۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(قرار دادن امت های گذشته) |
||
خط ۴۲۰: | خط ۴۲۰: | ||
<big>و نيز مى فرمايد: «فلما احسَّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى الله قال الحواريّون نحن انصار الله آمنّا بالله و اشهد بأنّا مسلمون . ربّنا آمنّا بما انزلت و اتَّبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين. و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين . اذ قال الله يا عيسى انى متوفّيك و رافعك الىَّ و مطهِّرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة ثم الىَّ مرجعكم فأحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون»<ref>آل عمران/52-55. </ref></big> | <big>و نيز مى فرمايد: «فلما احسَّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى الله قال الحواريّون نحن انصار الله آمنّا بالله و اشهد بأنّا مسلمون . ربّنا آمنّا بما انزلت و اتَّبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين. و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين . اذ قال الله يا عيسى انى متوفّيك و رافعك الىَّ و مطهِّرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة ثم الىَّ مرجعكم فأحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون»<ref>آل عمران/52-55. </ref></big> | ||
<big>چون عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت ياران من در راه خدا چه كسان اند حواريون گفتند ما ياران (دين) خداييم به خدا ايمان آوردهايم و گواه باش كه ما تسليم (او) هستيم. پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده (ات) را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس. و (دشمنان) مكر ورزيدند و خدا (در پاسخشان) مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكّاران است. (ياد كن) هنگامى را كه خدا گفت اى عيسى من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مى برم و تو را از (آلايش) كسانى كه كفر ورزيده اند پاک مى گردانم و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كرده اند فوق كسانى كه كافر شده اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى كرديد ميان شما داورى خواهم كرد.</big> | |||
* <big>و اما در مورد امت اسلامى خداوند متعال مى فرمايد: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افاين مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ الله شيئاً و سيجزى الله الشاكرين»<ref>آل عمران/144.</ref></big>: | |||
<big>و محمد جز فرستاده اى كه پيش از او (هم) پيامبرانى (آمده و) گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمى گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد.</big> | |||
<big>اين امت نيز پس از آنكه آيه ابلاغ نازل گرديد و حكم نمود كه حضرت على عليه السلام امير و خليفه و جانشين رسول الله صلى الله عليه وآله است، به ضلالت پيشينيان خود بازگشتند، آن هم در فاصله اى نزديک به دو ماه و نه بيشتر! آنگاه كه مصيبت شهادت رسول اكرم صلى الله عليه وآله و پايان يافتن وحى واقع گرديد.</big> | |||
<big>پس امت اسلام از امت هاى گذشته - يعنى يهود و نصارى - درس عبرت نگرفت! آن هم با وجود هشدارها و بر حذر داشتن هايى كه از سوى خدا در قرآن و نيز در لسان رسول اكرم صلى الله عليه وآله آمده بود.</big> | |||
<big>وقتى به آيات سه گانه سوره مائده باز مى گرديم، مى بينيم كه آيه ابلاغ - كه بين اين دو آيه مربوط به يهود و نصارى نازل شده - به وجه شباهت ميان اين آيه و آنچه در آيه پيش و پس آن در مورد دو امت بزرگ گذشته نازل شده اشاره مى كند، و آن ها را با امت اسلام قرين مى كند. گويا همان عكس العمل هايى كه اين دو امت در اين خصوص از خود نشان دادند، ابرهايى از خوف و حزن را در نظر رسول اكرم صلى الله عليه وآله برانگيخت. به حدى كه آن حضرت را نگران كرد، كه مبادا آنچه در اين دو امت واقع شده در آينده در امت حضرتش نيز حادث گردد.</big> | |||
<big>چنانچه احاديث شريف بسيارى وارد شده كه بر اين امر دلالت دارد كه امت اسلام در آينده از همان راهى خواهد رفت و در كج راه هاى وارد خواهد شد كه يهود و نصارى وارد آن شدند. حال وظيفه ماست كه بدانيم چه كسانى امت اسلامى را به اين بيراهه كشاندند، و دقيقاً همچون يهود و نصارى امت اسلامى را در اين كج راهه عميق فرو بردند.</big> | |||
<big>لذا مى بينيم نزول آيه تبليغ با تأخير ابلاغ آن از سوى رسول اكرم صلى الله عليه وآله و درخواست آن حضرت از خداوند متعال مبنى بر حفاظت و حراست از شرّ مردم همزمان مى گردد. اين درخواست پيامبرصلى الله عليه وآله غير از نشان دادن اهميت مطلب و چهره منافقان براى آيندگان، از آن رو بود كه حضرت احتمال مى داد كه در جريان نصب اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه، تخريب و توطئه از جانب منافقان صورت پذيرد.</big> | |||
<big>چنانچه همين طور هم شد؛ از حوادث پس از غدير كاملاً مشخص است آن عصمتى كه رسول الله صلى الله عليه وآله از خداوند متعال درخواست كرده بود به وى عطا شد؛ به طورى كه همگان بيعت كردند و همه در آرامش بودند و به مخالفت برنخاستند، يا از روى ميل و يا از سر اكراه و يا از روى ترس.</big> | |||
<big>ولى وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله به شهادت رسيد، اين عصمت به پايان رسيد، و با شهادت حضرتش - اين عصمت الهى كه در آيه تبليغ به آن اشاره شده - نيز رخت بربست، و بازگشت به ضلالت پيشين - كه قرآن كريم از آن سخن مى گويد - واقع شد:</big> | |||
<big>«افاين مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ الله شيئاً و سيجزى الله الشاكرين»<ref>آل عمران/144.</ref>: آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود باز مى گرديد و هر كس به گذشته خود باز مى گردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد.</big> | |||
<big>در آيه تبليغ با صيغه وعيد و اعلام خطر در خصوص نتايج وخيم كه در آينده دعوت وجود دارد سخن مى گويد، و تصريح مى كند كه همه چيز در معرض طوفان هاى هولناک قرار دارد. به طورى كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد گويا رسول الله صلى الله عليه وآله كلاً رسالت خود را تبليغ نكرده است.</big> | |||
<big>در نگاهى ديگر اين آيه بر اين نكته دلالت دارد كه ولايت، اين بناى الهى استوار و گرانقدر پايان بخش اديان الهى و عصاره همه آن هاست. و لذا اگر اين امر خطير تبليغ نگردد كل اديان آسمانى فرو ريخته و منهدم مى شود. از اينجاست كه عظمت ولايت آشكار مى گردد، كه وجهى ديگر از نبوت است. اينكه دين و تشريع الهى جز با وجود يكى از اين دو حفظ نمى گردد. وقتى نبوت پنهان گردد ولايت آشكار مى شود و از دين محافظت مى كند و رهبرى را به دست مى گيرد.</big> | |||
<big>لذا آيه اى كه پس از آيه تبليغ مى آيد به اين نكته اشاره مى كند كه اهل كتاب بدون امر ولايت و وصايت هيچ در دست ندارند. خداوند متعال مى فرمايد: «قل يا اهل الكتاب لستم على شىء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدنَّ كثيراً منهم ما انزل الي من ربك طغياناً و كفراً فلا تأس على القوم الكافرين»<ref>مائده/68.</ref>: بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامى كه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده عمل نكرده ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد.</big> | |||
<big>در واقع بر پا داشتن تورات و انجيل حقيقى و اصيل نيز نيز منوط به وجود و حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله يا جانشين بر حق آن حضرت در امر وصايت و خلافت الهى است. اين است مفاد عبارت «ما انزل اليكم من ربكم» در خصوص امر ولايت نبى و جانشين آن حضرت.</big> | |||
<big>هر كس دو آيه پيش از آيه تبليغ و آيه پس از آن را بخواند، در مى يابد كه اين آيات از يهود و نصارى سخن مى گويد. بلكه اين سوره - يعنى سوره مائده - تقريباً همه اش به اين قضيه پرداخته، و از سنت هاى الهى در مورد اين امت ها خبر داده، و ميثاق ها و پيمان هاى الهى كه خداوند از ايشان گرفته و اينكه چگونه آن ها اين پيمان ها و ميثاق ها را نقض كرده اند سخن گفته است. خداوند متعال مى فرمايد:</big> | |||
<big>«و لقد اخذ الله ميثاق بنىاسرائيل و بعثنا منهم اثنى عشر نقيباً و قال الله انى معكم لئن اقمتم الصلوة و آتيتم الزكوة و آمنتم برسلى و عزَّرتموهم و اقرضتم الله قرضاً حسناً لاكفِّرنَّ عنكم سيّئاتكم و لادخلنَّكم جنّات تجرى من تحتها الانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضلَّ سواء السبيل»<ref>مائده/12.</ref>: در حقيقت خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم و خدا فرمود من با شما هستم اگر نماز بر پا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و وام نيكويى به خدا بدهيد قطعاً گناهانتان را از شما مىزدايم و شما را به باغ هايى كه از زير (درختان) آن نهرها روان است در مىآورم پس هر كس از شما بعد از اين كفر ورزد در حقيقت از راه راست گمراه شده است.</big> | |||
<big>سپس قرآن از نقض اين عهد و ميثاق سخن مى گويد و مى فرمايد: «فبما نقضهم ميثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسية يحرِّفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظّاً ممّا ذكِّروا به و لا تزال تطَّلع على خائنة منهم الا قليلاً منهم فاعف عنهم و اصفح ان الله يحبُّ المحسنين»<ref>مائده/13.</ref></big>: | |||
<big>پس به (سزاى) پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دل هايشان را سخت گردانيديم (به طورى كه) كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى شوى مگر (شمارى) اندک از ايشان (كه خيانتكار نيستند) پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.</big> | |||
<big>گويا اين آيات صرفاً براى مقدمه چينى جهت آنچه در بيعت غدير و پس از آن رخ خواهد داد نازل شده است. گويا اين آيات انذار و بيم دهى است نسبت به سران مرتدّانى كه به تحريف و نقض بيعت و ميثاقى كه خود در روز بيعت انجام داده بودند و آن را قطعى نموده بودند پرداختند. كسانى كه فراموش كردند در غدير به على عليه السلام تبريك گفتند، و فراموش كردند به آن حضرت گفتند: تو مولى و سرور من و مولى و سرور همه مؤمنان شدى!</big> | |||
<big>پس امت اسلامى جهره خود را فراموش كرده و خيانت خود را آشكار ساختند، و به جز عده اى اندک همگى مرتدّ شده و به ضلالت پيشينيان خود باز گشتند. فقط تعداد اندكى - كه تعداد آن ها سه يا چهار نفر بيشتر نبود - همه از اسلام حقيقى بازگشتند.</big> | |||
<big>اين جريان دقيقاً در امت عيسى عليه السلام رخ داد. خداوند متعال مى فرمايد: «و من الذين قالوا انّا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظّاً ممّا ذكِّروا به فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة و سوف ينبِّؤهم الله بما كانوا يصنعون»<ref>مائده/14.</ref>: و از كسانى كه گفتند ما نصرانى هستيم از ايشان (نيز) پيمان گرفتيم و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند و ما (هم) تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم و به زودى خدا آنان را از آنچه مى كرده اند (و مى ساخته اند) خبر مى دهد.</big> | |||
<big>ساير آيات نيز در خصوص اين دو امت گمراه سنت ها و بدعت هايى كه نهادند سخن مى گويد. از ايشان و از تورات و انجيل و تعاليم الهى سخن مى گويد، و به جز برخى مسائل فرعى ديگر كه سوره بدان پرداخته است، در پايان به سخن گفتن از امت مسيح و آنچه بر سر آنها آمد پرداخته، و حسن خاتمه آن چنين است كه خداوند متعال مى فرمايد:</big> | |||
<big>«قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابداً رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم»<ref>مائده/119.</ref>: خدا فرمود اين روزى است كه راستگويان را راستىشان سود بخشد براى آنان باغ هايى است كه از زير آن نهرها روان است هميشه در آن جاودان اند خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنود هستند اين است رستگارى بزرگ.</big> | |||
<big>اين اهل بيت حضرت مصطفى عليهم السلام هستند كه حضرت الله سبحانه و تعالى به ما دستور داده است كه با ايشان باشيم و فرموده است: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين»<ref>توبه/119.</ref>:</big> | |||
<big>اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد.</big> | |||
<big>به تعبير ديگر: آيه تبليغ سوره مائده را به دو نيم كرده و ماقبل آن و مابعد آن همچون دو بالى است كه توسط آن ها در فضاى سنن الهى پرواز مى كند. قضيه عهد و ميثاق و واليان الهى را بيان كرده است، و آنچه بر سر اين دو نبوت پس از آنكه امت هايشان ميثاق ولايت و وصايت را نقض كردند آمد.</big> | |||
<big>مصيبت ها و رسوايى ها و محنت و رنج هايى كه بر سرشان باريد، و دستورات و تعاليم نازل شده در تورات و انجيل از ميان رفت. تا كار به جايى كشيد كه تورات و انجيل را ضايع كرده و كلام الهى را تحريف نمودند. سپس متون ديگرى را خود تدوين كردند، آن هم مطابق با هواى نفس و ميل راهبان و عالمان يهود و نصارى.<br />در نتيجه، مهمترين بخش دو رسالت عظيم دو پيامبر بزرگ در تاريخ قديم ضايع شد و از ميان رفت. قرآن كريم هم با تفصيل زياد از اين دو امت سخن گفته، تا عبرتى باشد براى صاحبان خرد. اگر عصمت و پاسبانى و نگاهبانى خداوند در روز غدير بر پيامبر ما محمد صلى الله عليه وآله نازل نشده بود، و اگر تأكيد الهى مبنى بر حفظ قرآن وجود نمىداشت، رسالت الهى نيز در مسير طوفان هايى كه بر امت هاى گذشته وزيد قرار مى گرفت. ما نيز متفرق مى شديم، و امروز مجموعه اى از كتاب های مقدس اما تحريف شده در اختيارمان بود! ولى خداوند فرموده است: «انّا نحن نزَّلنا الذكر و انّا له لحافظون»<ref>حجر/9.</ref></big>: <big>بى ترديد ما اين قرآن را نازل كرده ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |