پرش به محتوا

بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(تکمیل)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>آيه «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ...» =   بنى‏ اميه /  منع خمس از اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big> ==
== <big>آيه «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ...» =   بنى‏ اميه /  منع خمس از اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big> ==


== <big>انقراض دولت بنى ‏اميه در دهه غدير<ref><big>غدير در گذر زمان (مهدى ‏پور) : ص 62-65 ، 75-119 .</big></ref></big> ==
== <big>انقراض دولت بنى ‏اميه در دهه غدير<ref><big>غدير در گذر زمان (مهدى ‏پور) : ص ۶۲-۶۵ ، ۷۵-۱۱۹ .</big></ref></big> ==
<big>در ايام دهه غديريه رخدادهاى متعددى اتفاق افتاده است. يكى از اين رخدادها انقراض دولت امويان در روز 27 ذي حجة الحرام سال 132 ق و با مرگ مروان حمار است. اين با مرگ آخرين خليفه غاصب بنى‏ مروان، روزگار دولت ستمگر اموى به پايان رسيد و طومار شجره ملعونه در هم پيچيد. آيه «و الشجرة الملعونة فى القرآن»<ref><big>اسراء / 60 .</big></ref> به اتفاق مفسران شيعه و غالب مفسران اهل‏ سنت به بنى‏ اميه تفسير شده است.</big>
<big>در ايام دهه غديريه رخدادهاى متعددى اتفاق افتاده است. يكى از اين رخدادها انقراض دولت امويان در روز ۲۷ ذي حجة الحرام سال ۱۳۲ ق و با مرگ مروان حمار است. اين با مرگ آخرين خليفه غاصب بنى‏ مروان، روزگار دولت ستمگر اموى به پايان رسيد و طومار شجره ملعونه در هم پيچيد. آيه «و الشجرة الملعونة فى القرآن»<ref><big>اسراء / ۶۰ .</big></ref> به اتفاق مفسران شيعه و غالب مفسران اهل‏ سنت به بنى‏ اميه تفسير شده است.</big>


<big>بر اساس روايات، منظور از هزار ماه در سوره مباركه قدر دولت امويان مى‏ باشد.<ref><big>سنن ترمذى: ج 5 ص 231.</big></ref> مسعودى در «مروج الذهب» تحقيق گسترده ‏اى كرده و نتيجه گرفته كه كل دولت غاصبانه بنى‏ اميه 83 سال و چهار ماه تمام مى ‏باشد، و آن دقيقاً معادل هزار ماه است.<ref> <big>مروج الذهب: ج 3 ص 245.</big> </ref></big>
<big>بر اساس روايات، منظور از هزار ماه در سوره مباركه قدر دولت امويان مى‏ باشد.<ref><big>سنن ترمذى: ج ۵ ص ۲۳۱.</big></ref> مسعودى در «مروج الذهب» تحقيق گسترده ‏اى كرده و نتيجه گرفته كه كل دولت غاصبانه بنى‏ اميه ۸۳ سال و چهار ماه تمام مى ‏باشد، و آن دقيقاً معادل هزار ماه است.<ref> <big>مروج الذهب: ج ۳ ص ۲۴۵.</big> </ref></big>


<big>اگر چه دولت بنى‏ عباس كمتر از آنها ستم نكردند، ولى انقراض دولت بنى‏ اميه فرصتى پيش آورد كه امام جعفر صادق ‏عليه السلام معارف حقه را در سطح گسترده‏ اى مطرح نموده، بيش از 5000 نفر شاگرد برجسته تربيت نمايد.</big>
<big>اگر چه دولت بنى‏ عباس كمتر از آنها ستم نكردند، ولى انقراض دولت بنى‏ اميه فرصتى پيش آورد كه امام جعفر صادق ‏عليه السلام معارف حقه را در سطح گسترده‏ اى مطرح نموده، بيش از ۵۰۰۰ نفر شاگرد برجسته تربيت نمايد.</big>


== <big>اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه<ref><big>غدير در قرآن: ج 1 ص 278.</big></ref></big> ==
== <big>اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه<ref><big>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۷۸.</big></ref></big> ==
<big>از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و در مورد صحيفه ملعونه اول و ارتداد امت نازل شده اين آيات است:</big>
<big>از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و در مورد صحيفه ملعونه اول و ارتداد امت نازل شده اين آيات است:</big>


<big>«ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ . فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ . ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»<ref><big>محمد صلى الله عليه وآله /  26-28 .</big></ref>:</big>
<big>«ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ . فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ . ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»<ref><big>محمد صلى الله عليه وآله /  ۲۶-۲۸ .</big></ref>:</big>


