پرش به محتوا

منکران تواتر حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
۳ . سيوطى
۳ . سيوطى


سيوطى نوشته كه ابو معاويه ضرير گفته است: زمانى نزد هارون الرشيد حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله خواندم. مردى از سران قريش حاضر بود و آن حديث را رد كرد. هارون خشمگين شد و گفت: شمشير و نِطْع<ref>نِطْع: بساطى چرمين كه محكوم به قتل را بر روى آن سر مى‏بريدند. المعجم الوسيط (مترجم).</ref> بياوريد. زنديقى بر حديث پيامبرصلى الله عليه وآله خرده مى‏گيرد؟! من همواره او را آرام كردم تا آرام شد.××× 4 تاريخ الخلفاء: ج 1 ص 111. ××× حال اگر انكار كسى نسبت به يك حديث غير معروف دليل كفر باشد و او را سزاوار قتل و كيفر گرداند، قطعاً انكار فخر رازى نسبت به حديث غدير و كوشش وى براى ابطال آن همان مجازات‏ها را براى وى در پى خواهد داشت.
سيوطى نوشته كه ابو معاويه ضرير گفته است: زمانى نزد هارون الرشيد حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله خواندم. مردى از سران قريش حاضر بود و آن حديث را رد كرد. هارون خشمگين شد و گفت: شمشير و نِطْع<ref>نِطْع: بساطى چرمين كه محكوم به قتل را بر روى آن سر مى‏بريدند. المعجم الوسيط (مترجم).</ref> بياوريد.  


4. ذهبى
زنديقى بر حديث پيامبر صلى الله عليه و آله خرده مى‏ گيرد؟! من همواره او را آرام كردم تا آرام شد.<ref>تاريخ الخلفاء: ج ۱ ص ۱۱۱. </ref>حال اگر انكار كسى نسبت به يک حديث غير معروف دليل كفر باشد و او را سزاوار قتل و كيفر گرداند، قطعاً انكار فخر رازى نسبت به حديث غدير و كوشش وى براى ابطال آن همان مجازات‏ ها را براى وى در پى خواهد داشت.


ذهبى از قول  احمد بن حنبل نقل كرده كه به ابن‏ابى‏ذئب خبر رسيد كه مالك به اين حديث عمل نمى‏كند: خريدار و فروشنده تا وقتى كه از يكديگر جدا نشده‏اند مى‏توانند معامله را بر هم زنند. او گفت: بايد از او بخواهند كه توبه كند. اگر توبه كرد كه هيچ، وگر نه گردنش را بزنند. حال آنكه مالك حديث را رد نمى‏كرد، بلكه تأويلش مى‏كرد.××× 1 تذهيب التهذيب )مخطوط( . ×××
۴. ذهبى


ذهبى از قول  احمد بن حنبل نقل كرده كه به ابن‏ ابى ‏ذئب خبر رسيد كه مالک به اين حديث عمل نمى ‏كند: خريدار و فروشنده تا وقتى كه از يكديگر جدا نشده‏ اند مى‏ توانند معامله را بر هم زنند. او گفت: بايد از او بخواهند كه توبه كند. اگر توبه كرد كه هيچ، وگر نه گردنش را بزنند. حال آنكه مالک حديث را رد نمى‏ كرد، بلكه تأويلش مى‏ كرد.<ref>تذهيب التهذيب (مخطوط)</ref>


5 . سيوطى
۵ . سيوطى


ابن‏قيّم جوزيّه پس از نقل حديثى طولانى از عبداللَّه بن احمد بن حنبل در موضوع رسيدن فرستادگان بنى‏المنتفق به مدينه، آن حديث را ستوده و يقين به صدورش از پيامبرصلى الله عليه وآله دارد. وى همچنين به اعتماد بخارى به دو راوىِ اين حديث استناد كرده، و در آخر گفته كه جز فرد منكر و نادان يا كسى كه مخالف كتاب و سنت است اين حديث را انكار نمى‏كند.××× 2 زاد المعاد فى هَدىِ خير العباد: ج 3 ص 56 . ×××
ابن‏ قيّم جوزيّه پس از نقل حديثى طولانى از عبداللَّه بن احمد بن حنبل در موضوع رسيدن فرستادگان بنى‏ المنتفق به مدينه، آن حديث را ستوده و يقين به صدورش از پيامبر صلى الله عليه و آله دارد. وى هم چنين به اعتماد بخارى به دو راوىِ اين حديث استناد كرده، و در آخر گفته كه جز فرد منكر و نادان يا كسى كه مخالف كتاب و سنت است اين حديث را انكار نمى‏ كند.<ref>زاد المعاد فى هَدىِ خير العباد: ج ۳ ص ۵۶ . </ref>


۶  . مكّى


6 . مكّى
ابو طالب محمد بن على مكّى تصريح كرده كه ردّ اخبار صفات خدا بطلان شرايع اسلام است، زيرا ناقلان اين اخبار همان كسانى ‏اند كه شرايع دين و احكام ايمان را براى ما نقل كرده‏ اند.


ابوطالب محمد بن على مكّى تصريح كرده كه ردّ اخبار صفات خدا بطلان شرايع اسلام است، زيرا ناقلان اين اخبار همان كسانى‏اند كه شرايع دين و احكام ايمان را براى ما نقل كرده‏اند.
اگر اينان در نقل احكام شريعت عادل‏ اند، بايد دانست كه سخن راوى عادل در هر موضوعى مقبول است. و اگر اينان در نقل اخبار صفات خدا دروغگو هستند، دروغگو در هر چه بگويد مردود است، و دروغ بستن بر خدا كفر است. پس چگونه شهادت كافر پذيرفته مى ‏شود؟ و اگر بگوييم كه اينان بر خدا جرأت كرده‏ اند و آن چه را از پيامبرش نشنيده ‏اند به صفات او افزوده‏ اند، پس بر دروغ بستن به پيامبر صلى الله عليه و آله در نقل احكام سزاوارتر اند.


در اين سخن ابطال شرع و تكفير صحابه و تابعان ناقل روايات نهفته است! از همين رو است كه اهل حديث هر كس اخبار صفات خدا را نفى كرده تكفير كرده ‏اند.<ref>قوت القلوب.</ref>ما نيز در اين جا درباره حديث غدير و منكرانش به همين شيوه استدلال مى‏ کنيم، چرا كه حديث غدير كم تر از اخبار صفات نيست.


اگر اينان در نقل احكام شريعت عادل‏اند، بايد دانست كه سخن راوى عادل در هر موضوعى مقبول است. و اگر اينان در نقل اخبار صفات خدا دروغگو هستند، دروغگو در هر چه بگويد مردود است، و دروغ بستن بر خدا كفر است. پس چگونه شهادت كافر پذيرفته مى‏شود؟ و اگر بگوييم كه اينان بر خدا جرأت كرده‏اند و آنچه را از پيامبرش نشنيده‏اند به صفات او افزوده‏اند، پس بر دروغ بستن به پيامبرصلى الله عليه وآله در نقل احكام سزاوارتر اند.
۷ . سمعانى


در اين سخن ابطال شرع و تكفير صحابه و تابعان ناقل روايات نهفته است! از همين رو است كه اهل حديث هر كس اخبار صفات خدا را نفى كرده تكفير كرده‏اند.××× 1 قوت القلوب. ××× ما نيز در اينجا درباره حديث غدير و منكرانش به همين شيوه استدلال مى‏كنيم، چرا كه حديث غدير كمتر از اخبار صفات نيست.
ابو سعد سمعانى گفته كه فرقه بَتْريّه در ايمان عثمان شک دارند و او را كافر و دوزخى مى ‏دانند، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از بهشتى بودن عثمان خبر داده است. پس بتريه كافر هستند چون در درستى خبر آن حضرت شک كرده ‏اند، و چنين كسى كافر است.<ref>الانساب:«البتريّة» </ref> اگر شک در خبر پيامبر صلى الله عليه و آله مساوى با كفر است، پس منكر خبرى مانند حديث غدير قطعاً و به طريق اولى كافر خواهد بود.


