پرش به محتوا

عثمان بن عفّان: تفاوت میان نسخه‌ها

اتمام عنوان عثمان بن عفّان
بدون خلاصۀ ویرایش
(اتمام عنوان عثمان بن عفّان)
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


حضرت رو به طلحه كرد و در حالى كه مردم مى‏ شنيدند فرمود: اى طلحه، به خدا قسم نوشته‏ اى كه روز قيامت با آن خدا را ملاقات كنم محبوب‏تر از نوشته اين پنج نفر نيست كه در [[حجةالوداع]] در خانه كعبه بر سر وفاى به آن هم پيمان شدند كه: «اگر خداوند محمد را بكشد يا بميرد يكديگر را بر ضد من كمک كنند و پشتيبانى نمايند تا به خلافت نرسم»!
حضرت رو به طلحه كرد و در حالى كه مردم مى‏ شنيدند فرمود: اى طلحه، به خدا قسم نوشته‏ اى كه روز قيامت با آن خدا را ملاقات كنم محبوب‏تر از نوشته اين پنج نفر نيست كه در [[حجةالوداع]] در خانه كعبه بر سر وفاى به آن هم پيمان شدند كه: «اگر خداوند محمد را بكشد يا بميرد يكديگر را بر ضد من كمک كنند و پشتيبانى نمايند تا به خلافت نرسم»!




خط ۱۲۳: خط ۱۲۲:


حضرت فرمود: اى طلحه، دليل بر بطلان آنچه بدان شهادت دادند، سخن پيامبر صلى الله عليه وآله است كه در روز غدير خم فرمود: «هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است». من چگونه مى‏توانم بر آنان صاحب اختيارتر از خودشان باشم در حالى كه آنان اميران و حاكمان بر من باشند؟!<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۶، ۴۱۷.</ref>
حضرت فرمود: اى طلحه، دليل بر بطلان آنچه بدان شهادت دادند، سخن پيامبر صلى الله عليه وآله است كه در روز غدير خم فرمود: «هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است». من چگونه مى‏توانم بر آنان صاحب اختيارتر از خودشان باشم در حالى كه آنان اميران و حاكمان بر من باشند؟!<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۶، ۴۱۷.</ref>




خط ۱۳۲: خط ۱۳۰:


و اين مطلب بر آنان (ابوبكر و عمر) و بر تو (اى طلحه) به خصوص و بر اين كه همراه توست -  يعنى زبير -  و بر همه امت و بر اين دو نفر -  و حضرت به [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]] و عبدالرحمان بن عوف اشاره كردند -  و بر اين خليفه ظالم شما -  يعنى عثمان -  حجت است.
و اين مطلب بر آنان (ابوبكر و عمر) و بر تو (اى طلحه) به خصوص و بر اين كه همراه توست -  يعنى زبير -  و بر همه امت و بر اين دو نفر -  و حضرت به [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]] و عبدالرحمان بن عوف اشاره كردند -  و بر اين خليفه ظالم شما -  يعنى عثمان -  حجت است.




خط ۱۴۵: خط ۱۴۴:


سليم مى ‏گويد: پسر عمر را در آن مجلس مى ‏ديدم كه گريه راه گلويش را بسته بود و از چشمانش اشک جارى بود.
سليم مى ‏گويد: پسر عمر را در آن مجلس مى ‏ديدم كه گريه راه گلويش را بسته بود و از چشمانش اشک جارى بود.




خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
يكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده عثمان بن عفان (م ۳۵ ق) است. [[ابن‏ عقده]] در «حديث الولاية» و منصور رازى در ـكتاب الغدير« حديث غدير را با ذكر سند از عثمان بن عفان روايت كرده ‏اند. همچنين او يكى از عشره مبشّره است كه ابن‏مغازلى به طُرق خود آنها را از جمله يكصد تن راويان حديث غدير شمرده است.
يكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده عثمان بن عفان (م ۳۵ ق) است. [[ابن‏ عقده]] در «حديث الولاية» و منصور رازى در ـكتاب الغدير« حديث غدير را با ذكر سند از عثمان بن عفان روايت كرده ‏اند. همچنين او يكى از عشره مبشّره است كه ابن‏مغازلى به طُرق خود آنها را از جمله يكصد تن راويان حديث غدير شمرده است.


== عدم اعتراض عثمان به غديريّه حسّان بن ثابت<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۷۶، ۴۸۳.</ref> ==
يكى از وجوه [[دلالت حدیث غدیر]] بر [[امامت]] و جانشينى، شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] است. قضيه شعر سرودن حسّان بن ثابت در روز غدير خم، در مقابل و به اذن پيامبرصلى الله عليه وآله را شمارى از بزرگان [[اهل‏ سنت]] نقل كرده ‏اند. نكته ‏اى كه در اينجا قابل ذكر است تقرير خلفاى سه‏ گانه نسبت به اين شعر است.


10.  عدم اعتراض عثمان به غديريّه حسّان بن ثابت××× 2 چكيده عبقات الانوار )حديث غدير( : ص 483 476. ×××
شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه‏ گانه حاضر بودند. در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد. با اينكه خليفه دوم از ميان اين سه خليفه در موارد متعدد بسيار اعتراض مى‏كرد. اين نشان مى‏ دهد كه نزد اين سه خليفه، مانند ديگر مسلمانان حاضر در روز غدير، «مَولى» در حديث غدير به معناى «امام» و «هادى» بوده است.
 
  يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و جانشينى، شعر حسّان بن ثابت است. قضيه شعر سرودن حسّان بن ثابت در روز غدير خم، در مقابل و به اذن پيامبرصلى الله عليه وآله را شمارى از بزرگان اهل‏سنت نقل كرده‏اند. نكته‏اى كه در اينجا قابل ذكر است تقرير خلفاى سه‏گانه نسبت به اين شعر است.
 
 
شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه‏گانه حاضر بودند. در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد. با اينكه خليفه دوم از ميان اين سه خليفه در موارد متعدد بسيار اعتراض مى‏كرد. اين نشان مى‏دهد كه نزد اين سه خليفه، مانند ديگر مسلمانان حاضر در روز غدير، »مَولى« در حديث غدير به معناى »امام« و »هادى« بوده است.
 
11.  كفر ابوبكر و عمر و عثمان××× 1 اسرار غدير: ص 277. چهارده قرن با غدير: ص 72. ×××
 
  امام صادق‏عليه السلام درباره آيه »ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم« فرمود: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه« كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.××× 2 اثبات الهداة: ج 2 ص 7 ح 18. ×××
 
 
  همچنين مراجعه شود به عنوان: عثمان بن عفّان /  ارتداد عثمان.


== كفر ابوبكر و عمر و عثمان<ref>اسرار غدير: ص ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲.</ref> ==
امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه «ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم» فرمود: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبر صلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر [[بیعت]] خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==