پرش به محتوا

امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۳۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲۰: خط ۶۲۰:
<big>به راستى چه كسى مى ‏تواند از پيامبر رحمت‏ صلى الله عليه وآله عاقل‏ تر و مهربان ‏تر باشد؟ رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله به اندازه‏ اى نسبت به امت دلسوز و مهربان بود كه حتى در سفر چند روزه‏اى كه مى‏ رفت، فرد يا افرادى را به جاى خويش معين مى‏ نمود.</big>
<big>به راستى چه كسى مى ‏تواند از پيامبر رحمت‏ صلى الله عليه وآله عاقل‏ تر و مهربان ‏تر باشد؟ رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله به اندازه‏ اى نسبت به امت دلسوز و مهربان بود كه حتى در سفر چند روزه‏اى كه مى‏ رفت، فرد يا افرادى را به جاى خويش معين مى‏ نمود.</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله از فتنه ‏ها و گرفتارى‏ هايى كه پس از رحلتش دامنگير جامعه اسلامى شد و فسادهايى كه در پيكره اسلام رخنه كرد، مانند حكومت آل‏ مروان و غير ايشان -  كه آيين پاك را فداى ناپاكى‏ ها و بى بند و بارى‏ هاى خود ساختند -  به تفصيل خبر داده است.<ref>خداوند به مهربانى و دلسوزى پيامبر صلى الله عليه وآله تصريح مى‏ كند. توبه/128. </ref></big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله از فتنه ‏ها و گرفتارى‏ هايى كه پس از رحلتش دامنگير جامعه اسلامى شد و فسادهايى كه در پيكره اسلام رخنه كرد، مانند حكومت آل‏ مروان و غير ايشان -  كه آيين پاک را فداى ناپاكى‏ ها و بى بند و بارى‏ هاى خود ساختند -  به تفصيل خبر داده است.<ref>خداوند به مهربانى و دلسوزى پيامبر صلى الله عليه وآله تصريح مى‏ كند. توبه/128. </ref></big>


<big>پيامبرى كه از جزئيات حوادث و گرفتارى‏ هاى سال‏ ها و هزاران سال پس از خود غفلت نكند و سخن گويد، چگونه ممكن است از مهم ‏ترين وضعى كه در اولين لحظات پس از شهادتش به وجود مى ‏آيد غفلت كرده و يا كوتاهى كند؟!</big>
<big>پيامبرى كه از جزئيات حوادث و گرفتارى‏ هاى سال‏ ها و هزاران سال پس از خود غفلت نكند و سخن گويد، چگونه ممكن است از مهم ‏ترين وضعى كه در اولين لحظات پس از شهادتش به وجود مى ‏آيد غفلت كرده و يا كوتاهى كند؟!</big>
<big>آيا ممكن است رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نسبت به طبيعى‏ ترين و عادى ‏ترين كارها مانند خوردن و نوشيدن و خوابيدن صدها دستور و سفارش صادر كند، ولى از چنين مسئله با ارزشى به كلى سكوت ورزيده و كسى را به جاى خود تعيين نفرمايد و همه چيز را در اين امر خطير و جنجال برانگيز به مردم بسپارد؟!</big>
<big>شيعه طبق آنچه از تعاليم اسلامى به دست آورده معتقد بوده و هست كه آنچه براى جامعه در درجه اول اهميت دارد روشن شدن تعاليم اسلام و فرهنگ دينى، و در درجه دوم جارى شدن كامل آن ها در ميان جامعه است.</big>
<big>قطعاً اين دو مقصود به دست كسى بايد انجام شود كه عصمت و مصونيت خدايى داشته باشد، و گرنه ممكن است كسانى مصدر حكم يا مرجع علم قرار گيرند كه در زمينه وظايف محوّله خود، از انحراف فكر يا خيانت سالم نباشند و تدريجاً ولايت عادلانه الهى و اسلامى به سلطنت استبدادى و ملک ‏كسرايى و قيصرى تبديل شود، و معارف پاک دينى مانند اديان ديگر دستخوش تحريف و تغيير دانشمندان بوالهوس و خودخواه گردد.</big>
<big>و تنها كسى كه به تصديق پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در تمام اعمال و اقوال خود مُصيب و روش او با كتاب خدا و سنت تطابق كامل داشت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام بود.<ref>شيعه در اسلام: ص 35 بخش اول، همراه با تلخيص. </ref></big>
<big>اگر كسى كه در مسائل اعتقادى يا احكام شرعى كه توضيح آن در قرآن و كلام پيامبرصلى الله عليه وآله نيامده پرسش يا انتقاد و شبهه ‏اى داشت، به چه كسى بايد مراجعه و اعتماد كند؟ چرا كه مى‏ دانيم زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت:</big>
<big>از يک سو بسيارى از جزئيات احكام براى توده مردم بيان نشده بود و با پيش آمدهاى تازه حكم شرعى آن بايد مشخص مى ‏شد.</big>
<big>از سوى ديگر، افراد تازه مسلمان در امور اعتقادى و معرفتى كه تفصيل آن در كتاب و سنت نبوى نبود پرسش‏ هاى فراوانى داشتند.</big>
<big>از جهت سوم، اشخاصى انديشمند و گروه‏ هاى بسيارى از ديگر مناطق، براى تحقيق در مورد دين اسلام و يا نقد و انتقاد از آن به مكه و مدينه مى ‏آمدند.</big>
<big>از جهت چهارم، هنوز چند سال از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله نگذشته بود كه در موضوعات روشنى مانند احكام نماز و تيمم و ده‏ها موضوع اعتقادى ديگر، اختلافات شديدى پديد آمد.</big>
<big>آيا براى اين همه نياز و ضرورت، خداى متعال و رسول او علاج و چاره ‏اى تدارک نديده بودند؟! آيا ضرورت ندارد براى آئينى كه هنوز بسيار نوپاست و از هر جهت نياز به حفاظت و حمايت و دفاع دارد، نگهبان و حافظ و سرپرست معين شود؟</big>
<big>پرسش مهم ديگر اينكه: چرا و به چه دليل برخى از مسلمانان در امور دينى، به افرادى مانند: [[ابوحنيفه]]، شافعى، [[احمد بن حنبل]] و... مراجعه نموده و ايشان را در مسائل دينى به امامت برگزيدند؟! به كدام دليل سخن و حُكم افرادى مانند ابن‏ حنبل و شافعى و ابوحنيفه  حجت است و مورد رضاى خدا و رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله مى ‏باشد؟ واقعاً به چه دليل و مدرک و با كدام روايت؟</big>
<big>شيعه اماميه براى پيروى از امام على ‏عليه السلام و ديگر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در امور دينى و دنيوى، ده ‏ها سند و مدرک محكم و قطعى دارد. مانند: [[آيه تطهير]]، [[حديث غدير]]، [[حديث ثقلين]]، [[حديث سفينه]] و... ، كه برخى از روايت‏ ها را اكثريت متفكران اسلامى (از هر فرقه) گزارش نموده ‏اند.</big>
<big>از منظر ديگر: امت بى ‏امام همانند كشتى بى ‏ناخدا و راه بى‏ علامت و شب بى‏ چراغ است. اگر غدير و رهبرى الهى نباشد، استعدادها شكوفا نمى ‏شود. در كنار پيشرفت امروز دنيا، هر روزه مى ‏بينيم كه فساد و جنايت نيز پيشرفت مى‏ كند. يعنى بال علم و تكنولوژى حركت مى كند، ولى بال معنويت شكسته است. آرى، اين است سيماى انسانِ بدون غدير! يعنى بدون رهبرى الهى در جهان!</big>
<big>خيلى تعجب است از كسانى كه مى‏ گويند: پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله از دنيا رفت و كسى را به جانشينى تعيين نكرد! مگر در تاريخ پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله نمى‏ خوانيم: هر گاه قبيله ‏اى مسلمان مى ‏شدند، فوراً براى آنان حاكم و پيشوا تعيين مى ‏فرمود. هر گاه لشكرى اعزام مى‏كرد براى آن ها فرمانده تعيين مى‏فرمود، و همين كه به مدينه هجرت كرد در مكه براى خود جانشين مشخص نمود.</big>
<big>[[ابوعلى سينا]] مى‏ گويد: چگونه باور كنيم خداى حكيمى كه از مژه چشم و گودى كف پا غفلت نكرده، از رهبرى مردم غافل شده است؟ مگر قرآنى كه هر كس مى ‏تواند آيه ‏اى -  آيات كلى، مطلق و يا متشابه -  از آن را دستاويز اهداف خود كند، بدون مفسّر معصوم -  مانند رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله -  قابل تكيه است؟ از همين رو پيامبر خدا صلى الله عليه وآله سفارش نمود تا همگان به هر دو ثقل -  كتاب خدا و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام -  تمسک جويند تا گمراه نشوند.</big>
== <big>خطبه غدير و امامت</big><ref>وقايع هفته غدير (يونسيان): ص22-31. اسرار غدير: ص 204. سخنرانى استثنائى غدير: ص147-155.</ref> ==
<big>[[خطبه غدير]] ابعاد گسترده و متعددى دارد، كه هر كدام در جاى خود مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته است. شكى نيست كه مهم‏ ترين بُعد آن موضوع سرپرستى امور دينى و دنيوى امت اسلامى تا روز قيامت توسط مولا على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است. مطلبى كه رسول گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله از طرف قادر متعال مأمور به ابلاغ و تبليغ آن بوده است. اين موضوع آنقدر مهم بوده كه اگر آن بزرگوار كمتر تعللى در آن مى‏ فرمود، نه تنها هيچ بهره و مزدى از زحمات چندين ساله دوره رسالت خود نداشت، بلكه خداوند تعالى از او راضى و خشنود نبود. همانطور كه خود در همين خطبه فرمود:</big>
<big>...و كلّ ذلك لا يرضى الله منّى الا ان ابلغ ما انزل الله الى... : ...كليه اعمال من موجب رضايت خدا از من نمى ‏شود، مگر اينكه آنچه را از طرف او بر من (در خصوص امامت و خلافت و ولايت على‏ عليه السلام) نازل شده به مردم ابلاغ كنم... .</big>
<big>به لحاظ اهميت فوق ‏العاده اين مطلب و با رعايت اختصار، مسائلى را كه حضرت رسول‏ صلى الله عليه وآله در ارتباط با اعتقاد به امامت و ولايت مولا على ‏عليه السلام در اين خطبه شريف بيان فرمودند متذكر مى ‏شويم:</big>
# <big>رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك»: اى رسول (ما) آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==