آيه ۲۹ ق و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== {{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ}}<ref>ق /  ۲۹. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۱۱-۱۱۵. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱-۱۷۸.</ref> ==
{{متن آیه
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.
| متن آیه = مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ
 
| ترجمه = «نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد و من نسبت به بندگان ستمکار نیستم.»
}}
{{جعبه اطلاعات آیه
| شماره آیه = ۲۹
| سوره = ق
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| شماره سوره = ۵۰
| جزء = ۲۶
| نزول =
| شأن نزول =
| مکان نزول = مکه
| موضوع = حتمی بودن عذاب کافران و مشرکان
}}
 
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.<ref>ق/ ۲۹؛ غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۱۱-۱۱۵؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱-۱۷۸.</ref>


اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹ سوره ق است:
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹ سوره ق است:


{{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ}}:
{{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ}}: «نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد و من نسبت به بندگان ستمکار نیستم.»
 
«نزد من سخن تغيير يافتنى نيست و من به بندگان ظلم كننده نيستم».


اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:


=== متن خطبه غدير ===
=== متن خطبه غدير ===
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، پس از بيان [[حدیث غدیر]] با قرائت آيه ۲۹ سوره ق: {{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، پس از بيان حدیث غدیر با قرائت آيه ۲۹ سوره ق: {{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}:


«سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله‏ اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:
«نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»
 
اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله‏ اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:


{{متن عربی |اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد».
{{متن عربی |اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد».
خط ۲۶: خط ۴۴:
خطابه غدير در حساس ‏ترين مرحله است كه على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى مى‏ شود.
خطابه غدير در حساس ‏ترين مرحله است كه على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى مى‏ شود.


آن حضرت پس از شناساندن على ‏عليه السلام، مى‏ خواهد دعاى معروف خود را كه شعار ابدى اسلام است به همه اعلام كند و بياموزد كه «اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ ...».
آن حضرت پس از شناساندن على ‏عليه السلام، مى‏ خواهد دعاى معروف خود را كه شعار ابدى اسلام است به همه اعلام كند و بياموزد كه {{متن عربی |اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ ...}}.


اين دعا يک اعتقاد در قالب نيايش است و شش بُعد مهم عقيدتى از ولايت و برائت را تابلوى بلند اسلام مى‏ نمايد. به عنوان مقدمه چنين دعاى مهمى يک آيه از قرآن را به صورت [[اقتباس]] زير بناى كلام قرار مى ‏دهد و مى‏ فرمايد: خدا مى‏ فرمايد: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ».
اين دعا يک اعتقاد در قالب نيايش است و شش بُعد مهم عقيدتى از ولايت و برائت را تابلوى بلند اسلام مى‏ نمايد. به عنوان مقدمه چنين دعاى مهمى يک آيه از قرآن را به صورت اقتباس زير بناى كلام قرار مى ‏دهد و مى‏ فرمايد: خدا مى‏ فرمايد: {{متن قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}.


در برخى نسخه ‏ها اين فراز به اين صورت است: مى‏ گويم: به امر پروردگارم سخن نزد من تغيير يافتنى نيست. و در نسخه‏ اى ديگر چنين است: «به امر خدا مى‏ گويم: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ».
در برخى نسخه ‏ها اين فراز به اين صورت است: مى‏ گويم: به امر پروردگارم سخن نزد من تغيير يافتنى نيست. و در نسخه‏ اى ديگر چنين است: «به امر خدا مى‏ گويم: {{قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}.


به بيانى ديگر:
به بيانى ديگر:


در مرحله چهارم از [[خطبه غدیر]] و پس از بيان حديث «من كنت مولاه»، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره‏ اى به آينده كفر ستيز على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد جنگ او با آن گروه ‏ها به امر خداوند است.
در مرحله چهارم از [[خطبه غدیر]] و پس از بيان حديث {{متن عربی |من كنت مولاه}}، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره‏ اى به آينده كفر ستيز على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد جنگ او با آن گروه ‏ها به امر خداوند است.


در اينجا با قرائت آيه ۲۹ سوره ق {{قرآن| ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}} : «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله ‏اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد.
در اينجا با قرائت آيه ۲۹ سوره ق {{قرآن| ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}:«نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله ‏اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد.


اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:
اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:
خط ۵۱: خط ۶۹:
در قرآن اين آيه در ضمن آيات روز قيامت آمده كه در آن روز خداوند حكم تغيير ناپذير خود را بر بندگانش صادر مى‏ فرمايد و گروهى براى رفع عذاب از خود لب به سخنان مخاصمه آميز مى ‏گشايند تا شايد حكم خدا را درباره خود تغيير دهند.
در قرآن اين آيه در ضمن آيات روز قيامت آمده كه در آن روز خداوند حكم تغيير ناپذير خود را بر بندگانش صادر مى‏ فرمايد و گروهى براى رفع عذاب از خود لب به سخنان مخاصمه آميز مى ‏گشايند تا شايد حكم خدا را درباره خود تغيير دهند.


در چنين موقعيتى خطاب مى‏ رسد: «سخن نزد من تغيير نمى‏يابد»، و ضميمه‏اش اين جمله است كه «من به بندگان ظلم نمى ‏كنم»؛ يعنى سخن خداوندِ عادل جاى استشكال ندارد.
در چنين موقعيتى خطاب مى‏ رسد: «نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»، و ضميمه‏ اش اين جمله است كه «من به بندگان ظلم نمى ‏كنم»؛ يعنى سخن خداوندِ عادل جاى اشکال تراشی ندارد.


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۶۰: خط ۷۸:
حقاً جا دارد بگوييم خطابه غدير يك برنامه متفاوت با ساير تبليغات پيامبر صلى الله عليه و آله است، و روش ‏هايى در آن به كار گرفته شده كه حتى در خطابه‏ هاى خود حضرت بى‏ نظير است.
حقاً جا دارد بگوييم خطابه غدير يك برنامه متفاوت با ساير تبليغات پيامبر صلى الله عليه و آله است، و روش ‏هايى در آن به كار گرفته شده كه حتى در خطابه‏ هاى خود حضرت بى‏ نظير است.


يكى از آن روش ‏ها همين است كه در مرحله ‏اى مهم آيه {{متن عربی |ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}} آورده شود تا مسلمانان اين موضوع تغيير نيافتنى را با دقت بيشترى در پرونده عقيده خود جاى دهند و هيچ كس ديگرى را جايگزين چنين مقامى نكنند. آن مسئله تغيير نيافتنى دو تابلو در تولى و چهار تابلو در تبرى است:
يكى از آن روش ‏ها همين است كه در مرحله ‏اى مهم آيه {{متن قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}} آورده شود تا مسلمانان اين موضوع تغيير نيافتنى را با دقت بيشترى در پرونده عقيده خود جاى دهند و هيچ كس ديگرى را جايگزين چنين مقامى نكنند. آن مسئله تغيير نيافتنى دو تابلو در تولى و چهار تابلو در تبرى است:


==== در تَوَلّى ====
==== در تَوَلّى ====
خط ۸۵: خط ۱۰۳:
هر كس از پيروان راستين پيامبر صلى الله عليه و آله به فاصله چند روز از شهادت آن حضرت وارد مسجد مى‏شد و ابوبكر را بر منبر مى‏ ديد، بى‏ اختيار مى‏ گفت:
هر كس از پيروان راستين پيامبر صلى الله عليه و آله به فاصله چند روز از شهادت آن حضرت وارد مسجد مى‏شد و ابوبكر را بر منبر مى‏ ديد، بى‏ اختيار مى‏ گفت:


انَسيتَ امْ تَناسَيْتَ! اى ابوبكر، آيا فراموش كرده اى يا خود را به فراموشى زده ‏اى؟<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۲. الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۰۱.</ref>
{{متن عربی|انَسيتَ امْ تَناسَيْتَ}}! اى ابوبكر، آيا فراموش كرده اى يا خود را به فراموشى زده ‏اى؟<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۲؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۰۱.</ref>


اين خطاب در واقع به همه دار و دسته [[سقیفه]] بود كه برخوردشان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به گونه‏ اى بود كه گويا اصلاً او را نمى‏ شناسند و سوابق او را نمى‏ دانند.
اين خطاب در واقع به همه دار و دسته [[سقیفه]] بود كه برخوردشان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به گونه‏ اى بود كه گويا اصلاً او را نمى‏ شناسند و سوابق او را نمى‏ دانند.
خط ۱۰۳: خط ۱۲۱:
تعجب است از آن محبتى كه از آن دو نفر در قلوب اين امت اِشراب شده، و همچنين محبت كسانى كه آنان را از راه پروردگارشان مانع شدند و از دينشان بازگرداندند.
تعجب است از آن محبتى كه از آن دو نفر در قلوب اين امت اِشراب شده، و همچنين محبت كسانى كه آنان را از راه پروردگارشان مانع شدند و از دينشان بازگرداندند.


به خدا قسم، اگر اين امت تا روز [[قیامت]] بر روى پاهايشان روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خداوند زارى نمايند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و به آتش جهنم دعوتشان كردند و آنان را در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و با جرمى كه مرتكب شدند عذاب خدا را بر آنان واجب نمودند، باز هم در اين لعنت و نفرين كوتاهى كرده ‏اند!<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۰.</ref>
به خدا قسم، اگر اين امت تا روز قیامت بر روى پاهايشان روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خداوند زارى نمايند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و به آتش جهنم دعوتشان كردند و آنان را در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و با جرمى كه مرتكب شدند عذاب خدا را بر آنان واجب نمودند، باز هم در اين لعنت و نفرين كوتاهى كرده ‏اند!<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۰.</ref>
 
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود:
 
«جبرئیل مرا از سوی پروردگارم فرمود: هرکس بداند شایسته‌ی پرستشی جز من نیست و نیز بداند که محمّد صلی الله علیه و آله بنده‌ی من و فرستاده‌ی من است و علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام خلیفه‌ی من و امامانی که از نژاد اویند حجّت‌های من هستند، او را به رحمت خود وارد بهشت می‌سازم و با گذشت خود از آتش دوزخ نجاتش می‌دهم و همسایگی خود را بر او روا می‌دارم و کرامتم را بر او واجب و نعمتم را بر او تمام می‌نمایم و او را از خاصّان و خالصان خویش قرار می‌دهم، اگر مرا صدا زند پاسخ گویم و اگر بخواند اجابت می‌کنم و اگر سؤال کند عطا می‌نمایم و اگر خاموش باشد بدو آغاز می‌کنم و اگر بد کند به او مهر می‌ورزم و اگر از من گریزد او را می‌خوانم و اگر بازگردد می‌پذیرم و اگر خانه‌ام را بکوبد باز می‌نمایم.
 
امّا کسی که به خدایی من و اینکه غیر از من شایسته‌ی پرستشی نیست گواهی ندهد یا خدایی مرا بپذیرد ولی به بندگی و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله اعتراف ننماید یا اینکه او را هم اقرار کند ولی خلافت علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام را قبول نکند یا به آن هم گواهی دهد ولی امامانی را که از نژاد و فرزندان اویند حجّت من نداند نعمت مرا انکار کرده و آیات و کتاب‌های مرا کافر شده، اگر آهنگ من کند پرده آویزم و اگر از من سؤال کند محرومش می‌نمایم و اگر مرا صدا زند ندایش را نمی‌شنوم و اگر بخواند دعایش را گوش نمی‌دهم و اگر امیدوارم شود ناامیدش می‌سازم و این کیفری است که از من می‌بیند {{متن قرآن|وَ ما أَنَا بِظَلّامٍ لِلْعَبِيدِ}}:و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد.<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۷۲؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۱۸  ۱۱۸</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
{{پانویس}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۶

Ra bracket.png مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ La bracket.png

«نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد و من نسبت به بندگان ستمکار نیستم.»



با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.[۱]

آیه ۲۹ سوره ق
مشخصات آیه
سورهسوره ق (۵۰)
آیه۲۹
جزء۲۶
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعحتمی بودن عذاب کافران و مشرکان

اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹ سوره ق است:

Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ ما أَنَا بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ La bracket.png: «نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد و من نسبت به بندگان ستمکار نیستم.»

اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدیر، پس از بيان حدیث غدیر با قرائت آيه ۲۹ سوره ق: Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png:

«نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»

اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله‏ اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:

«اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد».

«يَقُولُ اللَّه: Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png، بِامْرِكَ يا رَبِّ اقُولُ: اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ انْكَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ»:

خداوند مى ‏فرمايد: «نزد من سخن تغييريافتنى نيست»، اى پروردگار من، به امر تو مى ‏گويم:

خدايا دوست بدار هركس ولايت على را بپذيرد و دشمن بدار هر كس با او دشمنى كند و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هركس او را خوار كند و لعنت كن هر كس او را نشناسد و غضب فرما بر هركس كه حق او را انكار نمايد.[۲]

موقعيت تاريخى

خطابه غدير در حساس ‏ترين مرحله است كه على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى مى‏ شود.

آن حضرت پس از شناساندن على ‏عليه السلام، مى‏ خواهد دعاى معروف خود را كه شعار ابدى اسلام است به همه اعلام كند و بياموزد كه «اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ ...».

اين دعا يک اعتقاد در قالب نيايش است و شش بُعد مهم عقيدتى از ولايت و برائت را تابلوى بلند اسلام مى‏ نمايد. به عنوان مقدمه چنين دعاى مهمى يک آيه از قرآن را به صورت اقتباس زير بناى كلام قرار مى ‏دهد و مى‏ فرمايد: خدا مى‏ فرمايد: Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png.

در برخى نسخه ‏ها اين فراز به اين صورت است: مى‏ گويم: به امر پروردگارم سخن نزد من تغيير يافتنى نيست. و در نسخه‏ اى ديگر چنين است: «به امر خدا مى‏ گويم: Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png.

به بيانى ديگر:

در مرحله چهارم از خطبه غدیر و پس از بيان حديث «من كنت مولاه»، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره‏ اى به آينده كفر ستيز على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با ناكثين و قاسطين و مارقين نمود، و تصريح كرد جنگ او با آن گروه ‏ها به امر خداوند است.

در اينجا با قرائت آيه ۲۹ سوره ق Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png:«نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على‏ عليه السلام نمود و بار ديگر جمله ‏اى را كه هنگام بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرموده بود تكرار كرد.

اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى‏ گويم» و سپس فرمود:

«اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد» .

پيامبر صلى الله عليه و آله با استشهاد به چنين آيه ‏اى كه تغيير ناپذير بودن گفته ‏اش را مى رساند، مى‏ خواهد بفهماند كه سخن من از طرف خداوند است و همان گونه كه سخن خداوند تغيير نمى‏ كند سخن من هم تغيير نمى‏ يابد.

آنچه در برخى نسخه ‏ها آمده اين مطلب را بازتر مى‏ كند و اين مهم را به خدا نسبت مى ‏دهد و كلمه «اقُولُ» را به كار مى‏ برد.

يعنى اعلام مى ‏كنم به امر پروردگارم «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»؛ يعنى يک دستور الهى است كه سخن من هم نبايد تغيير يابد؛ و اين تعبير ديگرى از حديث معروف است كه «حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ».[۳]

موقعيت قرآنى

در قرآن اين آيه در ضمن آيات روز قيامت آمده كه در آن روز خداوند حكم تغيير ناپذير خود را بر بندگانش صادر مى‏ فرمايد و گروهى براى رفع عذاب از خود لب به سخنان مخاصمه آميز مى ‏گشايند تا شايد حكم خدا را درباره خود تغيير دهند.

در چنين موقعيتى خطاب مى‏ رسد: «نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد»، و ضميمه‏ اش اين جمله است كه «من به بندگان ظلم نمى ‏كنم»؛ يعنى سخن خداوندِ عادل جاى اشکال تراشی ندارد.

تحليل اعتقادى

در اين فراز از خطابه غدير پيامبر صلى الله عليه و آله يک تابلوى دائمى به دست مسلمانان مى‏ دهد و گويا اعلام مى‏ كند كه يک كلمه از اين تابلو قابل دستكارى و تغيير نيست.ا

ز بين همه فرازهاى اين خطابه بلند، فقط در اين يك مورد كلمه «تغيير نيافتنى» به ميان آمده است.

حقاً جا دارد بگوييم خطابه غدير يك برنامه متفاوت با ساير تبليغات پيامبر صلى الله عليه و آله است، و روش ‏هايى در آن به كار گرفته شده كه حتى در خطابه‏ هاى خود حضرت بى‏ نظير است.

يكى از آن روش ‏ها همين است كه در مرحله ‏اى مهم آيه Ra bracket.png ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ La bracket.png آورده شود تا مسلمانان اين موضوع تغيير نيافتنى را با دقت بيشترى در پرونده عقيده خود جاى دهند و هيچ كس ديگرى را جايگزين چنين مقامى نكنند. آن مسئله تغيير نيافتنى دو تابلو در تولى و چهار تابلو در تبرى است:

در تَوَلّى

۱. ولايت على‏ عليه السلام را مى ‏پذيريم و با هر كس كه ولايت على‏ عليه السلام را بپذيرد دوستيم، چون خدا با چنين كسى دوست است.

۲. على‏ عليه السلام را يارى مى‏كنيم و هركس كه او را يارى كند يارى مى ‏كنيم، چون خدا چنين كسى را يارى مى ‏كند.

در تَبَرّى

۱. با على‏ عليه السلام دشمنى نمى‏ كنيم، و با هر كس كه با او دشمنى كند دشمنى مى‏ كنيم، چون خدا با چنين كسى دشمنى مى ‏كند.

۲. على ‏عليه السلام را خوار نمى‏ كنيم و تنها نمى‏ گذاريم و هر كس او را خوار كند خوارش مى‏ كنيم، چون خدا چنين كسى را خوار مى ‏كند.

۳. پس از اين همه معرفى، هر كس كه على‏ عليه السلام را نشناسد لعنت مى‏ كنيم، چون خدا چنين كسى را لعنت مى ‏كند.

۴. بر هر كس كه حق على‏ عليه السلام را انكار نمايد غضب مى‏ كنيم، چون خدا بر چنين كسى غضب مى ‏نمايد.

تحليل اعتقادى تاريخى

اى پيامبر خاتم، ما اين تابلوى غديرى را فرهنگ اعتقادى خود مى ‏دانيم و بر صفحه دلمان حکّ نموده ‏ايم، كه هرگز پاک نخواهد شد و تغييرى نخواهد يافت، تا آن روزى كه قلب خود را به پيشگاهت تقديم نماييم و صداى «على، على» را از ضربان آن بشنوى.

اما خيل عظيمى از اين امت راه ديگرى را پيش گرفتند و كلام تو را نه تنها كنار گذاردند، كه آن را وارونه خواندند و ولايت آنان كه خدا دوستشان نداشت پذيرفتند و با دوستانشان دوستى كردند و آنان را يارى نمودند، همان گونه كه با دوستان خدا دشمنى كردند و آنان را خوار نمودند و با دشمنان خدا دوستى نمودند.

همانان كه به فاصله ۸۰ روز از غدير به گونه ‏اى على‏ عليه السلام را ناشناخته انگاشتند و براى خود خليفه انتخاب كردند، كه گويى على‏ عليه السلام اصلاً به دنيا نيامده يا قبل از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفته است!

هر كس از پيروان راستين پيامبر صلى الله عليه و آله به فاصله چند روز از شهادت آن حضرت وارد مسجد مى‏شد و ابوبكر را بر منبر مى‏ ديد، بى‏ اختيار مى‏ گفت:

«انَسيتَ امْ تَناسَيْتَ»! اى ابوبكر، آيا فراموش كرده اى يا خود را به فراموشى زده ‏اى؟[۴]

اين خطاب در واقع به همه دار و دسته سقیفه بود كه برخوردشان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به گونه‏ اى بود كه گويا اصلاً او را نمى‏ شناسند و سوابق او را نمى‏ دانند.

چنان براى بيعت به خانه‏ اش حمله كردند و همسرش را آنچنان مجروح كردند و طناب بر گردنش انداختند و با شمشيرهاى آخته براى دست دادن با ابوبكر بردند كه گويى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور چنين كارى را داده است![۵]

آرى، پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير لعنت بر چنين نشناسندگان على ‏عليه السلام را ابدى و غير قابل تغيير اعلام فرموده است.

اين اصول تولى و تبرى آن گونه معكوس در سقيفه براى مسلمانان بنيان گذارى شد كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با يک دنيا تعجب از جامعه اسلامى مى ‏فرمايد:

اعمال باطل اولى و دومى بيش از آن است كه قابل شمارش باشد، ولى با اين همه نزد مردمِ جاهل نقصى برايشان به حساب نمى‏ آيد، و اين دو نفر نزد مردم از پدران و مادران و حتى از خودشان محبوب ترند، و نسبت به دشمنان آن دو چنان بغض نشان مى ‏دهند كه نسبت به دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله نشان نمى‏ دهند، و از كوچک ترين اهانت و كلام ناشايستى نسبت به آن دو چنان پرهيز دارند كه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله ندارند!![۶]

كار مسلمانان از زير بناى سقیفه تا آنجا پيش رفت كه بر فراز منبرها به جاى آنكه اولى و دومى را لعنت كنند، على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را لعن مى‏ كردند!!

جالب ‏تر اينكه با اين عمل به خدا تقرب مى‏ جستند، به جاى آنكه با لعن آن دشمنان خدا به درگاه الهى تقرب جويند. اينجاست كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با كمال تعجب مى‏ فرمايد:

تعجب است از آن محبتى كه از آن دو نفر در قلوب اين امت اِشراب شده، و همچنين محبت كسانى كه آنان را از راه پروردگارشان مانع شدند و از دينشان بازگرداندند.

به خدا قسم، اگر اين امت تا روز قیامت بر روى پاهايشان روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خداوند زارى نمايند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و به آتش جهنم دعوتشان كردند و آنان را در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و با جرمى كه مرتكب شدند عذاب خدا را بر آنان واجب نمودند، باز هم در اين لعنت و نفرين كوتاهى كرده ‏اند![۷]

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود:

«جبرئیل مرا از سوی پروردگارم فرمود: هرکس بداند شایسته‌ی پرستشی جز من نیست و نیز بداند که محمّد صلی الله علیه و آله بنده‌ی من و فرستاده‌ی من است و علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام خلیفه‌ی من و امامانی که از نژاد اویند حجّت‌های من هستند، او را به رحمت خود وارد بهشت می‌سازم و با گذشت خود از آتش دوزخ نجاتش می‌دهم و همسایگی خود را بر او روا می‌دارم و کرامتم را بر او واجب و نعمتم را بر او تمام می‌نمایم و او را از خاصّان و خالصان خویش قرار می‌دهم، اگر مرا صدا زند پاسخ گویم و اگر بخواند اجابت می‌کنم و اگر سؤال کند عطا می‌نمایم و اگر خاموش باشد بدو آغاز می‌کنم و اگر بد کند به او مهر می‌ورزم و اگر از من گریزد او را می‌خوانم و اگر بازگردد می‌پذیرم و اگر خانه‌ام را بکوبد باز می‌نمایم.

امّا کسی که به خدایی من و اینکه غیر از من شایسته‌ی پرستشی نیست گواهی ندهد یا خدایی مرا بپذیرد ولی به بندگی و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله اعتراف ننماید یا اینکه او را هم اقرار کند ولی خلافت علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام را قبول نکند یا به آن هم گواهی دهد ولی امامانی را که از نژاد و فرزندان اویند حجّت من نداند نعمت مرا انکار کرده و آیات و کتاب‌های مرا کافر شده، اگر آهنگ من کند پرده آویزم و اگر از من سؤال کند محرومش می‌نمایم و اگر مرا صدا زند ندایش را نمی‌شنوم و اگر بخواند دعایش را گوش نمی‌دهم و اگر امیدوارم شود ناامیدش می‌سازم و این کیفری است که از من می‌بیند Ra bracket.png وَ ما أَنَا بِظَلّامٍ لِلْعَبِيدِ La bracket.png:و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد.[۸]

پانویس

  1. ق/ ۲۹؛ غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۱۱-۱۱۵؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱-۱۷۸.
  2. اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴.
  3. بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۵.
  4. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۲؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۰۱.
  5. كتاب سليم: ص ۱۵۱.
  6. كتاب سليم: ص ۲۳۴.
  7. كتاب سليم: ص ۲۵۰.
  8. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۷۲؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۱۸ ۱۱۸