پرش به محتوا

امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
<big>ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ الله فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ احْصَيْتُهُ فى امامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الامامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ الله فى سُورَةِ يس: «وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:</big>
<big>ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ الله فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ احْصَيْتُهُ فى امامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الامامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ الله فى سُورَةِ يس: «وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:</big>


<big>هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ‏ام در امام المتقين جمع نموده‏ ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته‏ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.</ref></big>
<big>هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ‏ام در امام المتقين جمع نموده‏ ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ‏ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳.</ref></big>


<big>'''موقعيت تاريخى'''</big>
<big>'''موقعيت تاريخى'''</big>


<big>در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبرصلى الله عليه وآله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى ‏فرمايد: «حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ‏ام».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref></big>
<big>در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبر صلى الله عليه و آله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى ‏فرمايد: «حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ‏ام».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref></big>


<big>تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيه‏اى است كه در قلب قرآن -  يعنى [[سوره يس]]‏ پس از بيان رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است. براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى ‏پردازد.</big>
<big>تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيه ‏اى است كه در قلب قرآن -  يعنى [[سوره یس]]‏ پس از بيان رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است. براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى ‏پردازد.</big>


<big>ابتدا مى ‏فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى ‏برد. آنگاه مى ‏فرمايد: همه علومى كه نزد من است در امام متقين است و بار ديگر كلمه «احصاء» را مى ‏آورد تا اذهان را متوجه آيه نمايد.</big>
<big>ابتدا مى ‏فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى ‏برد. آنگاه مى ‏فرمايد: همه علومى كه نزد من است در امام متقين است و بار ديگر كلمه «احصاء» را مى ‏آورد تا اذهان را متوجه آيه نمايد.</big>
خط ۳۶: خط ۳۶:


<big>«صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانى كه ايمان آورده و نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات مى‏ دهند».</big>
<big>«صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانى كه ايمان آورده و نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات مى‏ دهند».</big>


<big>اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
<big>اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
خط ۷۴: خط ۷۲:
<big>آينده امت از نظر كسانى كه مردم بايد به آنان مراجعه كنند و از آنان دستور بگيرند در اواخر خطبه محكم‏ كارى و دقت بيشترى را اقتضا مى‏ كرد. مرجع شناخت حلال و حرام و معروف و منكر مسئله مهمى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با استناد به قرآن پايه آن را محكم فرمود و از هر گونه انحرافى نجات داد.</big>
<big>آينده امت از نظر كسانى كه مردم بايد به آنان مراجعه كنند و از آنان دستور بگيرند در اواخر خطبه محكم‏ كارى و دقت بيشترى را اقتضا مى‏ كرد. مرجع شناخت حلال و حرام و معروف و منكر مسئله مهمى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با استناد به قرآن پايه آن را محكم فرمود و از هر گونه انحرافى نجات داد.</big>


<big>اين مهم در قالب آيه‏ اى كه امامت را منحصر در نسل [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم‏ عليه السلام]] مى ‏داند، در سايه ادبيات بلند قرآن در كوتاه ‏ترين جمله بيان شده است. از آيه 26 اين سوره نام حضرت ابراهيم ‏عليه السلام به ميان مى ‏آيد كه توحيد را بر اساس فطرت خويش نزد خاندانش علنى ساخت. بلافاصله خداوند چنين موحّد والا مقامى را لايق آن دانسته كه امامت در نسل او باشد.</big>
<big>اين مهم در قالب آيه‏ اى كه امامت را منحصر در نسل [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم‏ عليه السلام]] مى ‏داند، در سايه ادبيات بلند قرآن در كوتاه ‏ترين جمله بيان شده است. از آيه ۲۶ اين سوره نام حضرت ابراهيم ‏عليه السلام به ميان مى ‏آيد كه توحيد را بر اساس فطرت خويش نزد خاندانش علنى ساخت. بلافاصله خداوند چنين موحّد والا مقامى را لايق آن دانسته كه امامت در نسل او باشد.</big>


<big>'''تحليل اعتقادى'''</big>
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big>
خط ۱۰۹: خط ۱۰۷:
<big>با استناد به يک اصل قاطع قرآنى، شيعه نه تنها از اقليت خود نمى ‏هراسد كه به آن افتخار هم مى‏ كند، چرا كه كتاب خداوند در آيات متعدد اكثريت را غير مؤمن و غير عالم و غير عاقل و دشمن حق و مشرک و فاسق و بد كردار و كفران كننده نعمت و جاهل و غافل و كافر و گمراه مى‏ شمارد.</big>
<big>با استناد به يک اصل قاطع قرآنى، شيعه نه تنها از اقليت خود نمى ‏هراسد كه به آن افتخار هم مى‏ كند، چرا كه كتاب خداوند در آيات متعدد اكثريت را غير مؤمن و غير عالم و غير عاقل و دشمن حق و مشرک و فاسق و بد كردار و كفران كننده نعمت و جاهل و غافل و كافر و گمراه مى‏ شمارد.</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[اكثريت]] /  آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ».</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[اکثریت]] /  آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ».</big>


== <big>آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ...»</big><ref>بقره /  ۲۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۸۲-۳۸۷.</ref> ==
== <big>آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ...»</big><ref>بقره /  ۲۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۸۲-۳۸۷.</ref> ==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۶:
<big>در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله ‏هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.</big>
<big>در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله ‏هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.</big>


<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله 15 آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۲۱۷ [[سوره بقره]] و آيه ۸۶-۸۸ سوره آل عمران است:</big>
<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۲۱۷ [[سوره بقره]] و آيه ۸۶-۸۸ سوره آل عمران است:</big>


<big>«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ الله وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»:</big>
<big>«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ الله وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»:</big>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۲:
<big>«از تو درباره ماه حرام و جنگ در آن سؤال مى‏ كنند، بگو جنگ در آن كار بزرگى است و ايجاد مانع بر سر راه خدا و كفر به اوست؛ و خارج كردن اهلش از آن نزد خدا بالاتر است، و فتنه از قتل هم بالاتر است. آنان همچنان با شما جنگ مى‏ كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند. هر كس از شما از دين خود باز گردد و در حالى بميرد كه كافر باشد، چنين كسانى همانانى هستند كه اعمالشان در دنيا و آخرت سقوط مى‏ كند و آنان اصحاب آتش هستند كه براى هميشه در آنند».</big>
<big>«از تو درباره ماه حرام و جنگ در آن سؤال مى‏ كنند، بگو جنگ در آن كار بزرگى است و ايجاد مانع بر سر راه خدا و كفر به اوست؛ و خارج كردن اهلش از آن نزد خدا بالاتر است، و فتنه از قتل هم بالاتر است. آنان همچنان با شما جنگ مى‏ كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند. هر كس از شما از دين خود باز گردد و در حالى بميرد كه كافر باشد، چنين كسانى همانانى هستند كه اعمالشان در دنيا و آخرت سقوط مى‏ كند و آنان اصحاب آتش هستند كه براى هميشه در آنند».</big>


 
<big>«كَيْفَ يَهْدِى الله قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ الله وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»<ref>آل عمران/۸۶-۸۸.</ref>: «چگونه خدا هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و براى آنان بينات آمد، و خداوند قوم ظالم را هدايت نمى ‏كند. آنان كسانى هستند كه جزايشان اين است كه بر آنان لعنت خدا و ملائكه و همه مردم است، و براى هميشه در آن خواهند بود و عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود و مهلت داده نمى‏ شوند».</big>
 
<big>«كَيْفَ يَهْدِى الله قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ الله وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»<ref>آل عمران/۸۶-۸۸.</ref>: «چگونه خدا هدايت مى‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و براى آنان بينات آمد، و خداوند قوم ظالم را هدايت نمى ‏كند. آنان كسانى هستند كه جزايشان اين است كه بر آنان لعنت خدا و ملائكه و همه مردم است، و براى هميشه در آن خواهند بود و عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود و مهلت داده نمى‏ شوند».</big>
 
 


<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big>
<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big>
خط ۱۵۴: خط ۱۴۸:
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big>
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big>


<big>در بُعد تفسيرى كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در اين فراز خطبه نسبت به دو آيه شريفه اين نكته حائز اهميت است كه در هر دو آيه موضوع سخن از كسانى است كه پس از شناخت براهين و پذيرفتن دين الهى مرتد و كافر مى ‏شوند و از اسلام باز مى‏ گردند.</big>
<big>در بُعد تفسيرى كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در اين فراز خطبه نسبت به دو آيه شريفه اين نكته حائز اهميت است كه در هر دو آيه موضوع سخن از كسانى است كه پس از شناخت براهين و پذيرفتن دين الهى مرتد و كافر مى ‏شوند و از اسلام باز مى‏ گردند.</big>


