۲۲٬۲۲۰
ویرایش
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
== ترجمه فارسى == | == ترجمه فارسى == | ||
كليه ترجمه هاى خطبه، طبق روايت كتاب ‹[[احتجاج|‹احتجاج]]››است، ولى ترجمه حاضر پس از مقابله و تنظيم متن عربى از نُه كتابى كه ذكر شد انجام گرفته است و حاوى اضافات و تغييراتى در عبارات است كه از نظر علم حديث و نيز در جنبه هاى عقيدتى شامل نكات قابل | كليه ترجمه هاى خطبه، طبق روايت كتاب ‹[[احتجاج|‹احتجاج]]››است، ولى ترجمه حاضر پس از مقابله و تنظيم متن عربى از نُه كتابى كه ذكر شد انجام گرفته است و حاوى اضافات و تغييراتى در عبارات است كه از نظر علم حديث و نيز در جنبه هاى عقيدتى شامل نكات قابل ملاحظه اى است. | ||
اين ترجمه مطابق متن عربى - كه در بخش ششم | اين ترجمه مطابق متن عربى - كه در بخش ششم مى آوريم - در يازده بخش تنظيم شده و در اول هر بخش عنوانى دارد. | ||
در روش ترجمه سعى شده مفاهيم والايى كه‹‹خطبه غدير››در برگيرنده آن است به طور روشن بيان شود، و در عين حال از ترجمه تحت اللفظى هم فاصله زيادى نگيرد. البته نظر به اهميت خطبه، فهم دقيق بعضى موارد آن احتياج به تفسير دارد كه در بخش هشتم اين كتاب تا حدى تبيين شده است. | |||
آيات قرآنى موجود در متن خطبه، به صورت عربى و سپس ترجمه آن آمده است. | آيات قرآنى موجود در متن خطبه، به صورت عربى و سپس ترجمه آن آمده است. | ||
جمله‹‹صلى الله عليه وآله››و‹‹عليه السلام››در مواردى كه يقيناً در كلام حضرت نبوده ذكر نمى شود. | |||
كلمه‹‹معاشر الناس››و‹‹ألا››كه در خطبه زياد به كار رفته است، چون معادل فارسى جالبى ندارد، اولى را به عنوان‹‹اى مردم››و دومى را به عنوان‹‹بدانيد كه››ترجمه كرديم. | |||
موارد مهم خطبه با حروف سياه آورده شده، و موارد خارج از متن خطبه به صورت مشخص و با حروف مغاير ذكر مى گردد. | |||
در | موارد اختلاف نسخه ها كه در پاورقى هاى متن عربى آمده، اگر متضمن مطلب مهمى باشد كه از متن استفاده نمى شود، و يا اختلاف عبارت در حدى باشد كه معناى جمله را عوض كند، در اين صورت آن را در پاورقى ترجمه فارسى مى آوريم، ولى اگر در حد اختلاف كلمات باشد و حامل معنايى جديد و مطلبى مهم نباشد از آوردن آن در پاورقى ترجمه خوددارى مى شود. | ||
رمزهاى‹‹الف››و‹‹ب››و... كه در پاورقى هاى متن عربى به كار رفته در اينجا نيز به كار مى رود، و چند مورد كه از دو كتاب‹‹الاقبال››و ‹‹الصراط المستقيم››آورده شده بدون رمز است. | |||
در مواردى كه عبارت احتياج به توضيح يا ذكر قطعه اى از تاريخ دارد در پاورقى ذكر خواهد شد. | |||
اميد است با توجه به ارزش هايى كه مقابله نسخه ها دارد، اهميت آماده سازى متن منقّح خطبه غدير براى خوانندگان محترم روشن شده باشد و با توجه بيشترى به مطالعه آن بپردازند: | |||
'''بسم اللَّه الرحمن الرحيم''' | |||
== حمد و ثناى الهى == | |||
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودن خود نزديك است.<ref>كلمات اول خطبه حامل مطالب دقيقى از توحيد است كه احتياج به تفسير دارد. جمله مذكور را شايد بتوان چنين توضيح داد: حمد خدايى را كه در عين يگانگى داراى عالىترين مرتبه است و در عين تنهايى و با حفظ مرتبه بلند به بندگانش نزديك است. در‹‹ب››و‹‹د››عبارت چنين است: حمد خدايى را كه با يگانگى خود بلند مرتبه و با فرد بودن و تنهايى خود نزديك شده است.</ref> در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد، در حالى كه در جاى خود است<ref>منظور از اين جمله يكى از دو جهت مىتواند باشد: | |||
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودن خود نزديك است. | |||
اول: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالى كه آن چيزها در جاى خود هستند و خداوند احتياج به معاينه و ملاحظه آنها ندارد. | اول: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالى كه آن چيزها در جاى خود هستند و خداوند احتياج به معاينه و ملاحظه آنها ندارد. | ||
دوم: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالى كه خداوند در مكان خود است. البته براى خداوند مكان تصور ندارد، پس منظور اين است كه خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد كه براى علمش احتياج به رفت و آمد و كسب علم ندارد. | دوم: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالى كه خداوند در مكان خود است. البته براى خداوند مكان تصور ندارد، پس منظور اين است كه خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد كه براى علمش احتياج به رفت و آمد و كسب علم ندارد.</ref>، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد. | ||
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتى كه از بين رفتنى نيست. ابتدا كننده او و بازگرداننده اوست و هر كارى به سوى او باز مىگردد. | |||
به وجود آورنده بالا برده شده ها (آسمانها و افلاك)و پهن كننده گسترده ها (زمين)، يگانه حكمران زمين ها و آسمان ها، پاك و منزّه و تسبيح شده<ref>كلمه ‹‹قُدُّوس››به معنى پاك و منزّه از هر عيب و نقص، و كلمه »سُبُّوح« به معنى كسى كه مخلوقات او را تسبيح مىكنند، و تسبيح به معنى تنزيه و تمجيد خداوند است.</ref>، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمى زير نظر اوست<ref>‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››: هر نَفْسى زير نظر اوست.</ref>، ولى چشمها او را نمى بينند. | |||
كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمىكند، و به آنچه از عذابش كه مستحق آنند، مبادرت نمىورزد. | كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمىكند، و به آنچه از عذابش كه مستحق آنند، مبادرت نمىورزد. | ||
باطنها و سريره ها را مى فهمد و ضماير را مى داند و پنهان ها بر او مخفى نمى ماند و مخفى ها بر او مشتبه نمى شود. او راست احاطه بر هر چيزى و غلبه بر همه چيز و قوت در هر چيزى و قدرت بر هر چيزى، و مانند او شيئى نيست. اوست به وجود آورنده شيئ(چيز)هنگامى كه چيزى نبود.<ref> ‹‹ج››و‹‹د›› : اوست به وجود آورنده زنده هنگامى كه زنده اى نبود.</ref> دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايى جز او كه با عزّت و حكيم است. | |||
بالاتر از آن است كه چشم ها او را درك كنند ولى او چشمها را درك مى كند، و او لطف كننده و آگاه است. هيچكس نمى تواند با ديدن به صفت او راه يابد، و هيچكس به چگونگى او از سرّ و آشكار دست نمى يابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمايى كرده است. | |||
بالاتر از آن است كه | |||
گواهى مى دهم براى او كه اوست خدايى كه قُدس و پاكى و منزّه بودن او روزگار را پر كرده است. او كه نورش ابديّت را فرا گرفته است. او كه دستورش را بدون مشورتِ مشورت كننده اى اجرا مى كند و در تقديرش شريك ندارد و در تدبيرش كمك نمى شود.<ref>‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د›› : در تدبيرش تفاوت و اختلافى نيست. </ref> | |||
گواهى | |||
آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالى تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسى و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله××× 1 ج« : بدون فساد. ××× خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند××× 2 ج« : خواسته است پس به وجود آمدهاند. ×××، و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايى كه جز او خدايى نيست، صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلى كه ظلم نمىكند و كَرم كنندهاى كه كارها به سوى او باز مىگردد. | آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالى تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسى و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله××× 1 ج« : بدون فساد. ××× خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند××× 2 ج« : خواسته است پس به وجود آمدهاند. ×××، و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايى كه جز او خدايى نيست، صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلى كه ظلم نمىكند و كَرم كنندهاى كه كارها به سوى او باز مىگردد. | ||
شهادت مىدهم اوست خدايى كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده است. | شهادت مىدهم اوست خدايى كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده است. | ||
پادشاهِ پادشاهان××× 3 ب« و »ج« : مالك پادشاهان. ××× و گرداننده افلاك و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روى روز و روز را بر روى شب مىگرداند كه به سرعت در پى آن مىرود.××× 4 كنايه از اينكه شب و روز مانند دو كُشتى گيرنده هر يك بر ديگرى غالب مىشود و او را بر زمين مىزند و خود بالا مىآيد. درباره روز، عبارتِ »شب را به سرعت دنبال مىكند« فرموده ولى درباره شب نفرموده است. چه بسا كنايه از اينكه چون روز از نور ايجاد مىشود به مجرد كم شدن نور رو به شب مىرود. ××× در هم شكننده هر زورگوى با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد. | پادشاهِ پادشاهان××× 3 ب« و »ج« : مالك پادشاهان. ××× و گرداننده افلاك و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روى روز و روز را بر روى شب مىگرداند كه به سرعت در پى آن مىرود.××× 4 كنايه از اينكه شب و روز مانند دو كُشتى گيرنده هر يك بر ديگرى غالب مىشود و او را بر زمين مىزند و خود بالا مىآيد. درباره روز، عبارتِ »شب را به سرعت دنبال مىكند« فرموده ولى درباره شب نفرموده است. چه بسا كنايه از اينكه چون روز از نور ايجاد مىشود به مجرد كم شدن نور رو به شب مىرود. ××× در هم شكننده هر زورگوى با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد. | ||
براى او ضدّى، و همراه او معارضى نبوده است. يكتا و بىنياز است. زاييده نشده و نمىزايد و براى او هيچ همتايى نيست. خداى يگانه و پروردگار با عظمت. مىخواهد پس به انجام مىرساند، و اراده مىكند پس مقدّر مىنمايد، و مىداند پس به شماره مىآورد. مىميراند و زنده مىكند، فقير مىكند و غنى مىنمايد، مىخنداند و مىگرياند، نزديك مىكند و دور مىنمايد××× 5 د« : تدبير مىكند و مقدر مىنمايد. ×××، منع مىكند و عطا مىنمايد.××× 6 ب« : منع مىكند و ثروتمند مىنمايد. ××× پادشاهى از آنِ او و حمد و سپاس براى اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزى قادر است. | براى او ضدّى، و همراه او معارضى نبوده است. يكتا و بىنياز است. زاييده نشده و نمىزايد و براى او هيچ همتايى نيست. خداى يگانه و پروردگار با عظمت. مىخواهد پس به انجام مىرساند، و اراده مىكند پس مقدّر مىنمايد، و مىداند پس به شماره مىآورد. مىميراند و زنده مىكند، فقير مىكند و غنى مىنمايد، مىخنداند و مىگرياند، نزديك مىكند و دور مىنمايد××× 5 د« : تدبير مىكند و مقدر مىنمايد. ×××، منع مىكند و عطا مىنمايد.××× 6 ب« : منع مىكند و ثروتمند مىنمايد. ××× پادشاهى از آنِ او و حمد و سپاس براى اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزى قادر است. | ||
شب را در روز و روز را در شب فرو مىبرد.××× 1 ج« و »ه « : داخل كننده شب در روز و فرو برنده روز در شب نيست مگر او. ××× نيست خدايى جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امرى بر او مشكل نمىشود××× 2 ج« و »د« و »ه « : هيچ لُغتى )زبانى( بر او مشكل نمىشود. ×××، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمىكند، و اصرار اصرار كنندگانش او را خسته نمىكند. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنين و پروردگار عالميان. خدايى كه از هر آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالى شكر و سپاس گويند. | شب را در روز و روز را در شب فرو مىبرد.××× 1 ج« و »ه « : داخل كننده شب در روز و فرو برنده روز در شب نيست مگر او. ××× نيست خدايى جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امرى بر او مشكل نمىشود××× 2 ج« و »د« و »ه « : هيچ لُغتى )زبانى( بر او مشكل نمىشود. ×××، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمىكند، و اصرار اصرار كنندگانش او را خسته نمىكند. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنين و پروردگار عالميان. خدايى كه از هر آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالى شكر و سپاس گويند. | ||
او را سپاس بسيار مىگويم و دائماً شكر مىنمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكهاش و كتابهايش و پيامبرانش ايمان مىآورم. دستور او را گوش مىدهم و اطاعت مىنمايم و به آنچه او را راضى مىكند مبادرت مىورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مىشوم××× 3 ه « : بشنويد و اطاعت كنيد دستور او را، و به آنچه رضايت او در آن است مبادرت ورزيد و در مقابل مقدرات او تسليم شويد. ××× به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمىتوان از مكر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداريم )يعنى ظلم نمىكند( . | او را سپاس بسيار مىگويم و دائماً شكر مىنمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكهاش و كتابهايش و پيامبرانش ايمان مىآورم. دستور او را گوش مىدهم و اطاعت مىنمايم و به آنچه او را راضى مىكند مبادرت مىورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مىشوم××× 3 ه « : بشنويد و اطاعت كنيد دستور او را، و به آنچه رضايت او در آن است مبادرت ورزيد و در مقابل مقدرات او تسليم شويد. ××× به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمىتوان از مكر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداريم )يعنى ظلم نمىكند( . | ||
== فرمان الهى براى مطلبى مهم == | |||
اقرار مى كنم براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او، و شهادت مى دهم براى او به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مىنمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمى به كار بندد و دوستى او خالص باشد - نيست خدايى جز او - زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است. | |||
اقرار | |||
خداوند به من چنين وحى كرده است: »بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى علىٍّ يعنى فى الخلافة لعلىّ بن ابىطالب - وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ«××× 1 مائده / 67 . ×××، »اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده - درباره على، يعنى خلافت على بن ابىطالب - و اگر انجام ندهى رسالت او را نرساندهاى، و خداوند تو را از مردم حفظ مىكند« . | خداوند به من چنين وحى كرده است: »بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى علىٍّ يعنى فى الخلافة لعلىّ بن ابىطالب - وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ«××× 1 مائده / 67 . ×××، »اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده - درباره على، يعنى خلافت على بن ابىطالب - و اگر انجام ندهى رسالت او را نرساندهاى، و خداوند تو را از مردم حفظ مىكند« . | ||
اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكردهام××× 2 ج« و » ه « : در آنچه رساندهام كوتاهى نكردهام و در ابلاغ آنچه بر من نازل كرده سستى نكردهام. ×××، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مىكنم: | اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكردهام××× 2 ج« و » ه « : در آنچه رساندهام كوتاهى نكردهام و در ابلاغ آنچه بر من نازل كرده سستى نكردهام. ×××، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مىكنم: |