۲۲٬۵۴۷
ویرایش
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
اولين خطابه آن حضرت در روز [[يازدهم ذى الحجة]] در مِنا و پس از [[رمى جمرات]] بود.حضرت فرمود:«من دو چيز گرانبها در ميان شما باقى مى گذارم كه اگر به اين دو [[تمسک]] كنيد هرگز گمراه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم يعنى اهل بيتم»اشاره اى هم داشتند به اين كه عده اى از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مى شوند. | اولين خطابه آن حضرت در روز [[يازدهم ذى الحجة]] در مِنا و پس از [[رمى جمرات]] بود.حضرت فرمود:«من دو چيز گرانبها در ميان شما باقى مى گذارم كه اگر به اين دو [[تمسک]] كنيد هرگز گمراه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم يعنى اهل بيتم»اشاره اى هم داشتند به اين كه عده اى از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مى شوند. | ||
نكته جالب توجه اين كه: در اين خطابه اميرالمؤمنين عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.<ref>'''اسرار غدیر''' بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰. </ref> پس از نزول سوره نصر در منى در سفر حجةالوداع و اِخبار | نكته جالب توجه اين كه: در اين خطابه اميرالمؤمنين عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.<ref>'''اسرار غدیر''' بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰. </ref> پس از نزول سوره نصر در منى در سفر حجةالوداع و اِخبار پيامبر صلى الله عليه وآله از رحلت خود، اولين مسئله اى كه به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه [[صريح]] ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله سراغ سلمان فارسى رفتند و از او - كه به پيامبر صلى الله عليه وآله نزديك تر بود - خواستند تا از حضرت بپرسد:«امور ما را به كه مى سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد تو كيست»؟ | ||
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس تر و نسبت به پاسخ آن تشنه تر مى نمود. سپس فرمود:«برادرم و [[وزيرم]] و جانشينم در اهلبيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى گذارم كه دَيْن مرا ادا مى كند و به وعده هاى من وفا مى نمايد، على بن | در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس تر و نسبت به پاسخ آن تشنه تر مى نمود. سپس فرمود:«برادرم و [[وزيرم]] و جانشينم در اهلبيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى گذارم كه دَيْن مرا ادا مى كند و به وعده هاى من وفا مى نمايد، على بن ابى طالب است».<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰. </ref> | ||
== فراز حساس خطبه غدير: حديث ثقلين<ref>غدير در گذر زمان(مهدى پور) : ص | == فراز حساس خطبه غدير: حديث ثقلين<ref>غدير در گذر زمان(مهدى پور) : ص ۱۲۷ - ۱۳۱.</ref> == | ||
يكى از حساس ترين فرازهاى خطبه غدير به بيان حديث شريف ثقلين اختصاص دارد. خطبه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله در روز غدير بسيار طولانى است، و در حدود ۳۰ صفحه مى باشد.<ref>مدينة البلاغه (موسى زنجانى) : ج ۱ ص | يكى از حساس ترين فرازهاى خطبه غدير به بيان حديث شريف ثقلين اختصاص دارد. خطبه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله در روز غدير بسيار طولانى است، و در حدود ۳۰ صفحه مى باشد.<ref>مدينة البلاغه (موسى زنجانى) : ج ۱ ص ۲۱۳ - ۲۴۱. در كتاب«حديث الولايه» - كه باز آفرينى كتاب «الموالاة» ابن عقده مى باشد - تعداد ۱۴۲ مورد از طرق حديث غدير از صحابه به نقل ابن عقده بازيابى شده است. حديث الولايه )ابن عقده، تحقيق: امير تقدمى : ص ۳۹ -۱۴۷. </ref> همچنين [[ابن مغازلى]] در كتاب [[مناقب]] خود پس از نقل خطبه غدير از طرق مختلف مى نويسد: در حدود يك صد تن از صحابه حديث غدير را از رسول اكرم صلى الله عليه وآله روايت كرده اند، كه ده تن (عشره مبشّره) نيز در ميان آنهاست. اين حديثى صحيح و ثابت است كه هيچ ضعفى در آن من سراغ ندارم، و اين از فضائل ويژه على عليه السلام است كه احدى در اين فضيلت با او شريك نمى باشد.<ref>مناقب اهل البيت عليهم السلام( ابن مغازلى، تحقيق: محمد كاظم محمودى): ص ۸۴ .</ref>در طول تاريخ رسالت، رسول اكرم صلى الله عليه وآله فقط دو سخنرانى داشتند كه بيش از يك صد هزار مستمع داشتند؛ يكى در روز [[عرفه]] در [[عرفات]] در حجةالوداع ([[نهم ذيحجة الحرام]]) سال ۱۰ ق. ديگرى در سرزمين غدير خم روز عيد غدير ([[۱۸ ذيحجة الحرام]]) سال ۱۰ق. در هر دو مورد خطبه بسيار حساس و با عظمتى ايراد كرده، و در هر دو «حديث ثقلين» را بيان فرمودند. | ||
بد نيست در | بد نيست در اين جا يادآور شويم كه صدور حديث ثقلين از زبان پيامبر صلى الله عليه وآله به دو مورد ياد شده اختصاص ندارد، بلكه حداقل در شش مورد اين حديث از بيان آن حضرت ثبت شده است: | ||
۱. هنگام بازگشت از طائف، در سال هشتم هجرى. | ۱. هنگام بازگشت از طائف، در سال هشتم هجرى. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
۵ . در آستانه ارتحال در مسجد النبى صلى الله عليه وآله، در اواخر ماه صفر سال يازدهم هجرى. | ۵ . در آستانه ارتحال در مسجد النبى صلى الله عليه وآله، در اواخر ماه صفر سال يازدهم هجرى. | ||
۶ . در بستر مرگ | ۶ . در بستر مرگ روز ۲۸ صفر سال يازدهم، در حجره شریفه <ref>على عليه السلام امام البررة : خوئى، شرح سید محمد مهدی خرسان : ج ۱ ص ۲۹۲ -۳۰۴ . </ref> | ||
راويان حديث ثقلين از صحابه | راويان حديث ثقلين از صحابه | ||
با توجه به تكرار حديث ثقلين، حداقل در شش مورد و ايراد خطابه از سوى رسول اكرم صلى الله عليه وآله در حجةالوداع در روز عرفه و به هنگام بازگشت در سرزمين غدير و در اجتماعى متجاوز از [[يكصد هزار نفر]]، اين حديث در تمام طبقات به حدّ [[تواتر]] رسيده است. در | با توجه به تكرار حديث ثقلين، حداقل در شش مورد و ايراد خطابه از سوى رسول اكرم صلى الله عليه وآله در حجةالوداع در روز عرفه و به هنگام بازگشت در سرزمين غدير و در اجتماعى متجاوز از [[يكصد هزار نفر]]، اين حديث در تمام طبقات به حدّ [[تواتر]] رسيده است. در اين جا اسامى چهل تن از صحابه كه متن روايت آنان در دست مى باشد را يادآور مى شويم: | ||
۱. ابوايوب انصارى | ۱. ابوايوب انصارى | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
۲۳. زيد بن ثابت | ۲۳. زيد بن ثابت | ||
۲۴.سعد بن | ۲۴.سعد بن ابى وقاص | ||
۲۵. سلمان | ۲۵. سلمان | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۲۵: | ||
۲۶. سهل بن سعد | ۲۶. سهل بن سعد | ||
۲۷. | ۲۷. ضمرة اسلمى | ||
۲۸. طلحة بن عبداللَّه تيمى | ۲۸. طلحة بن عبداللَّه تيمى | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
۴۰. مقداد بن اسود | ۴۰. مقداد بن اسود | ||
حديث ثقلين گذشته از افراد ياد شده، از سه تن از صحابيّات نيز روايت شده، و | حديث ثقلين گذشته از افراد ياد شده، از سه تن از صحابيّات نيز روايت شده، و آن ها عبارتند از: | ||
۱. فاطمه زهراعليها السلام | ۱. فاطمه زهراعليها السلام | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۹: | ||
۲. ام سلمه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله | ۲. ام سلمه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله | ||
۳.ام ايمن از بانوان بهشتى.<ref>على عليه السلام امام البررة | ۳.ام ايمن از بانوان بهشتى.<ref>على عليه السلام امام البررة : خوئى، شرح سید محمد مهدی خرسان: ج ۱ ص ۳۱۱. </ref> | ||
ابن حجر مى نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجةالوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود. | ابن حجر مى نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجةالوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود. | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
سپس اضافه مى كند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اين حديث را در اين موارد و در مواردى ديگر به جهت [[اهتمام]] خاص به شأن قرآن كريم و [[عترت طاهره]] عليهم السلام تكرار فرموده است. | سپس اضافه مى كند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اين حديث را در اين موارد و در مواردى ديگر به جهت [[اهتمام]] خاص به شأن قرآن كريم و [[عترت طاهره]] عليهم السلام تكرار فرموده است. | ||
آن گاه از [[طبرانى]] نقل كرده كه آخرين چيزى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در لحظات آخر حيات خود بر زبان راند سفارش | آن گاه از [[طبرانى]] نقل كرده كه آخرين چيزى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در لحظات آخر حيات خود بر زبان راند سفارش اهل بيت عليهم السلام خود بود.<ref>الصواعق المحرقه: ص ۱۵۰. </ref> كثرت راويان حديث ثقلين موجب شده كه برخى از [[محدثان]]، متكلمان و تراجم نگاران به گردآورى اسامى راويان آن پرداخته، و برخى نيز كتاب مستقلى در همين رابطه تأليف كرده اند. | ||
== قرآن و اهلبيت عليهم السلام عِدل يكديگر<ref>اسرار غدير: ص ۲۲۱. </ref> == | == قرآن و اهلبيت عليهم السلام عِدل يكديگر<ref>اسرار غدير: ص ۲۲۱. </ref> == | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير بيان احكام گفته نشده را به ائمه عليهم السلام [[محوّل]] نمود و در حاشيه آن اشاره اى به حديث ثقلين داشت. اين كه سخن پيامبر و ائمه عليهم السلام به عنوان سخن خداوند [[تلقى]] مى شود و عِدل و برابر قرآن است. | |||
== نقل حديث ثقلين توسط اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴. </ref> == | == نقل حديث ثقلين توسط اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۴. </ref> == | ||
[[ابان بن ابى عيّاش]] از [[سليم بن قيس]] نقل مى كند كه گفت: از على بن ابى طالب عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ايمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين عليه السلام، مرا از ايمان خبر ده به طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم.حضرت پس از بيان پايه هاى ايمان و اشاره به امامت و ولايت در غدير فرمود: | [[ابان بن ابى عيّاش]] از [[سليم بن قيس]] نقل مى كند كه گفت: از على بن ابى طالب عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ايمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين عليه السلام، مرا از ايمان خبر ده به طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم.حضرت پس از بيان پايه هاى ايمان و اشاره به امامت و ولايت در غدير فرمود: | ||
... آنان كه | ... آنان كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آخرين خطبه اى كه خواند و همان روز از دنيا رفت، چنين فرمود: من در ميان شما دو چيز باقى گذاردم كه تا به آن دو تمسک كرده ايد هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خداوند و اهلبيتم. | ||
خداوند لطيف خبير با من عهد كرده است كه آن دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو - و حضرت به دو انگشت [[سبابه]] خود اشاره فرمودند - و نمى گويم مثل اين دو - و حضرت به دو انگشت سبابه و وسط اشاره كردند - زيرا يكى از اين دو جلوتر از ديگرى است. يعنى حضرت دو انگشت سبابه از دو دست را كنار يكديگر قرار دادند، اشاره به | خداوند لطيف خبير با من عهد كرده است كه آن دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو - و حضرت به دو انگشت [[سبابه]] خود اشاره فرمودند - و نمى گويم مثل اين دو - و حضرت به دو انگشت سبابه و وسط اشاره كردند - زيرا يكى از اين دو جلوتر از ديگرى است. يعنى حضرت دو انگشت سبابه از دو دست را كنار يكديگر قرار دادند، اشاره به اين كه قرآن و عترت اين گونه مساوى و [[قرين]] يكديگرند؛ و بعد انگشت سبابه و وسط از يك دست را نشان دادند و اشاره كردند كه نسبت اهل بيت عليهم السلام و قرآن مانند اين دو نيست كه يكى از ديگرى مهم تر يا بر ديگرى مقدم باشد. | ||
پس به اين دو تمسك كنيد تا گمراه نشويد، و از آنان پيشى نگيريد كه هلاك مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه متفرق مى شويد، و به آنان چيزى ياد ندهيد كه از شما عالم ترند ... .<ref>كتاب سليم: حديث ۸ . </ref> | پس به اين دو تمسك كنيد تا گمراه نشويد، و از آنان پيشى نگيريد كه هلاك مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه متفرق مى شويد، و به آنان چيزى ياد ندهيد كه از شما عالم ترند ... .<ref>كتاب سليم: حديث ۸ . </ref> | ||
== وظايف ما درباره ثقلين<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص | == وظايف ما درباره ثقلين<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۶۹ - ۱۷۸ . </ref> == | ||
در غدير كتاب الهى با حيات مردم [[عجين]] گرديد، به صورت جزء [[لا ينفكّى]] كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. دستوراتى كه درباره قرآن در غدير آمده همه جانبه است، كه تركيب فرهنگىِ الهى آن را تأمين مى نمايد: | در غدير كتاب الهى با حيات مردم [[عجين]] گرديد، به صورت جزء [[لا ينفكّى]] كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. دستوراتى كه درباره قرآن در غدير آمده همه جانبه است، كه تركيب فرهنگىِ الهى آن را تأمين مى نمايد: | ||