پرش به محتوا

جغرافیای غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹۲: خط ۴۹۲:
نام غدير خم در طول چهارده قرن تغيير نيافته، و در كتاب‏ هاى جغرافيايى و تاريخى و لغت در قرون مختلف همين نام را براى اين مكان معين مى ‏بينيم. حتى موقعيت دقيق آن را هم تعيين كرده و فواصل آن را از چهار جهت گفته ‏اند.<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۵۱۰،۴۹۲،۳۶۸ . لسان العرب: ماده خمم و غدر. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹،۳۵۰ و ج ۳ ص ۱۵۹ و ج ۴ ص ۱۸۸ و ج ۶ ماده غدير. معجم معالم الحجاز: ج ۱ ص ۱۵۶. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهاية (ابن ‏اثير): ماده خم. الروض المعطار: ص ۱۵۶. وفاء الوفاء: ج ۲ ص ۲۹۸. صفة جزيرة العرب: ص ۲۵۹.</ref>
نام غدير خم در طول چهارده قرن تغيير نيافته، و در كتاب‏ هاى جغرافيايى و تاريخى و لغت در قرون مختلف همين نام را براى اين مكان معين مى ‏بينيم. حتى موقعيت دقيق آن را هم تعيين كرده و فواصل آن را از چهار جهت گفته ‏اند.<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۵۱۰،۴۹۲،۳۶۸ . لسان العرب: ماده خمم و غدر. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹،۳۵۰ و ج ۳ ص ۱۵۹ و ج ۴ ص ۱۸۸ و ج ۶ ماده غدير. معجم معالم الحجاز: ج ۱ ص ۱۵۶. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهاية (ابن ‏اثير): ماده خم. الروض المعطار: ص ۱۵۶. وفاء الوفاء: ج ۲ ص ۲۹۸. صفة جزيرة العرب: ص ۲۵۹.</ref>


با توجه به اينكه يك منطقه جغرافيايى را به مناسبت‏هاى مختلف با نام‏هاى متفاوت ياد مى‏كنند، لذا غدير خم هم در تاريخ با نام‏هاى مناطقى كه از نظر جغرافيايى از محدوده آن حساب مى‏شود نام برده شده است.
با توجه به اينكه يک منطقه جغرافيايى را به مناسبت‏ هاى مختلف با نام ‏هاى متفاوت ياد مى ‏كنند، لذا غدير خم هم در [[تاریخ]] با نام‏ هاى مناطقى كه از نظر جغرافيايى از محدوده آن حساب مى‏ شود نام برده شده است.


در مواردى به عنوان «[[جحفه]]» از آن ياد شده، بدان جهت كه غدير خم در وادى جحفه قرار دارد. در مواردى «خرّار» گفته شده كه نام مسير سيل از غدير تا جحفه است كه سيل را به آنجا مى‏ ريزد. در مواردى با نام «غُرَبة» ياد مى ‏شود و اين به مناسبت همجوارى غدير با اين منطقه است و هر دو در يک وادى قرار دارند.


در مواردى به عنوان »جحفه« از آن ياد شده، بدان جهت كه غدير خم در وادى جحفه قرار دارد. در مواردى »خرّار« گفته شده كه نام مسير سيل از غدير تا جحفه است كه سيل را به آنجا مى‏ريزد. در مواردى با نام »غُرَبة« ياد مى‏شود و اين به مناسبت همجوارى غدير با اين منطقه است و هر دو در يك وادى قرار دارند.
با توجه به اينكه موقعيت غدير و جحفه به صورت از شرق به غرب در مسير سيل است و هر چه به سمت دريا پيش مى‏رود مسير سيل وسيع‏ تر مى ‏شود و كسانى كه در صدد تعيين فاصله جحفه تا غدير بوده‏ اند از زاويه‏ هاى مختلفى مسافت را اندازه گرفته ‏اند، لذا فاصله آن تا جحفه را گاهى سه مايل و گاهى دو مايل تعيين كرده ‏اند.


== حدود غدير نزد جغرافيدانان<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۶،۴۵. اسرار غدير: ص ۴۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۶۹ .</ref> ==
«كُراع» به معنى پايان مسيل و انتهاى مسير آب است، و «غُمَيم» نام اين منطقه ‏اى بين مكه و مدينه بوده كه غدير خم در آن واقع شده است. «غدير» به معناى گودالى است كه پس از عبور سيل، آب در آن باقى مى ‏ماند. «خمّ» نام اين آبگير بوده است. محل «غديرخم» در وادى جحفه و به همين نام معروف است.