<big>«اين بدان جهت است كه اينان به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را كراهت داشتند، گفتند: ما در بعضى از مسئله پيرو شما مى‏ شويم. خداوند پنهان كارى آنان را مى‏ داند. پس چگونه خواهند بود آنگاه كه ملائكه آنان را بميرانند و بر صورت و پشت آنان بزنند. اين بدان جهت است كه آنان پيرو چيزى شدند كه خدا رضايت ندارد و رضوان او را خوش نداشتند؛ خدا هم اعمال آنان را نابود ساخت» .</big>
<big>«اين بدان جهت است كه اينان به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را كراهت داشتند، گفتند: ما در بعضى از مسئله پيرو شما مى‏ شويم. خداوند پنهان كارى آنان را مى‏ داند. پس چگونه خواهند بود آنگاه كه ملائكه آنان را بميرانند و بر صورت و پشت آنان بزنند. اين بدان جهت است كه آنان پيرو چيزى شدند كه خدا رضايت ندارد و رضوان او را خوش نداشتند؛ خدا هم اعمال آنان را نابود ساخت» .</big>
خط ۱۷: خط ۱۷:
<big>در اين آيات دو عنوان «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» و «سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» مربوط به بنى‏ اميه است. اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه‏ هاى مختلفى مى ‏شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.</big>
<big>در اين آيات دو عنوان «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» و «سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» مربوط به بنى‏ اميه است. اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه‏ هاى مختلفى مى ‏شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.</big>


<big>در اينجا مى‏ بينيم كه بنى ‏اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده‏ اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته ‏اند. بنى‏ اميه از كسانى بودند كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را معاويه در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت: وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و براى على به ولايتش اقرار نمى‏ نماييم.<ref><big>بحار الانوار: ج 37 ص 161.</big></ref></big>
<big>در اينجا مى‏ بينيم كه بنى ‏اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده‏ اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته ‏اند. بنى‏ اميه از كسانى بودند كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را معاويه در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت: وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و براى على به ولايتش اقرار نمى‏ نماييم.<ref><big>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱.</big></ref></big>


<big>با اين همه، در ابتداى امر باور نمى ‏كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام با آنان موافقت كردند.</big>
<big>با اين همه، در ابتداى امر باور نمى ‏كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام با آنان موافقت كردند.</big>


<big>اين باور نداشتن را در سخن معاويه به وضوح مى‏ بينيم كه در نامه سرى ‏اش به زياد مى‏ گويد: «خلافت به دست ابوبكر و عمر از بنى‏ هاشم خارج شد و به بنى ‏تيم رسيد و سپس به بنى ‏عدى منتقل شد، در حالى كه در قريش طايفه ‏اى بى‏ مقدارتر و پست‏ تر از آنان نبود.اين بود كه ابوبكر و عمر ما را هم در خلافت به طمع انداختند، چرا كه ما از آنها سزاوارتريم» !!<ref> <big>كتاب سليم: ص 282.</big></ref></big>
<big>اين باور نداشتن را در سخن معاويه به وضوح مى‏ بينيم كه در نامه سرى ‏اش به زياد مى‏ گويد: «خلافت به دست ابوبكر و عمر از بنى‏ هاشم خارج شد و به بنى ‏تيم رسيد و سپس به بنى ‏عدى منتقل شد، در حالى كه در قريش طايفه ‏اى بى‏ مقدارتر و پست‏ تر از آنان نبود.اين بود كه ابوبكر و عمر ما را هم در خلافت به طمع انداختند، چرا كه ما از آنها سزاوارتريم» !!<ref> <big>كتاب سليم: ص ۲۸۲.</big></ref></big>


<big>البته اينكه ابوبكر و عمر گمان مى‏ كردند كه اگر خمس را به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام بدهند، آنان ديگر كارى به خلافت نخواهند داشت، فكر باطلى است كه خيالات دنيا پرستانه اصحاب صحيفه و برداشت غلط آنان درباره اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به اين جهت سوقشان داده است.</big>
<big>البته اينكه ابوبكر و عمر گمان مى‏ كردند كه اگر خمس را به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام بدهند، آنان ديگر كارى به خلافت نخواهند داشت، فكر باطلى است كه خيالات دنيا پرستانه اصحاب صحيفه و برداشت غلط آنان درباره اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به اين جهت سوقشان داده است.</big>
خط ۲۹: خط ۲۹:
<big>اكنون با دقت در روايات مربوط به اين آياتِ سوره محمد صلى الله عليه وآله و تحليل‏ هايى كه ذكر شد، به خوبى روشن شد كه خداوند در قرآن عمق ضلالت و انحراف اصحاب صحيفه ملعونه را با چه روش‏ ها و عباراتى خاطر نشان فرموده است.</big>  
<big>اكنون با دقت در روايات مربوط به اين آياتِ سوره محمد صلى الله عليه وآله و تحليل‏ هايى كه ذكر شد، به خوبى روشن شد كه خداوند در قرآن عمق ضلالت و انحراف اصحاب صحيفه ملعونه را با چه روش‏ ها و عباراتى خاطر نشان فرموده است.</big>  


== <big>بنى‏ اميه در قرآن<ref><big>غدير در قرآن: ج 2 ص 30.</big></ref>  </big> ==
== <big>بنى‏ اميه در قرآن<ref><big>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰.</big></ref>  </big> ==
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در قرآن در خطبه غدير مى‏ فرمايد:</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در قرآن در خطبه غدير مى‏ فرمايد:</big>


<big>مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref> <big>اسرار غدير: ص 153 بخش 7.</big></ref></big>
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref> <big>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</big></ref></big>


<big>يكى از مواردى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ شجره ملعونه در قرآن است:</big>
<big>يكى از مواردى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ شجره ملعونه در قرآن است:</big>


<big>«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref><big>اسراء /  60 .</big></ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن» .</big>
<big>«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref><big>اسراء /  ۶۰ .</big></ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن» .</big>


<big>بنى‏ اميه كه شاخه‏ هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى ‏روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏ گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى‏ اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏ العاص هستند.</big>  
<big>بنى‏ اميه كه شاخه‏ هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى ‏روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏ گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى‏ اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏ العاص هستند.</big>  


== <big>غصب خلافت و خمس<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص 54 . ژرفاى غدير: ص 137.</big></ref></big> ==
== <big>غصب خلافت و خمس<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۴ . ژرفاى غدير: ص ۱۳۷.</big></ref></big> ==
<big>روز چهاردهم ذى ‏الحجة در سفر حجة الوداع با ماجراهاى پيچيده‏ اى عجين شده است. يكى از آنها اقدامات اصحاب صحيفه -  كه پيمان نامه خود را در كعبه امضا كرده بودند -  است كه بلافاصله وارد عمل شدند.</big>
<big>روز چهاردهم ذى ‏الحجة در سفر حجة الوداع با ماجراهاى پيچيده‏ اى عجين شده است. يكى از آنها اقدامات اصحاب صحيفه -  كه پيمان نامه خود را در كعبه امضا كرده بودند -  است كه بلافاصله وارد عمل شدند.</big>


<big>اولين كسانى كه از نظر فكرى به ابوبكر و عمر در غصب خلافت نزديک ‏تر تشخيص داده شدند بنى‏ اميه بودند. آنان امويان را -  كه در رأسشان ابوسفيان و معاويه و عثمان قرار داشتند -  به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسايل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بود. دليل خود درباره خمس را هم چنين مطرح كردند كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه خلافت استفاده خواهند كرد!<ref><big>بحار الانوار: ج 23 ص 357 و ج 30 ص 162 و ج 36 ص 157 ح 136.</big> </ref></big>
<big>اولين كسانى كه از نظر فكرى به ابوبكر و عمر در غصب خلافت نزديک ‏تر تشخيص داده شدند بنى‏ اميه بودند. آنان امويان را -  كه در رأسشان ابوسفيان و معاويه و عثمان قرار داشتند -  به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسايل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بود. دليل خود درباره خمس را هم چنين مطرح كردند كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه خلافت استفاده خواهند كرد!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۵۷ و ج ۳۰ ص ۱۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۷ ح ۱۳۶. </ref></big>


<big>و لذا بنى‏ اميه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى‏ توانستند داشته باشند. اين بود كه رؤساى آنان را به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسائل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود؛ و گمانشان اين بود كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه غصب خلافت استفاده خواهند كرد.</big>
<big>و لذا بنى‏ اميه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى‏ توانستند داشته باشند. اين بود كه رؤساى آنان را به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسائل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود؛ و گمانشان اين بود كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه غصب خلافت استفاده خواهند كرد.</big>
خط ۵۱: خط ۵۱:
<big>بنى‏ اميه از آنان پرسيدند: براى خلافت چه كسى را در نظر گرفته ‏ايد؟ گفتند: ابوبكر! آنان گفتند: با منع خمس موافقيم، ولى با خلافت ابوبكر نه! و در واقع با اصل غصب خلافت موافق بودند و درباره ابوبكر متردد بودند. آنان همين مقدار را از بنى‏ اميه پذيرفتند و با آنان نيز هم پيمان شدند، و بار ديگر ابوعبيده جراح را شاهد خود قرار دادند و گروه خود را براى اجراى نقشه ‏هاى شوم گسترده ‏تر نمودند.</big>
<big>بنى‏ اميه از آنان پرسيدند: براى خلافت چه كسى را در نظر گرفته ‏ايد؟ گفتند: ابوبكر! آنان گفتند: با منع خمس موافقيم، ولى با خلافت ابوبكر نه! و در واقع با اصل غصب خلافت موافق بودند و درباره ابوبكر متردد بودند. آنان همين مقدار را از بنى‏ اميه پذيرفتند و با آنان نيز هم پيمان شدند، و بار ديگر ابوعبيده جراح را شاهد خود قرار دادند و گروه خود را براى اجراى نقشه ‏هاى شوم گسترده ‏تر نمودند.</big>


<big>اينجا بود كه خداوند به پيامبرش پيمان دوم را هم خبر داد و آيه 79 - 80 سوره زخرف را نازل كرد:</big>
<big>اينجا بود كه خداوند به پيامبرش پيمان دوم را هم خبر داد و آيه ۷۹ - ۸۰ سوره زخرف را نازل كرد:</big>


<big>«اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنّا مُبْرِمُونَ، اَمْ يَحْسَبُونَ اِنّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» : «آيا مسئله‏ اى را محكم مى‏ كنند؟ پس ما هم محكم مى‏ نماييم. يا گمان مى‏ كنند ما سِرّ و نجوايشان را نمى‏ شنويم؟ بلى، حتى فرستادگان ما نزد آنان مشغول نوشتن هستند» .</big>
<big>«اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنّا مُبْرِمُونَ، اَمْ يَحْسَبُونَ اِنّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» : «آيا مسئله‏ اى را محكم مى‏ كنند؟ پس ما هم محكم مى‏ نماييم. يا گمان مى‏ كنند ما سِرّ و نجوايشان را نمى‏ شنويم؟ بلى، حتى فرستادگان ما نزد آنان مشغول نوشتن هستند» .</big>


<big>به دنبال آن آيات 24  - 25 سوره محمد صلى الله عليه وآله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى ‏اميه مى‏ داد: «اِنَّ الَّذينَ ارْتَدّوا عَلى اَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ. ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ اِسْرارَهُمْ» :</big>
<big>به دنبال آن آيات ۲۴  - ۲۵سوره محمد صلى الله عليه وآله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى ‏اميه مى‏ داد: «اِنَّ الَّذينَ ارْتَدّوا عَلى اَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ. ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ اِسْرارَهُمْ» :</big>


<big>«كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى‏ گردند بعد از آنكه راه هدايت برايشان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است. اين بدان جهت است كه آنان گفتند به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را خوش نداشتند: ما در بعضى از اين مسئله از شما پيروى مى ‏كنيم، ولى خدا پنهان كارى آنان را مى‏ داند» .<ref><big>بحار الانوار: ج 23 ص 357 و ج 28 ص 122 و ج 30 ص 263،163 و ج 36 ص 157. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص 94.</big></ref></big>  
<big>«كسانى كه از دين خدا رو به عقب باز مى‏ گردند بعد از آنكه راه هدايت برايشان روشن شده، شيطان كار آنان را برايشان زيبا جلوه داده و آنان را بدان سو تشويق كرده است. اين بدان جهت است كه آنان گفتند به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را خوش نداشتند: ما در بعضى از اين مسئله از شما پيروى مى ‏كنيم، ولى خدا پنهان كارى آنان را مى‏ داند» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۵۷ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۰ ص ۲۶۳،۱۶۳ و ج ۳۶ ص ۱۵۷. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۹۴.</ref></big>  


<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: بنى‏ اميه /  [[اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه]]، و عنوان: بنى ‏اميه /  [[منع خمس از اهل ‏بيت ‏عليهم السلام]].</big>  
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: بنى‏ اميه /  [[اولين ياوران صحيفه ملعونه و سقيفه]]، و عنوان: بنى ‏اميه /  [[منع خمس از اهل ‏بيت ‏عليهم السلام]].</big>  
خط ۶۳: خط ۶۳:
== <big>غصب خمس =   بنى ‏اميه /  منع خمس از اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big> ==  
== <big>غصب خمس =   بنى ‏اميه /  منع خمس از اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big> ==  


== <big>منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref><big>غدير در قرآن: ج 1 ص 269،261-271 .</big></ref></big> ==
== <big>منع خمس از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۶۹،۲۶۱-۲۷۱ .</ref></big> ==
<big>  از جمله مطاعن بزرگ خلفا و دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام منع خمس از ذوى القربى و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام است. در دو روايت پيش بينى اصحاب صحيفه درباره منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را فرموده كه در شأن نزول اين آيه -  كه در سفر حجة الوداع و پيش از اتمام مراسم حج در مورد صحيفه ملعونه اول بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد -  است:</big>
<big>  از جمله مطاعن بزرگ خلفا و دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام منع خمس از ذوى القربى و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام است. در دو روايت پيش بينى اصحاب صحيفه درباره منع خمس از اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را فرموده كه در شأن نزول اين آيه -  كه در سفر حجة الوداع و پيش از اتمام مراسم حج در مورد صحيفه ملعونه اول بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد -  است:</big>