یقین

از دانشنامه غدیر

دورى از شک در ولايت[۱]

پيامبر در فرازى از بخش هفتم خطبه غدیر آيه ۱۵ سوره حجرات:

«اِنَّمَا الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» را ضمن كلام خود آورده فرمود: «اولياى اهل بيت كسانى‏ اند كه ايمان آورده و به شک نيفتاده ‏اند» .

اَلا اِنَّ اَوْلِياءَهُمُ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَرْتابُوا :

بدانيد كه دوستان ايشان كسانى ‏اند كه ایمان آورده‏ اند و به شک نيفتاده ‏اند.

مؤمنين و يقين و ايمان راسخ[۲]

در خطابه غدير آياتى از قرآن به صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولایت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ديده مى‏ شود. مقامات و شئونى كه درباره اولياى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين فرازها مطرح شده، از پايه ‏هاى اعتقادى آن يعنى داشتن قلبى مطمئن و بى شک و ترديد آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان يعنى «ايمان به غيب» رسيده، و آنگاه رستگارى آنان مورد امضاى خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است.

آن پاداش بزرگ بهشت است و امان از آتش، و استقبال از محبين على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.

اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۶ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۵ سوره حجرات است:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِى سَبِيلِ اللَّه أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»[۳]:

«مؤمنين كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده ‏اند و بعد از آن به شک نيفتاده ‏اند، و در راه خدا با اموال و جانشان جهاد كرده ‏اند. اينان صادقین هستند» .

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَرْتابُوا:

بدانيد كه اولياء امامان معصوم‏ علیهم السلام كسانى‏ اند كه ايمان آورده و به شک نيفتاده ‏اند.[۴]

موقعيت تاريخى

در اواسط خطبه غدیر، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از معرفى امامان معصوم بعد از خود تا روز قیامت، به توصيف مواليان و معتقدين به ولايت آنان پرداخته است. در مرحله اول قوت ايمان آنان را توصيف مى ‏نمايد و از جمله پايدار بودن ايمانشان و راه نداشتن شک در اعتقادشان را مطرح مى ‏كند.

آن حضرت اين معنى را با اقتباس از آيه قرآن به صورت تركيب آن با كلام خود فرموده است. در اين تضمين «ايمان به رسول» ذكر نشده، و به جاى «ثُمَّ» كه در آيه آمده «واو» در كلام حضرت به كار رفته است.

موقعيت قرآنى

اين آيه در اواخر سوره حجرات است و موضوع سخن از آيه ۱۴ آغاز مى ‏شود و تا آخر سوره ادامه مى ‏يابد.

در اين آيات، خداوند كسانى را كه ايمانشان بى‏ پايه است و يا در آن ضعفى دارند موضوع سخن قرار داده و از آيه «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» آغاز مى ‏كند.

سپس مؤمنين واقعى را در آيه ۱۵ -  كه آيه مورد بحث ماست -  معرفى مى ‏كند، و در آيات بعد بار ديگر كسانى را كه مسلمان شدن خود را منتى بر خدا و رسول مى‏ دانند مورد مؤاخذه قرار مى‏ دهد.

تحليل اعتقادى

استفاده تفسيرى كه از تضمين اين آيه در كلام حضرت به دست مى ‏آيد اين است كه پذيرنده واقعى ولايت امامان‏ عليهم السلام كسى است كه نه تنها از ايمان و اعتقاد خود باز نگردد، و نه تنها در آنچه معتقد است عميق و مطالعه كرده و پايدار باشد و در هيچ قسمت آن شكى نداشته باشد، بلكه هيچ گاه در اين ولايت و محبت ترديد و تزلزلى هم به قلب او راه پيدا نكند؛ بلكه «كَالْجَبَلِ الرّاسِخ» باشد كه «لا تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ» است.

اين همان اعتقادى است كه از ما خواسته ‏اند و بايد در مسئله ولايت آن قدر پخته بوده و در جوانب آن فكر و مطالعه كرده باشيم كه شبهات سم پاشان و دشمنان اهل ‏بیت ‏علیهم السلام كوچک‏ ترين خللى بر دلمان وارد نكند.

در اين باره امیرالمؤمنین‏ علیه السلام مى‏ فرمايد:

لا تَرْتابُوا فَتَشُكُّوا، وَ لا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا: ريبه و شبهه به دل خود راه ندهيد كه به شک و ترديد منجر شود، و شک و ترديد مكنيد كه به كفر منجر شود.

اين جمله عميق حاكى از آن است كه گاهى اشكال تراشى و ايجاد شبهه از خودِ انسان آغاز مى ‏شود، و شیطان سعى در پرورش آن مى ‏نمايد، و اين روند از شبهه اندازىِ ساده آغاز مى‏ شود و به شک عميق مى ‏رسد، و پس از سست شدن اعتقاد آنچه باقى مى‏ ماند كفر و دست كشيدن از اعتقاد است.

در دنباله همان كلام يقين را بهترين سرمايه قلوب معرفى كرده مى‏ فرمايد:

اعْلَمُوا انَّ خَيْرَ ما دارَ فِى الْقَلْبِ الْيَقينُ: بدانيد بهترين چيزى كه در قلب مى ‏گردد يقين است.

و آنگاه دستور مى ‏دهد كه اين سرمايه بنيادين اعتقادى را از خدا بخواهيم:

سَلُوا اللَّه الْيَقينَ، فَانَّ الْيَقينَ رَأْسُ الدّينِ[۵]: از خدا يقين بخواهيد، كه يقين سرآمد و باارزش‏ ترين جنبه دين است» .

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۰۱-۲۱۲.
  2. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۴۵-۳۴۷.
  3. حجرات /  ۱۵.
  4. اسرار غدير: ص ۱۵۲ بخش ۷.
  5. بحار الانوار: ج ۲ ص ۵۴،۳۹ و ج ۶۹ ص ۳۹۸ و ج ۷۷ ص ۳۹۳.