۲۲٬۰۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== استناد امام باقر عليه السلام به آيه «تبليغ» در برابر حسن بصرى<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام:ص ۶۱ ۲۰۲ ۲۰۳.غدیر در قرآن :ج ۳ ص ۳۳۰ ۳۳۱</ref>== | == استناد امام باقر عليه السلام به آيه «تبليغ» در برابر حسن بصرى<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام:ص ۶۱ ۲۰۲ ۲۰۳.غدیر در قرآن :ج ۳ ص ۳۳۰ ۳۳۱</ref>== | ||
يک قرن از | يک قرن از [[غدیر]] گذشته بود، اما هنوز ايادى [[سقیفه|سقيفه]] سعى در كتمان آن داشتند، و درباره آيه اى كه در غدير نازل شده خود را به نادانى می زدند؛ و اين تغافل آن قدر مضحک بود كه عموم مردم را به تعجب وا می داشت. | ||
از سوى ديگر لب فرو بستن از حقايق قرآنىِ غدير، يكى از ضربه هاى شكننده اى است كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام توانسته اند با سكوت هاى بی جاى خود بر پيكره فرهنگى جامعه اسلامى وارد كنند و با بی خبر گذاشتن جامعه از حقايق ولايت راه را براى سقيفه هموار كنند. | از سوى ديگر لب فرو بستن از حقايق قرآنىِ غدير، يكى از ضربه هاى شكننده اى است كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام توانسته اند با سكوت هاى بی جاى خود بر پيكره فرهنگى جامعه اسلامى وارد كنند و با بی خبر گذاشتن جامعه از حقايق ولايت راه را براى سقيفه هموار كنند. | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
يكى از دشمنان مرموز و موذى و منافق خاندان نبوت حسن بصرى است. حسن بصرى از محدثان سقيفه است كه با نفاق خود گفته هايش را مقبول همه قرار می داد و دورويى او براى همه معلوم بود. | يكى از دشمنان مرموز و موذى و منافق خاندان نبوت حسن بصرى است. حسن بصرى از محدثان سقيفه است كه با نفاق خود گفته هايش را مقبول همه قرار می داد و دورويى او براى همه معلوم بود. | ||
او كه عمرى طولانى نمود و از زمان | او كه عمرى طولانى نمود و از زمان [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمومنین علیه السلام]] تا [[امام باقر علیه السلام]] زنده بود، ادعاى تقدس نيز داشت. | ||
يكى از موارد نفاق او در تفسير آيات قرآن بود كه در اين جهت نيز شهرتى به دست آورده بود. او آيات مربوط به اهل | يكى از موارد نفاق او در تفسير آيات [[قرآن]] بود كه در اين جهت نيز شهرتى به دست آورده بود. او آيات مربوط به [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] را بيان نمی كرد و درباره آنها به ابهام می گذراند، و اين كار او ضربه سنگينى به رواج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام در ميان مردم می زد. | ||
در چنين شرايط حساسى كه حسن بصرى خود را در اجتماع به عنوان يك مرجع علمى معرفى كرده بود، در مجلس امام باقر عليه السلام آيات غدير مطرح شد و سكوتى كه حسن بصرى درباره آنها به خرج می دهد. | در چنين شرايط حساسى كه حسن بصرى خود را در اجتماع به عنوان يك مرجع علمى معرفى كرده بود، در مجلس امام باقر عليه السلام آيات غدير مطرح شد و سكوتى كه حسن بصرى درباره آنها به خرج می دهد. | ||
امام باقر عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل [[آیه تبلیغ]] را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. | امام باقر عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. | ||
اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت می كرد و مردى از اهل بصره به نام [[عثمان اعشى]] بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ»<ref>مائده / ۶۷ . </ref>را می خواند و می گويد: «درباره مردى نازل شده است» و نام او را نمی گويد! | اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت می كرد و مردى از اهل بصره به نام [[عثمان اعشی|عثمان اعشى]] بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ»<ref>مائده / ۶۷ . </ref>را می خواند و می گويد: «درباره مردى نازل شده است» و نام او را نمی گويد! | ||
پیامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست | پیامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابیطالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref> | ||
== اقرار حسن بصرى به غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۲۷ ۲۸ ۵۶</ref>== | == اقرار حسن بصرى به غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۲۷ ۲۸ ۵۶</ref>== | ||
ابان از سليم نقل می كند كه گفت: در بيمارى [[ابوذر]] - كه در زمان حكومت عمر مبتلا شده بود - نزد او حاضر بودم. [[عمر]] به عنوان عيادت نزد او آمد، در حالى كه [[اميرالمومنين]] | ابان از سليم نقل می كند كه گفت: در بيمارى [[ابوذر]] - كه در زمان حكومت عمر مبتلا شده بود - نزد او حاضر بودم. [[عمر]] به عنوان عيادت نزد او آمد، در حالى كه [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|اميرالمومنين عليه السلام]] و [[سلمان]] و [[مقداد]] هم نزد او بودند و ابوذر به آن حضرت وصيت كرده و نوشته بود و شاهد گرفته بود. | ||
وقتى عمر بيرون رفت مردى از فاميل [[ابوذر غفاری|ابوذر]] - كه از پسرعموهاى او از طايفه بنی غفار بود - گفت: چه مانعى داشت به اميرالمؤمنين عمر وصيت می كردى؟! | وقتى عمر بيرون رفت مردى از فاميل [[ابوذر غفاری|ابوذر]] - كه از پسرعموهاى او از طايفه بنی غفار بود - گفت: چه مانعى داشت به اميرالمؤمنين عمر وصيت می كردى؟! |