۸ . دولت‏ آبادى


7-. سمعانى
ملك ‏العلماء شهاب ‏الدين دولت ‏آبادى مى ‏نويسد: در «المضمرات» در كتاب الشهادات آمده است: هر كس خبر واحد و قياس را انكار كند و بگويد كه اين ها حجت نيست كافر شده است، و اگر بگويد اين خبر صحيح نيست و اين قياس ثابت نشده است كافر نمى‏ شود بلكه فاسق مى ‏گردد<ref>هداية السعداء (مخطوط).</ref>بنابراين هر كس خبر متواتر را انكار كند قطعاً كافر خواهد گشت.


ابوسعد سمعانى گفته كه فرقه بَتْريّه در ايمان عثمان شك دارند و او را كافر و دوزخى مى‏دانند، در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از بهشتى بودن عثمان خبر داده است. پس بتريه كافر هستند چون در درستى خبر آن حضرت شك كرده‏اند، و چنين كسى كافر است.××× 2 الانساب: »البتريّة« . ××× اگر شك در خبر پيامبرصلى الله عليه وآله مساوى با كفر است، پس منكر خبرى مانند حديث غدير قطعاً و به طريق اولى كافر خواهد بود.
۹ . عبدالحليم


مولوى عبد الحليم گفته است: گذشت كه حديث شقّ ‏القمر خبرى مشهور يا متواتر است. اگر اين خبر را مشهور بدانيم منكر آن گمراه است، و اگر متواترش بشناسيم منكرش كافر خواهد بود. زيرا اخبار روايت شده از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله - همان گونه كه در «شرح النخبة»روشن كردم و چكيده ‏اش را اين جا آوردم -  سه گونه است:


8 . دولت‏آبادى
الف. خبر متواتر: خبرى است كه جماعتى از جماعت ديگر كه تبانى آنان بر دروغ سازى محتمل نيست آن را روايت كرده ‏اند. منكر خبر متواتر كافر است.ب. خبر مشهور: خبرى است كه راوى آن واحد است، اما پس از وى گروهى از گروهى ديگر -  كه تبانىِ آنان بر كذب محال است -  روايتش كرده ‏اند. جز عيسى بن ابان، ديگران همه منكر خبر مشهور را كافر دانسته ‏اند. ولى عيسى منكر چنين خبرى را گمراه دانسته است نه كافر، و درست هم همين است.


ملك‏العلماء شهاب‏الدين دولت‏آبادى مى‏نويسد: در »المضمرات« در كتاب الشهادات آمده است: هر كس خبر واحد و قياس را انكار كند و بگويد كه اينها حجت نيست كافر شده است، و اگر بگويد اين خبر صحيح نيست و اين قياس ثابت نشده است كافر نمى‏شود بلكه فاسق مى‏گردد.××× 3 هداية السعداء )مخطوط( . ××× بنابراين هر كس خبر متواتر را انكار كند قطعاً كافر خواهد گشت.
ج. خبر واحد: خبرى است كه راوى واحدى از راوى واحد ديگر نقل كرده باشد. منكر خبر واحد كافر نيست، اما اگر خبر واحد صحيح يا حسن باشد، منكر آن به سبب انكار آن گناه كرده است.<ref>نظم الدرر فى سلك شقّ القمر.</ref>۱۰ . كتاب الخلاصة


در كتاب «الخلاصة» نيز آمده است: شمارى از مشايخ ما گفته ‏اند: هر كس حديثى را رد كند تكفير مى ‏گردد. متأخّران افزوده ‏اند: هر كس حديث متواترى را رد كند كافر شمرده مى‏ شود. سخن درست همين است، اما اگر كسى خبر واحدى را از سر كوچک شمردن و انكار آن رد كند نيز تكفير خواهد شد.


9. عبدالحليم
پس نتيجه مى‏ گيريم كه منكر حديث غدير را حتماً بايد تكفير كرد، چرا كه بر اساس اقوال دانشمندان برجسته و سرشناس ثابت شد كه حديث غدير خبرى متواتر است. اگر از تواتر اين حديث هم چشم بپوشيم، شک نيست كه خبر مشهورى است و به همين سبب منكر آن گمراه است.


مولوى عبدالحليم گفته است: گذشت كه حديث شقّ‏القمر خبرى مشهور يا متواتر است. اگر اين خبر را مشهور بدانيم منكر آن گمراه است، و اگر متواترش بشناسيم منكرش كافر خواهد بود. زيرا اخبار روايت شده از رسول‏خداصلى الله عليه وآله - همانگونه كه در »شرح النخبة« روشن كردم و چكيده‏اش را اينجا آوردم -  سه گونه است:
۱۱ .قارى


الف. خبر متواتر: خبرى است كه جماعتى از جماعت ديگر كه تبانى آنان بر دروغسازى محتمل نيست آن را روايت كرده‏اند. منكر خبر متواتر كافر است.
على بن سلطان قارى در رساله ‏اش در رد امام ‏الحرمين جوينى مى ‏نويسد: جوينى گفته كه هر كس با شراب خرما وضو بگيرد خود را بدنامِ گيتى و مايه كيفر همه مردم كرده است. وى مانند اين سخن را به قفّال هم نسبت داده و خود را عاقل و كامل نيز پنداشته است! شكى نيست كه چنين سخنى كفر منكرين اين جواز و قائلان به گفتار جوينى را در پى دارد، زيرا ابو حنيفه جواز وضو با شراب خرما را بر اساس رأى خود برنگزيده بلكه بر اساس احاديثى كه صحابه بزرگ از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده ‏اند چنين فتوايى داده است. ضمن اين كه ابو حنيفه تنها نيست بلكه از ميان تابعين سفيان ثورى و عكرمه نيز وضو با شراب خرما را صحيح دانسته ‏اند.××× 1 ×××


ب. خبر مشهور: خبرى است كه راوى آن واحد است، اما پس از وى گروهى از گروهى ديگر -  كه تبانىِ آنان بر كذب محال است -  روايتش كرده‏اند. جز عيسى بن ابان، ديگران همه منكر خبر مشهور را كافر دانسته‏اند. ولى عيسى منكر چنين خبرى را گمراه دانسته است نه كافر، و درست هم همين است.
ج. خبر واحد: خبرى است كه راوى واحدى از راوى واحد ديگر نقل كرده باشد. منكر خبر واحد كافر نيست، اما اگر خبر واحد صحيح يا حسن باشد، منكر آن به سبب انكار آن گناه كرده است.××× 1 نظم الدرر فى سلك شقّ القمر. ×××
10. كتاب الخلاصة
در كتاب »الخلاصة« نيز آمده است: شمارى از مشايخ ما گفته‏اند: هر كس حديثى را رد كند تكفير مى‏گردد. متأخّران افزوده‏اند: هر كس حديث متواترى را رد كند كافر شمرده مى‏شود. سخن درست همين است، اما اگر كسى خبر واحدى را از سر كوچك شمردن و انكار آن رد كند نيز تكفير خواهد شد.
پس نتيجه مى‏گيريم كه منكر حديث غدير را حتماً بايد تكفير كرد، چرا كه بر اساس اقوال دانشمندان برجسته و سرشناس ثابت شد كه حديث غدير خبرى متواتر است. اگر از تواتر اين حديث هم چشم بپوشيم، شك نيست كه خبر مشهورى است و به همين سبب منكر آن گمراه است.
11. قارى
على بن سلطان قارى در رساله‏اش در رد امام‏الحرمين جوينى مى‏نويسد: جوينى گفته كه هر كس با شراب خرما وضو بگيرد خود را بدنامِ گيتى و مايه كيفر همه مردم كرده است. وى مانند اين سخن را به قفّال هم نسبت داده و خود را عاقل و كامل نيز پنداشته است! شكى نيست كه چنين سخنى كفر منكرين اين جواز و قائلان به گفتار جوينى را در پى دارد، زيرا ابوحنيفه جواز وضو با شراب خرما را بر اساس رأى خود برنگزيده بلكه بر اساس احاديثى كه صحابه بزرگ از پيامبرصلى الله عليه وآله روايت كرده‏اند چنين فتوايى داده است. ضمن اينكه ابوحنيفه تنها نيست بلكه از ميان تابعين سفيان ثورى و عكرمه نيز وضو با شراب خرما را صحيح دانسته‏اند.××× 1 رساله در ردّ امام‏الحرمين جوينى )على بن سلطان قارى( . ×××