با توجه به اينكه موقعيت غدير و جحفه به صورت از شرق به غرب در مسير سيل است و هر چه به سمت دريا پيش مى‏رود مسير سيل وسيع‏تر مى‏شود و كسانى كه در صدد تعيين فاصله جحفه تا غدير بوده‏اند از زاويه‏هاى مختلفى مسافت را اندازه گرفته‏اند، لذا فاصله آن تا جحفه را گاهى سه مايل و گاهى دو مايل تعيين كرده‏اند.
بسيارى از اهل لغت و جغرافى و تاريخ نگاران محل غدير را بين [[مکّه]] و [[مدینه]] دانسته ‏اند:


در «لسان العرب» مى ‏گويد: «غدير خم آبگير معروفى بين مكه و مدينه است».<ref>لسان العرب: ماده «خم».</ref>


11.  حدود غدير نزد جغرافيدانان××× 1 غدير كجاست؟ : ص 46 45. اسرار غدير: ص 48. واقعه قرآنى غدير: ص 69 . ×××
ياقوت در «معجم البلدان» مى ‏گويد: «حازمى گفته است: خم، مسير سيلى بين مكه و مدينه است ... ، و زمخشرى گفته كه خم، نام مرد رنگرزى است كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


  »كُراع« به معنى پايان مسيل و انتهاى مسير آب است، و »غُمَيم« نام اين منطقه‏اى بين مكه و مدينه بوده كه غدير خم در آن واقع شده است. »غدير« به معناى گودالى است كه پس از عبور سيل، آب در آن باقى مى‏ماند. »خمّ« نام اين آبگير بوده است. محل »غديرخم« در وادى جحفه و به همين نام معروف است.
ابن‏ منظور در «لسان العرب» مى ‏گويد: «خم آبگير معروفى بين مكه و مدينه در جحفه است كه همان غدير خم است».<ref>لسان العرب: ماده «خمّ».</ref>


فيروزآبادى در «قاموس» مى ‏گويد: «غدير خم، محلى است در مسير سيلى بين حرمين شريفين».<ref>القاموس المحيط: ماده «خم».</ref>


  بسيارى از اهل لغت و جغرافى و تاريخ نگاران محل غدير را بين مكه و مدينه دانسته‏اند:
از اين عبارات معلوم مى ‏شود اختلافى درباره اينكه غدير بين مكه و مدينه است وجود ندارد، و بحث بر سر تعيين مكان آن بين اين دو شهر است.


== دقت در شرايط مكانى غدير ==
سخنرانى تاريخى درباره اعلان ولايت امامان مى‏ توانست در مدينه انجام شود، همان گونه كه در مكه يا عرفات يا مشعر يا مِنا امكانِ اجرا داشت.


در »لسان العرب« مى‏گويد: »غدير خم آبگير معروفى بين مكه و مدينه است« .××× 2 لسان العرب: ماده »خم« . ×××
جاى دقت دارد كه چرا اين موقعيت‏هاى مكانى براى [[خطبه غدیر]] در نظر گرفته نشد و بركه ‏اى در ميان بيابان براى آن تعيين شد.


ياقوت در »معجم البلدان« مى‏گويد: »حازمى گفته است: خم، مسير سيلى بين مكه و مدينه است ... ، و زمخشرى گفته كه خم، نام مرد رنگرزى است كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است« .××× 1 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
== علت انتخاب سرزمين غدير خم براى اجراى حكم الهى<ref>آينه غدير در روايت شيعه و اهل‏ سنت (صاعد اصفهانى -  مهرپرور): ص ۳۳۳،۳۳۲.</ref> ==
در مورد اينكه چرا سرزمين غدير خم براى ابلاغ ولايت و امر [[امامت]] انتخاب شد مى‏ توان چند وجه بيان كرد:


۱. شايد اگر پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏خواست اجراى حكم «بلّغ ما انزل إليك من ربك» را در مكه و پيرامون خانه [[کعبه]] و حتى در سرزمين [[روز عرفه|عرفات]] و منى انجام دهد با اجراى ساير احكام حج ممزوج مى‏ شد، و معاندين كه مترصد فرصت اخلال و خدشه بودند فرصت بيشترى داشتند كه به نيت‏هاى شوم خود بپردازند.


ابن‏منظور در »لسان العرب« مى‏گويد: »خم آبگير معروفى بين مكه و مدينه در جحفه است كه همان غدير خم است« .××× 2 لسان العرب: ماده »خمّ« . ×××
۲. سرزمين غدير و محلى كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله انتخاب فرمود، اين مناسبت را داشت كه جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى حجاج در سفر [[حجةالوداع]] به بهترين شكل گرداگرد آن حضرت قرار گيرند، كه ابلاغ را همه به گوش خود بشنوند و به چشم خود ببينند.


۳. حجاج در برگشت از اجراى حج و فارغ البال بودند؛ كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله وظايف خود را انجام داده ‏اند. اين آسوده خاطر بودن و شادمانى درونى، آنها را آماده شنيدن حكم تازه پرودگار و پذيرفتن اين امر مهم مى ‏كرد.


فيروزآبادى در »قاموس« مى‏گويد: »غدير خم، محلى است در مسير سيلى بين حرمين شريفين« .××× 3 القاموس المحيط: ماده »خم« . ×××
۴. غدير خم گذرگاه و محلى بود كه حجاج از بعد آن متفرق مى ‏شدند؛ گروهى به طرف [[یمن]] و گروه ‏هاى ديگر هم به طرف مدينه و نيز ديگر مكان‏هاى اطراف پراكنده مى‏ شدند.


۵. از همه مهم‏تر اينكه پيامبر مكرم اسلام ‏صلى الله عليه و آله با نزول امين وحى الهى جبرئيل و ابلاغ «و اللَّه يعصمك من الناس»، «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته» به اطمينان كامل رسيده بود.


از اين عبارات معلوم مى‏شود اختلافى درباره اينكه غدير بين مكه و مدينه است وجود ندارد، و بحث بر سر تعيين مكان آن بين اين دو شهر است.
۶. مردم هم در اين آخرين ديدار، هر خاطره ‏اى را بهتر در حفظ نگه مى‏ داشتند و ابلاغ آن به ديگران نيكوتر انجام مى‏ شد.


۷. همين امتيازهاى مذكور براى سرزمين غدير خم موجب شد كه موضوع جريان غدير در سينه‏ ها محفوظ بماند، و تا امروز به دست ما برسد و براى آيندگان نيز استمرار داشته باشد.


12.  چشمه غدير =   چشمه غدير
۸. همچنين همين امتيازهاى سرزمين غدير موجب شده كه كتاب ‏هاى بسيارى [[تألیف]] شده است، كه يک نمونه چشمگير آن «عبقات الانوار» و «الغدير» است.


== علت نامگذارى به غدير خم<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۲.</ref> ==
از مجموع معانى كه در فرهنگ‏ هاى عربى براى «غدير» و «خم» ذكر كرده ‏اند مى‏ توان تعريف زير را به دست آورد:


13.  دقت در شرايط مكانى غدير
'''۱. غدير'''


  سخنرانى تاريخى درباره اعلان ولايت امامان مى‏توانست در مدينه انجام شود، همان گونه كه در مكه يا عرفات يا مشعر يا مِنا امكانِ اجرا داشت.
آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى‏ شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ‏ماند.


جمع كلمه «غدير» به چهار صورت مى ‏آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.<ref>لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده غدر.</ref>


جاى دقت دارد كه چرا اين موقعيت‏هاى مكانى براى خطبه غدير در نظر گرفته نشد و بركه‏اى در ميان بيابان براى آن تعيين شد.
درباره علت نامگذارى «آبگير» به «غدير» -  كه صفت مشبّهه است -  دو جهت ذكر كرده ‏اند:


'''الف)''' به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة» يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى ‏كند و آن را با آبش رها مى ‏كند و مى ‏رود.


14.  راه‏هاى منتهى به غدير =   جغرافياى غدير /  مسير غدير
'''ب)''' به معناى اسم فاعل از ماده «غدر» يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد واردين را مى‏ ترساند و هنگام شدت احتياج آبش تمام مى‏ شود. اين معنى را زبيدى در تأييد [[غدیریه|شعر]] كميت، قوى دانسته است.<ref>تاج العروس: ماده «غدر».</ref>


'''۲. خم'''


15.  سفرنامه‏هاى غدير =   سفرنامه‏هاى غدير
ياقوت در معجم البلدان از [[زمخشری]] نقل كرده كه «خم» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.


16.  علت انتخاب سرزمين غدير خم براى اجراى حكم الهى××× 1 آينه غدير در روايت شيعه و اهل‏سنت )صاعد اصفهانى -  مهرپرور( : ص 333 332. ×××
سپس از صاحب مشارق نقل مى‏ كند كه گفته است: «خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى‏ شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


  در مورد اينكه چرا سرزمين غدير خم براى ابلاغ ولايت و امر امامت انتخاب شد مى‏توان چند وجه بيان كرد:
همين جهتِ نامگذارى غدير به «غدير خمّ» را در كلام بكرى مى ‏بينيم كه مى ‏گويد: «غدير خم در سه مايلى [[جحفه]] است. در اين [[آبگیر]] چشمه ‏اى مى ‏ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خمّ مى‏ گويند».<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref>


== غدير خم كجاست؟ ==
در راه مكه تا مدينه، در ۲۰۰ كيلومترى مكه و ۳۰۰ كيلومترى مدينه بركه آبى به نام «خُم» وجود داشت كه با عنوان «غدير خم» شناخته مى ‏شد. بين دو رشته كوه در شمال و جنوب، اين آبگير از شرق به غرب كشيده شده و تا درياى سرخ امتداد داشت و مسير سيل به صورت زمينى هموار در آمده بود.


1. شايد اگر پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏خواست اجراى حكم »بلّغ ما انزل إليك من ربك« را در مكه و پيرامون خانه كعبه و حتى در سرزمين عرفات و منى انجام دهد با اجراى ساير احكام حج ممزوج مى‏شد، و معاندين كه مترصد فرصت اخلال و خدشه بودند فرصت بيشترى داشتند كه به نيت‏هاى شوم خود بپردازند.
درختان بيابانى «سَمُر» -  كه به [[فارسی]] «كُنار» گفته مى ‏شود -  به صورت متفرق در اين مسيل به چشم مى‏ خورد. در يک سوى اين زمين هموار بركه بزرگ «غدير خم» قرار گرفته بود. موقعيت خاص اين غدير در آن بود كه آبش در طول سال خشک نمى ‏شد.
 
 
2. سرزمين غدير و محلى كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله انتخاب فرمود، اين مناسبت را داشت كه جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى حجاج در سفر حجةالوداع به بهترين شكل گرداگرد آن حضرت قرار گيرند، كه ابلاغ را همه به گوش خود بشنوند و به چشم خود ببينند.
 
 
3. حجاج در برگشت از اجراى حج و فارغ البال بودند؛ كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله وظايف خود را انجام داده‏اند. اين آسوده خاطر بودن و شادمانى درونى، آنها را آماده شنيدن حكم تازه پرودگار و پذيرفتن اين امر مهم مى‏كرد.
 
 
4. غدير خم گذرگاه و محلى بود كه حجاج از بعد آن متفرق مى‏شدند؛ گروهى به طرف يمن و گروه‏هاى ديگر هم به طرف مدينه و نيز ديگر مكان‏هاى اطراف پراكنده مى‏شدند.
 
 
5 . از همه مهم‏تر اينكه پيامبر مكرم اسلام‏صلى الله عليه وآله با نزول امين وحى الهى جبرئيل و ابلاغ »و اللَّه يعصمك من الناس« ، »و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته« به اطمينان كامل رسيده بود.
 
 
6 . مردم هم در اين آخرين ديدار، هر خاطره‏اى را بهتر در حفظ نگه مى‏داشتند و ابلاغ آن به ديگران نيكوتر انجام مى‏شد.
 
7. همين امتيازهاى مذكور براى سرزمين غدير خم موجب شد كه موضوع جريان غدير در سينه‏ها محفوظ بماند، و تا امروز به دست ما برسد و براى آيندگان نيز استمرار داشته باشد.
 
 
8 . همچنين همين امتيازهاى سرزمين غدير موجب شده كه كتاب‏هاى بسيارى تأليف شده است، كه يك نمونه چشمگير آن »عبقات الانوار« و »الغدير« است.
 
 
17. علت نامگذارى به غدير خم××× 1 غدير كجاست؟ : ص 42. ×××
 
  از مجموع معانى كه در فرهنگ‏هاى عربى براى »غدير« و »خم« ذكر كرده‏اند مى‏توان تعريف زير را به دست آورد:
 
 
1-  غدير
 
آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى‏شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى‏ماند.
 
 
جمع كلمه »غدير« به چهار صورت مى‏آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.××× 2 لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده غدر. ×××
 
 
درباره علت نامگذارى »آبگير« به »غدير« -  كه صفت مشبّهه است -  دو جهت ذكر كرده‏اند:
 
 
الف. به معناى اسم مفعول از ماده »مغادرة« يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى‏كند و آن را با آبش رها مى‏كند و مى‏رود.
 
 
ب. به معناى اسم فاعل از ماده »غدر« يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد واردين را مى‏ترساند و هنگام شدت احتياج آبش تمام مى‏شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.××× 3 تاج العروس: ماده »غدر« . ×××
 
2-  خم
 
ياقوت در معجم البلدان از زمخشرى نقل كرده كه »خم« نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.
 
 
سپس از صاحب مشارق نقل مى‏كند كه گفته است: »خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى‏شود« .××× 1 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
 
 
همين جهتِ نامگذارى غدير به »غدير خمّ« را در كلام بكرى مى‏بينيم كه مى‏گويد: »غدير خم در سه مايلى جحفه است. در اين آبگير چشمه‏اى مى‏ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خمّ مى‏گويند« .××× 2 معجم ما استعجم: ج 2 ص 368. ×××
 
 
18.  غدير خم كجاست؟
 
  در راه مكه تا مدينه، در 200 كيلومترى مكه و 300 كيلومترى مدينه بركه آبى به نام »خُم« وجود داشت كه با عنوان »غدير خم« شناخته مى‏شد. بين دو رشته كوه در شمال و جنوب، اين آبگير از شرق به غرب كشيده شده و تا درياى سرخ امتداد داشت و مسير سيل به صورت زمينى هموار در آمده بود.
 
 
درختان بيابانى »سَمُر« -  كه به فارسى »كُنار« گفته مى‏شود -  به صورت متفرق در اين مسيل به چشم مى‏خورد. در يك سوى اين زمين هموار بركه بزرگ »غدير خم« قرار گرفته بود. موقعيت خاص اين غدير در آن بود كه آبش در طول سال خشك نمى‏شد.
 


به همين جهت درختانى چند در كنار آن روييده بود ومحل معروفى براى استراحت مسافران خسته بود.
به همين جهت درختانى چند در كنار آن روييده بود ومحل معروفى براى استراحت مسافران خسته بود.


19.  غدير در زمان ائمه‏عليهم السلام××× 1 غدير كجاست؟ : ص 61  - 59 32 31 . اسرار غدير: ص 353  - 351. چهارده قرن با غدير: ص 213 212. ×××
== غدير در زمان ائمه‏ عليهم السلام<ref>غدير كجاست؟ : ص ۳۱، ۳۲، ۵۹ -۶۱. اسرار غدير: ص ۳۵۱ - ۳۵۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲.</ref> ==
 
همانگونه كه «غدير» پرچمى بر بلنداى [[تاریخ]] است كه از آن نور سبز «على ولى ‏الله» مى ‏درخشد، مسجد غدير هم تيرى به چشم دشمنان ولايت بوده كه بناى گِل و آجرى آن به عنوان سندى زنده از غدير در قلب صحرا مى ‏درخشيد.
  همانگونه كه »غدير« پرچمى بر بلنداى تاريخ است كه از آن نور سبز »على ولى‏اللَّه« مى‏درخشد، مسجد غدير هم تيرى به چشم دشمنان ولايت بوده كه بناى گِل و آجرى آن به عنوان سندى زنده از غدير در قلب صحرا مى‏درخشيد.
 
 
از همين جاست كه دشمنان كينه‏توز على‏عليه السلام كه درِ خانه‏اش را آتش زدند و تابعين آنان در طول قرن‏ها هرگز چشم ديدن چنين بناى اعتقادى -  تاريخى را نداشتند.
 
 
آثار مسجد غدير كه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحابش علامت گذارى شده بود، اولين بار به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد. ابن شهرآشوب در كتاب »مثالب« مى‏گويد: »آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند« .××× 2 مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 63 . ×××
 
 
بار ديگر در زمان اميرالمؤمنين‏عليه السلام احيا شد ولى پس از شهادت آن حضرت، معاويه ساربانى را با دويست نفر فرستاد تا آثار غدير خم را با خاك يكسان كنند! ابن شهرآشوب در كتاب »مثالب« مى‏گويد: »صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاك يكسان كنند« .××× 3 مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 64 . ×××
 
 
بعد از آن امام حسين‏عليه السلام را در مسيرى كه از مكه به عراق مى‏آمد، مى‏بينيم كه كاروان كربلا را از غدير عبور مى‏دهد و در آنجا توقفى دارد.
 
 
بار ديگر مسجد غدير را در زمان امام باقرعليه السلام احيا شده مى‏بينيم. پس از آن امام صادق‏عليه السلام را مى‏بينيم كه رسماً در سفر از مدينه به مكه در غدير توقفى مى‏نمايد و جاى منبر پيامبرصلى الله عليه وآله و جزئياتى از واقعه را نشان مى‏دهد. در نقطه‏اى ديگر محل خيمه منافقين را نشان مى‏دهد و برخى توطئه‏هاى آنان را بيان مى‏فرمايد.
 
در زمان امام كاظم‏عليه السلام نيز مسجد غدير را آباد مى‏بينيم و حضرت به اصحابشان دستور نماز در آن مسجد را مى‏داد، و تصريح مى‏فرمود كه پدرم نيز چنين دستورى را به اصحابش مى‏داد.
 
 
  همچنين مراجعه شود به عنوان: جغرافياى غدير /  تاريخ سرزمين غدير.
 
 
20.  غدير در عصر حفظ ميراث فرهنگى =   جغرافياى غدير /  تاريخ سرزمين غدير
 
 
21.  فاصله غدير تا جحفه××× 1 غدير كجاست؟ : ص 48. ×××
 
  براى تعيين دقيق محل غدير از نظر جغرافيايى نسبت آن با جحفه در نظر گرفته شده چون منطقه معروفى بوده و هست. منابع زير درباره تعيين فاصله غدير به دست آمده است:


از همين جاست كه دشمنان كينه‏ توز على عليه السلام كه درِ خانه‏ اش را آتش زدند و تابعين آنان در طول قرن‏ها هرگز چشم ديدن چنين بناى اعتقادى -  تاريخى را نداشتند.


بكرى فاصله را سه مايل تعيين كرده، و از زمخشرى از قول قائلى نقل كرده كه فاصله دو مايل است، و اشاره به ضعف اين قول نموده است.××× 2 معجم ما استعجم: ج 2 ص 368. ×××
آثار مسجد غدير كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحابش علامت گذارى شده بود، اولين بار به دست [[عمر بن خطاب|عمر بن الخطاب]] از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد. ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد: «آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند».<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۶۳ .</ref>


بار ديگر در زمان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام احيا شد ولى پس از شهادت آن حضرت، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] ساربانى را با دويست نفر فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند! ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد: «صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند».<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۶۴ .</ref>


حموى فاصله را دو مايل تعيين كرده است.××× 3 معجم البلدان: ج 4 ص 188. ×××
بعد از آن [[امام حسین‏ علیه السلام]] را در مسيرى كه از مکّه به [[عراق]] مى ‏آمد، مى‏ بينيم كه كاروان [[کربلا]] را از غدير عبور مى‏ دهد و در آنجا توقفى دارد.


بار ديگر مسجد غدير را در زمان [[امام باقر علیه السلام]] احيا شده مى ‏بينيم. پس از آن [[امام صادق‏ علیه السلام]] را مى ‏بينيم كه رسماً در سفر از مدينه به مكه در غدير توقفى مى‏ نمايد و جاى [[سخنرانی|منبر]] پيامبر صلى الله عليه و آله و جزئياتى از واقعه را نشان مى‏ دهد. در نقطه ‏اى ديگر محل خيمه منافقين را نشان مى‏دهد و برخى توطئه‏ هاى آنان را بيان مى ‏فرمايد.


فيروزآبادى فاصله را سه مايل تعيين كرده است.××× 4 قاموس: ماده »خم« . ×××
در زمان [[امام کاظم ‏علیه السلام]] نيز مسجد غدير را آباد مى‏ بينيم و حضرت به اصحابشان دستور نماز در آن [[مسجد]] را مى ‏داد، و تصريح مى ‏فرمود كه پدرم نيز چنين دستورى را به اصحابش مى‏ داد.


== فاصله غدير تا جحفه<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۸.</ref> ==
براى تعيين دقيق محل غدير از نظر جغرافيايى نسبت آن با [[جحفه]] در نظر گرفته شده چون منطقه معروفى بوده و هست. منابع زير درباره تعيين فاصله غدير به دست آمده است:


نصر و عرّام فاصله را يك مايل گفته‏اند.××× 5 تاج العروس: ماده »خم« . معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
بكرى فاصله را سه مايل تعيين كرده، و از زمخشرى از قول قائلى نقل كرده كه فاصله دو مايل است، و اشاره به ضعف اين قول نموده است.<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref>


حموى فاصله را دو مايل تعيين كرده است.<ref>معجم البلدان: ج ۴ ص ۱۸۸.</ref>


اين اختلاف فاصله از يك مايل تا سه مايل به خاطر جاده‏هاى مختلفى است كه بين غدير و جحفه وجود دارد، به خصوص آنكه وادى جحفه بعد از غدير رفته رفته پهن‏تر مى‏شود تا به جحفه و بعد از آن به دريا مى‏رسد.
فيروزآبادى فاصله را سه مايل تعيين كرده است.<ref>قاموس: ماده «خم».</ref>


ممكن است در موردى از كنار كوه‏ها اندازه‏گيرى شده باشد كه نزديك‏تر است و يك مايل گفته شده، و در موردى از وسط وادى طى طريق شده و دو مايل گفته شده، و در موردى از حاشيه وادى اندازه‏گيرى شده و سه مايل تعيين شده است.
نصر و عرّام فاصله را يک مايل گفته ‏اند.<ref>تاج العروس: ماده «خم». معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


اين اختلاف فاصله از يک مايل تا سه مايل به خاطر جاده‏ هاى مختلفى است كه بين غدير و [[جحفه]] وجود دارد، به خصوص آنكه وادى جحفه بعد از غدير رفته رفته پهن‏تر مى‏ شود تا به جحفه و بعد از آن به دريا مى‏ رسد.


22.  قله »هَرشى« ادامه جغرافياى غدير××× 1 غدير كجاست؟ : ص 49. ×××
ممكن است در موردى از كنار كوه ‏ها اندازه ‏گيرى شده باشد كه نزديک تر است و يک مايل گفته شده، و در موردى از وسط وادى طى طريق شده و دو مايل گفته شده، و در موردى از حاشيه وادى اندازه‏ گيرى شده و سه مايل تعيين شده است.


  عاتق بن غيث بلادى در كتاب »على طريق الهجرة« به توصيف كوه هرشى در مسير مكه تا مدينه مى‏پردازد و مى‏گويد: در 16 كيلومترى شمال شرقى شهر »رابغ« كوه هرشى است.
== قله «هَرشى» ادامه جغرافياى غدير<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۹.</ref> ==
عاتق بن غيث بلادى در كتاب «على طريق الهجرة» به توصيف [[هرشی(عَقَبه)|کوه هرشی]] در مسير [[مکّه]] تا [[مدینه]] مى‏ پردازد و مى‏ گويد: در ۱۶ كيلومترى شمال شرقى شهر «رابغ» كوه هرشى است.


«هَرشى» در واقع نام بيابانى است كه دو كوه آن را در بر گرفته است. كوه بزرگ‏تر را »هَرشى« مى‏گويند كه مسير جاده از آنجاست، و كوه كوچك‏تر را »هُرَيْشاء« مى‏گويند كه فقط راه پياده يا مالرو دارد.


»هَرشى« در واقع نام بيابانى است كه دو كوه آن را در بر گرفته است. كوه بزرگ‏تر را »هَرشى« مى‏گويند كه مسير جاده از آنجاست، و كوه كوچك‏تر را »هُرَيْشاء« مى‏گويند كه فقط راه پياده يا مالرو دارد.