۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
صحيفه ملعونه اول، اولين اساسنامه بر عليه غدير، و پايه همه مخالفت هاى عملى با غدير است. اين صحيفه در حجةالوداع و پيش از غدير توسط دشمنان اصلى غدير نوشته شد. لذا جا دارد در اينجا به جوانب مختلف آن پرداخته شود. | صحيفه ملعونه اول، اولين اساسنامه بر عليه غدير، و پايه همه مخالفت هاى عملى با غدير است. | ||
اين صحيفه در [[حجةالوداع]] و پيش از غدير توسط دشمنان اصلى غدير نوشته شد. لذا جا دارد در اينجا به جوانب مختلف آن پرداخته شود. | |||
== آيات در مورد صحيفه ملعونه اول<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۲ .</ref> == | == آيات در مورد صحيفه ملعونه اول<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۲ .</ref> == | ||
پس از حجةالوداع و پيش از غدير، | پس از حجةالوداع و پيش از غدير، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[معاذ بن جبل]] و [[سالم مولی ابی حذیفه]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]] صحيفه اى نوشتند كه نگذارند [[جانشین|خلافت]] به [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] برسد. | ||
در آن لحظات عظيم ترين پيمان نامه بر ضد دين الهى در تاريخ بشريت به امضا رسيد كه آينده تلخ و تاريكى را براى انسان ها در نظر گرفته بود. | |||
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد. | خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد. | ||
از آنجا كه اين صحيفه در كعبه امضا شد، و در واقع الحاد و كفرى در بيت الهى بود آيه ۲۵ سوره حج نازل شد و از اين بُعد آن را معرفى كرد: «وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِاِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اَليمٍ»: «هر كس با الحاد و كفر وارد خانه خدا شود او را عذاب دردناكى مى چشانيم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۸. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref> | از آنجا كه اين صحيفه در كعبه امضا شد، و در واقع الحاد و كفرى در بيت الهى بود آيه ۲۵ سوره حج نازل شد و از اين بُعد آن را معرفى كرد: | ||
«وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِاِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اَليمٍ»: «هر كس با الحاد و كفر وارد خانه خدا شود او را عذاب دردناكى مى چشانيم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۸. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref> | |||
از سوى ديگر براى نشان دادن شركت شيطان در چنين پيمانى، آيه دهم سوره مجادله نازل شد: «اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً اِلاّ بِاِذْنِ اللَّه وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»: «سخن پنهانى و درگوشى از شيطان است تا كسانى را كه ايمان آورده اند محزون نمايد، ولى هيچ ضررى به آنان | از سوى ديگر براى نشان دادن شركت شيطان در چنين پيمانى، آيه دهم سوره مجادله نازل شد: | ||
«اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً اِلاّ بِاِذْنِ اللَّه وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»: | |||
«سخن پنهانى و درگوشى از شيطان است تا كسانى را كه ايمان آورده اند محزون نمايد، ولى هيچ ضررى به آنان نمى زند مگر با اجازه خدا؛ و مؤمنين بايد بر خدا توكل كنند». | |||
پيرو اين آيه براى آنكه معلوم شود خدا و رسولش از اين توطئه اطلاع دارند و در پرونده آنان براى روز قيامت ثبت شده آيه ۷ سوره مجادله نازل شد: | پيرو اين آيه براى آنكه معلوم شود خدا و رسولش از اين توطئه اطلاع دارند و در پرونده آنان براى روز قيامت ثبت شده آيه ۷ سوره مجادله نازل شد: | ||
خط ۲۰: | خط ۳۰: | ||
«وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ . فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ . فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»: | «وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ . فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ . فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»: | ||
«آنان حيله اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى فهميدند. بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است. و اين نشانه اى بر كسانى است كه مى دانند»، و اين قسمت از آيه اشاره به آن بود كه خلافت به نسل هيچ كدام از آنان نخواهد رسيد».<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref> | «آنان حيله اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى فهميدند. | ||
بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است. | |||
و اين نشانه اى بر كسانى است كه مى دانند»، و اين قسمت از آيه اشاره به آن بود كه خلافت به نسل هيچ كدام از آنان نخواهد رسيد».<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref> | |||
آيه ديگرى كه نازل شد براى آگاهى مؤمنين بود كه از آنان فاصله بگيرند و اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند، چرا كه دشمنى را علنى كرده و در اين راه هيچ كوتاهى نمى كنند. | |||
آيه ۱۱۸ سوره آل عمران براى اعلام اين مطلب چنين نازل شد: | |||
«يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُوّا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَكْبَرُ...»: | «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُوّا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَكْبَرُ...»: | ||
خط ۳۲: | خط ۴۸: | ||
«وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ اَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّءَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّءُوا مِنّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ اَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النارِ»: | «وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ اَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّءَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّءُوا مِنّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ اَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النارِ»: | ||
«كسانى كه از آنان پيروى شده بود گفتند اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى جستيم | «كسانى كه از آنان پيروى شده بود گفتند اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى جستيم همان گونه كه از ما بيزارى جستند اين گونه است كه خداوند اعمال آنان را به عنوان حسرتى بر آنان مى نماياند و آنان از آتش خارج شدنى نيستند».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۲۱۲.</ref> | ||
آخرين عكس العمل [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] اين بود كه آنان را فرا خواند و همه اقداماتشان را به آنان خبر داد و آنان را مورد مؤاخذه قرار داد. | |||
آنان در نهايت جسارت و بى پروايى هر گونه اقدامى را انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته و چنين سخنى نگفته اند!! | |||
ولى در ردّ آنان آيه ۷۴ سوره توبه نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله آيه را بر آنان تلاوت فرمود: | |||
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْيَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته اند و هدفى را قصد كرده اند كه بدان دست نيافته اند...».<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹ و ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .</ref> | «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْيَنالُوا...»: | ||
«به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته اند و هدفى را قصد كرده اند كه بدان دست نيافته اند...».<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹ و ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .</ref> | |||
== اجراى صحيفه ملعونه اول پس از پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ص ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> == | == اجراى صحيفه ملعونه اول پس از پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ص ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> == | ||
خط ۴۵: | خط ۶۷: | ||
=== ۱. پس از ترور نافرجام === | === ۱. پس از ترور نافرجام === | ||
پس از ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله توسط | پس از ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه و آله توسط [[منافقین]] در [[هرشی(عَقَبه)|عقبه هرشی]] و پس از غدير، صبح روز بعد كه نماز جماعت برپا شد، همين چهارده نفر در صف هاى اول جماعت ديده شدند!! | ||
و حضرت سخنانى فرمود كه اشاره به آنان بود. از جمله فرمود: «چه شده است گروهى را كه در كعبه هم قسم شده اند، كه اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد، هرگز نگذارند خلافت به اهل بيتش برسد»!!؟ | |||
=== ۲. در حجةالوداع === | === ۲. در حجةالوداع === | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله از همه توطئه ها منافقين آگاه بود. ولى در موقعيت حساس | پيامبر صلى الله عليه و آله از همه توطئه ها منافقين آگاه بود. ولى در موقعيت حساس [[کاروان]] غدير و پس از اتمام [[حجةالوداع]]، هر گونه عكس العملى را لطمه به برنامه غدير مى ديد كه به اجراى آن و آثارش لطمه مى زد، اما لازم مى ديد عده اى از اصحاب را از آن مطلع نمايد. | ||
آن حضرت در اولين مرحله اميرالمؤمنين عليه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد و | آن حضرت در اولين مرحله اميرالمؤمنين عليه السلام و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] و [[ابوذر غفاری|ابوذر]] و [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] را فرا خواند و چنين فرمود: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] و [[سالم مولی ابی حذیفه|سالم]] و [[معاذ بن جبل|معاذ]] با هم معاهده كرده اند و پيمان بر غصب خلافت بسته اند و بين خود صحيفه اى نوشته اند كه اگر من كشته شدم يا از دنيا رفتم اين خلافت را از تو - يا على - مانع شوند. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: پدرم فدايت يا رسول | اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: پدرم فدايت يا رسول الله! اگر اينان به تصميمات خود جامه عمل پوشاندند دستور مى دهى چه عكس العملى نشان دهم؟ | ||
فرمود: «اگر يارانى در برابرشان يافتى با آنان جهاد و مقابله نما و اگر يارى نيافتى بيعت اجبارى را بپذير و خون خود را حفظ كن». | |||
اين گونه بود كه روز چهاردهم ذى الحجة هم از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و هم از سوى دشمنان ماجراهاى بسيارى را در خود جاى داد. در همين گير و دار مردم در حال آماده سازى مقدمات سفر براى حركت فردا صبح بودند كه بلال از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام كرده بود. | اين گونه بود كه روز چهاردهم ذى الحجة هم از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و هم از سوى دشمنان ماجراهاى بسيارى را در خود جاى داد. در همين گير و دار مردم در حال آماده سازى مقدمات سفر براى حركت فردا صبح بودند كه بلال از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام كرده بود. | ||
خط ۶۱: | خط ۸۷: | ||
=== ۳. در خطبه غدير === | === ۳. در خطبه غدير === | ||
عجيب ترين مسئله اى كه در اثناء خطبه غدير اتفاق افتاد ذكر صريح «اصحاب صحيفه» توسط پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه هم خود اصحاب صحيفه را به شدت تكان داد و هم | عجيب ترين مسئله اى كه در اثناء خطبه غدير اتفاق افتاد ذكر صريح «اصحاب صحيفه» توسط پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه هم خود اصحاب صحيفه را به شدت تكان داد و هم [[اکثریت]] مردم منظور حضرت از اين عبارت را متوجه نشدند و در انديشه ماندند كه مقصود حضرت چه بود. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله بلافاصله پس از ذكر امامان ضلالت فرمود: آگاه باشيد كه آنان اصحاب صحيفه اند، پس هر يک از شما در صحيفه خويش نظر كند. | پيامبر صلى الله عليه و آله بلافاصله پس از ذكر امامان ضلالت فرمود: آگاه باشيد كه آنان اصحاب صحيفه اند، پس هر يک از شما در صحيفه خويش نظر كند. | ||
آنگاه براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود: «من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى گذارم»، و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد. | آنگاه براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود: | ||
«من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى گذارم»، و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد. | |||
=== ۴. براى اميرالمؤمنين عليه السلام === | === ۴. براى اميرالمؤمنين عليه السلام === | ||
ابان مى گويد: از | [[ابان بن تغلب|ابان]] مى گويد: از [[سلیم بن قیس هلالی (ابوصادق)|سلیم بن قیس]] شنيدم كه مى گفت: از عبدالرحمان بن غنم ازدى ثمالى - پدر زن معاذ بن جبل كه دخترش همسر او بود - و فقيه ترين اهل شام و پرتلاش ترين ايشان بود، شنيدم كه گفت: | ||
معاذ بن جبل به مرض طاعون از دنيا رفت.<ref>مرگ معاذ در سال ۱۸ هجرى بوده است.</ref> روزى كه مُرد نزد او حاضر بودم در حالى كه مردم به طاعون مشغول بودند. وقتى به حال احتضار افتاد در خانه كسى جز من نزد او نبود و اين در زمان حكومت عمر بن خطاب بود. از او شنيدم كه مى گفت: واى بر من! واى بر من! واى بر من! واى بر من! | معاذ بن جبل به مرض طاعون از دنيا رفت.<ref>مرگ معاذ در سال ۱۸ هجرى بوده است.</ref> روزى كه مُرد نزد او حاضر بودم در حالى كه مردم به طاعون مشغول بودند. وقتى به حال احتضار افتاد در خانه كسى جز من نزد او نبود و اين در زمان حكومت عمر بن خطاب بود. از او شنيدم كه مى گفت: واى بر من! واى بر من! واى بر من! واى بر من! |