۲۱٬۸۲۰
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
بر مسلمين واجب است كه پس از رحلت هر خليفه اى، صاحب نظران جمع شوند و مشورت كنند و هر كس را كه مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا كه بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ماند. | بر مسلمين واجب است كه پس از رحلت هر خليفه اى، صاحب نظران جمع شوند و مشورت كنند و هر كس را كه مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا كه بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ماند. | ||
== بيان پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد صاحب اختيار<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۱ .</ref> == | |||
سؤال زاييده توجه كامل مخاطب به خطاب است، چه اين سؤال از سوى دوستان باشد چه منافقان. گاهى هم سؤال كننده مى پرسد تا ديگران بدانند، و يا با اشاره خودِ پيامبرصلى الله عليه وآله سؤال مى كنند تا توضيحى لازم براى مردم ارائه شود و شبهه اى بر طرف گردد. در هر صورت نتيجه اين پرسش و پاسخ ها جز تكميل مفاهيم غدير در اذهان مردم نخواهد بود. | |||
و لذا در غدير يكى از اصحاب سؤالى مطرح كرد كه مى خواست مفهوم دقيق و ريشه دار ولايت را بداند. او پرسيد: منظور دقيق شما از «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ» چه بود؟ | |||
پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله يكى از زيباترين جلوه هاى كلام بود كه در كوتاه ترين عبارات بلندترين معانى را جاى داد. آن حضرت ابتدا ولايت خدا را بر خود و ولايت مدارى خود را نسبت به خدا خاطر نشان كرد، و سپس ولايت خود و على عليه السلام را نسبت به مردم فرع آن و منشعب از آن دانست؛ و در اين باره فرمود: | |||
خداوند مولاى من است و از خودم بر من صاحب اختيارتر است، و در برابر خدا مرا براى خويش اختيارى نيست. پس از خدا من مولاى مؤمنان هستم و از مؤمنان بر خودشان صاحب اختيارترم، و در برابر من آنان را اختيارى نيست. اكنون هر كس كه من مولاى اويم - يعنى نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم و در برابر من او را اختيارى نيست - على بن ابى طالب مولاى اوست، و در برابر او برايش اختيارى نيست.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۳۴ ۱۳۳.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |