۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
عمر بن خطاب در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله بر حسّان بن ثابت گذر كرد و ديد كه او شعر می خواند. گفت: شعر می خوانى؟ يا گفت: همچون شعرى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله؟ حسّان بن ثابت به او گفت: من در اين مسجد در حضور كسى كه از تو بهتر است (پيامبر صلى الله عليه وآله) ، شعر خوانده ام. پس عمر خاموش گشت. | عمر بن خطاب در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله بر حسّان بن ثابت گذر كرد و ديد كه او شعر می خواند. گفت: شعر می خوانى؟ يا گفت: همچون شعرى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله؟ حسّان بن ثابت به او گفت: من در اين مسجد در حضور كسى كه از تو بهتر است (پيامبر صلى الله عليه وآله) ، شعر خوانده ام. پس عمر خاموش گشت. | ||
ابن دُرَيد از ابوحاتم، از ابوعبيده نقل می كند: حسّان به سه چيز بر ديگر شاعران برترى دارد: در جاهليت شاعر انصار بود، و در روزگار نبوت شاعر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و در دوران اسلام شاعر تمام يمن بود. عرب در اينكه بهترين شاعران مردم شهرنشين اهل يثرب و سپس قبيله عبدالقيس و سپس ثقيف اند هم داستان هستند، و در | ابن دُرَيد از ابوحاتم، از ابوعبيده نقل می كند: حسّان به سه چيز بر ديگر شاعران برترى دارد: در جاهليت شاعر انصار بود، و در روزگار نبوت شاعر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و در دوران اسلام شاعر تمام يمن بود. عرب در اينكه بهترين شاعران مردم شهرنشين اهل يثرب و سپس قبيله عبدالقيس و سپس ثقيف اند هم داستان هستند، و در اين كه بهترين شاعر شهرنشينان حسّان است اتفاق نظر دارند. حسّان بن ثابت در جاهليت شاعر انصار بود، و در دوران اسلام شاعر مردم يمن بود. او شاعر شهرنشينان است. | ||
زبير بن بَكّار گويد: ابراهيم بن منذر، از هشام بن سليمان، از ابن جريج، از محمد بن سائب بن بركه، از مادرش نقل كرده است: همراه با عايشه در طواف بوديم و امّ حكيم بنت خالد بن عاص و امّ حكيم بنت عبداللَّه بن ابی ربيعه نيز همراه عايشه بودند. از حسّان بن ثابت سخن به ميان آورديم و امّ حكيم بنت خالد و امّ حكيم بنت عبداللَّه به ناسزاگويى به او پرداختند. عايشه گفت: آيا پسر فريعه (مادر حسّان) را ناسزا می گوييد؟ حال آنكه من اميد دارم كه خدا او را به خاطر دفاع زبانی اش از پيامبر صلى الله عليه و آله به بهشت برد. آيا او نگفته است | زبير بن بَكّار گويد: ابراهيم بن منذر، از هشام بن سليمان، از ابن جريج، از محمد بن سائب بن بركه، از مادرش نقل كرده است: همراه با عايشه در طواف بوديم و امّ حكيم بنت خالد بن عاص و امّ حكيم بنت عبداللَّه بن ابی ربيعه نيز همراه عايشه بودند. از حسّان بن ثابت سخن به ميان آورديم و امّ حكيم بنت خالد و امّ حكيم بنت عبداللَّه به ناسزاگويى به او پرداختند. عايشه گفت: آيا پسر فريعه (مادر حسّان) را ناسزا می گوييد؟ حال آنكه من اميد دارم كه خدا او را به خاطر دفاع زبانی اش از پيامبر صلى الله عليه و آله به بهشت برد. آيا او نگفته است : | ||
هَجَوتَ مُحَمَّداً فَأجَبتُ عَنهُ | هَجَوتَ مُحَمَّداً فَأجَبتُ عَنهُ | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
فَإنَّ أبى وَ والِدَتى وَ عِرضى | فَإنَّ أبى وَ والِدَتى وَ عِرضى | ||
لِعِرضِ مُحَمَّدٍ مِنكُمُ الوَقاءُ | لِعِرضِ مُحَمَّدٍ مِنكُمُ الوَقاءُ<ref>حسّان اين اشعار را در پاسخ به اشعار هجوآميز ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب سروده است. اسد الغابة: ج ۵ ص ۱۴۵ ۱۴۴ (مترجم)</ref> | ||
محمد صلى الله عليه و آله را هجو كردى و من به آن پاسخ دادم. اين كار نزد خدا پاداش دارد. بی گمان پدر و مادر و آبروى من مايه پاسدارى از آبروى محمد صلى الله عليه و آله در برابر شماست. | محمد صلى الله عليه و آله را هجو كردى و من به آن پاسخ دادم. اين كار نزد خدا پاداش دارد. بی گمان پدر و مادر و آبروى من مايه پاسدارى از آبروى محمد صلى الله عليه و آله در برابر شماست. | ||
پس عايشه حسّان را از | پس عايشه حسّان را از اين كه به او افترا زده باشد تبرئه كرده است (زيرا اين سخن شايع بود كه حسّان عايشه را هجو كرده است).<ref>الاستيعاب: ج ۱ ص ۳۴۵ -۳۴۷</ref> | ||
ب. ابن اثير در شرح حال حسّان می نويسد: او را شاعر رسول خدا صلى الله عليه و آله می گفتند. عايشه پيامبر صلى الله عليه و آله را توصيف كرد و گفت: به خدا سوگند، اين توصيف مانند اشعارى است كه حسّان درباره حضرتش سروده است... . رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان می نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و اشعارى در ستايش پيامبر صلى الله عليه و آله می خواند و | ب. ابن اثير در شرح حال حسّان می نويسد: او را شاعر رسول خدا صلى الله عليه و آله می گفتند. عايشه پيامبر صلى الله عليه و آله را توصيف كرد و گفت: به خدا سوگند، اين توصيف مانند اشعارى است كه حسّان درباره حضرتش سروده است... . رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان می نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و اشعارى در ستايش پيامبر صلى الله عليه و آله می خواند و هجو مشركان را پاسخ می گفت. رسول خدا صلى الله عليه و آله می گفت: مادام كه حسّان از فرستاده خدا دفاع كند، خدا او را به روح القدس تأييد می كند.<ref>اسد الغابة: ج ۲ ص ۴.</ref> | ||
ج. ابن حجر عسقلانى می گويد: در صحيحين از براء روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان گفت: در هجو مشركان شعر بگو كه جبرئيل با تو است. | ج. ابن حجر عسقلانى می گويد: در صحيحين از براء روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان گفت: در هجو مشركان شعر بگو كه جبرئيل با تو است. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
ابوداوود از لؤىّ، از ابن ابی زِناد، از پدرش، از هشام بن عُروه، از عايشه روايت كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان مى نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و هجوكنندگان حضرتش را هجو می كرد. رسول اللَّه صلى الله عليه و آله می گفت: ما دام كه حسّان از پيامبر خدا دفاع كند، روح القدس با او خواهد بود. | ابوداوود از لؤىّ، از ابن ابی زِناد، از پدرش، از هشام بن عُروه، از عايشه روايت كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان مى نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و هجوكنندگان حضرتش را هجو می كرد. رسول اللَّه صلى الله عليه و آله می گفت: ما دام كه حسّان از پيامبر خدا دفاع كند، روح القدس با او خواهد بود. | ||
حاكم نيشابورى نيز در شرح حال حسّان احاديثى آورده كه | حاكم نيشابورى نيز در شرح حال حسّان احاديثى آورده كه بعضی از آن ها ذكر شد. يكى از آن احاديث اين است: ابوالعباس محمد بن يعقوب، از حسن بن على بن عفّان، از ابواُسامه، از وليد بن كثير، از يزيد بن عبداللَّه بن قسيط، از ابوالحسن بنده بنی نوفل براى ما روايت كرد: هنگامى كه سوره شعراء نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بر مسلمانان خواند، وقتى به اين آيه رسيد: «وَ الشُعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ»<ref>شعراء / ۲۲۴.</ref>و شاعران را گمراهان پيروى كنند، عبداللَّه بن رواحه و حسّان بن ثابت گريه كنان نزديك رسولخداصلى الله عليه و آله آمدند.وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه رسيد: « وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ» : كسانى كه كارهاى نيك كنند، فرمود: يعنى شما. و وقتى آيه «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثيراً» : و خداى را بسيار ياد كنند، را خواند، فرمود: يعنى شما. و چون «وَ انتَصَرُوا مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا»<ref>شعراء / ۲۲۷</ref>و پس از آن كه ستم ديده اند داد می ستانند، را خواند، فرمود: يعنى شما.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۴۸۶.</ref> | ||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه رسيد: « وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ» : كسانى كه كارهاى نيك كنند، فرمود: يعنى شما. و وقتى آيه «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثيراً» : و خداى را بسيار ياد كنند، را خواند، فرمود: يعنى شما. و چون «وَ انتَصَرُوا مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا»<ref>شعراء / ۲۲۷</ref>و پس از | |||
۲. اين شعر به اِذن پيامبر صلى الله عليه و آله سروده شده است | ۲. اين شعر به اِذن پيامبر صلى الله عليه و آله سروده شده است | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۲: | ||
۳. تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله | ۳. تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله | ||
در احاديثى كه اهل سنت در گزارش ماجراى شعر سرودن حسّان در روز غدير خم روايت كرده اند، آمده كه پيامبر صلى الله عليه وآله به اين شعر گوش داد و مضمونش را تقرير كرد. از سوى ديگر، همه مسلمانان در | در احاديثى كه اهل سنت در گزارش ماجراى شعر سرودن حسّان در روز غدير خم روايت كرده اند، آمده كه پيامبر صلى الله عليه وآله به اين شعر گوش داد و مضمونش را تقرير كرد. از سوى ديگر، همه مسلمانان در اين كه تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله دليل قاطع بر حجيت و درستى كارى است، هم عقيده هستند. | ||
۴. پيامبر صلى الله عليه و آله شعر حسّان را نيكو شمرد. | ۴. پيامبر صلى الله عليه و آله شعر حسّان را نيكو شمرد. | ||
رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به روشنى اين شعر را نيكو شمرد، و پس از | رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به روشنى اين شعر را نيكو شمرد، و پس از آن كه حسّان آن را به پايان رساند به او فرمود: اى حسّان، مادام كه با زبانت از ما دفاع كنى به روح القدس مؤيّد خواهى بود. اين در روايت محمد بن يوسف گنجى و سبط بن جوزى گذشت. | ||
۵ . اين شعر در حضور صحابه سروده شد | ۵ . اين شعر در حضور صحابه سروده شد | ||
حسّان بن ثابت اين شعر را در روز غدير خم و بلافاصله پس از سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله پيش از آنكه گروه هاى پرشمار صحابه عادل رسول | حسّان بن ثابت اين شعر را در روز غدير خم و بلافاصله پس از سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله پيش از آنكه گروه هاى پرشمار صحابه عادل رسول خدا صلى الله عليه و آله و دسته هاى مسلمانان پراكنده شوند، سرود و هيچ يك از آنان سروده حسّان را انكار نكرد و به شعر او و استفاده اش از حديث غدير اعتراض نكرد. بنابراين، به اجماع همه صحابه ثابت می شود كه مراد از «مَولى» در اين حديث «امام» و «هادى» است. اين اعتراض معترضان و تأويلِ تأويل گران را از اعتبار می اندازد. | ||
۶. تقرير خلفاى سه گانه | ۶. تقرير خلفاى سه گانه | ||
شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه گانه حاضر بودند. در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد. با | شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه گانه حاضر بودند. در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد. با اين كه خليفه دوم از ميان اين سه خليفه در موارد متعدد بسيار اعتراض می كرد. اين نشان می دهد كه نزد اين سه خليفه، مانند ديگر مسلمانان حاضر در روز غدير، «مَولى» در حديث غدير به معناى «امام» و «هادى» بوده است. | ||
== فرهنگ سازى با شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: | == فرهنگ سازى با شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص۱۳۱،۱۳۰. </ref>== | ||
با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبرصلى الله عليه و آله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اينكه سروده شود، و چه رسد به اينكه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اينكه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح القدس مؤيد آن باشد!! | با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبرصلى الله عليه و آله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اينكه سروده شود، و چه رسد به اينكه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اينكه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح القدس مؤيد آن باشد!! | ||