۱٬۶۲۶
ویرایش
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين ولايت كه شما در آن از خود ما مقدم هستيد چيست؟ فرمود: گوش جان سپردن و اطاعت در همه موارد؛ چه آنچه دوست میدارید، چه آنچه را که خوش ندارید.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۹۶.</ref> | از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: اين ولايت كه شما در آن از خود ما مقدم هستيد چيست؟ فرمود: گوش جان سپردن و اطاعت در همه موارد؛ چه آنچه دوست میدارید، چه آنچه را که خوش ندارید.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۹۶.</ref> | ||
==== حديث دوم ==== | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام در مجلسى كه در زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله منعقد شده بود، مردم را درباره فضايل خود قسم مىداد و از جمله غدير را يادآور شد و فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد ندا دهند تا همه مردم جمع شوند. آنگاه خطابهاى خواند و فرمود: اى مردم، آيا مىدانيد كه خداوند عزوجل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: اى على برخيز. من برخاستم و حضرت فرمود: هركس كه من صاحب اختيار او بودهام على صاحب اختيار اوست. خدايا، هركس ولايت او را بپذيرد، دوست بدار و هركس با او دشمنى كند، دشمن بدار. سلمان برخاست و پرسيد: يا رسول اللَّه، اين ولايت چگونه ولايتى است؟ فرمود: ولايتى همچون ولايت من. هر كس كه اختيار من بر او از خودش بيشتر است، على نيز اختيارش بر او از خودش بيشتر است.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۶؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۱-۲۳۴.</ref> | اميرالمؤمنين عليه السلام در مجلسى كه در زمان [[عثمان بن عفّان|عثمان]] در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله منعقد شده بود، مردم را درباره فضايل خود قسم مىداد و از جمله غدير را يادآور شد و فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد ندا دهند تا همه مردم جمع شوند. آنگاه خطابهاى خواند و فرمود: اى مردم، آيا مىدانيد كه خداوند عزوجل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: اى على برخيز. من برخاستم و حضرت فرمود: هركس كه من صاحب اختيار او بودهام على صاحب اختيار اوست. خدايا، هركس ولايت او را بپذيرد، دوست بدار و هركس با او دشمنى كند، دشمن بدار. [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] برخاست و پرسيد: يا رسول اللَّه، اين ولايت چگونه ولايتى است؟ فرمود: ولايتى همچون ولايت من. هر كس كه اختيار من بر او از خودش بيشتر است، على نيز اختيارش بر او از خودش بيشتر است.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۴۸؛ فرائد السمطين، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۶؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۳۱-۲۳۴.</ref> | ||
در اين حديث عبارات در فهماندن ولايت على عليه السلام دقيقتر است. پيامبر صلى الله عليه و آله از ولايت خدا آغاز مىکند، سپس ولايت خود و آنگاه ولايت على عليه السلام را مطرح مىنمايد. اين ترتيب شكى در معناى ولايت باقى نمىگذارد، چرا كه معناى صاحب اختيارى خداوند همان ولايت مطلقه اوست، آنگاه درجه بعدى ولايت را از طرف خداوند براى خود و على عليه السلام اعلام مىکند. در اینجا پیامبر عين كلمه «مولى» را درباره خداوند، خود و على عليه السلام مطرح مىکند تا كسى در حد اختلاف كلمات نيز شبهه وارد نكند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۰۶.</ref> | در اين حديث عبارات در فهماندن ولايت على عليه السلام دقيقتر است. پيامبر صلى الله عليه و آله از ولايت خدا آغاز مىکند، سپس ولايت خود و آنگاه ولايت على عليه السلام را مطرح مىنمايد. اين ترتيب شكى در معناى ولايت باقى نمىگذارد، چرا كه معناى صاحب اختيارى خداوند همان ولايت مطلقه اوست، آنگاه درجه بعدى ولايت را از طرف خداوند براى خود و على عليه السلام اعلام مىکند. در اینجا پیامبر عين كلمه «مولى» را درباره خداوند، خود و على عليه السلام مطرح مىکند تا كسى در حد اختلاف كلمات نيز شبهه وارد نكند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۰۶.</ref> | ||
==== حديث سوم ==== | |||
از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: منظور از {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}} چيست؟ حضرت فرمود: خداوند مولاى من است و بر من از خودم بيشتر اختيار دارد و با امر او مرا امرى و اختيارى نيست. و من مولاى مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم و با امر من ايشان را امرى و اختيارى نيست. و هر كس كه من صاحب اختيار او هستم و با امر من او را اختيارى نيست، على بن ابىطالب مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر اختيار دارد، و با امر او برايش امرى و اختيارى نيست.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۳، ح۱۹۰.</ref> | |||
==== حديث چهارم ==== | |||
{{متن عربی|جاءَ ابُو ايُّوبِ الانْصارى مَعَ رَهْطٍ مِنَ الانْصارِ الى عَلِىّ عليه السلام بِالرُّحْبَةِ، فَقالَ عليه السلام: مَنِ الْقَوْمُ؟ قالُوا: مَواليكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ ... . سَمِعْنا رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه وآله يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِكَ، يَقُولُ: ايُّهَا النّاسُ، الَسْتُ اوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ؟ قُلْنا: بَلى يا رَسُولَ اللَّه. فَقالَ: انَّ اللَّه مَوْلاىَ وَ انَا مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ، وَ عَلِىٌّ مَوْلى مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، اللَّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۷ ح ۶۴ . شرح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد) : ج ۱ ص ۳۱۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۵۰،۶۲.</ref> | {{متن عربی|جاءَ ابُو ايُّوبِ الانْصارى مَعَ رَهْطٍ مِنَ الانْصارِ الى عَلِىّ عليه السلام بِالرُّحْبَةِ، فَقالَ عليه السلام: مَنِ الْقَوْمُ؟ قالُوا: مَواليكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ ... . سَمِعْنا رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه وآله يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِكَ، يَقُولُ: ايُّهَا النّاسُ، الَسْتُ اوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ؟ قُلْنا: بَلى يا رَسُولَ اللَّه. فَقالَ: انَّ اللَّه مَوْلاىَ وَ انَا مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ، وَ عَلِىٌّ مَوْلى مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، اللَّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۷ ح ۶۴ . شرح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد) : ج ۱ ص ۳۱۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۵۰،۶۲.</ref> | ||
ابوايوب انصارى با | [[ابوایوب انصاری|ابوايوب انصارى]] با عدهاى از انصار در ميدان كوفه نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمدند. حضرت پرسيد: شما كيستيد؟ گفتند: اهل ولايت تو يا اميرالمؤمنين... . ما از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيديم كه در روز غدير خم، در حالى كه دست تو را گرفته بود، مىفرمود: اى مردم، آيا من بر مؤمنان از خودشان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتيم: بلى يا رسول اللَّه. فرمود: خداوند مولى و صاحب اختيار من است و من مولى و صاحب اختيار مردم هستم و على مولى و صاحب اختيار هر كسى است كه من صاحب اختيار او بودهام. خدايا، هر كس ولايت او را بپذيرد، دوست بدار و هر كس با او دشمنى كند، دشمن بدار.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۷، ح۶۴؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۵۰.</ref> | ||
ما از پيامبر صلى الله عليه | |||
گفتيم: بلى يا رسول اللَّه. فرمود: خداوند مولى و صاحب اختيار من | |||
{{متن عربی| | در این روایت عبارتِ {{متن عربی|عَلِىٌّ مَوْلى مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ}} صریح در معنای سرایت ولایت خداوند به پیامبر و از او به امیرالمؤمنین است که بهمعناى اثبات ولايت مطلقه الهيه براى پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام در سايه ولايت پروردگار است. | ||
===== حديث پنجم ===== | ===== حديث پنجم ===== |
ویرایش