۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲۰: | خط ۶۲۰: | ||
<big>به راستى چه كسى مى تواند از پيامبر رحمت صلى الله عليه وآله عاقل تر و مهربان تر باشد؟ رسول خدا صلى الله عليه وآله به اندازه اى نسبت به امت دلسوز و مهربان بود كه حتى در سفر چند روزهاى كه مى رفت، فرد يا افرادى را به جاى خويش معين مى نمود.</big> | <big>به راستى چه كسى مى تواند از پيامبر رحمت صلى الله عليه وآله عاقل تر و مهربان تر باشد؟ رسول خدا صلى الله عليه وآله به اندازه اى نسبت به امت دلسوز و مهربان بود كه حتى در سفر چند روزهاى كه مى رفت، فرد يا افرادى را به جاى خويش معين مى نمود.</big> | ||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله از فتنه ها و گرفتارى هايى كه پس از رحلتش دامنگير جامعه اسلامى شد و فسادهايى كه در پيكره اسلام رخنه كرد، مانند حكومت آل مروان و غير ايشان - كه آيين | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله از فتنه ها و گرفتارى هايى كه پس از رحلتش دامنگير جامعه اسلامى شد و فسادهايى كه در پيكره اسلام رخنه كرد، مانند حكومت آل مروان و غير ايشان - كه آيين پاک را فداى ناپاكى ها و بى بند و بارى هاى خود ساختند - به تفصيل خبر داده است.<ref>خداوند به مهربانى و دلسوزى پيامبر صلى الله عليه وآله تصريح مى كند. توبه/128. </ref></big> | ||
<big>پيامبرى كه از جزئيات حوادث و گرفتارى هاى سال ها و هزاران سال پس از خود غفلت نكند و سخن گويد، چگونه ممكن است از مهم ترين وضعى كه در اولين لحظات پس از شهادتش به وجود مى آيد غفلت كرده و يا كوتاهى كند؟!</big> | <big>پيامبرى كه از جزئيات حوادث و گرفتارى هاى سال ها و هزاران سال پس از خود غفلت نكند و سخن گويد، چگونه ممكن است از مهم ترين وضعى كه در اولين لحظات پس از شهادتش به وجود مى آيد غفلت كرده و يا كوتاهى كند؟!</big> | ||
<big>آيا ممكن است رسول خدا صلى الله عليه وآله نسبت به طبيعى ترين و عادى ترين كارها مانند خوردن و نوشيدن و خوابيدن صدها دستور و سفارش صادر كند، ولى از چنين مسئله با ارزشى به كلى سكوت ورزيده و كسى را به جاى خود تعيين نفرمايد و همه چيز را در اين امر خطير و جنجال برانگيز به مردم بسپارد؟!</big> | |||
<big>شيعه طبق آنچه از تعاليم اسلامى به دست آورده معتقد بوده و هست كه آنچه براى جامعه در درجه اول اهميت دارد روشن شدن تعاليم اسلام و فرهنگ دينى، و در درجه دوم جارى شدن كامل آن ها در ميان جامعه است.</big> | |||
<big>قطعاً اين دو مقصود به دست كسى بايد انجام شود كه عصمت و مصونيت خدايى داشته باشد، و گرنه ممكن است كسانى مصدر حكم يا مرجع علم قرار گيرند كه در زمينه وظايف محوّله خود، از انحراف فكر يا خيانت سالم نباشند و تدريجاً ولايت عادلانه الهى و اسلامى به سلطنت استبدادى و ملک كسرايى و قيصرى تبديل شود، و معارف پاک دينى مانند اديان ديگر دستخوش تحريف و تغيير دانشمندان بوالهوس و خودخواه گردد.</big> | |||
<big>و تنها كسى كه به تصديق پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در تمام اعمال و اقوال خود مُصيب و روش او با كتاب خدا و سنت تطابق كامل داشت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام بود.<ref>شيعه در اسلام: ص 35 بخش اول، همراه با تلخيص. </ref></big> | |||
<big>اگر كسى كه در مسائل اعتقادى يا احكام شرعى كه توضيح آن در قرآن و كلام پيامبرصلى الله عليه وآله نيامده پرسش يا انتقاد و شبهه اى داشت، به چه كسى بايد مراجعه و اعتماد كند؟ چرا كه مى دانيم زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت:</big> | |||
<big>از يک سو بسيارى از جزئيات احكام براى توده مردم بيان نشده بود و با پيش آمدهاى تازه حكم شرعى آن بايد مشخص مى شد.</big> | |||
<big>از سوى ديگر، افراد تازه مسلمان در امور اعتقادى و معرفتى كه تفصيل آن در كتاب و سنت نبوى نبود پرسش هاى فراوانى داشتند.</big> | |||
<big>از جهت سوم، اشخاصى انديشمند و گروه هاى بسيارى از ديگر مناطق، براى تحقيق در مورد دين اسلام و يا نقد و انتقاد از آن به مكه و مدينه مى آمدند.</big> | |||
<big>از جهت چهارم، هنوز چند سال از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله نگذشته بود كه در موضوعات روشنى مانند احكام نماز و تيمم و دهها موضوع اعتقادى ديگر، اختلافات شديدى پديد آمد.</big> | |||
<big>آيا براى اين همه نياز و ضرورت، خداى متعال و رسول او علاج و چاره اى تدارک نديده بودند؟! آيا ضرورت ندارد براى آئينى كه هنوز بسيار نوپاست و از هر جهت نياز به حفاظت و حمايت و دفاع دارد، نگهبان و حافظ و سرپرست معين شود؟</big> | |||
<big>پرسش مهم ديگر اينكه: چرا و به چه دليل برخى از مسلمانان در امور دينى، به افرادى مانند: [[ابوحنيفه]]، شافعى، [[احمد بن حنبل]] و... مراجعه نموده و ايشان را در مسائل دينى به امامت برگزيدند؟! به كدام دليل سخن و حُكم افرادى مانند ابن حنبل و شافعى و ابوحنيفه حجت است و مورد رضاى خدا و رسول خدا صلى الله عليه وآله مى باشد؟ واقعاً به چه دليل و مدرک و با كدام روايت؟</big> | |||
<big>شيعه اماميه براى پيروى از امام على عليه السلام و ديگر اهل بيت عليهم السلام در امور دينى و دنيوى، ده ها سند و مدرک محكم و قطعى دارد. مانند: [[آيه تطهير]]، [[حديث غدير]]، [[حديث ثقلين]]، [[حديث سفينه]] و... ، كه برخى از روايت ها را اكثريت متفكران اسلامى (از هر فرقه) گزارش نموده اند.</big> | |||
<big>از منظر ديگر: امت بى امام همانند كشتى بى ناخدا و راه بى علامت و شب بى چراغ است. اگر غدير و رهبرى الهى نباشد، استعدادها شكوفا نمى شود. در كنار پيشرفت امروز دنيا، هر روزه مى بينيم كه فساد و جنايت نيز پيشرفت مى كند. يعنى بال علم و تكنولوژى حركت مى كند، ولى بال معنويت شكسته است. آرى، اين است سيماى انسانِ بدون غدير! يعنى بدون رهبرى الهى در جهان!</big> | |||
<big>خيلى تعجب است از كسانى كه مى گويند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از دنيا رفت و كسى را به جانشينى تعيين نكرد! مگر در تاريخ پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نمى خوانيم: هر گاه قبيله اى مسلمان مى شدند، فوراً براى آنان حاكم و پيشوا تعيين مى فرمود. هر گاه لشكرى اعزام مىكرد براى آن ها فرمانده تعيين مىفرمود، و همين كه به مدينه هجرت كرد در مكه براى خود جانشين مشخص نمود.</big> | |||
<big>[[ابوعلى سينا]] مى گويد: چگونه باور كنيم خداى حكيمى كه از مژه چشم و گودى كف پا غفلت نكرده، از رهبرى مردم غافل شده است؟ مگر قرآنى كه هر كس مى تواند آيه اى - آيات كلى، مطلق و يا متشابه - از آن را دستاويز اهداف خود كند، بدون مفسّر معصوم - مانند رسول خدا صلى الله عليه وآله - قابل تكيه است؟ از همين رو پيامبر خدا صلى الله عليه وآله سفارش نمود تا همگان به هر دو ثقل - كتاب خدا و اهل بيت عليهم السلام - تمسک جويند تا گمراه نشوند.</big> | |||
== <big>خطبه غدير و امامت</big><ref>وقايع هفته غدير (يونسيان): ص22-31. اسرار غدير: ص 204. سخنرانى استثنائى غدير: ص147-155.</ref> == | |||
<big>[[خطبه غدير]] ابعاد گسترده و متعددى دارد، كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. شكى نيست كه مهم ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قيامت توسط مولا على بن ابى طالب عليه السلام است. مطلبى كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است. اين موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود. همانطور كه خود در همين خطبه فرمود:</big> | |||
<big>...و كلّ ذلك لا يرضى الله منّى الا ان ابلغ ما انزل الله الى... : ...كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولايت على عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم... .</big> | |||
<big>به لحاظ اهميت فوق العاده اين مطلب و با رعايت اختصار، مسائلى را كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله در ارتباط با اعتقاد به امامت و ولايت مولا على عليه السلام در اين خطبه شريف بيان فرمودند متذكر مى شويم:</big> | |||
# <big>رسول خدا صلى الله عليه وآله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك»: اى رسول (ما) آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |