۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۴۳۵: | خط ۴۳۵: | ||
<big>آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى گردد:</big> | <big>آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى گردد:</big> | ||
<big>'''الف'''. امت [[حضرت موسى عليه السلام]] كه [[خليفه]] و جانشين آن حضرت يعنى حضرت هارون عليه السلام را نمى پذيرند و كنار مى زنند. خداوند متعال مى فرمايد:«و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر فتمَّ ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسى لاخيه هارون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتَّبع سبيل المفسدين» <ref>اعراف / ۱۴۲.</ref>: و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى (هنگام رفتن به كوه طور) به برادرشان هارون فرمودند در ميان قوم من جانشينم باشید و (كار آنان را) اصلاح كنید و راه فسادگران را پيروى مكنید.</big> | |||
<big>اما آيا از جانب قوم حضرت موسى عليه السلام چه بر سر خليفه ایشان حضرت هارون عليه السلام آمد؟ خداوند متعال مى فرمايد: «وَٱتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعْدِهِۦ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُۥ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰالِمِينَ» <ref>اعراف / ۱۴۸.</ref> : و قوم موسى پس از (عزيمت) او از زيور هاى خود مجسمه گوساله اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن (گوساله) با ايشان سخن نمى گويد و راهى به آنها نمى نمايد آن را (به پرستش) گرفتند و ستمكار بودند.</big> | |||
<big>حال ، عكس العمل حضرت موسى عليه السلام چيست؟ خداوند متعال مى فرمايد: «و لمّا رجع موسى الى قومه غضبان اسفاً قال بئسما خلَّفتمونى من بعدى اعجلتم امر ربكم و القى الالواح و اخذ برأس اخيه يجرُّه اليه» <ref>اعراف / ۱۵۰.</ref>: و چون موسى خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشتند فرمودند : پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد و الواح را افكندند و (موى) سر برادرشان را گرفتند و ایشان را به طرف خود كشيدند.</big> | |||
<big>اما حضرت هارون عليه السلام در مورد اين قوم ستمكار چه خبرى به حضرت موسى عليه السلام دادند؟ همان هايى كه ایشان را نپذيرفتند و كنار زدند و بر ایشان شوريدند و سركشى كردند. خداوند در ادامه آيه مى فرمايد: «قال ابنامَّ ان القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الاعداء و لا تجعلنى مع القوم الظالمين» <ref>اعراف / ۱۵۰.</ref> : (حضرت هارون عليه السلام) گفتند اى فرزند مادرم اين قوم مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند پس مرا دشمن شاد مكنید و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مدهید.</big> | |||
<big>در مجموع وقتى نزول تورات بر حضرت موسى عليه السلام پايان يافت و كامل شد قومشان با خليفه و جانشين ایشان چه كردند؟ جز آنكه از در خدعه و نيرنگ در آمدند و گوساله اى را به پرستش گرفتند و آنچه خداوند متعال برايشان روشن ساخته بود رها كردند، و فرامين حضرت موسى عليه السلام را پشت سر نهادند. خداوند متعال مى فرمايد: «و لقد جاءكم موسى بالبيّنات ثم اتَّخذتم العجل من بعده و انتم ظالمون» <ref>بقره / ۹۲.</ref> : و قطعاً موسى براى شما معجزات آشكارى آوردند سپس آن گوساله را در غياب ایشان (به خدايى) گرفتيد و ستمكار شديد.</big> | |||
<big>سپس حضرت هارون عليه السلام وفات يافتند و جناب يوشع بن نون عليه السلام وصى و جانشين حضرت موسى عليه السلام گرديدند. بنى اسرائيل به هفتاد و يك فرقه در مقابل ایشان تقسيم شدند، كه هفتاد فرقه از آنها در آتش اند و تنها يك فرقه نجات مى يابند. آنان همان هايى هستند كه وصى و خليفه حضرت موسى عليه السلام پيروى كردند.</big> | |||
<big>قرآن كريم به اين نكته اشاره مى كند كه يهود ولايت خلفاى حضرت موسى عليهم السلام را نپذيرفتند و تحت ولايت كافران در آمدند: «ترى كثيراً منهم يتولَّون الذين كفروا لبئس ما قدَّمت لهم انفسهم ان سخط اللَّه عليهم و فى العذاب هم خالدون» <ref>مائده / ۸۰ .</ref>: بسيارى از آنان را مى بينى كه با كسانى كه كفر ورزيده اند دوستى مى كنند راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند كه (در نتيجه) خدا برايشان خشم گرفت و پيوسته در عذاب مى مانند.</big> | |||
<big>سپس خداوند متعال در آيه بعد خبر مى دهد كه اگر ايشان به آنچه از جانب پروردگارشان نازل شد ايمان مى آوردند، هرگز ولايت كافران را نمى پذيرفتند. در اين آيه مى بينيم كه بين جمله «ما انزل اليهم من ربهم» و جمله ما «اتَّخذوهم اولياء» ارتباط برقرار مى كند.</big> | |||
در | <big>در اين نص و سند صريح قرآنى در مى يابيم كه «ما انزل اليهم من ربهم» به معناى ولايت است، و ولايت يعنى پذيرفتن سرپرستى و حاكميت واليان امر، كه در موردشان نص صريح آمده و از جانب انبياء عليهم السلام منصوب شده اند.</big> | ||
<big>همچنين در ادامه آيات مى بينيم كه مشركان دشمن ترين دشمنان كسانى هستند كه ولايت مولاى ما اميرالمؤمنين عليه السلام را نپذيرفته اند. جالب اين است كه «مشركون» لفظى است كه قرآن كريم بر جمع كثيرى از مسلمانان منافق و كسانى كه ولايت على عليه السلام را نپذيرفتند اطلاق كرده است.</big> | |||
سپس | <big>سپس در همان آيه گروهى از نصارى و مسيحيان را استثنا كرده و فرموده كه آنها از نظر محبت و دوستى نزديك ترى با مؤمنان دارند، نسبت به يهود و مشركان.</big> | ||
<big>'''ب.''' امت حضرت عيسى عليه السلام وصى و خليفه آن حضرت شمعون صفا عليه السلام را نپذيرفته و ردّ كردند. البته به جز گروهى اندك كه به شمعون عليه السلام وفادار ماندند، و بدين ترتيب امت آن حضرت به ضلالت پيشينيان خود بازگشتند. خداوند متعال با اشاره به سنت اختلاف بعد از انبياء عليهم السلام و از جمله حضرت عيسى عليه السلام مى فرمايد:</big> | |||
<big>«تلك الرسل فضَّلنا بعضهم على بعض منهم من كلَّم اللَّه و رفع بعضهم درجات و آتينا عيسى بن مريم البينات و ايَّدناه بروح القدس و لو شاء اللَّه ما اقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاءتهم البيّنات و لكن اختلفوا فمنهم من آمن و منهم من كفر و لو شاء اللَّه ما اقتتلوا و لكنَّ اللَّه يفعل ما يريد» <ref>بقره / ۲۵۳.</ref> : برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم و اگر خدا مى خواست كسانى كه پس از آنان بودند بعد از آن (همه) دلايل روشن كه برايشان آمد به كشتار يكديگر نمى پرداختند ولى با هم اختلاف كردند پس بعضى از آنان كسانى بودند كه ايمان آوردند و بعضى از آنان كسانى بودند كه كفر ورزيدند و اگر خدا مى خواست با يكديگر جنگ نمى كردند ولى خداوند آنچه را مى خواهد انجام مى دهد.</big> | |||
<big>و نيز مى فرمايد: «فلما احسَّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللَّه قال الحواريّون نحن انصار اللَّه آمنّا باللَّه و اشهد بأنّا مسلمون . ربّنا آمنّا بما انزلت و اتَّبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين . و مكروا و مكر اللَّه و اللَّه خير الماكرين . اذ قال اللَّه يا عيسى انى متوفّيك و رافعك الىَّ و مطهِّرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة ثم الىَّ مرجعكم فأحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون» <ref>آل عمران / ۵۲ - ۵۵ .</ref> :</big> | |||
<big>«چون عيسى از آنان احساس كفر كردند گفتند ياران من در راه خدا چه كسان اند حواريون گفتند ما ياران (دين) خداييم به خدا ايمان آورده ايم و گواه باش كه ما تسليم (او) هستيم . پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده (ات) را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس . و (دشمنان) مكر ورزيدند و خدا (در پاسخشان) مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكّاران است<ref>مکر ، کار عاجزان است نه خداى توانا ، و مسلماً مقصود از «مکرِ» خدا بى اثر ساختن حیله آنان و یا کیفر دادن به مکر آنها است، و علت این که بى اثر ساختن یا کیفر دادن را، مکر خوانده است به خاطر رعایت صناعت مشاکله است. | |||
مشاکله یکى از محسنات کلام است و آن این است که انسان در اداى مقصود خود از تعبیر طرف مقابل استفاده کند، مثلاً یک نفر به شما مى گوید: از ما بخواه تا براى شما غذایى بپزیم، از آنجا که شما به پیراهن نیاز دارید به او مى گویید براى من پیراهن بپز، در حالى که پیراهن دوختنى است نه پختنى، امّا چون طرف از پختن سخن گفته است، براى حفظ شکل سؤال از همان تعبیر استفاده مى نمایید، شاعر عرب در این مورد مى گوید: قالوا اقترح شیئاً نجد لک طبخه *** قلتُ اطبخوا لى جبة و قمیصاً | |||
(منشور جاوید-جعفر سبحانی)</ref> . (ياد كن) هنگامى را كه خدا گفت اى عيسى من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مى برم و تو را از (آلايش) كسانى كه كفر ورزيده اند پاك مى گردانم و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كرده اند فوق كسانى كه كافر شده اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى كرديد ميان شما داورى خواهم كرد» .</big> | |||
<big>'''ج.''' و اما در مورد امت اسلامى خداوند متعال مى فرمايد: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين»<ref>آل عمران / ۱۴۴.</ref> : و محمد جز فرستاده اى كه پيش از ایشان (هم) پيامبرانى (آمده و) گذشتند نيستند آيا اگر ایشان بميرند يا كشته شوند از عقيده خود برمى گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد.</big> | |||
<big>اين امت نيز پس از آنكه آيه ابلاغ نازل گرديد و حكم نمود كه حضرت على عليه السلام امير و خليفه و جانشين رسول اللَّه صلى الله عليه وآله هستند، به ضلالت پيشينيان خود بازگشتند، آن هم در فاصله اى نزديك به دو ماه و نه بيشتر! آنگاه كه مصيبت [[شهادت رسول اكرم صلى الله عليه وآله]] و پايان يافتن وحى واقع گرديد.</big> | |||
<big>پس امت اسلام از امت هاى گذشته - يعنى يهود و نصارى - درس عبرت نگرفت! آن هم با وجود هشدارها و بر حذر داشتن هايى كه از سوى خدا در قرآن و نيز در لسان [[رسول اكرم صلى الله عليه وآله]] آمده بود.</big> | |||
<big>وقتى به آيات سه گانه سوره مائده باز مى گرديم، مى بينيم كه آيه ابلاغ - كه بين اين دو آيه مربوط به يهود و نصارى نازل شده - به وجه شباهت ميان اين آيه و آنچه در آيه پيش و پس از آن در مورد دو امت بزرگ گذشته نازل شده اشاره مى كند، و آنها را با امت اسلام قرين مى كند. گويا همان عكس العمل هايى كه اين دو امت در اين خصوص از خود نشان دادند، ابرهايى از خوف و حزن را در نظر [[رسول اكرم صلى الله عليه وآله]] برانگيخت. به حدى كه آن حضرت را نگران كرد، كه مبادا آنچه در اين دو امت واقع شده در آينده در امت حضرتش نيز حادث گردد.</big> | |||
<big>چنانچه احاديث شريف بسيارى وارد شده كه بر اين امر دلالت دارد كه امت اسلام در آينده از همان راهى خواهد رفت و در كج راهه اى وارد خواهد شد كه يهود و نصارى وارد آن شدند. حال وظيفه ماست كه بدانيم چه كسانى امت اسلامى را به اين بيراهه كشاندند، و دقيقاً همچون يهود و نصارى امت اسلامى را در اين كج راهه عميق فرو بردند.</big> | |||
<big>لذا مى بينيم نزول آيه تبليغ با تأخير ابلاغ آن از سوى [[رسول اكرم صلى الله عليه وآله]] و درخواست آن حضرت از خداوند متعال مبنى بر حفاظت و حراست از شرّ مردم همزمان مى گردد. اين درخواست [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] غير از نشان دادن اهميت مطلب و چهره منافقان براى آيندگان، از آن رو بود كه حضرت احتمال مى دادند كه در جريان نصب اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه، تخريب و توطئه از جانب منافقان صورت پذيرد.</big> | |||
<big>چنانچه همين طور هم شد؛ از حوادث پس از غدير كاملاً مشخص است آن عصمتى كه [[رسول اللَّه صلى الله عليه وآله]] از خداوند متعال درخواست كرده بودند به ایشان عطا شد؛ به طورى كه همگان بيعت كردند و همه در آرامش بودند و به مخالفت برنخاستند، يا از روى ميل و يا از سر اكراه و يا از روى ترس.</big> | |||
<big>ولى وقتى [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به [[شهادت]] رسيد، اين عصمت به پايان رسيد، و با شهادت حضرتش - اين عصمت الهى كه در آيه تبليغ به آن اشاره شده - نيز رخت بربست، و بازگشت به ضلالت پيشين - كه قرآن كريم از آن سخن مى گويد - واقع شد:</big> | |||
و | <big>«افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين» <ref>آل عمران / ۱۴۴.</ref> : «آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود باز مى گرديد و هر كس به گذشته خود باز مى گردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد» .</big> | ||
<big>در آيه تبليغ با صيغه وعيد و اعلام خطر در خصوص نتايج وخيم كه در آينده دعوت وجود دارد سخن مى گويد، و تصريح مى كند كه همه چيز در معرض طوفان هاى هولناك قرار دارد. به طورى كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد گويا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بطور کل رسالت خود را تبليغ نكرده است.</big> | |||
<big>در نگاهى ديگر اين آيه بر اين نكته دلالت دارد كه ولايت، اين بناى الهى استوار و گرانقدر پايان بخش اديان الهى و عصاره همه آنهاست. و لذا اگر اين امر خطير تبليغ نگردد كل اديان آسمانى فرو ريخته و منهدم مى شود. از اينجاست كه عظمت ولايت آشكار مى گردد، كه وجهى ديگر از نبوت است. اينكه دين و تشريع الهى جز با وجود يكى از اين دو حفظ نمى گردد. وقتى نبوت پنهان گردد ولايت آشكار مى شود و از دين محافظت مى كند و رهبرى را به دست مى گيرد.</big> | |||
<big>لذا آيه اى كه پس از آيه تبليغ مى آيد به اين نكته اشاره مى كند كه اهل كتاب بدون امر ولايت و وصايت هيچ در دست ندارند. خداوند متعال مى فرمايد: «قل يا اهل الكتاب لستم على شىء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدنَّ كثيراً منهم ما انزل اليك من ربك طغياناً و كفراً فلا تأس على القوم الكافرين» <ref>مائده / ۶۸ .</ref>: بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامى كه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده عمل نكرده ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد.</big> | |||
<big>در واقع بر پا داشتن تورات و انجيل حقيقى و اصيل نيز منوط به وجود و حضور [[پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله]] يا جانشين بر حق آن حضرت در امر وصايت و خلافت الهى است. اين است مفاد عبارت «ما انزل اليكم من ربكم» در خصوص امر ولايت نبى و جانشين آن حضرت.</big> | |||
<big>هر كس دو آيه پيش از آيه تبليغ و آيه پس از آن را بخواند، در مى يابد كه اين آيات از يهود و نصارى سخن مى گويد. بلكه اين سوره - يعنى سوره مائده - تقريباً همه اش به اين قضيه پرداخته، و از سنت هاى الهى در مورد اين امت ها خبر داده، و ميثاق ها و پيمان هاى الهى كه خداوند از ايشان گرفته و اينكه چگونه آنها اين پيمان ها و ميثاق ها را نقض كرده اند سخن گفته است. خداوند متعال مى فرمايد:</big> | |||
<big>«و لقد اخذ اللَّه ميثاق بنى اسرائيل و بعثنا منهم اثنى عشر نقيباً و قال اللَّه انى معكم لئن اقمتم الصلوة و آتيتم الزكوة و آمنتم برسلى و عزَّرتموهم و اقرضتم اللَّه قرضاً حسناً لاكفِّرنَّ عنكم سيّئاتكم و لادخلنَّكم جنّات تجرى من تحتها الانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضلَّ سواء السبيل» <ref>مائده / ۱۲.</ref> : «در حقيقت خدا از فرزندان اسرائيل علیه السلام پيمان گرفت و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم و خدا فرمود من با شما هستم اگر نماز بر پا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و وام نيكويى به خدا بدهيد قطعاً گناهانتان را از شما مى زدايم و شما را به باغ هايى كه از زير (درختان) آن نهرها روان است در مى آورم پس هر كس از شما بعد از اين كفر ورزد در حقيقت از راه راست گمراه شده است» .</big> | |||
<big>سپس قرآن از نقض اين عهد و ميثاق سخن مى گويد و مى فرمايد: «فبما نقضهم ميثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسية يحرِّفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظّاً ممّا ذكِّروا به و لا تزال تطَّلع على خائنة منهم الا قليلاً منهم فاعف عنهم و اصفح ان اللَّه يحبُّ المحسنين» <ref>مائده / ۱۳.</ref>: »پس به (سزاى) پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم (به طورى كه) كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى شوى مگر (شمارى) اندك از ايشان (كه خيانتكار نيستند) پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد» .</big> | |||
پس | <big>گويا اين آيات صرفاً براى مقدمه چينى جهت آنچه در بيعت غدير و پس از آن رخ خواهد داد نازل شده است. گويا اين آيات انذار و بيم دهى است نسبت به سران مرتدّانى كه به تحريف و نقض بيعت و ميثاقى كه خود در روز بيعت انجام داده بودند و آن را قطعى نموده بودند پرداختند. كسانى كه فراموش كردند در غدير به حضرت امیر عليه السلام تبريك گفتند، و فراموش كردند به آن حضرت گفتند: تو مولى و سرور من و مولى و سرور همه مؤمنان شدى!</big> | ||
<big>پس امت اسلامى جهره خود را فراموش كرده و خيانت خود را آشكار ساختند، و به جز عده اى اندك همگى مرتدّ شده و به ضلالت پيشينيان خود باز گشتند. فقط تعداد اندكى - كه تعداد آنها سه يا چهار نفر بيشتر نبود - همه از اسلام حقيقى بازگشتند.</big> | |||
<big>اين جريان دقيقاً در امت عيسى عليه السلام رخ داد. خداوند متعال مى فرمايد: «و من الذين قالوا انّا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظّاً ممّا ذكِّروا به فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة و سوف ينبِّؤهم اللَّه بما كانوا يصنعون» <ref>مائده / ۱۴.</ref> : «و از كسانى كه گفتند ما نصرانى هستيم از ايشان (نيز) پيمان گرفتيم و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند و ما (هم) تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم و به زودى خدا آنان را از آنچه مى كرده اند (و مى ساخته اند) خبر مى دهد» .</big> | |||
<big>ساير آيات نيز در خصوص اين دو امت گمراه ، سنت ها و بدعت هايى كه نهادند سخن مى گويد. از ايشان و از تورات و انجيل و تعاليم الهى سخن مى گويد، و به جز برخى مسائل فرعى ديگر كه سوره بدان پرداخته است، در پايان به سخن گفتن از امت مسيح و آنچه بر سر آنها آمد پرداخته، و حسن ختام آن چنين است كه خداوند متعال مى فرمايد:</big> | |||
<big>«قال اللَّه هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابداً رضى اللَّه عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم» <ref>مائده / ۱۱۹.</ref> : «خدا فرمود اين روزى است كه راستگويان را راستىشان سود بخشد براى آنان باغ هايى است كه از زير آن نهرها روان است هميشه در آن جاودان اند خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنود هستند اين است رستگارى بزرگ» .</big> | |||
<big>اين اهل بيت حضرت مصطفى عليهم السلام هستند كه حضرت اللَّه سبحانه و تعالى به ما دستور داده است كه با ايشان باشيم و فرموده است: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا اللَّه و كونوا مع الصادقين»<ref>توبه / ۱۱۹.</ref> : اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و با راست کرداران باشيد.</big> | |||
<big>به تعبير ديگر:</big> | |||
آيه تبليغ سوره مائده را به دو نيم كرده و ماقبل آن و مابعد آن همچون دو بالى است كه توسط آنها در فضاى سنن الهى پرواز مى كند. قضيه عهد و ميثاق و واليان الهى را بيان كرده است، و آنچه بر سر اين دو نبوت پس از آنكه امتهايشان ميثاق ولايت و وصايت را نقض كردند آمد. | |||