روشن شد كه مسئله اكثريت در قرآن چه اصالتاً و چه به اعتبار عللى كه ممكن است به آن ارزش دهد مانند ايمان، آگاهى، تعقل و تفكر، تقوى و شكرگزارى، از نظر خداوند و آنچه در كتاب مباركش فرموده نه تنها ارزشى ندارد، بلكه مورد نكوهش و توصيفِ منفى نيز قرار دارد.</big> | |||
<big>لازم به يادآورى است كه در تعدادى از موارد ذكر شده از قرآن كلمه »اكثر« به كار رفته و در موارد ديگرى »كثير« استفاده شده است. واضح است كه »اكثر« به تناسب كلمهاى كه بدان اضافه شده به معناى اكثريت قريب به اتفاق آن خواهد بود، مثلاً «أَكْثَرُ النَّاسِ» يعنى اكثريت مردم.</big> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |