پرش به محتوا

اقرار: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(قرار دادن اقرار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>ابليس و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112. </ref> ==
== <big>ابليس و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۲۹۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۲. </ref> ==
<big>سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فراتر از ظاهر را مى‏ ديد نقل مى ‏كند كه روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عده‏ اى افتاد كه به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ناسزا مى ‏گفتند.</big>
<big>سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فراتر از ظاهر را مى‏ ديد نقل مى ‏كند كه روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عده‏ اى افتاد كه به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ناسزا مى ‏گفتند.</big>


<big>ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى ‏طالب ناسزا مى‏ گوييد! گفتند: تو از كجا مى‏ دانى كه او مولاى ماست؟</big>
<big>ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى ‏طالب ناسزا مى‏ گوييد! گفتند: تو از كجا مى‏ دانى كه او مولاى ماست؟</big>


<big>ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>بحار الانوار: ج 39 ص 162 ح 1. </ref></big>
<big>ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱. </ref></big>


== <big>ابوبكر و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص 9. </ref> ==
== <big>ابوبكر و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۲۹۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۲. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۹. </ref> ==
<big>روزى ابوبكر براى توجيه غصب خلافت نزد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد و گفت: پيامبر درباره مسئله ولايت تو بعد از ايام ولايت در غدير چيزى را تغيير نداده، و من شهادت مى‏ دهم كه تو مولاى من هستى و بدين مطالب اقرار مى‏ نمايم، و در زمان پيامبر هم به عنوان اميرالمؤمنين بر تو سلام كردم ... .<ref>بحار الانوار: ج 41 ص 228. </ref></big>
<big>روزى ابوبكر براى توجيه غصب خلافت نزد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد و گفت: پيامبر درباره مسئله ولايت تو بعد از ايام ولايت در غدير چيزى را تغيير نداده، و من شهادت مى‏ دهم كه تو مولاى من هستى و بدين مطالب اقرار مى‏ نمايم، و در زمان پيامبر هم به عنوان اميرالمؤمنين بر تو سلام كردم ... .<ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸. </ref></big>


<big>همچنين در ماجراى غصب خلافت و بردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى بيعت با ابوبكر، وقتى حضرت از آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله علنى براى عموم مردم درباره او فرموده بود چيزى باقى نگذاشت مگر آنكه براى آنان يادآور شد، مردم درباره همه آن ها اقرار كردند و گفتند: بلى، به خدا قسم.<ref>كتاب سليم: حديث 4. </ref></big>
<big>همچنين در ماجراى غصب خلافت و بردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى بيعت با ابوبكر، وقتى حضرت از آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله علنى براى عموم مردم درباره او فرموده بود چيزى باقى نگذاشت مگر آنكه براى آنان يادآور شد، مردم درباره همه آن ها اقرار كردند و گفتند: بلى، به خدا قسم.<ref>كتاب سليم: حديث ۴. </ref></big>




خط ۱۷: خط ۱۷:
<big>آنچه گفتى حق است كه با گوش خود شنيده ‏ايم و فهميده‏ ايم و قلب‏ هايمان آن را در خود جاى داده است، ولى بعد از آن من از پيامبر شنيدم كه مى‏ گفت:</big>
<big>آنچه گفتى حق است كه با گوش خود شنيده ‏ايم و فهميده‏ ايم و قلب‏ هايمان آن را در خود جاى داده است، ولى بعد از آن من از پيامبر شنيدم كه مى‏ گفت:</big>


<big>«ما اهل‏ بيتى هستيم كه خداوند ما را انتخاب كرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده است. و خداوند براى ما اهل بيت نبوت و خلافت را جمع نخواهد كرد».<ref>كتاب سليم: حديث 4. </ref></big>
<big>«ما اهل‏ بيتى هستيم كه خداوند ما را انتخاب كرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده است. و خداوند براى ما اهل بيت نبوت و خلافت را جمع نخواهد كرد».<ref>كتاب سليم: حديث ۴. </ref></big>


== <big>ابوحنيفه و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 303. چهارده قرن با غدير: ص 117. </ref> ==
== <big>ابوحنيفه و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۱۷. </ref> ==
<big>روزى ابوحنيفه به مجلسى كه درباره غدير خم صحبت بود وارد شد و وقتى متوجه شد گفت: به اصحاب خود گفته ‏ام در برابر شيعيان به حديث غدير اقرار نكنيد كه شما را محكوم مى ‏كنند!!</big>
<big>روزى ابوحنيفه به مجلسى كه درباره غدير خم صحبت بود وارد شد و وقتى متوجه شد گفت: به اصحاب خود گفته ‏ام در برابر شيعيان به حديث غدير اقرار نكنيد كه شما را محكوم مى ‏كنند!!</big>


<big>هيثم بن حبيب صيرفى كه در آن مجلس بود متغير شد و گفت: چرا به آن اقرار نمى‏ كنيد؟ آيا اين مطلب نزد تو ثابت نيست؟ ابوحنيفه گفت: ثابت است و خود آن را روايت كرده‏ ام.</big>
<big>هيثم بن حبيب صيرفى كه در آن مجلس بود متغير شد و گفت: چرا به آن اقرار نمى‏ كنيد؟ آيا اين مطلب نزد تو ثابت نيست؟ ابوحنيفه گفت: ثابت است و خود آن را روايت كرده‏ ام.</big>


<big>هيثم گفت: پس چرا به آن اقرار نمى ‏كنيد... ، در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را فرموده و درباره ‏اش خطابه ايراد كرده؟ آنگاه ما دلسوزتر از پيامبرصلى الله عليه وآله باشيم و به خاطر گفته اين و آن از نقلش چشم بپوشيم؟!<ref>كشف المهم: ص 188. </ref></big>
<big>هيثم گفت: پس چرا به آن اقرار نمى ‏كنيد... ، در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را فرموده و درباره ‏اش خطابه ايراد كرده؟ آنگاه ما دلسوزتر از پيامبرصلى الله عليه وآله باشيم و به خاطر گفته اين و آن از نقلش چشم بپوشيم؟!<ref>كشف المهم: ص ۱۸۸. </ref></big>


== <big>ابوهريره و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 300. چهارده قرن با غدير: ص113، 114.</ref> ==
== <big>ابوهريره و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۳۰۰. چهارده قرن با غدير: ص۱۱۳، ۱۱۴.</ref> ==
<big>[[ابوهريره دوسى|ابوهريره]] كه از بازوان قوى سقيفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى‏ كند:</big>
<big>[[ابوهريره دوسى|ابوهريره]] كه از بازوان قوى سقيفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى‏ كند:</big>


* <big>ابوهريره مى‏ گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول الله. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكم دينكم...».<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 108 ح 1.</ref></big>
* <big>ابوهريره مى‏ گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول الله. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكم دينكم...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۸ ح ۱.</ref></big>


* <big>در جنگ صفين اصبغ بن نباته نامه‏اى از جانب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مى‏ دهم ...، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».<ref>الغدير: ج 1 ص 203. </ref></big>
* <big>در جنگ صفين اصبغ بن نباته نامه‏اى از جانب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مى‏ دهم ...، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۰۳. </ref></big>


* <big>پس از صلح امام حسن‏ عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مى ‏نشست. يک شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه درباره على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام مى‏فرمود: «اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟ ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مى‏ گيرم كه تو ولايت دشمن او (معاويه) را پذيرفته‏ اى و با دوست او دشمنى كرده‏ اى!<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 199. اثبات الهداة: ج 2 ص 179 ح 858. </ref></big>
* <big>پس از صلح امام حسن‏ عليه السلام معاويه وارد كوفه شد. هر شب ابوهريره همراه معاويه در مسجد كوفه مى ‏نشست. يک شب جوانى به او گفت: تو را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه درباره على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام مى‏فرمود: «اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ»؟ ابوهريره در حضور معاويه گفت: آرى. آن جوان گفت: من هم خدا را شاهد مى‏ گيرم كه تو ولايت دشمن او (معاويه) را پذيرفته‏ اى و با دوست او دشمنى كرده‏ اى!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۸۵۸. </ref></big>


== <big>اقرار دشمنان درباره حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص298-303. چهارده قرن با غدير: ص111-118.</ref> ==
== <big>اقرار دشمنان درباره حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص۲۹۸-۳۰۳. چهارده قرن با غدير: ص۱۱۱-۱۱۸.</ref> ==
<big>سرعت و وسعت انتشار خبر غدير به قدرى حيرت‏ انگيز بود كه باعث شد تلاش ‏هاى مذبوحانه دشمن براى مخفى كردن آن ناكام بماند و در حكومت ضد غدير هم ذكر آن علناً شنيده مى ‏شد.</big>
<big>سرعت و وسعت انتشار خبر غدير به قدرى حيرت‏ انگيز بود كه باعث شد تلاش ‏هاى مذبوحانه دشمن براى مخفى كردن آن ناكام بماند و در حكومت ضد غدير هم ذكر آن علناً شنيده مى ‏شد.</big>