<big>اين افراد در كلام حضرت به كسانى تعبير و تأويل شده ‏اند كه پس از اعلام كمال دين با امامت دوازده امام‏ عليهم السلام، باز هم از پذيرفتن امامت آنان سر باز مى ‏زنند و با اين كار خود مرتد و كافر مى ‏شوند. نكته فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در سه مرحله بيان فرموده است:</big>
<big>اين افراد در كلام حضرت به كسانى تعبير و تأويل شده ‏اند كه پس از اعلام كمال دين با امامت دوازده امام‏ عليهم السلام، باز هم از پذيرفتن امامت آنان سر باز مى ‏زنند و با اين كار خود مرتد و كافر مى ‏شوند. نكته فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در سه مرحله بيان فرموده است:</big>
خط ۱۷۴: خط ۱۶۸:
<big>'''ج) جزاى منكرين امامت ائمه ‏عليهم السلام'''</big>
<big>'''ج) جزاى منكرين امامت ائمه ‏عليهم السلام'''</big>


<big>مسئله ارتداد و بازگشت از دين الهى نزد خداوند از كفر بالاتر است. اكنون كه نپذيرفتن امامت ائمه ‏عليهم السلام نزد خداوند ارتداد و بازگشت از اسلام است، در اين فراز خطبه با استناد به آيه دو جزاى مهم براى اين انسان‏ هاى بى‏ پروا نسبت به دينشان در نظر گرفته شده است:</big>
<big>مسئله [[ارتداد امت|ارتداد]] و بازگشت از دين الهى نزد خداوند از كفر بالاتر است. اكنون كه نپذيرفتن امامت ائمه ‏عليهم السلام نزد خداوند ارتداد و بازگشت از اسلام است، در اين فراز خطبه با استناد به آيه دو جزاى مهم براى اين انسان‏ هاى بى‏ پروا نسبت به دينشان در نظر گرفته شده است:</big>


<big>'''اول: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ'''</big>
<big>'''اول: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ'''</big>
خط ۲۱۱: خط ۲۰۵:


<big>نزد [[اهل‏ سنت]] در امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شكى نيست و آن عين ايمان است، اما سزاوار است كه مفاد احاديث غدير امامت معنوى باشد نه خلافت. اين از كلام اهل ‏سنت و علماى صوفيّه استفاده مى‏ شود. از اينجاست كه بيعت همه سلسله‏ هاى صوفيان به اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام مى‏ رسد، و به وسيله آن حضرت به رسول جنّ و انس.</big>
<big>نزد [[اهل‏ سنت]] در امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شكى نيست و آن عين ايمان است، اما سزاوار است كه مفاد احاديث غدير امامت معنوى باشد نه خلافت. اين از كلام اهل ‏سنت و علماى صوفيّه استفاده مى‏ شود. از اينجاست كه بيعت همه سلسله‏ هاى صوفيان به اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام مى‏ رسد، و به وسيله آن حضرت به رسول جنّ و انس.</big>


<big>اين شبهه به چند وجه باطل است:</big>
<big>اين شبهه به چند وجه باطل است:</big>
خط ۲۴۸: خط ۲۴۰:
<big>دهلوى در باب نبوت كتاب «تحفه اثنى‏ عشريه» مى‏ نويسد:</big>
<big>دهلوى در باب نبوت كتاب «تحفه اثنى‏ عشريه» مى‏ نويسد:</big>


<big>عقيده دوازدهم: نصوص قرآن و احاديث پيامبرصلى الله عليه وآله همه محمول بر معانى ظاهرى هستند. سَبْعيّه از اسماعيليه، و خطابيّه و منصوريّه و مَعمَريّه و باطنيّه و قرامطه و رِزاميّه از فرقه ‏هاى شيعه عقيده دارند كه آنچه در كتاب و سنت از وضو و تيمم و نماز و روزه و زكات و حج و بهشت و دوزخ و قيامت و حشر وارد شده بر ظاهر آن حمل نمى‏ شود، بلكه اشاره است به چيزهاى ديگر كه آنها را جز امام معصوم نمى‏ داند.</big>
<big>عقيده دوازدهم: نصوص قرآن و احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله همه محمول بر معانى ظاهرى هستند. سَبْعيّه از اسماعيليه، و خطابيّه و منصوريّه و مَعمَريّه و باطنيّه و قرامطه و رِزاميّه از فرقه ‏هاى شيعه عقيده دارند كه آنچه در كتاب و سنت از وضو و تيمم و نماز و روزه و زكات و حج و بهشت و دوزخ و قيامت و حشر وارد شده بر ظاهر آن حمل نمى‏ شود، بلكه اشاره است به چيزهاى ديگر كه آنها را جز امام معصوم نمى‏ داند.</big>


<big>وى سپس نمونه‏ هايى از اقوال اين فرقه ‏ها در موضوع سخنش نقل كرده، و گفته كه گردانيدن نصوص قرآن و احاديث از ظواهر آنها از كارهاى ملحدان و زنديقان است. اين عمل زشت، بدى‏ ها و رسوايى ‏ها بسيارى را در پى دارد و ستون ‏هاى دين به سبب آن فرو مى‏ ريزد.</big>
<big>وى سپس نمونه‏ هايى از اقوال اين فرقه ‏ها در موضوع سخنش نقل كرده، و گفته كه گردانيدن نصوص قرآن و احاديث از ظواهر آنها از كارهاى ملحدان و زنديقان است. اين عمل زشت، بدى‏ ها و رسوايى ‏ها بسيارى را در پى دارد و ستون ‏هاى دين به سبب آن فرو مى‏ ريزد.</big>
خط ۲۶۶: خط ۲۵۸:
<big>'''«امامت» رياستِ دين و دنياست'''</big>
<big>'''«امامت» رياستِ دين و دنياست'''</big>


<big>امامت مصطلح كه نزد اهل‏ سنت مترادف «خلافت» يا همان رياست عامّه در دين و دنياست، و عالمان بزرگ اهل‏ سنت به اين مطلب تصريح كرده ‏اند. فخر رازى مى ‏نويسد: امامت رياست عامه شخصى از اشخاص در دين و دنياست. قيد «عامّه» براى اين است كه رئيس و قاضى و مانند اين ها از تعريف خارج شوند. قيد «شخصى از اشخاص» براى اين است كه هر گاه امام را به سبب فسقش عزل كردند «كلّ امت» از تعريف خارج شوند، چرا كه «كلّ امت» شخص واحد نيست.<ref>نهاية العقول (مخطوط).</ref></big>
<big>امامت مصطلح كه نزد [[اهل‏ سنت]] مترادف «[[خلافت]]» يا همان رياست عامّه در دين و دنياست، و عالمان بزرگ اهل‏ سنت به اين مطلب تصريح كرده ‏اند. فخر رازى مى ‏نويسد: امامت رياست عامه شخصى از اشخاص در دين و دنياست. قيد «عامّه» براى اين است كه رئيس و قاضى و مانند اين ها از تعريف خارج شوند. قيد «شخصى از اشخاص» براى اين است كه هر گاه امام را به سبب فسقش عزل كردند «كلّ امت» از تعريف خارج شوند، چرا كه «كلّ امت» شخص واحد نيست.<ref>نهاية العقول (مخطوط).</ref></big>


<big>تَفتازانى گويد: امامت رياست عامه در دين و دنياست، به عنوان جانشينىِ پيامبر.<ref>شرح المقاصد: ج ۵ ص ۲۳۲. </ref>تعريف امامت در شرح تجريد قوشچى و ديگر كتب كلامى نيز همين است، و دهلوى هم در آغاز باب امامت «تحفه اثنى ‏عشريه» امامت را اين گونه تعريف كرده است.</big>
<big>تَفتازانى گويد: امامت رياست عامه در دين و دنياست، به عنوان جانشينىِ پيامبر.<ref>شرح المقاصد: ج ۵ ص ۲۳۲. </ref>تعريف امامت در شرح تجريد قوشچى و ديگر كتب كلامى نيز همين است، و دهلوى هم در آغاز باب امامت «تحفه اثنى ‏عشريه» امامت را اين گونه تعريف كرده است.</big>
خط ۲۷۲: خط ۲۶۴:
<big>به نصّ اشعار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اشعار حسّان و قيس در روز غدير، امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ثابت شد. اين امامت براى همه مسلمانان نيز ثابت شد كه ابوبكر و عمر هم در شمار آن ها بودند، و عمر در آن روز به حضرت اميرعليه السلام گفت: گوارايت باد اى پسر ابوطالب، كه اينک مولاى هر مرد و زن مؤمنى گشتى.</big>
<big>به نصّ اشعار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اشعار حسّان و قيس در روز غدير، امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ثابت شد. اين امامت براى همه مسلمانان نيز ثابت شد كه ابوبكر و عمر هم در شمار آن ها بودند، و عمر در آن روز به حضرت اميرعليه السلام گفت: گوارايت باد اى پسر ابوطالب، كه اينک مولاى هر مرد و زن مؤمنى گشتى.</big>


<big>بنا بر همه اين ها، در ثبوت امامت عامه براى حضرتش شكى نمى ‏ماند. زيرا اگر مراد از امامت ثابت شده در روز غدير امامت عامه باشد مطلوب ثابت مى‏ شود، و اگر مراد امامت در بعضى از امور باشد؛ آن امور يا به دين مربوط اند يا به دنيا، كه در هر صورت ثبوت امامت براى على‏ عليه السلام حتى در امرى از امور مستلزم بطلان خلافت خلفاى سه گانه است. چرا كه امامت وى -  هر چند كه در امرى از امور باشد -  به اين معنى است كه خلفاى سه گانه در آن امر خاص امام نبوده بلكه مأموم على‏ عليه السلام بوده‏اند. در نتيجه، عموميت امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ثابت مى‏ شود، و عموميت امامت خلفاى سه گانه باطل مى ‏گردد. وقتى بطلان عموميت امامت اينان ثابت شود، بطلان تقدّمشان بر حضرت اميرعليه السلام نيز ثابت خواهد شد، چرا كه جايز نيست مأموم بر امام مقدّم شود. بنابراين، روشن شد كه تأويل مذكور از حديث غدير هيچ سودى براى اهل‏ سنت ندارد.</big>
<big>بنا بر همه اين ها، در ثبوت امامت عامه براى حضرتش شكى نمى ‏ماند. زيرا اگر مراد از امامت ثابت شده در روز غدير امامت عامه باشد مطلوب ثابت مى‏ شود، و اگر مراد امامت در بعضى از امور باشد؛ آن امور يا به دين مربوط اند يا به دنيا، كه در هر صورت ثبوت امامت براى على‏ عليه السلام حتى در امرى از امور مستلزم بطلان خلافت خلفاى سه گانه است. چرا كه امامت وى -  هر چند كه در امرى از امور باشد -  به اين معنى است كه خلفاى سه گانه در آن امر خاص امام نبوده بلكه مأموم على‏ عليه السلام بوده‏اند. در نتيجه، عموميت امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ثابت مى‏ شود، و عموميت امامت خلفاى سه گانه باطل مى ‏گردد. وقتى بطلان عموميت امامت اينان ثابت شود، بطلان تقدّمشان بر حضرت امير عليه السلام نيز ثابت خواهد شد، چرا كه جايز نيست مأموم بر امام مقدّم شود. بنابراين، روشن شد كه تأويل مذكور از حديث غدير هيچ سودى براى اهل‏ سنت ندارد.</big>


<big>'''امامت مستلزم عصمت است'''</big>
<big>'''امامت مستلزم عصمت است'''</big>
خط ۲۸۳: خط ۲۷۵:


== <big>اتصال امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
== <big>اتصال امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
<big>نام على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام به عنوان امام بلافصل بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله و اولين شخص در خط امامت به طور شاخص در خطبه غدير ذكر شده، تا پس از تثبيت امامتِ او اين رشته ادامه يابد و يازده امام بعد هم يكى پس از ديگرى آن را به سر منزل قيامت برسانند.</big>
<big>نام على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام به عنوان امام بلافصل بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و اولين شخص در خط امامت به طور شاخص در خطبه غدير ذكر شده، تا پس از تثبيت امامتِ او اين رشته ادامه يابد و يازده امام بعد هم يكى پس از ديگرى آن را به سر منزل قيامت برسانند.</big>


<big>در مواضع مختلف خطبه غدير پس از ذكر نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بلافاصله به امامان پس از او اشاره شده، و نكته‏ اش اين است كه خداوند به عنوان نائب خود، اين صاحب اختياران را تا روز قيامت -  به طور متصل -  براى مردم تعيين كرده است، و چنان حجتش را بر مردم تمام كرده كه به راحتى بتوان شاهراه مستقيم را از بيراهه تشخيص داد و براى كسى هم عذرى باقى نماند.</big>
<big>در مواضع مختلف خطبه غدير پس از ذكر نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بلافاصله به امامان پس از او اشاره شده، و نكته‏ اش اين است كه خداوند به عنوان نائب خود، اين صاحب اختياران را تا روز قيامت - به طور متصل - براى مردم تعيين كرده است، و چنان حجتش را بر مردم تمام كرده كه به راحتى بتوان شاهراه مستقيم را از بيراهه تشخيص داد و براى كسى هم عذرى باقى نماند.</big>


== <big>ارتباط امامت و ولايت با خطبه غدير</big><ref>وقايع هفته غدير (يونسيان): ص۲۲-۳۲.</ref> ==
== <big>ارتباط امامت و ولايت با خطبه غدير</big><ref>وقايع هفته غدير (يونسيان): ص۲۲-۳۲.</ref> ==
خط ۲۹۶: خط ۲۸۸:
# <big>رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك»: اى رسول آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.</big>
# <big>رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از طرف خداوند مأمور به ابلاغ و اجراست: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك»: اى رسول آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شد به مردم برسان.</big>
# <big>بدون انجام اين مأموريت بهره‏ اى از تلاش‏ هاى خود در امر هدايت و ارشاد خلق ندارد: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»: اگر چنين نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده اى.</big>
# <big>بدون انجام اين مأموريت بهره‏ اى از تلاش‏ هاى خود در امر هدايت و ارشاد خلق ندارد: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»: اگر چنين نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده اى.</big>
# <big>خداوند تعالى با تمام قدرت خود پشتيبان پيامبر صلى الله عليه وآله مى ‏باشد، تا اين فرمان را اجرا كند: «و الله يعصمك من الناس»: و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد.</big>
# <big>خداوند تعالى با تمام قدرت خود پشتيبان پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏باشد، تا اين فرمان را اجرا كند: «و الله يعصمك من الناس»: و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد.</big>
# <big>على‏ عليه السلام بعد خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله ولى است: و هو وليّكم بعد الله و رسوله: و او بعد از خدا و پيامبرش ولىّ و سرپرست شماست. آيه ولايت<ref>«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون». مائده/۵۵.</ref>نيز دلالت بر همين واقعيت مى‏ كند.</big>
# <big>على‏ عليه السلام بعد خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله ولى است: و هو وليّكم بعد الله و رسوله: و او بعد از خدا و پيامبرش ولىّ و سرپرست شماست. آيه ولايت<ref>«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون». مائده/۵۵.</ref>نيز دلالت بر همين واقعيت مى‏ كند.</big>
# <big>وجوب اطاعت از على ‏عليه السلام كه از طرف خدا به سمت سرپرستى امت اسلام منصوب است: ان الله قد نصبه لكم ولياً و اماماً مفترضة طاعته: همانا خداوند على عليه السلام را به عنوان سرپرست و امامى كه اطاعت از او واجب است بر شما منصوب نموده است.</big>
# <big>وجوب اطاعت از على ‏عليه السلام كه از طرف خدا به سمت سرپرستى امت اسلام منصوب است: ان الله قد نصبه لكم ولياً و اماماً مفترضة طاعته: همانا خداوند على عليه السلام را به عنوان سرپرست و امامى كه اطاعت از او واجب است بر شما منصوب نموده است.</big>
خط ۳۶۴: خط ۳۵۶:
<big>بر مسلمين واجب است كه پس از رحلت هر خليفه ‏اى، صاحب نظران جمع شوند و مشورت كنند و هر كس را كه مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا كه بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند.</big>
<big>بر مسلمين واجب است كه پس از رحلت هر خليفه ‏اى، صاحب نظران جمع شوند و مشورت كنند و هر كس را كه مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا كه بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند.</big>


<big>و در فرازى ديگر استفاده از عنوان اصحاب و جماعت مسلمين ديده مى‏ شود، به شكلى كه به اين صراحت در مقابل غدير ادعا كردن در طول تاريخ هزار و چهارصد ساله آن ديده نشده است، كه اگر كسى بگويد: «پيامبرصلى الله عليه وآله خليفه‏ اى نصب كرده» فقط به بهانه اينكه اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله خلاف آن را معتقدند سخنش باطل است! بايد پرسيد: كدام اصحاب؟ لابد همان ۳۴ نفر كه همه منافق بودند!</big>
<big>و در فرازى ديگر استفاده از عنوان اصحاب و جماعت مسلمين ديده مى‏ شود، به شكلى كه به اين صراحت در مقابل غدير ادعا كردن در طول تاريخ هزار و چهارصد ساله آن ديده نشده است، كه اگر كسى بگويد: «پيامبر صلى الله عليه و آله خليفه‏ اى نصب كرده» فقط به بهانه اينكه اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله خلاف آن را معتقدند سخنش باطل است! بايد پرسيد: كدام اصحاب؟ لابد همان ۳۴ نفر كه همه منافق بودند!</big>


<big>و يا به اين بهانه كه با جماعت مسلمين مخالف است! كدام مسلمين؟ لابد همان اعوان و انصار سقيفه كه هيزم براى آتش زدن بيت فاطمه‏ عليها السلام آوردند! متن صحيفه را در اين قسمت ببينيد:</big>
<big>و يا به اين بهانه كه با جماعت مسلمين مخالف است! كدام مسلمين؟ لابد همان اعوان و انصار سقيفه كه هيزم براى آتش زدن بيت فاطمه‏ عليها السلام آوردند! متن صحيفه را در اين قسمت ببينيد:</big>
خط ۳۷۰: خط ۳۶۲:
<big>اگر كسى از مردم ادعا كند كه رسول الله شخصى را به عنوان خليفه منصوب كرده و اسم و نسب او را معين نموده سخن باطلى گفته و حرفى زده كه اصحاب پيامبر خلاف آن را معتقدند، و با جماعت مسلمين مخالفت كرده است.</big>
<big>اگر كسى از مردم ادعا كند كه رسول الله شخصى را به عنوان خليفه منصوب كرده و اسم و نسب او را معين نموده سخن باطلى گفته و حرفى زده كه اصحاب پيامبر خلاف آن را معتقدند، و با جماعت مسلمين مخالفت كرده است.</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهرى]]، و عنوان: [[صحيفه ملعونه دوم]].</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]]، و عنوان: [[صحیفه ملعونه دوم]].</big>


== <big>بلا فصلى در امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
== <big>بلا فصلى در امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> ==
خط ۳۷۸: خط ۳۷۰:


== <big>پيش ‏بينى‏ هاى امامت در خطبه غدير</big><ref>ژرفاى غدير: ص۵۳-۵۵.</ref> ==
== <big>پيش ‏بينى‏ هاى امامت در خطبه غدير</big><ref>ژرفاى غدير: ص۵۳-۵۵.</ref> ==
<big>محور غدير امامت بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است كه با ژرف‏نگرى و آينده‏ بينى دقيق -  كه در هيچ يك از اديان و ملل جهان نظير ندارد -  پيش‏ بينى شده است. اين پيش ‏بينى ‏ها در جهات زير قابل توجه است:</big>
<big>محور غدير امامت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله است كه با ژرف‏نگرى و آينده‏ بينى دقيق -  كه در هيچ يك از اديان و ملل جهان نظير ندارد -  پيش‏ بينى شده است. اين پيش ‏بينى ‏ها در جهات زير قابل توجه است:</big>


<big>'''انتخاب بهترين مولى'''</big>
<big>'''انتخاب بهترين مولى'''</big>


<big>يافتن فردى مناسب براى يک مقام تا وقتى در اختيار بشر باشد احتمال خطا در آن راه دارد. وقتى مسئله به عظمت جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله باشد كوچک‏ ترين اشتباه بزرگ ‏ترين ضررها را به دنبال خواهد داشت. در اين مرحله خدا بر مسلمانان منت گذاشت و اين انتخاب را خود بر عهده گرفت. بر همه واضح است كه انتخاب خداوند نه تنها احتمال اشتباه ندارد، بلكه قطعاً بهترين انتخابى خواهد بود كه فوق آن تصور نمى‏ شود.</big>
<big>يافتن فردى مناسب براى يک مقام تا وقتى در اختيار بشر باشد احتمال خطا در آن راه دارد. وقتى مسئله به عظمت جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله باشد كوچک‏ ترين اشتباه بزرگ ‏ترين ضررها را به دنبال خواهد داشت. در اين مرحله خدا بر مسلمانان منت گذاشت و اين انتخاب را خود بر عهده گرفت. بر همه واضح است كه انتخاب خداوند نه تنها احتمال اشتباه ندارد، بلكه قطعاً بهترين انتخابى خواهد بود كه فوق آن تصور نمى‏ شود.</big>


<big>'''معرفى دوازده امام‏ عليهم السلام تا آخر دنيا'''</big>
<big>'''معرفى دوازده امام‏ عليهم السلام تا آخر دنيا'''</big>


<big>نكته بسيار مهم و قابل توجه در غدير، يكسره كردن مسئله جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله تا آخرين روز دنيا بود. در غدير فقط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام معرفى نشد، بلكه دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام به عنوان سلسله لا ينقطع امامت تعيين شدند.</big>
<big>نكته بسيار مهم و قابل توجه در غدير، يكسره كردن مسئله جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله تا آخرين روز دنيا بود. در غدير فقط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام معرفى نشد، بلكه دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام به عنوان سلسله لا ينقطع امامت تعيين شدند.</big>


<big>البته بايد هم چنين مى‏ شد، زيرا آنچه درباره تعيين جانشين اول پيامبرصلى الله عليه وآله ضرورت داشت دقيقاً در مراحل بعد نيز تا آخر دنيا مورد توجه بود، و به همان دليل پيامبرصلى الله عليه وآله رشته جانشينى خود تا روز قيامت را در غدير بيان كردند و دوازده امام ‏عليهم السلام را يک جا به مردم معرفى نمودند، و بر حضور آنان به عنوان امام در همه اعصار تأكيد كردند و امامت هركس ديگرى را به هر دليلى و در هر مقامى و با هر نسبتى به صراحت نفى كردند.</big>
<big>البته بايد هم چنين مى‏ شد، زيرا آنچه درباره تعيين جانشين اول پيامبر صلى الله عليه و آله ضرورت داشت دقيقاً در مراحل بعد نيز تا آخر دنيا مورد توجه بود، و به همان دليل پيامبرصلى الله عليه وآله رشته جانشينى خود تا روز قيامت را در غدير بيان كردند و دوازده امام ‏عليهم السلام را يک جا به مردم معرفى نمودند، و بر حضور آنان به عنوان امام در همه اعصار تأكيد كردند و امامت هركس ديگرى را به هر دليلى و در هر مقامى و با هر نسبتى به صراحت نفى كردند.</big>


<big>'''تعيين امام معصوم'''</big>
<big>'''تعيين امام معصوم'''</big>
خط ۴۰۸: خط ۴۰۰:
<big>'''حضرت مهدى‏ عليه السلام'''</big>
<big>'''حضرت مهدى‏ عليه السلام'''</big>


<big>پيداست كه با حضور منافقان و مسلمانان ضعيف العقيده، جنبه عملى امامت غدير به آسانى قابل تحقق نيست. لذا در غدير -  يعنى روزى كه اصل امامت مطرح شد -  اين پيش‏بينى به صراحت اعلام شد تا يك مسلمان پس از اعتقاد به امامت، بداند كه اين اعتقاد -  طبق وعده خداوند -  روزى محقق خواهد شد اگر چه آن روز دير باشد؛ و آن روزى است كه حضرت مهدى‏ عليه السلام ظهور كند. اين مسئله دو جهت مهم اعتقادى را تأمين مى‏ كند:</big>
<big>پيداست كه با حضور منافقان و مسلمانان ضعيف العقيده، جنبه عملى امامت غدير به آسانى قابل تحقق نيست. لذا در غدير -  يعنى روزى كه اصل امامت مطرح شد -  اين پيش‏بينى به صراحت اعلام شد تا يک مسلمان پس از اعتقاد به امامت، بداند كه اين اعتقاد -  طبق وعده خداوند -  روزى محقق خواهد شد اگر چه آن روز دير باشد؛ و آن روزى است كه حضرت مهدى‏ عليه السلام ظهور كند. اين مسئله دو جهت مهم اعتقادى را تأمين مى‏ كند:</big>


<big>الفپ) اعتقاد يک مؤمن بر مبنايى استوار و ريشه ‏دار قرار دارد، و محقق نشدن اعتقاد او در اجتماع ضررى به اصل آن نمى‏ زند. قلب او مطمئن است كه مى‏تواند پاسخگوى عقيده ‏اى باشد كه در دل دارد و طبق آن در محدوده ‏اى كه امكان دارد عمل مى ‏كند.</big>
<big>الفپ) اعتقاد يک مؤمن بر مبنايى استوار و ريشه ‏دار قرار دارد، و محقق نشدن اعتقاد او در اجتماع ضررى به اصل آن نمى‏ زند. قلب او مطمئن است كه مى‏تواند پاسخگوى عقيده ‏اى باشد كه در دل دارد و طبق آن در محدوده ‏اى كه امكان دارد عمل مى ‏كند.</big>
خط ۴۲۵: خط ۴۱۷:
<big>'''نكته دوم'''</big>
<big>'''نكته دوم'''</big>


<big>توجه به مفهوم و جايگاه امامت نشانگر اعتقادى بودن اين اصل است. در قرآن كريم درباره [[ابراهیم علیه السلام|ابراهيم خليل‏ عليه السلام]] و امامت او مى‏ خوانيم: «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهنّ قال انى جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين»<ref>بقره/۱۲۴.</ref>: هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را به حوادثى آزمود و او از عهده تمامى آنها به خوبى بر آمد خداوند فرمود اينک تو را براى مردمان امام قرار دادم ابراهيم پرسيد و از فرزندان من خداوند فرمود پيمان امامت من ستمكاران را نخواهد رسيد.</big>
<big>توجه به مفهوم و جايگاه امامت نشانگر اعتقادى بودن اين اصل است. در قرآن كريم درباره [[ابراهیم علیه السلام|ابراهيم خليل‏ عليه السلام]] و امامت او مى‏ خوانيم: «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهنّ قال انى جاعلک للناس اماماً قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين»<ref>بقره/۱۲۴.</ref>: هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را به حوادثى آزمود و او از عهده تمامى آنها به خوبى بر آمد خداوند فرمود اينک تو را براى مردمان امام قرار دادم ابراهيم پرسيد و از فرزندان من خداوند فرمود پيمان امامت من ستمكاران را نخواهد رسيد.</big>


<big>بنابراين امامت عهدى از سوى پروردگار و مقامى بس بلند است، كه عصمت لازمه آن است، و از اين رو به جعل و نصب خداوند تحقق مى ‏پذيرد. از سوى ديگر، تعبيرات حديث مشهور ثقلين به گونه ‏اى است كه نشان مى ‏دهد امام به ضميمه قرآن كريم جانشين به حق پيامبرصلى الله عليه وآله در تمامى ابعاد نبوت و رسالت است، به جز نبوت تشريعى در امام. اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى‏ شوند، و در كنار هم از آيين اسلام و آموزه ‏هاى نبوت حكايت مى‏ كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انى مُخلف فيكم الثقلين؛ كتاب اللَّه و عترتى اهل‏ بيتى. انظروا كيف تخلفونى فيهما.<ref>الكافى: ج ۱ ص ۲۹۳. شرح نهج البلاغه: ج ۶ ص ۳۷۵. </ref></big>
<big>بنابراين امامت عهدى از سوى پروردگار و مقامى بس بلند است، كه عصمت لازمه آن است، و از اين رو به جعل و نصب خداوند تحقق مى ‏پذيرد. از سوى ديگر، تعبيرات حديث مشهور ثقلين به گونه ‏اى است كه نشان مى ‏دهد امام به ضميمه قرآن كريم جانشين به حق پيامبرصلى الله عليه وآله در تمامى ابعاد نبوت و رسالت است، به جز نبوت تشريعى در امام. اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى‏ شوند، و در كنار هم از آيين اسلام و آموزه ‏هاى نبوت حكايت مى‏ كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انى مُخلف فيكم الثقلين؛ كتاب اللَّه و عترتى اهل‏ بيتى. انظروا كيف تخلفونى فيهما.<ref>الكافى: ج ۱ ص ۲۹۳. شرح نهج البلاغه: ج ۶ ص ۳۷۵. </ref></big>
خط ۴۵۱: خط ۴۴۳:
<big>زمينه‏ هاى پيشين وصايت و امامت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام در غدير است. نائب و منوب عنه بايستى با يكديگر سنخيت كامل و شباهت تام داشته باشند.</big>
<big>زمينه‏ هاى پيشين وصايت و امامت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام در غدير است. نائب و منوب عنه بايستى با يكديگر سنخيت كامل و شباهت تام داشته باشند.</big>


<big>از اين رو، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله از پيش او را در بستر مهر و محبت و در فضاى جان و خانه خويش تربيت و با روحيات و اخلاقيات خويش مأنوس كرد. در اين زمينه، خود على‏ عليه السلام در خطبه قاصعه چنين حكايت مى‏ كند<ref>نهج البلاغه (فيض): ص ۷۶۶ خطبه ۲۳۴، و اين عبارت در ص ۸۰۲ . شرح نهج البلاغه: ج ۱۳ ص ۱۹۷. بحار الانوار: ج ۱۴ ص ۴۷۵.</ref>: ... شما مى‏ دانيد كه مرا نزد رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله چه مقام است و خويشاوندى‏ ام با او در چه نسبت است؟ آنگاه كه كودک بودم مرا در دامان خود مى‏ نهاد و بر سينه خود مى ‏فشرد، و در بستر خود مى‏ خوابانيد و تنم را به تن خويش مى‏ سود و بوى خوش خود را به من مى ‏بويانيد، و گاه چيزى را مى‏ جويد و سپس آن را به من مى‏ خورانيد. از من فروغى در گفتار نديد و خطايى در كردار نيافت... . و من در پى او بودم -  در سفر و حضر -  چنانكه شتربچه در پى مادر. هر روز از اخلاق خود براى من نشانه ‏اى بر پا مى‏داشت و مرا به پيروى آن مى‏ گماشت. او هر سال در غار حرا خلوت مى ‏گزيد، و من او را مى ‏ديدم و كسى جز من او نمى‏ ديد. آن هنگام جز خانه‏ اى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله و خديجه در آن بودند، در هيچ خانه ‏اى مسلمانى راه نيافته بود، و من سومين آنان بودم. نور وحى نبوت را مى‏ ديدم و بوى آن را مى ‏شنودم، و هنگامى كه وحى براو فرود آمد ناله شيطان را شنيدم و گفتم: اى فرستاده خدا ! اين آوا چيست؟ فرمود: اين شيطان است، و از آن كه او بپرستيد نوميد شده است. همانا تو مى‏ شنوى آنچه را من مى‏ شنوم و مى‏ بينى آنچه را من مى‏ بينم، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزيرى و به راه خير مى‏ روى.</big>
<big>از اين رو، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله از پيش او را در بستر مهر و محبت و در فضاى جان و خانه خويش تربيت و با روحيات و اخلاقيات خويش مأنوس كرد. در اين زمينه، خود على‏ عليه السلام در خطبه قاصعه چنين حكايت مى‏ كند<ref>نهج البلاغه (فيض): ص ۷۶۶ خطبه ۲۳۴، و اين عبارت در ص ۸۰۲ . شرح نهج البلاغه: ج ۱۳ ص ۱۹۷. بحار الانوار: ج ۱۴ ص ۴۷۵.</ref>: ... شما مى‏ دانيد كه مرا نزد رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله چه مقام است و خويشاوندى‏ ام با او در چه نسبت است؟ آنگاه كه كودک بودم مرا در دامان خود مى‏ نهاد و بر سينه خود مى ‏فشرد، و در بستر خود مى‏ خوابانيد و تنم را به تن خويش مى‏ سود و بوى خوش خود را به من مى ‏بويانيد، و گاه چيزى را مى‏ جويد و سپس آن را به من مى‏ خورانيد. از من فروغى در گفتار نديد و خطايى در كردار نيافت... . و من در پى او بودم -  در سفر و حضر -  چنانكه شتربچه در پى مادر. هر روز از اخلاق خود براى من نشانه ‏اى بر پا مى‏داشت و مرا به پيروى آن مى‏ گماشت. او هر سال در غار حرا خلوت مى ‏گزيد، و من او را مى ‏ديدم و كسى جز من او نمى‏ ديد. آن هنگام جز خانه‏ اى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله و خديجه در آن بودند، در هيچ خانه ‏اى مسلمانى راه نيافته بود، و من سومين آنان بودم. نور وحى نبوت را مى‏ ديدم و بوى آن را مى ‏شنودم، و هنگامى كه وحى براو فرود آمد ناله شيطان را شنيدم و گفتم: اى فرستاده خدا ! اين آوا چيست؟ فرمود: اين شيطان است، و از آن كه او بپرستيد نوميد شده است. همانا تو مى‏ شنوى آنچه را من مى‏ شنوم و مى‏ بينى آنچه را من مى‏ بينم، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزيرى و به راه خير مى‏ روى.</big>


<big>و نيز مى‏ بينم در هنگام نزول آيه «و انذر عشيرتك الاقربين»<ref>شعراء/۲۱۴.</ref>: (اى پيامبر) خويشان نزديک خود را بترسان، پيامبر گرامى ‏صلى الله عليه وآله سه بار اعلام فرمود كه: شما عشيره و خويشاوندان من هستيد و همانا خداوند پيامبرى برنيانگيخت مگر آنكه از خاندان او برادر و وزير و وارث و جانشين برايش برپا كرد. پس كدامتان با من بيعت مى‏ كند كه برادر ووارث ووصى من باشد و نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى گردد، گر چه بس پس از من پيامبرى نخواهد بود؟</big>
<big>و نيز مى‏ بينم در هنگام نزول آيه «و انذر عشيرتک الاقربين»<ref>شعراء/۲۱۴.</ref>: (اى پيامبر) خويشان نزديک خود را بترسان، پيامبر گرامى ‏صلى الله عليه وآله سه بار اعلام فرمود كه: شما عشيره و خويشاوندان من هستيد و همانا خداوند پيامبرى برنيانگيخت مگر آنكه از خاندان او برادر و وزير و وارث و جانشين برايش برپا كرد. پس كدامتان با من بيعت مى‏ كند كه برادر ووارث ووصى من باشد و نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى گردد، گر چه بس پس از من پيامبرى نخواهد بود؟</big>


<big>تمام خويشان سكوت كردند. آنگاه فرمود: يكى از شما به پا خيزد و الا از غير شما خواهد بود و شما پشيمان خواهيد شد. در اينجا على‏ عليه السلام به پا خاست. حضرت فرمود: نزديک آى. حضرت نزديک آمد و او را مورد مهر ويژه خود قرار داد و فرمود: او را از حكمت و دانش سيراب نمودم.<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۱۶۳.</ref>اين رويدادها و صدها مانند آن در طول پيامبرى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نسبت به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نشان مراقبت و تربيت او است براى احراز مقام الهى امامت و خلافت.</big>
<big>تمام خويشان سكوت كردند. آنگاه فرمود: يكى از شما به پا خيزد و الا از غير شما خواهد بود و شما پشيمان خواهيد شد. در اينجا على‏ عليه السلام به پا خاست. حضرت فرمود: نزديک آى. حضرت نزديک آمد و او را مورد مهر ويژه خود قرار داد و فرمود: او را از حكمت و دانش سيراب نمودم.<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۱۶۳.</ref>اين رويدادها و صدها مانند آن در طول پيامبرى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نسبت به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نشان مراقبت و تربيت او است براى احراز مقام الهى امامت و خلافت.</big>
خط ۴۶۵: خط ۴۵۷:
* <big>از مورخان: بلاذرى (م ۲۷۹ ق) در «انساب الاشراف»، ابن ‏قتيبه (م ۲۷۶ ق) در «المعارف» و «الامامة و السياسة»، طبرى (م ۳۱۰ق) در كتابى مستقل در مورد حديث غدير، خطيب بغدادى (م ق) در تاريخ خود.</big>
* <big>از مورخان: بلاذرى (م ۲۷۹ ق) در «انساب الاشراف»، ابن ‏قتيبه (م ۲۷۶ ق) در «المعارف» و «الامامة و السياسة»، طبرى (م ۳۱۰ق) در كتابى مستقل در مورد حديث غدير، خطيب بغدادى (م ق) در تاريخ خود.</big>


*<big>از محدثان: [[محمد بن ادريس شافعى]] (م ۲۰۴ ق) به نقل «النهايه» ابن ‏اثير، [[احمد بن حنبل]] (م ۲۴۱ ق) در مسند و مناقب، ابن ‏ماجه (م ۲۷۳ق) در سنن، ترمذى (م ۲۷۶ ق) در صحيح.</big>
*<big>از محدثان: [[محمد بن ادریس شافعی]] (م ۲۰۴ ق) به نقل «النهايه» ابن ‏اثير، [[احمد بن حنبل]] (م ۲۴۱ ق) در مسند و مناقب، ابن ‏ماجه (م ۲۷۳ق) در سنن، ترمذى (م ۲۷۶ ق) در صحيح.</big>
*<big>از مفسران: طبرى (م ۳۱۰ ق) در تفسير خود، ثعلبى (م ۴۲۷ يا ۴۳۷ ق) در تفسير خود، واحدى (م ۴۶۸ ق) در «اسباب النزول»، فخر رازى (م ۶۰۶ ق) در تفسير خود.</big>
*<big>از مفسران: طبرى (م ۳۱۰ ق) در تفسير خود، ثعلبى (م ۴۲۷ يا ۴۳۷ ق) در تفسير خود، واحدى (م ۴۶۸ ق) در «اسباب النزول»، فخر رازى (م ۶۰۶ ق) در تفسير خود.</big>
*<big>از متكلمان: قاضى ابوبكر باقلانى بصرى (م ۴۰۳ ق) در «التمهيد»، قاضى عبدالرحمن ايجى شافعى (م ۷۵۶ ق) در «المواقف»، شريف جرجانى (م ۸۱۶ ق) در «شرح المواقف»، قوشجى (م ۸۷۹ ق) در «شرح تجريد».</big>
*<big>از متكلمان: قاضى ابوبكر باقلانى بصرى (م ۴۰۳ ق) در «التمهيد»، قاضى عبدالرحمن ايجى شافعى (م ۷۵۶ ق) در «المواقف»، شريف جرجانى (م ۸۱۶ ق) در «شرح المواقف»، قوشجى (م ۸۷۹ ق) در «شرح تجريد».</big>
خط ۴۹۰: خط ۴۸۲:
<big>'''پاسخ'''</big>
<big>'''پاسخ'''</big>


<big>آنچه اهل ‏تسنن در كتب خود به تواتر آورده‏ اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى ‏ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى اهل ‏سنت مى ‏بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>
<big>آنچه اهل ‏تسنن در كتب خود به تواتر آورده‏ اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى ‏ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى اهل ‏سنت مى ‏بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>


# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۹۲ ح ۵۰۵۹ ، به نقل از: نور الامير: ص۱۶، ۱۷.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۹۲ ح ۵۰۵۹ ، به نقل از: نور الامير: ص۱۶، ۱۷.</ref></big>


<big>مى‏ بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله» و امثال آن را آورده‏ اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى‏ شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>
<big>مى‏ بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول ‏الله ‏صلى الله عليه و آله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه و آله» و امثال آن را آورده‏ اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى‏ شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>


<big>'''نكته هفتم'''</big>
<big>'''نكته هفتم'''</big>
خط ۵۱۶: خط ۵۰۸:
<big>'''پاسخ'''</big>
<big>'''پاسخ'''</big>


<big>آنچه اهل‏ تسنن در كتب خود به تواتر آورده ‏اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى‏ ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى [[اهل‏ سنت]] مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>
<big>آنچه اهل‏ تسنن در كتب خود به تواتر آورده ‏اند دو مورد است: يكى اصل حديث غدير كه كوتاه و مختصر نقل شده، و طولانى‏ ترين آن در الغدير آمده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۱۰، ۱۱.</ref>و ديگر اينكه در بيشتر احاديث و نقل‏ هاى [[اهل‏ سنت]] مى‏ بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله ايراد سخنرانى كرده ‏اند، و با آن شرايط بايستى به تفصيل سخن گفته باشند:</big>


# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>زيد ابن ارقم مى‏ گويد: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم ايراد خطابه كرده و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه... .<ref>تاريخ دمشق: ج ۴۲ ص ۲۱۷ ح ۸۷۰۷ . تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء): ص ۶۳۲ . تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۴۱ ح ۵۴۱.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>حذيفة بن اسيد گويد: همانا رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم در زير درختانى ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>كنز العمال: ج ۱ ص ۱۸۸ ح ۹۵۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۶۲، حوادث سال ۴۰.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى‏ مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۹۲ ح۵۰۵۹. به نقل از: نور الامير: ص۱۶، ۱۷.</ref></big>
# <big>عمر بن ذى‏ مر و زيد بن ارقم گويند: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير ايراد خطبه كرده و فرمود: من كنت مولاه... .<ref>المعجم الكبير: ج ۵ ص ۱۹۲ ح۵۰۵۹. به نقل از: نور الامير: ص۱۶، ۱۷.</ref></big>


<big>مى ‏بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول‏ الله‏ صلى الله عليه وآله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله» و امثال آن را آورده ‏اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>
<big>مى ‏بينيم در اين سه نقل و صدها نقل ديگر، جمله «خطب رسول‏ الله‏ صلى الله عليه و آله» و «خطبنا رسول ‏الله ‏صلى الله عليه و آله» و امثال آن را آورده ‏اند، كه به معناى نوعى سخنرانى است؛ سخنرانى كه در ابتدا با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏شود و جنبه تفصيلى دارد، و با حديث كوتاه، آن هم در آن شرايط و با آن مقدمات ويژه و استثنايى سازگارى ندارد.</big>


<big>'''نكته هشتم'''</big>
<big>'''نكته هشتم'''</big>
خط ۵۳۰: خط ۵۲۲:
<big>'''بُعد تشريعى'''</big>
<big>'''بُعد تشريعى'''</big>


<big>رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است؛ يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد، اما ولايت در آن نباشد دين نبوده و گمراهى و ضلالت است. مؤيد اين مطلب جمله اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام ‏عصرعليه السلام آمده است: اللهم عرّفنى حجتك فانك ان لم تعرّفنى حجتك ضللت عن دينى.</big>
<big>رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است؛ يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد، اما ولايت در آن نباشد دين نبوده و گمراهى و ضلالت است. مؤيد اين مطلب جمله اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام ‏عصر عليه السلام آمده است: اللهم عرّفنى حجتك فانك ان لم تعرّفنى حجتك ضللت عن دينى.</big>


<big>شناخت امام به اندازه‏ اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق ‏عليه السلام فرموده‏ اند: ...بنا عُبِد الله و لولانا ما عرف الله... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴. </ref>در حقيقت امام‏ شناسى پايه و اساس خداشناسى است.</big>
<big>شناخت امام به اندازه‏ اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق ‏عليه السلام فرموده‏ اند: ...بنا عُبِد الله و لولانا ما عرف الله... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴. </ref>در حقيقت امام‏ شناسى پايه و اساس خداشناسى است.</big>
خط ۵۵۵: خط ۵۴۷:


<big>امام، قطب عالم امكان و محور اصلى دائره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان‏ ها و زمين است. شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است.</big>
<big>امام، قطب عالم امكان و محور اصلى دائره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان‏ ها و زمين است. شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است.</big>


<big>حضرت رضا عليه السلام مى ‏فرمايد:</big>
<big>حضرت رضا عليه السلام مى ‏فرمايد:</big>
خط ۵۶۳: خط ۵۵۳:


<big>امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.</big>
<big>امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.</big>


<big>امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.</big>
<big>امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.</big>
خط ۵۹۸: خط ۵۸۶:


== <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۲۸۷-۲۹۷.</ref> ==
== <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۲۸۷-۲۹۷.</ref> ==
<big>با مراجعه به تاريخ در مى‏ يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big>
<big>با مراجعه به تاريخ در مى‏ يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big>


<big>رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله در غدير خم به فرمان الهى و آيه تبليغ، عهده‏دار ابلاغ امر مهم و سرنوشت ‏ساز و حياتى امامت و ولايت به مسلمانان گرديد، و طى تشريفات باشكوه و بى‏ بديلى كه در ابلاغ هيچ تنزيلى چنين سابقه و نظيرى نداشت، امر ابلاغ را انجام داد، و با ابلاغ رسمى آن دستور الهى و اخذ ميثاق حصنى عظيم براى صيانت از تنها دين منتخب الهى ايجاد گرديد.</big>
<big>رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله در غدير خم به فرمان الهى و آيه تبليغ، عهده ‏دار ابلاغ امر مهم و سرنوشت ‏ساز و حياتى امامت و ولايت به مسلمانان گرديد، و طى تشريفات باشكوه و بى‏ بديلى كه در ابلاغ هيچ تنزيلى چنين سابقه و نظيرى نداشت، امر ابلاغ را انجام داد، و با ابلاغ رسمى آن دستور الهى و اخذ ميثاق حصنى عظيم براى صيانت از تنها دين منتخب الهى ايجاد گرديد.</big>


<big>اگر اين گونه نمى‏ شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله -  همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند -  اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ‏ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ‏ماند.</big>
<big>اگر اين گونه نمى‏ شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله -  همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند -  اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ‏ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ‏ماند.</big>


== <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص۳۳۶-۳۳۸.</ref> ==
== <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص۳۳۶-۳۳۸.</ref> ==
خط ۶۱۰: خط ۵۹۸:


<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big>
<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big>




خط ۶۲۲: خط ۶۱۱:
<big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى‏ دانند و در آرائى كه مى‏ گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته ‏اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big>
<big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى‏ دانند و در آرائى كه مى‏ گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته ‏اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big>


<big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجة الوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/۳.</ref></big>
<big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجةالوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/۳.</ref></big>


<big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على‏ عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big>
<big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على‏ عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big>
خط ۶۴۳: خط ۶۳۲:
<big>از ديدگاه شيعه<ref>منبع عمده در اين نكته كتاب «شيعه در اسلام» است.</ref>:</big>
<big>از ديدگاه شيعه<ref>منبع عمده در اين نكته كتاب «شيعه در اسلام» است.</ref>:</big>


<big>پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله محال است كه براى دين و دنياى مردم جانشين تعيين نكرده باشد. چرا؟ چون اگر رئيس قومى و بزرگى بخواهد از ميان قومش برود، عقلا می گويند: بايد آن قوم را بى‏ سرپرست نگذارد.</big>
<big>پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه و آله محال است كه براى دين و دنياى مردم جانشين تعيين نكرده باشد. چرا؟ چون اگر رئيس قومى و بزرگى بخواهد از ميان قومش برود، عقلا می گويند: بايد آن قوم را بى‏ سرپرست نگذارد.</big>


<big>چه رسد به اينكه سفر آخرت باشد و ديگر به ميان قومش برنخواهد گشت. به ويژه اگر آن بزرگ و سرور، دلسوز و مهربان باشد. در اين صورت حتماً كسى را معين ميكند، تا در نبود او كارها، مسائل پيش آمده و... معطل نماند.</big>
<big>چه رسد به اينكه سفر آخرت باشد و ديگر به ميان قومش برنخواهد گشت. به ويژه اگر آن بزرگ و سرور، دلسوز و مهربان باشد. در اين صورت حتماً كسى را معين ميكند، تا در نبود او كارها، مسائل پيش آمده و... معطل نماند.</big>
خط ۸۰۶: خط ۷۹۵:


== <big>قرآن و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.</ref> ==
== <big>قرآن و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.</ref> ==
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدير]] تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏ عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: «آنجا كه خدا مى‏ فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»، و سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]] تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏ عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: «آنجا كه خدا مى‏ فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»، و سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».</big>


<big>مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اَنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»، و قُلْتُ: «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما»:</big>
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اَنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ فى كِتابِهِ: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»، و قُلْتُ: «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما»:</big>
خط ۸۱۳: خط ۸۰۲:


<big>«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»: «آن امامت را به عنوان كلمه باقى در نسل او قرار داد»، و من نيز به شما گفتم: «اگر به آن دو (قرآن و اهل بيت) تمسک كنيد هرگز گمراه نمى ‏شويد».</big>
<big>«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»: «آن امامت را به عنوان كلمه باقى در نسل او قرار داد»، و من نيز به شما گفتم: «اگر به آن دو (قرآن و اهل بيت) تمسک كنيد هرگز گمراه نمى ‏شويد».</big>




خط ۸۲۸: خط ۸۱۸:


<big>توجه كنيد كه منظور از اين بخش پاسخ آن نيست كه خداوند مسئله امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مخفى نگاه داشته تا مردم را به وسيله آن بيازمايد. بلكه امر امامت و خلافت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به صراحت تمام در قرآن و فرمايشات پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله از روز نخست دعوت حضرتش تا لحظه شهادت تكرار شده است. بلكه منظور آن است كه ميزان تصريح به يک مسئله يا نحوه بيان آن به عهده پروردگار عالم است. اين موضوع جاى ابراز سليقه ما انسان‏ ها نيست، و چه بسا شكل خاصى از اعلام يک موضوع به جهت امتحان كردن بشر باشد. اما به هر تقدير خداوند حجت خود را بر انسان ‏ها تمام مى ‏كند و جايى براى عذر باقى نمى‏ گذارد.</big>
<big>توجه كنيد كه منظور از اين بخش پاسخ آن نيست كه خداوند مسئله امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مخفى نگاه داشته تا مردم را به وسيله آن بيازمايد. بلكه امر امامت و خلافت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به صراحت تمام در قرآن و فرمايشات پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله از روز نخست دعوت حضرتش تا لحظه شهادت تكرار شده است. بلكه منظور آن است كه ميزان تصريح به يک مسئله يا نحوه بيان آن به عهده پروردگار عالم است. اين موضوع جاى ابراز سليقه ما انسان‏ ها نيست، و چه بسا شكل خاصى از اعلام يک موضوع به جهت امتحان كردن بشر باشد. اما به هر تقدير خداوند حجت خود را بر انسان ‏ها تمام مى ‏كند و جايى براى عذر باقى نمى‏ گذارد.</big>




خط ۸۳۳: خط ۸۲۴:


<big>وقايع تلخ تاريخ اسلام نشان داد: دشمنان دين براى به دست آوردن قدرت از هيچ كارى دريغ نمى‏كنند. كارهاى اعجاب‏ آورى مثل: حمله به خانه دختر رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله آن هم تنها چند روز پس از شهادت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله، و يا دستور به لعن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر روى هر منبر و در هر خطابه -  كه حدود شصت سال به امر معاويه در كشور اسلامى رواج داشت -  ، و يا خارجى ناميدن نوه پيامبرصلى الله عليه وآله، با آنكه همه مى‏ دانستند رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله تا چه حد حسين‏ عليه السلام را گرامى مى‏ داشت... ! در چنين حالتى، حذف يک نام از قرآن كارى مشكلى براى اين دشمنان خطرنام دين نخواهد بود. در پى آن، اگر باب تحريف قرآن باز مى‏ شد، ديگر اين باب قابل بستن نبود.</big>
<big>وقايع تلخ تاريخ اسلام نشان داد: دشمنان دين براى به دست آوردن قدرت از هيچ كارى دريغ نمى‏كنند. كارهاى اعجاب‏ آورى مثل: حمله به خانه دختر رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله آن هم تنها چند روز پس از شهادت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله، و يا دستور به لعن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر روى هر منبر و در هر خطابه -  كه حدود شصت سال به امر معاويه در كشور اسلامى رواج داشت -  ، و يا خارجى ناميدن نوه پيامبرصلى الله عليه وآله، با آنكه همه مى‏ دانستند رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله تا چه حد حسين‏ عليه السلام را گرامى مى‏ داشت... ! در چنين حالتى، حذف يک نام از قرآن كارى مشكلى براى اين دشمنان خطرنام دين نخواهد بود. در پى آن، اگر باب تحريف قرآن باز مى‏ شد، ديگر اين باب قابل بستن نبود.</big>




خط ۸۳۸: خط ۸۳۰:


<big>خداوند متعال در [[سوره بقره]]، از آيه ۲۴۷ داستان گروهى از بنى‏ اسرائيل را آورده كه به پيامبر خود گفتند: «فرمانده ‏اى براى ما قرار ده تا (به فرماندهى او) در راه خدا بجنگيم». پيامبرِ آنان در نهايت گفت: «خداوند طالوت را به فرماندهى شما برانگيخته است». آنان بلافاصله گفتند: «چگونه او بر ما فرماندهى يابد در حالى كه ما نسبت به فرماندهى شايسته ‏تر از او هستيم و او قدرت گسترده مالى ندارد». پيامبر خدا پاسخ داد: «خداوند او را بر شما برگزيده و توان جسمى او را فزونى بخشيده و خداوند فرماندهى خود را به هر كس بخواهد عطا مى‏كند و خداوند دانا و فزونى‏ بخش است». اما تا پايان ماجرا -  آيه ۲۵۷ -  قرآن كريم نشان مى ‏دهد كه بنى ‏اسرائيل با آنكه خودشان ابتدا چنين درخواستى از پيامبر خود نمودند و با وجود تصريح پيامبرشان كه خداوند طالوت را بر شما برگزيده و برانگيخته، زير بار او نرفتند.</big>
<big>خداوند متعال در [[سوره بقره]]، از آيه ۲۴۷ داستان گروهى از بنى‏ اسرائيل را آورده كه به پيامبر خود گفتند: «فرمانده ‏اى براى ما قرار ده تا (به فرماندهى او) در راه خدا بجنگيم». پيامبرِ آنان در نهايت گفت: «خداوند طالوت را به فرماندهى شما برانگيخته است». آنان بلافاصله گفتند: «چگونه او بر ما فرماندهى يابد در حالى كه ما نسبت به فرماندهى شايسته ‏تر از او هستيم و او قدرت گسترده مالى ندارد». پيامبر خدا پاسخ داد: «خداوند او را بر شما برگزيده و توان جسمى او را فزونى بخشيده و خداوند فرماندهى خود را به هر كس بخواهد عطا مى‏كند و خداوند دانا و فزونى‏ بخش است». اما تا پايان ماجرا -  آيه ۲۵۷ -  قرآن كريم نشان مى ‏دهد كه بنى ‏اسرائيل با آنكه خودشان ابتدا چنين درخواستى از پيامبر خود نمودند و با وجود تصريح پيامبرشان كه خداوند طالوت را بر شما برگزيده و برانگيخته، زير بار او نرفتند.</big>




خط ۸۵۱: خط ۸۴۴:
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله نمى‏ خواهد فقط امامت يا خلافت يا وصايت حضرت را بيان كند، بلكه مى‏ خواهد اولى به نفس بودن و صاحب اختيار تام بر جان و مال و عرض و دين مردم بودن و به عبارت واضح ‏تر «ولايت مطلقه الهيه» را كه به معناى نيابت تامه از طرف پروردگار است بيان كند، و براى اين منظور هيچ لفظى فصيح ‏تر و گوياتر از «مولى» پيدا نمى ‏شود.</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله نمى‏ خواهد فقط امامت يا خلافت يا وصايت حضرت را بيان كند، بلكه مى‏ خواهد اولى به نفس بودن و صاحب اختيار تام بر جان و مال و عرض و دين مردم بودن و به عبارت واضح ‏تر «ولايت مطلقه الهيه» را كه به معناى نيابت تامه از طرف پروردگار است بيان كند، و براى اين منظور هيچ لفظى فصيح ‏تر و گوياتر از «مولى» پيدا نمى ‏شود.</big>


 
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حدیث غدیر]] /  محور خطبه غدير: حديث غدير.</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حديث غدير]] /  محور خطبه غدير: حديث غدير.</big>


== <big>محور خطبه غدير: امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۳. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۵.</ref> ==
== <big>محور خطبه غدير: امامت</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۹۳. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۵.</ref> ==
<big>هنگامى كه دستور سفر «حجة الوداع» از طرف خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد خطاب الهى چنين بود كه همه فرامين مهم الهى به مردم ابلاغ شده بجز حج و ولايت. اعمال حج هم در طول اين سفر به طور كامل تبيين شد، و آنچه براى غدير باقى ماند يک موضوع بود: «ولايت».</big>
<big>هنگامى كه دستور سفر «[[حجةالوداع]]» از طرف خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد خطاب الهى چنين بود كه همه فرامين مهم الهى به مردم ابلاغ شده بجز حج و ولايت. اعمال حج هم در طول اين سفر به طور كامل تبيين شد، و آنچه براى غدير باقى ماند يک موضوع بود: «[[ولایت]]».</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير يک مقصد اساسى داشتند كه عصاره و چكيده آن را مى‏ توان در اين جمله بيان كرد: «اعلام ولايت و امامتِ دوازده امام بعد از خود تا آخرين روزِ دنيا».</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير يک مقصد اساسى داشتند كه عصاره و چكيده آن را مى‏ توان در اين جمله بيان كرد: «اعلام ولايت و امامتِ دوازده امام بعد از خود تا آخرين روزِ دنيا».</big>


<big>با دقتِ كامل در طول خطبه، اين نكته كاملاً مشهود است كه حضرت، محور سخن را ولايت امامان و بيان شئون آن قرار دادند و در سراسر صحبت از اين موضوع خارج نشدند، و اگر مطالب جنبىِ ديگرى به چشم مى ‏خورَد ارتباط مستقيم آن با اصل مطلب محفوظ است.</big>
<big>با دقتِ كامل در طول خطبه، اين نكته كاملاً مشهود است كه حضرت، محور سخن را ولايت امامان و بيان شئون آن قرار دادند و در سراسر صحبت از اين موضوع خارج نشدند، و اگر مطالب جنبىِ ديگرى به چشم مى ‏خورَد ارتباط مستقيم آن با اصل مطلب محفوظ است.</big>
خط ۸۶۶: خط ۸۵۸:
<big>عنوان اصلى بيعت در غدير عبارت بود از [[اقرار]] و قبولِ امامت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى ‏عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.</big>
<big>عنوان اصلى بيعت در غدير عبارت بود از [[اقرار]] و قبولِ امامت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى ‏عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.</big>


<big>پس موضوع اصلى بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نيست، بلكه امامت همه ائمه‏ عليهم السلام است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد و قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آن ها حق چنين ادعايى را ندارد. مردم كه با على‏ عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.</big>
<big>پس موضوع اصلى بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نيست، بلكه امامت همه [[ائمه اثنی عشر|ائمه‏ علیهم السلام]] است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد و قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آن ها حق چنين ادعايى را ندارد. مردم كه با على‏ عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.</big>


== <big>مهم ‏ترين امر به معروف</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶. </ref> ==
== <big>مهم ‏ترين امر به معروف</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶. </ref> ==
<big>در فرازى از بخش دهم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه وآله دو نكته مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى‏ كرد:</big>
<big>در فرازى از بخش دهم خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله دو نكته مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى‏ كرد:</big>


<big>الف) بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است.</big>
<big>الف) بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است.</big>
خط ۸۷۸: خط ۸۷۰:


== <big>نسل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۰۱-۲۱۲.</ref> ==
== <big>نسل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۰۱-۲۱۲.</ref> ==
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در فراز پايانى بخش هفتم خطبه غدير نسبت خود را با على ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در فراز پايانى بخش هفتم خطبه غدير نسبت خود را با على ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:</big>


<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسُولٌ وَ عَلِىٌّ الاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. اَلا وَ اِنّى والِدُهُمْ وَ هُمْ يَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ:</big>
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسُولٌ وَ عَلِىٌّ الاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. اَلا وَ اِنّى والِدُهُمْ وَ هُمْ يَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ:</big>
خط ۸۸۵: خط ۸۷۷:


== <big>نسل پيامبر صلى الله عليه وآله و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> ==
== <big>نسل پيامبر صلى الله عليه وآله و امامت</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۷۹-۱۸۶.</ref> ==
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم [[خطبه غدير]]، براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود: «من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى‏ گذارم» و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد:</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم [[خطبه غدير]]، براى آنكه در مقابل امامان ضلالت سخن قاطعى مطرح كرده و راه را به طور كلى بر آنان بسته باشد فرمود: «من خلافت را به عنوان امامت آن هم در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى‏ گذارم» و اين بدان معنى بود كه اميد ديگران را قطع نمايد:</big>


<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنّى اَدَعُها اِمامَةً وَ وِراثَةً فى عَقِبى اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ:</big>
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، اِنّى اَدَعُها اِمامَةً وَ وِراثَةً فى عَقِبى اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ:</big>


<big>اى مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قيامت به وديعه مى‏ سپارم.</big>
<big>اى مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قيامت به وديعه مى‏ سپارم.</big>


<big>براى موارد بيشتر در مورد «امامت» مراجعه شود به عنوان: [[ائمه اثنی عشر|ائمه اثنى‏ عشر عليهم السلام]]، و عنوان: [[صاحب اختیار]]، و عنوان: [[مولی]]، و عنوان: [[ولایت]].</big>
<big>براى موارد بيشتر در مورد «امامت» مراجعه شود به عنوان: [[ائمه اثنی عشر|ائمه اثنى‏ عشر عليهم السلام]]، و عنوان: [[صاحب اختیار]]، و عنوان: [[مولی]]، و عنوان: [[ولایت]].</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==