جار الله زمخشری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن».
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن».


البته اثبات نزول اين آيه درباره غدير باز مى‏ گردد به [[تفسیر]] «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات [[اهل‏ بیت ‏علیهم السلام]] كه در عنوان «[[قرآن]]» آمده است.
البته اثبات نزول اين آيه درباره غدير باز مى‏ گردد به [[تفسیر]] «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات [[اهل‏ بیت ‏علیهم السلام]] آمده است.


آنچه در اينجا قابل ذكر است تعصب زمخشرى در مورد معناى اين آيه است:
آنچه در اينجا قابل ذكر است تعصب زمخشرى در مورد معناى اين آيه است:
خط ۱۲: خط ۱۲:
زمخشرى مى ‏گويد: از بدعت‏ ها مطلبى است كه از بعضى رافضيان نقل شده كه كلمه «فَانْصَبْ» در آيه را با كسره صاد خوانده، يعنى على را به [[امامت]] منصوب كن.<ref>شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱، پاورقى به نقل از كشّاف.</ref>
زمخشرى مى ‏گويد: از بدعت‏ ها مطلبى است كه از بعضى رافضيان نقل شده كه كلمه «فَانْصَبْ» در آيه را با كسره صاد خوانده، يعنى على را به [[امامت]] منصوب كن.<ref>شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱، پاورقى به نقل از كشّاف.</ref>


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ».
== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۶۶.</ref> ==
يكى از علما و بزرگان [[اهل‏ سنت]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده محمد بن عمر بن محمد بن عمر زَمخشرى، جاراللَّه (ت ۴۶۷ -  م ۵۳۷ ق) است.


== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۶۶.</ref> ==
زمخشرى در «ربيع الابرار و نصوص الاخبار» از حديث غدير به عنوان حديثى يقينى ياد كرده و در كتابش آورده است.<ref>ربيع الابرار و نصوص الاخبار: ج ۱ ص ۸۵ .</ref>
يكى از علما و بزرگان [[اهل‏ سنت]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده محمد بن عمر بن محمد بن عمر زَمخشرى، جاراللَّه (ت ۴۶۷ -  م ۵۳۷ ق) است. زمخشرى در «ربيع الابرار و نصوص الاخبار» از حديث غدير به عنوان حديثى يقينى ياد كرده و در كتابش آورده است.<ref>ربيع الابرار و نصوص الاخبار: ج ۱ ص ۸۵ .</ref> عبدالقادر قرشى حنفى<ref>الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۱۶۰.</ref>: او را توثيق كرده و به خصوص در علم تفسير و غريب الحديث و... بسيار ستوده و نيز از كتاب ‏هايش تعريف كرده است. حافظ سلفى از او روايت كرده است.
 
عبدالقادر قرشى حنفى<ref>الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۱۶۰.</ref>: او را توثيق كرده و به خصوص در علم تفسير و غريب الحديث و... بسيار ستوده و نيز از كتاب ‏هايش تعريف كرده است. حافظ سلفى از او روايت كرده است.


== شبهات زمخشرى در دلالت حديث غدير ==
== شبهات زمخشرى در دلالت حديث غدير ==
زمخشرى در مورد دلالت حدیث غدیر شبهاتى مطرح كرده است. هر چند اشكالات و شبهات وى همه بى ‏اساس و انكار مسلّمات و واضحات است، ولى مرحوم ميرحامد حسين هندى در كتاب «[[عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام (کتاب)|عبقات الانوار]]» از هر لحاظ شبهات زمخشرى را مفصل پاسخ داده است. شبهات زمخشرى همراه با پاسخ ‏هاى متعدد و مفصل از ميرحامد حسين در عنوان «دلالت حديث غدير» در همين دانشنامه آمده است.
زمخشرى در مورد دلالت حدیث غدیر شبهاتى مطرح كرده است. هر چند اشكالات و شبهات وى همه بى ‏اساس و انكار مسلّمات و واضحات است، ولى مرحوم ميرحامد حسين هندى در كتاب «[[عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام (کتاب)|عبقات الانوار]]» از هر لحاظ شبهات زمخشرى را مفصل پاسخ داده است. شبهات زمخشرى همراه با پاسخ ‏هاى متعدد و مفصل از ميرحامد حسين در عنوان «دلالت حديث غدير» در همين دانشنامه آمده است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]].


== معناى مولى<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.</ref> ==
== معناى مولى<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.</ref> ==
در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان [[حدیث]] و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .</ref>، كه يكى از آنها جاراللَّه زمخشرى (م ۵۳۸ ق) است.
در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان [[حدیث]] و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .</ref>، كه يكى از آنها جاراللَّه زمخشرى (م ۵۳۸ ق) است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[علما]] /  بحث در سند و متن حديث غدير.


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۲

تعصّب بى‏ جا[۱]

در حالى كه سفر حج در پيش بود و پيامبر صلى الله عليه و آله از پايان عمر خود خبر مى ‏داد و نشانه‏ هاى ختمِ نبوّتِ حضرت خاتم ظاهر شده بود، در يک آيه كوتاه دستورالعمل ادامه اين سفر داده شد كه پس از فراغت از حج -  كه ابلاغ همه احکام الهى كامل مى ‏شود -  نوبت اعلان آخرين دستور يعنى ولايت و منصوب كردن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به خلافت است:

«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن».

البته اثبات نزول اين آيه درباره غدير باز مى‏ گردد به تفسیر «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات اهل‏ بیت ‏علیهم السلام آمده است.

آنچه در اينجا قابل ذكر است تعصب زمخشرى در مورد معناى اين آيه است:

قالَ الزَّمَخْشَرى: وَ مِنَ الْبِدَعِ ما رُوِىَ عَنْ بَعْضِ الرّافِضَةِ انَّهُ قَرَأَ «فَانْصِبْ» بِكَسْرِ الصّادِ، اىْ انْصِبْ عَلِيّاً لِلاِمامَةِ.

زمخشرى مى ‏گويد: از بدعت‏ ها مطلبى است كه از بعضى رافضيان نقل شده كه كلمه «فَانْصَبْ» در آيه را با كسره صاد خوانده، يعنى على را به امامت منصوب كن.[۲]

روايت حديث غدير[۳]

يكى از علما و بزرگان اهل‏ سنت كه حدیث غدیر را نقل كرده محمد بن عمر بن محمد بن عمر زَمخشرى، جاراللَّه (ت ۴۶۷ -  م ۵۳۷ ق) است.

زمخشرى در «ربيع الابرار و نصوص الاخبار» از حديث غدير به عنوان حديثى يقينى ياد كرده و در كتابش آورده است.[۴]

عبدالقادر قرشى حنفى[۵]: او را توثيق كرده و به خصوص در علم تفسير و غريب الحديث و... بسيار ستوده و نيز از كتاب ‏هايش تعريف كرده است. حافظ سلفى از او روايت كرده است.

شبهات زمخشرى در دلالت حديث غدير

زمخشرى در مورد دلالت حدیث غدیر شبهاتى مطرح كرده است. هر چند اشكالات و شبهات وى همه بى ‏اساس و انكار مسلّمات و واضحات است، ولى مرحوم ميرحامد حسين هندى در كتاب «عبقات الانوار» از هر لحاظ شبهات زمخشرى را مفصل پاسخ داده است. شبهات زمخشرى همراه با پاسخ ‏هاى متعدد و مفصل از ميرحامد حسين در عنوان «دلالت حديث غدير» در همين دانشنامه آمده است.

معناى مولى[۶]

در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته ‏اند آورده است[۷]، كه يكى از آنها جاراللَّه زمخشرى (م ۵۳۸ ق) است.

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱.
  2. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱، پاورقى به نقل از كشّاف.
  3. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۶۶.
  4. ربيع الابرار و نصوص الاخبار: ج ۱ ص ۸۵ .
  5. الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۱۶۰.
  6. اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
  7. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ .