پرش به محتوا

اعتراض: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:




<big>د) در روايتى ديگر اشاره نمود كه اين ماجرا در حجةالوداع رخ داده و گفته است: سپس كلام رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله براى من نامفهوم شد. پس از پدرم كه به رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نزديک ‏تر بود پرسيدم كه آن عبارت چه بود؟ پاسخ داد: آن حضرت فرمود: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص 90.</ref></big>
<big>د) در روايتى ديگر اشاره نمود كه اين ماجرا در حجةالوداع رخ داده و گفته است: سپس كلام رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله براى من نامفهوم شد. پس از پدرم كه به رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نزديک ‏تر بود پرسيدم كه آن عبارت چه بود؟ پاسخ داد: آن حضرت فرمود: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۰.</ref></big>




<big>هـ) در روايتى ديگر از جابر، وى بعد از اين سخن كه امامان دوازده نفر اند گفته است: پس از اين پيامبرصلى الله عليه وآله كلامى فرمود كه چون مردم جنجال به راه انداخته بودند نفهميدم.</big>
<big>هـ) در روايتى ديگر از جابر، وى بعد از اين سخن كه امامان دوازده نفر اند گفته است: پس از اين پيامبرصلى الله عليه وآله كلامى فرمود كه چون مردم جنجال به راه انداخته بودند نفهميدم.</big>


<big>از اين جهت از پدرم پرسيدم كه او چه فرمود؟ او گفت ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص 93. </ref></big>
<big>از اين جهت از پدرم پرسيدم كه او چه فرمود؟ او گفت ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۳. </ref></big>




خط ۶۴: خط ۶۴:
<big>در اين موقع سخنى فرمود كه مردم مانع شدند آن را بشنوم. به پدرم گفتم كه او چه فرمود؟ پاسخ داد: همه آن ها از قريش اند.</big>
<big>در اين موقع سخنى فرمود كه مردم مانع شدند آن را بشنوم. به پدرم گفتم كه او چه فرمود؟ پاسخ داد: همه آن ها از قريش اند.</big>


<big>در روايت احمد بن حنبل و جمعى ديگر آمده كه به پدرم يا پسرم گفتم: عبارتى را كه مردم مانع شدند من بشنوم چه بود؟ پاسخ داد: همه آن ها از قريش اند.<ref>صحيح مسلم: ج 6 ص 4. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج 13 ص 1. مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص 98. بحار الانوار: ج 36 ص 235. الخصال: ج 2 ص 470. العمدة: ص 421. </ref></big>
<big>در روايت احمد بن حنبل و جمعى ديگر آمده كه به پدرم يا پسرم گفتم: عبارتى را كه مردم مانع شدند من بشنوم چه بود؟ پاسخ داد: همه آن ها از قريش اند.<ref>صحيح مسلم: ج ۶ ص ۴. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص ۱. مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۵. الخصال: ج ۲ ص ۴۷۰. العمدة: ص ۴۲۱. </ref></big>




<big>ز) از جابر بن سمره نقل شده كه گفت: نزد پيامبرصلى الله عليه وآله بودم كه فرمود: اين امر را دوازده نفر به عهده خواهند گرفت كه ... .</big>
<big>ز) از جابر بن سمره نقل شده كه گفت: نزد پيامبرصلى الله عليه وآله بودم كه فرمود: اين امر را دوازده نفر به عهده خواهند گرفت كه ... .</big>


<big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بود گفتم: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج 1 ص 272. بحار الانوار: ج 36 ص 239. </ref></big>
<big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بود گفتم: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۹. </ref></big>




<big>ح) اما عبارتى كه ابى‏داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج 4 ص 106. فتح الوالى: ج 13 ص 11. ارشاد السارى: ج 10 ص 273. </ref></big>
<big>ح) اما عبارتى كه ابى‏داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. فتح الوالى: ج ۱۳ ص ۱۱. ارشاد السارى: ج ۱۰ ص ۲۷۳. </ref></big>




<big>عبارت ابى‏ عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و پيامبرصلى الله عليه وآله سخنى گفت كه براى من واضح نبود.<ref>سنن ابى ‏عوانه: ج 4 ص 394.</ref></big>
<big>عبارت ابى‏ عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و پيامبرصلى الله عليه وآله سخنى گفت كه براى من واضح نبود.<ref>سنن ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴.</ref></big>


<big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين -  كه آنجا حضور داشته -  نشنيده‏ اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج 4 ص 159. صحيح مسلم: ج 6 ص 3. مسند احمد: ج 5 ص90-180. مسند ابى ‏عوانه: ج 4 ص 394. حلية الاولياء: ج 4 ص 333. اعلام الورى: ص 382. العمدة: ص416-423. اكمال الدين: ج 1 ص 272. الخصال: ج 2 ص 469. الغيبة (نعمانى): ص125119. بحار الانوار: ج 36 ص 231، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج 13 ص1-50.</ref></big>
<big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين -  كه آنجا حضور داشته -  نشنيده‏ اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۵۹. صحيح مسلم: ج ۶ ص ۳. مسند احمد: ج ۵ ص۹۰-۱۸۰. مسند ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۳۳. اعلام الورى: ص ۳۸۲. العمدة: ص۴۱۶-۴۲۳. اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. الخصال: ج ۲ ص ۴۶۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۵۱۱۹. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۱، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص۱-۵۰.</ref></big>




خط ۹۶: خط ۹۶:
<big>در برخى از اين روايات آمده كه حضرت فرموده ‏اند: «همگى آنها از قريش اند». اين عبارت در معرض شک و ترديد است، زيرا مطالبى كه اندكى قبل از حقيقت موضوع ظالمانه قريش و اهداف و ترفنده اى آنان براى متزلزل ساختن پايه‏ هاى سيطره امامت بيان نموديم، ما را بر اين عقيده مصمم مى‏ كند كه آنچه جابر بن سمره و انس و [[عمر بن خطاب]] و عبدالملک و ابوجحيفه به خاطر بر پا شدن هياهو از جانب گروهى مغرض نشنيده ‏اند، اين جمله است: «همگى از بنى هاشم هستند».</big>
<big>در برخى از اين روايات آمده كه حضرت فرموده ‏اند: «همگى آنها از قريش اند». اين عبارت در معرض شک و ترديد است، زيرا مطالبى كه اندكى قبل از حقيقت موضوع ظالمانه قريش و اهداف و ترفنده اى آنان براى متزلزل ساختن پايه‏ هاى سيطره امامت بيان نموديم، ما را بر اين عقيده مصمم مى‏ كند كه آنچه جابر بن سمره و انس و [[عمر بن خطاب]] و عبدالملک و ابوجحيفه به خاطر بر پا شدن هياهو از جانب گروهى مغرض نشنيده ‏اند، اين جمله است: «همگى از بنى هاشم هستند».</big>


<big>چنانكه در بعضى منابع نيز اين گونه آمده است، و البته قندوزى حنفى نيز در كتابش بر اين اساس كه «آنها جانشينى و خلافت بنى‏ هاشم را خوش نداشتند» در نهايت به همين عبارت رسيده است.<ref>ينابيع المودة: ص 446. منتخب الاثر: ص14، 15.</ref></big>
<big>چنانكه در بعضى منابع نيز اين گونه آمده است، و البته قندوزى حنفى نيز در كتابش بر اين اساس كه «آنها جانشينى و خلافت بنى‏ هاشم را خوش نداشتند» در نهايت به همين عبارت رسيده است.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۶. منتخب الاثر: ص۱۴، ۱۵.</ref></big>


<big>احتمال ديگر آن است كه حضرت هر دو جمله را فرموده باشند، به اين صورت كه: «همگى از قريش اند و همگى از بنى ‏هاشم»، كه در نتيجه جمله اول مقدمه ‏اى براى عبارت دوم بوده است، و همين موجب شده تا قريش و هوادارانشان بر آشوبند و سر و صدا و هياهو به راه اندازند و برخيزند و بنشينند و ... !! چرا كه آنان از اين كلام - كه «همگى از قريشند» -  بغض و نفرتى نداشتند، بلكه موجب شادمانى و خوشحالى آنها نيز شده است، زيرا اين امر همان بود كه براى رسيدن به آن همواره با تمام توان خود از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نبوده، و براى دست يابى به آن نقشه‏ ها و دسيسه مى‏ چيدند و به خاطرش دشمنى ‏ها كرده و عهد و پيمان‏ها مى‏بستند. بدين ترتيب اگر مسئله فقط همين بود، شورش و جنجال براى چه؟ و هياهو و سر و صدا براى چه؟</big>
<big>احتمال ديگر آن است كه حضرت هر دو جمله را فرموده باشند، به اين صورت كه: «همگى از قريش اند و همگى از بنى ‏هاشم»، كه در نتيجه جمله اول مقدمه ‏اى براى عبارت دوم بوده است، و همين موجب شده تا قريش و هوادارانشان بر آشوبند و سر و صدا و هياهو به راه اندازند و برخيزند و بنشينند و ... !! چرا كه آنان از اين كلام - كه «همگى از قريشند» -  بغض و نفرتى نداشتند، بلكه موجب شادمانى و خوشحالى آنها نيز شده است، زيرا اين امر همان بود كه براى رسيدن به آن همواره با تمام توان خود از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نبوده، و براى دست يابى به آن نقشه‏ ها و دسيسه مى‏ چيدند و به خاطرش دشمنى ‏ها كرده و عهد و پيمان‏ها مى‏بستند. بدين ترتيب اگر مسئله فقط همين بود، شورش و جنجال براى چه؟ و هياهو و سر و صدا براى چه؟</big>
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
<big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على‏ عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر پيامبرصلى الله عليه وآله سخت آمد. حضرت به على‏ عليه السلام فرمان داد تا آنان را جمع كرد. هنگامى كه همگان جمع شدند، در حالى كه بر بازوى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام تكيه زده بود ايستاد و حمد و ثناى خدا را به جاى آورد.</big>
<big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على‏ عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر پيامبرصلى الله عليه وآله سخت آمد. حضرت به على‏ عليه السلام فرمان داد تا آنان را جمع كرد. هنگامى كه همگان جمع شدند، در حالى كه بر بازوى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام تكيه زده بود ايستاد و حمد و ثناى خدا را به جاى آورد.</big>


<big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى ‏دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى ‏كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض ‏تر نيست.<ref>المناقب (ابن‏ مغازلى): ص 25. العمدة (ابن‏ بطريق): ص 107. الغدير: ج 1 ص 22.</ref></big>
<big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى ‏دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى ‏كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض ‏تر نيست.<ref>المناقب (ابن‏ مغازلى): ص ۲۵. العمدة (ابن‏ بطريق): ص ۱۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۲۲.</ref></big>




<big>ابن‏ حبّان با سندى كه بر طبق شرايط بخارى صحيح است -  و عده ديگرى نيز با سندهايى كه بعضى از آنها صحيح است -  روايت نموده است: در مسير بازگشت رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از مكه، وقتى آن حضرت به غدير رسيدند، برخى از صحابه براى رفتن از حضرت اجازه مى ‏خواستند. ايشان نيز به آنها اجازه مى ‏دادند و مى ‏فرمود: چه شده درختى كه با رسول‏ خدا مهربان و باملاطفت است از ديگران در نزد شما مبغوض ‏تر است؟!</big>
<big>ابن‏ حبّان با سندى كه بر طبق شرايط بخارى صحيح است -  و عده ديگرى نيز با سندهايى كه بعضى از آنها صحيح است -  روايت نموده است: در مسير بازگشت رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از مكه، وقتى آن حضرت به غدير رسيدند، برخى از صحابه براى رفتن از حضرت اجازه مى ‏خواستند. ايشان نيز به آنها اجازه مى ‏دادند و مى ‏فرمود: چه شده درختى كه با رسول‏ خدا مهربان و باملاطفت است از ديگران در نزد شما مبغوض ‏تر است؟!</big>


<big>راوى گويد: همه آنان مى‏ گريستند، و [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] گفت: بعد از اين هر كس از تو اجازه رفتن بخواهد از نظر من نادان است.<ref>الاحسان فى تقريب صحيح ابن ‏حبان: ج 1 ص 444. مسند احمد بن حنبل: ج 4 ص 16. مسند طيالسى: ص 182. مجمع الزوائد: ج 10 ص 408. </ref></big>
<big>راوى گويد: همه آنان مى‏ گريستند، و [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] گفت: بعد از اين هر كس از تو اجازه رفتن بخواهد از نظر من نادان است.<ref>الاحسان فى تقريب صحيح ابن ‏حبان: ج ۱ ص ۴۴۴. مسند احمد بن حنبل: ج ۴ ص ۱۶. مسند طيالسى: ص ۱۸۲. مجمع الزوائد: ج ۱۰ ص ۴۰۸. </ref></big>


== <big>شاهدان غدير معترضان سقيفه</big><ref>فرهنگ غدير (محدّثى): ص329، 330.</ref> ==
== <big>شاهدان غدير معترضان سقيفه</big><ref>فرهنگ غدير (محدّثى): ص329، 330.</ref> ==