محمود بن لُبید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(اتمام عنوان محمود بن لُبید)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== سؤال منافقانه در مورد غدير از حضرت زهرا عليها السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۴، ۱۲۲.</ref> ==
== سؤال منافقانه در مورد غدير از حضرت زهرا عليها السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۴، ۱۲۲.</ref> ==
به نظر شما تعجب ندارد كه حاضرين در غدير آن هم از ساكنين مدينه، آن هم از حضرت زهرا عليها السلام بپرسند كه اصلاً پيامبر صلى الله عليه و آله درباره [[خلافت]] على‏ عليه السلام چيزى فرموده يا نه؟! كاش سؤالى به عنوان تشكيک درباره غدير مطرح مى‏ كردند. كاش نمى‏ گفتند: «كلام صريحى»؛ و كاش نمى‏ گفتند: «قبل از وفاتش»!! پس اين سؤال نيست، [[استهزاء]] است! طلبكار شدن است! و به همين دليل پاسخى جز نگاه پر از [[تعجب]] به سائل نخواهد داشت.
به نظر شما تعجب ندارد كه حاضرين در غدير آن هم از ساكنين مدينه، آن هم از حضرت زهرا عليها السلام بپرسند كه اصلاً پيامبر صلى الله عليه و آله درباره [[خلافت]] على‏ عليه السلام چيزى فرموده يا نه؟!


بعد از شهادت [[پیامبر صلی الله علیه و آله]]، حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه علیه السلام مى‏ آمد و در آنجا گريه مى‏ كرد. محمود بن لُبَيد مى گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم. خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه ‏ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره [[امامت]] على كلام صريحى فرموده است؟!!
كاش سؤالى به عنوان تشكيک درباره غدير مطرح مى‏ كردند.


عجيب است كه فرستاده [[سقیفه]] به تنهايى آمده و كلمات صريح پيامبر صلى الله عليه وآله درباره [[خلافت]] على‏ عليه السلام را به خاطر نمى‏آورد، و به عنوان مشكل‏ ترين سؤال عمرش آن را از دختر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مى‏ كند!!
كاش نمى‏ گفتند: «كلام صريحى»؛ و كاش نمى‏ گفتند: «قبل از وفاتش»!! پس اين سؤال نيست، [[استهزاء]] است! طلبكار شدن است! و به همين دليل پاسخى جز نگاه پر از [[تعجب]] به سائل نخواهد داشت.


حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديك‏ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى ‏شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده سقيفه خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى‏ برد!
بعد از شهادت [[پیامبر صلی الله علیه و آله]]، حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه علیه السلام مى‏ آمد و در آنجا گريه مى‏ كرد.


حضرت فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ‏ايد؟!! گويا مى‏ خواست بفرمايد: آيا دنبال كلامى صريح ‏تر از سخنى هستى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر غدير فرموده و صد و بيست هزار نفر بر صراحت آن شاهدند؟ اگر بعد از چنان روزى هنوز سينه ‏ات از شک و ترديد مضطرب است بهتر آنكه از هدايت خود نااميد باشى! يک عمر سفارشات پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على‏ عليه السلام كجا رفت؟ اگر واقعاً فراموش كرده ‏ايد بايد فكرى براى هوش و حافظه شما كرد، كه مبادا نماز و [[روزه]] و [[زکات]] و حج را هم فراموش كنيد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref>
محمود بن لُبَيد مى گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم.


در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول‏ صلى الله عليه و آله در برابر حتى يک معترض هم فراموش نمى‏ شود، تا معلوم شود اين وظيفه براى ما تا كجا ادامه دارد. اين اتفاقى بود كه در روزهاى پر از اشک و آه فاطمه ‏عليها السلام بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله رخ داد، كه نمک ديگرى بر زخم آن حضرت بود.
خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه ‏ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره [[امامت]] على كلام صريحى فرموده است؟!!
 
عجيب است كه فرستاده [[سقیفه]] به تنهايى آمده و كلمات صريح پيامبر صلى الله عليه و آله درباره [[خلافت]] على‏ عليه السلام را به خاطر نمى‏ آورد، و به عنوان مشكل‏ ترين سؤال عمرش آن را از دختر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مى‏ كند!!
 
حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديک ‏ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى ‏شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده [[سقیفه]] خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى‏ برد!
 
حضرت فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ‏ايد؟!!
 
گويا مى‏ خواست بفرمايد: آيا دنبال كلامى صريح ‏تر از سخنى هستى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر غدير فرموده و صد و بيست هزار نفر بر صراحت آن شاهدند؟
 
اگر بعد از چنان روزى هنوز سينه ‏ات از شک و ترديد مضطرب است بهتر آنكه از هدايت خود نااميد باشى! يک عمر سفارشات پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على‏ عليه السلام كجا رفت؟ اگر واقعاً فراموش كرده ‏ايد بايد فكرى براى هوش و حافظه شما كرد، كه مبادا نماز و [[روزه]] و [[زکات]] و حج را هم فراموش كنيد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref>
 
در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول‏ صلى الله عليه و آله در برابر حتى يک معترض هم فراموش نمى‏ شود، تا معلوم شود اين وظيفه براى ما تا كجا ادامه دارد.
 
اين اتفاقى بود كه در روزهاى پر از اشک و آه فاطمه ‏عليها السلام بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله رخ داد، كه نمک ديگرى بر زخم آن حضرت بود.


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:حدیث غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۷

سؤال منافقانه در مورد غدير از حضرت زهرا عليها السلام[۱]

به نظر شما تعجب ندارد كه حاضرين در غدير آن هم از ساكنين مدينه، آن هم از حضرت زهرا عليها السلام بپرسند كه اصلاً پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على‏ عليه السلام چيزى فرموده يا نه؟!

كاش سؤالى به عنوان تشكيک درباره غدير مطرح مى‏ كردند.

كاش نمى‏ گفتند: «كلام صريحى»؛ و كاش نمى‏ گفتند: «قبل از وفاتش»!! پس اين سؤال نيست، استهزاء است! طلبكار شدن است! و به همين دليل پاسخى جز نگاه پر از تعجب به سائل نخواهد داشت.

بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت زهرا عليها السلام كنار قبور شهداى اُحد و به خصوص حضرت حمزه علیه السلام مى‏ آمد و در آنجا گريه مى‏ كرد.

محمود بن لُبَيد مى گويد: روزى بر سر قبر حمزه آمدم و آن حضرت را در آنجا در حال گريه ديدم.

خدمتش عرض كردم: من سؤالى از شما دارم كه سينه ‏ام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از وفاتش درباره امامت على كلام صريحى فرموده است؟!!

عجيب است كه فرستاده سقیفه به تنهايى آمده و كلمات صريح پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على‏ عليه السلام را به خاطر نمى‏ آورد، و به عنوان مشكل‏ ترين سؤال عمرش آن را از دختر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مى‏ كند!!

حضرت زهرا عليها السلام هم آخرين و نزديک ‏ترين فرمايش صريح پيامبر صلى الله عليه و آله را كه غدير است، در ميان اشک و سوز برايش يادآور مى ‏شود؛ تا نشان دهد سؤال كننده سقیفه خود را به فراموشى زده و از ضعف حافظه عمدى رنج مى‏ برد!

حضرت فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كرده ‏ايد؟!!

گويا مى‏ خواست بفرمايد: آيا دنبال كلامى صريح ‏تر از سخنى هستى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر غدير فرموده و صد و بيست هزار نفر بر صراحت آن شاهدند؟

اگر بعد از چنان روزى هنوز سينه ‏ات از شک و ترديد مضطرب است بهتر آنكه از هدايت خود نااميد باشى! يک عمر سفارشات پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على‏ عليه السلام كجا رفت؟ اگر واقعاً فراموش كرده ‏ايد بايد فكرى براى هوش و حافظه شما كرد، كه مبادا نماز و روزه و زکات و حج را هم فراموش كنيد![۲]

در واقع دفاع از غدير با چشم گريان در عزاى رسول‏ صلى الله عليه و آله در برابر حتى يک معترض هم فراموش نمى‏ شود، تا معلوم شود اين وظيفه براى ما تا كجا ادامه دارد.

اين اتفاقى بود كه در روزهاى پر از اشک و آه فاطمه ‏عليها السلام بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله رخ داد، كه نمک ديگرى بر زخم آن حضرت بود.

پانویس

  1. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۴، ۱۲۲.
  2. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.