نسل جدید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:خطابه غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۷
تحليل غدير براى نسل جديد[۱]
نسل حاضر، با تحليل جوانب مختلف غدير مى تواند پى به گوشه اى از ابعاد مهم تاريخى - اعتقادى آن برده، آثار كوتاه مدت و بلند مدت غدير را با سؤالات خود دنبال كند؛ تا بتواند عمق اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير و نيز جهات عملكرد منافقین در آن ايام را دريابد، و چشم دلش به گوشه اى از اسرارِ نبأ عظيم يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام باز شود و قدردان و فداكار نعمت ولایت او باشد.
روشى براى نسل حاضر در تحليل واقعه غدير[۲]
واقعه اى كه به فاصله چهارده قرن از يک نسل به وقوع پيوسته، تحقيقى همه جانبه مى طلبد تا آن گونه كه اتفاق افتاده بازيابى شود؛ و بتوان تحليل ها و نتايج صحيح را از آن گرفت.
ذيلاً راهكارى كه به صورت يک تجربه كاربردى در اين زمينه ثمره خود را نشان داده است، تقديم مى شود:
۱. راه علمى براى دستيابى به حقايق واقعه غدير
رمز دستيابى به حقايق تاریخ دانستن اين نكته است كه وقايع تاريخى، حقايقِ تحقق يافته در خارج هستند، و بايد درباره آنها به جاى مباحث مخاصمه اى و اقناعى، به واقع گرايى روى آورد.
در چنين مواردى فحص و جستجو و گردآورى قراين و جمع بندى و تجزيه و تحليل مطالب به دست آمده، در كشف حقايق بسيار مؤثر است. از سوى ديگر جمع آورى اخبار در اين فرض هيچگاه حد و مرزى نمى شناسد. از ناظر عينى تا شاهد آثار و كسى كه اخبارى به گوشش رسيده باشد، همه مى توانند در ترسيم واقعى ماجرا سهيم باشند.
اين راهى است كه بين تمام ملل توسط خبرگان فن در تحليل وقايع اجتماعى به كار گرفته مى شود، و از همه راهها پر ثمرتر است. وقتى حادثه اى رخ مى دهد براى تكميل پرونده آن و يافتن ريشه ها و ابعاد و عوامل مؤثر و نيمه مؤثر ماجرا، از هر طريق و هر خبرى كه كمكى به كشف حقيقت كند كمک مى گيرند. در نتيجه گيرى هم آثار مثبت اين گونه تحقيقات قابل ملاحظه بوده است؛ كه با انضمام جزئيات يک ماجرا صورت كامل و دقيقى از آن به دست مىآيد.
۲. واقعه غدير با جمع بندى منابع موجود
درباره غدير، اگر بتوانيم با تمسک به تمام منابع خبرىِ در دسترس و جمع بندى و تجزيه و تحليل آنها، صورت واقعه اى كه در روز هيجدهم ذیحجه سال دهم هجرت به وقوع پيوسته به طور كامل ترسيم كنيم، بسيارى از مباحث جنبى آن حل مى شود و نتايج مورد نظر به دست مى آيد.
اينجاست كه شيعه و سنى بايد معترف باشند كه در خصوص قضاياى تاريخى، روايات و احاديث طرفين بايد براى ترسيم كامل ماجرا جمع آورى شود؛ نه به اين دليل كه هر يک ديگرى را قانع كند، بلكه از اين جهت كه براى كشف واقعيت خارجى در مرحله اول بايد اخبار را از هر سو جمع كرد. در مرحله بعد بايد به تجزيه و تحليل و جمع بندى و تطبيق اخبار رسيده پرداخت و سير حقيقى ماجرا را به دست آورد.
در اين تحليل ها و تطبيق ها ممكن است تحريفاتى كشف شود، و يا بسيارى از قسمت هاى واقعه كه بسيار فشرده و تلخيص شده بيان گرديده باز شود و جزئياتى از آن كشف شود، و يا قسمت هاى حذف شده اى از داستان به دست آيد و در جاى خود قرار گيرد، و يا اشتباهات عمدى و غير عمدى كه در زمان بندى وقايع رخ داده اصلاح شود.
آنگاه است كه در حد قابل اطمينانى واقعه رخ مى نمايد و جوانب آن روشن میشود و قضاوت ها و نتيجه گيرى ها درباره آن به آسانى صورت مى پذيرد، در حدى كه از نظر اكثر قريب به اتفاق مطالعه كنندگان مورد اطمينان باشد. در كنار اين جمع بندى هاست كه نبايد فراموش كنيم ارزش هر قطعه از تاریخ چه اندازه است، و در نتايج به دست آمده از آنها افراط و تفريط نكنيم.
۳. حقيقت غدير در سايه زحمات مدافعان غدير
نبايد فراموش كنيم كه آنچه نسل حاضر در جستجوى آن است در سايه زحماتى است كه علما در طول ۱۴ قرن براى حفظ مدارک و اسناد غدير كشيده اند و آنها را تا امروز به دست ما رسانده اند، و ما با مطالعه آنها نتايج جديدى به دست مى آوريم.
پرونده علمى غدير از ابتدا تا كنون دوران بى وقفه و و پرتلاش هزار و چهارصد سال هاى را پشت سر گذاشته است. طى اين دوران، امرِ پيامبر صلى الله عليه و آله بر پشتيبانى دائمى از غدير به اجرا در آمده است. امامان معصوم عليهم السلام اولين و بزرگترين مبلغان و مدافعان غدير بوده اند.
با اقتدا به ايشان ابرمردانى همچون سلمان و ابوذر و مقداد به عنوان شاهدان صدق غدير، و علماى وارسته اى در مجالس بحث و مناظره، و مؤلفان زبردستى در كتاب ها، و واعظان بسيارى بر فراز منبرها، و نيز خدمتگزارانى در آحاد جامعه، وظيفه حراست و دفاع از اين آرمان بزرگ اسلام را بر عهده گرفته اند.
مخاطب اين اقدامات تازه آشنايانى بوده اند كه مىبايست از اين حقيقت بزرگ اسلام آگاهى مى يافتند، وجدان هاى خفته اى كه نياز به تجديد عهد و يادآورى و بيدارى داشتند، دل هاى مرده اى كه بايد راه هدايت برايشان باز میشد، تا آبى به زمين خشكيده فكر آنان برسد. نسل هاى آينده اى كه در طول صدها سال بعد از غدير قدم به اين جهان مى گذاشتند، و بايد حقيقت غدير براى اطلاع آنان در صفحات تاریخ ثبت میشد.
تاريخچه دفاع از غدير، دلير مردان علم را در خود جاى داده كه در هر زمانى به اقتضاى آن و در هر مكانى طبق شرايط آن، از فكر و روح سرشار از معنويتشان گرفته تا جان و آبرويشان را در طبق اخلاص گذاشته اند، و نام غدير را در گستره جهان بلند آواز و سرافراز ساخته اند.
عالمان دينى و سرسپردگان بارگاه علوى، در دوران غيبت امام زمان حضرت بقيةاللَّه عليه السلام پرچم حفاظت از غدير را به دوش كشيده اند و در پاى آن با تمام توان تلاش نموده اند. در سايه اين تلاش مستمر و بى امان است كه غدير در منابع تاريخى حفظ شده، و نوبت نسل امروز است كه ثمره شيرين آن را بچيند و در جستجوى معارف عميق آن باشد.
سؤالات نسل امروز درباره غدير[۳]
امروز غدير از ثبوت و اثبات گذشته و وارد مرحله تحقيق شده، و اين بر عهده خبرگان عقيدتى است كه خواسته هاى قلبى مردم از اين اعتقاد عظيمشان را برآورند.
اين خود سؤالى است كه واقعاً خواسته هاى مردم در زمينه غدير چيست، و چگونه مى توان آن ها را پيدا كرد؟ مردم از چه ديدگاهى به غدير مى نگرند و در دل آنان درباره غدير چه مى گذرد؟ در اينجا سعى شده نمونه هايى از اين خواسته ها جستجو شود، و با پيرايش آن عمقِ سؤال نشان داده شود، تا پاسخ آن از بُعد خاصش ارائه گردد.
۱. اهميت غدير در چيست؟
شايد نقطه آغاز كنجكاوى درباره غدير اين باشد كه چرا غدير در بين وقايع اسلام - با آن تراكمش - خصوصيت پيدا كرده، كه هم در مباحث اعتقادى و هم در مباحث تاريخى جايگاه ويژه اى داشته باشد و نقل آن اين گونه متواتر باشد. بيان اين مطلب نشان دادن عيارِ غدير در محك تجربه هاى اعتقادى و تاريخى است.
۲. آيا به موقعيت غدير در اعتقادات توجه شده است؟
اگر نوشتن تاريخ پادشاهان، شاعران، هنرمندان و مخترعان ضرورى است، بايد بگوييم نوشتن تاريخ دين و مذهبى كه ملت هاى زنده اى بدان اعتقاد دارند ضرورىتر است؛ خصوصاً دينى كه همواره با ساختمان فكرى و روحى پيروانش آميخته و در جاى جاى زندگى آنان حضور دارد.
در نوشتن تاريخ دين، آنچه به پايه ريزى و ابتداى هر دين باز مى گردد تدوينش از بقيه واجب تر است، تا بتوان بناهاى بعدى را روى آن پايه ها تحليل كرد. مذهب اهل بيت عليهم السلام نيز بر پايه هايى استوار است، و اين پايه ها در موقعيت هاى خاصى پى ريزى شده كه غدير از مهم ترين آنهاست.
بنابراين نويسندگان تاريخ اديان و ملل، نمى توانند بى تفاوت از كنار مذهب شيعه عبور كنند، و به غدير كه از پايه هاى آن است توجه نداشته باشند. از همين جاست كه دانشمندان بى غرض همه حديث غدير و ماجراى آن را در كتب خود مورد توجه قرار داده اند.
۳. غدير به كداميک از ابعاد زندگى مربوط است؟
از آنجا كه غدير ترسيم كننده خط سير اساسى يک مسلمان بلكه يک انسان است، كه اصل آن جهت اعتقادى و فكرى است، و جهات تشريعى و اخلاقى و عاطفى از آن منشعب مى شود؛ لذا بيان ابعاد و دلالت هاى ماجراى غدير مى تواند جوانب مختلف زندگى ما را يكجا و به صورت پايه اى حل كند.
مسئله ولايت مربوط به روز هيجدهم ذى الحجة نيست، بلكه با اصل خلقت و سرّ رسالت انبيا عليهم السلام و غرض اصلى از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و نتيجه نهايى اديان آسمانى در قبر و برزخ و قيامت مرتبط است. بنابراين اگر گفتگو از غدير به ميان مى آيد سخن درباره هدف از خلقت بشر و برنامه اى است كه او را به سوى آن هدف سوق دهد.
۴. آيا گزارش كاملى از واقعه غدير ارائه شده است؟
اين خواسته از آنجاست كه نسل امروز دريافته بسيارى از ابهامات و اختلافات - حتى در مسائل روز مره - به خاطر مخفى نگهداشتن و يا سهل انگارى در بيان كامل ماجراست، و از همين زوايا فتنه گران سودجو راه هاى انحراف را مى گشايند.
از سوى ديگر، ارائه كامل اصل هر واقعه براى مغزهايى كه قدرت تفکر دارند بسيارى از جوانب امر را بدون نياز به هيچ كمک فكرى روشن مى كند، و نيازى به تفسیر آن با گرايش هاى خاص فكرى نيست.
بنابراين بايد در كنار تشريح جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه»، صورت كاملى از ماجراى عظيم سه روزه ارائه شود، تا به طور طبيعى نتايج آن حاصل شود.
۵. غدير واقعه است يا حادثه؟
بايد اذعان داشت كه غدير هم واقعه است و هم حادثه! اين در صورتى است كه «واقعه» را به وقايعى با فال نيک و رويكرد مثبت معنى كنيم، و برداشتمان از «حادثه» وقايع ناگوار باشد.
غدير براى پيامبر صلى الله عليه و آله واقعه اى شيرين است، كه با اعلام جانشين خود نتيجه رسالت را مى بيند؛ محبوب ترين شخص نزد خدا و رسول را به عنوان خليفه معرفى مى كند و با اين انتصاب فكرش از آينده اسلام راحت مى شود.
همچنين واقعه اى بياد ماندنى براى امت اسلام است كه امورشان بدون تدبير رها نشده، بلكه عمود خيمه آن به دست پيامبر صلى الله عليه و آله چنان پىريزى شده و به دست حافظى مورد اعتماد سپرده شده كه طمع دشمنان را يكباره قطع كرده است. مسلمانان آنقدر خوشحالند كه امر خلافت از طرف خدا اعلام شد و به دست مردم سپرده نشد، و از اشتباهات و تعرضات عمدى و سهوى مصون ماند.
«حادثه» اما در كنار غدير است، كه پنجه در پنجه آن انداخته و همزمان پيش مى رود. صحيفه ملعونه، توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله، حركات ناخوشايند مردم در غدير كه براى سخنرانى جمع نمى شدند، سخنان نارواى منافقين قبل و همزمان و بعد از خطبه غدیر، و ده ها دسيسه كه در دلها جريان داشت، همه روى تلخ واقعه غدير است. پس واقعه غدير قرين حادثه است، و در متن و حاشيه اش حوادثى وجود دارد كه دانستن آنها به اندازه اصل داستان غدير مهم است.
۶. اگر غدير نباشد چه دستورى براى خلافت داريم؟
براى كسى كه از خانه يا محل كار خود براى سفرى مىرود قرار دادن نايب امرى طبيعى است؛ و نايب قرار ندادن دليل يكى از دو امر است: بى اهميتى موضوع، حكيم نبودن صاحب آن. به همين تناسب موضوع هر اندازه مهم تر باشد بايد فكر بيشترى درباره اش شده باشد.
اينک نوبت اين بحث مى رسد كه جانشينى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله را، ما با نص صريح بر اميرالمؤمنين عليه السلام بيان مى كنيم و اهل سنت شورا را مطرح مى كنند. بايد گفت: چرا درباره شورا هيچ دستورالعمل و چگونگى قواعد انتخاب در آن، به دست ما و اهل سنت نرسيده است؟
اين در حالى است كه در صورت منصوب كردن شخصى براى خلافت دستورالعملى لازم نيست و شخص تعيين شده وظايف خود را انجام مى دهد؛ ولى در شورا بايد شكل و تركيب آن و كيفيت رأى گيرى و استخراج رأى نهايى تبيين شود! نه تنها هيچ كدام از اينها بيان نشده، بلكه خود آنان شورا را به چند صورت اجرا كرده اند!
جالب اينكه وقتى خلافت شورايى شد، مسئله شركت همه مسلمين پيش مى آيد و بايد با تغيير زمان ها گسترش دامنه شورا را هم در نظر گرفت؛ ولى در هيچ يک از اين مسايل از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله دستورالعملى مطرح نشده است.
۷. اين همه بحث درباره غدير براى چيست؟
اگر غدير براى تعيين جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله بوده، بايد بسيار واضح تر از آن باشد كه چهارده قرن بر سر آن بحث شود!! نسل حاضر بايد بداند كه پس از آن مراسم عظيم و سخنرانى مفصل، چرا بايد هنوز بر سر غدير بحث هاى كلامى داير باشد.
آنكه امامت را قبول ندارد چه هراسى از غدير دارد كه اين گونه تلاش مى نمايد؟ اگر غدير روشن نيست پس كدام واقعه و دستور اسلام روشن خواهد بود. اين سؤالى است كه امروز، گاهِ ريشه يابى آن است.
۸. در غدير بحث بر سر چيست؟
قضيه غدير با گذشت ۱۴۰۰ سال، با آنكه تلاش هاى فراوانى براى نابودى آن به كار گرفته شده و با آنكه حافظان آن بلاهاى فراوانى را متحمل شده اند، همچنان خود را حفظ كرده است چون قضيه اساسى در دين و ایمان است.
بنابراين نمى توان گفت: حادثه اى بوده كه تاريخى از آن گذشته است. بحث بر سر اين نيست كه اميرالمؤمنين عليه السلام و يا ساير ائمه عليهم السلام چند سالى حكومت كردند يا نه! بحث بر سر اين نيست كه حكام غاصب دنيا را بلعيدند و فساد كردند و درست حكومت نكردند! بلكه بحث بر سر آن است كه غاصبين خلافت، مفهوم امامت را تغيير دادند و خود را واجب الاطاعة دانستند، و خيلى بالاتر از آنچه شيعه درباره ائمه معصومين عليهم السلام مىگويد درباره حُكام فاجر خود گفتند.
۹. چطور ۱۲۰۰۰۰ فراموشكار در غدير جمع شده بودند؟
فراموشكارى اندازه اى دارد و حافظه ضعيف مرزى مى شناسد؟ خوب است كه حاضرين غدير كور نبودند، و خوب شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله فقط سخن نگفت بلكه عملاً حضرت امیر عليه السلام را بر سر دست بلند كرد كه اگر گوش كسى كر است لااقل ببيند؟ واقعاً اينان چگونه بشرى بودند كه از ۱۲۰۰۰۰ نفر فقط سه نفر غدير را فراموش نكردند؟ و در روزهاى بعد هم افراد انگشت شمارى آن را به خاطر آوردند و بقيه با همان حالت فراموشى مُردند و مداوا نشدند؟
براى بررسى كامل اين سؤال، مطالعه تركيب جمعيت حاضر در غدير بسيار مهم است. از يک سو متون غدير و از سوى ديگر مطالعه وسعت اسلام و مرزهاى آن و اينكه چه تعداد از غير مدينه همراه حضرت شدند، و آيا خبر چگونه با آنان مى رسيد، و اينكه چه مقدار از مسلمانان آن روز منافق بودند، و چه مقدار بى تفاوت، و چه تعداد مقيّد به دين؟!! اين تحقيق پاسخ روشنى درباره به فراموشى سپردن غدير توسط آن مردم به دست ما خواهد داد، كه روشنگر علل رفتارهاى ديگر آنان نيز خواهد بود.
۱۰. چرا امت اسلام با داشتن غدير منحرف شد؟
مغزهاى آگاهِ امروز هرگز راضى نمى شوند كه ندانند چرا راه روشنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله با بيست و سه سال زحمت و با نقطه پايانى غدير روشن كرد، با اين سرعت صد و هشتاد درجه تغيير جهت داد و به صورت قهقرى راه بازگشت در پيش گرفت!
همچنين فكر امروز به خوبى مى فهمد كه چنين اقدام عظيمى در برابر غدير بدون پيش بينى ها و توطئه هاى از پيش تنظيم شده امكان ندارد! بايد در جستجوى اسرارى بود كه فاش كند چگونه غاصبين جرأت چنان اقدامى را به خود دادند، و چگونه قادر به اجراى آن شدند، و چگونه مردم اقدامات آنان را پذيرفتند؟ صندوقچه اين اسرار چندان دور نبوده و در منابع موجود اسلامى به آسانى و امروزه براى همگان قابل ملاحظه و تحقيق است.
۱۱. اگر غدير عملى میشد دنيا چگونه بود؟
نسل امروز مايل است تصورى از روزگارى داشته باشد كه در آن مسير طبيعى خلافت پيش مى رفت و حضرت امیر عليه السلام به خلافت مى رسيد، ولى افسوس كه گرفتار ظلمتى از سقيفه است كه نمى تواند اين منظره را در ذهن خود به تصوير بكشد.
او مى خواهد بداند كه اگر فقط غدير بود و سقيفه اى نبود دنيا چگونه بود، و چه مسيرى را در پيش مى گرفت؟ اگر دستورات پيامبر صلى الله عليه و آله درباره دوازده امام عليهم السلام عملى می شد چه فرقى با وضع موجود داشت؟
اينكه سلمان و ابوذر و مقداد در آن روزهاى اول به مردم نهيب مى زدند كه اگر خلافت به صاحبش بازگردد نعمت هاى الهى از آسمان و زمين بر مردم ارزانى خواهد شد، منظورشان چه بود؟
غاصبانى را كه اين همه نعمت را از دست همه بشريت گرفتند با چه زبانى مى شود نفرين كرد؟
اين مسئله كه واقعاً غدير براى چه روزگارى از آينده اسلام در نظر گرفته شده بود و صاحب اسلام با اين برنامه عظيم چه منوياتى را دنبال مى كرد، دقيق ترين برخورد با اين حركت دلسوزانه پيامبر صلى الله عليه و آله است. با در نظر گرفتن آن اهداف و نگاهى به آنچه واقع شد، رنجنامه اى با اين مضمون مى توان سر داد:هدف غدير محكم كردن دين بود، نه برگرداندن به جاهلیت؛ چنانكه سقيفه كرد!
آموزش معارف دين و تعالى معنوى بود، نه فرو بردن مردم در جهل؛ چنانكه سقيفه كرد!
پاسخ به طالبين حقيقت از اديان ديگر بود كه سراغ اسلام مى آمدند، نه خوار كردن اسلام با بهت زدگى در مقابل آن؛ چنانكه سقيفه كرد!
بيان قرآن اين سرمايه اصلى اسلام بود نه طالبين معرفت آن را شكنجه و تبعيد كردن؛ چنانكه سقيفه كرد!
تعليم قضاوت هاى به حق و نشان دادن امن و عدالت در اجتماع بود؛ نه ترويج ظلم و بى عدالتى و جايز دانستن آن بر خليفه حتى نسبت دادن آن به خدا و رسول؛ چنانكه سقيفه كرد!
۱۲. ما چه اندازه توانسته ايم با غدير باشيم؟
اين سؤال بازمى گردد به اهداف و نتايج مورد نظر از غدير، كه به نسل امروز نشاطى براى قرار گرفتن زير پرچم غدير عنايت مى كند. آنچه براى مردم امروز مطرح است خط اتصالى است كه بتواند او را به چهارده قرن پيش متصل كند و وظايف قلبى و اعتقادى و عملى او را در رابطه با غدير به او بشناساند.
نسل امروز مى پرسد: آيا براى غدير جايى كه در زندگى ما بايد پر كند در نظر گرفته ايم؟ آيا ما توانسته ايم آن قدرها به غدير نزديک شويم؟ آيا مى توانيم ادعا كنيم كه اگر در بيابان غدير بوديم سخن حضرت را به خوبى درک كرده بوديم و كمر همت براى عمل به آن بسته بوديم؟ محک امتحان براى به دست آوردن پاسخ صحيح اين سؤال ها چيست؟
اكنون كه غدير تمام چهره رخ نموده است، نسل امروز خود را از دير شناختن چنين سيماى با جلالتى شرمنده مى بيند، و در فكر جبران اين تأخير است. او اكنون دل به غدير دوخته چرا كه از زلالش ژرفاى آن را با تمام وجود مى بيند و عجله دارد تا در طَهور آن غسلى كند؛ و بال گشوده تا در عمق آن غوصى نمايد، و از سطح بلورينش برليان ولايت جمع كند و با آن نام حضرت محمد و حضرت امیر و حضرت فاطمه عليهم السلام را بر صفحه دل بنگارد، و آنگاه دل را در برابر خويش گيرد و از نگاه آن لذت برد.
خدا كند چنين نسل آماده اى را بى پاسخ نگذاريم، و فكرشان را به آنچه ضرورى تر از تازه هاى غدير نيست مشغول نكنيم، كه صاحب غدير از ما نخواهد گذشت!
غدير و رشد فكرها در نسل جديد[۴]
با شكل گيرى همه جانبه فرهنگ مردم در ارتباط با يكديگر و رشد عمومى فكرها در نسل جديد، جا دارد غدير نيز در آينه هاى تازه اى جلوهگر شود و سؤال گونه هاى فكر امروز درباره آن پاسخ داده شود.
بنابراين نبايد به اين اكتفا كرد كه درباره غدير فقط اسناد و مدارک جمع آورى شود و يا به اشكالى جواب داده شود؛ بلكه وظيفه محققان دينى است كه دست نسل امروز را گرفته با خود به اعماق غدير ببرند.
دين پژوهان بايد ريشه هاى عميق غدير را از لابلاى متونى - كه در چهارده قرن گذشته به خوبى حفظ شده - به فرزندان امروز اسلام نشان دهند؛ و از ژرفاى آب حياتِ آن جواهرات گرانمايه اعتقادى را استخراج كنند، چرا كه نسل امروز با توجه به درک اهمیت ماجرا به راستى خواهان دستيابى كامل به اين گنج عظيم است.
در اين بخش براى نشان دادن روشى نو به نسل حاضر در تحليل غدير، ابتدا نگاه هاى عميقى به ژرفاى اين برکه خواهيم انداخت. با اين نگاه هاى پر معنى، سؤالات نسل امروز درباره غدير خود را نشان خواهد داد. آنگاه است كه شيوه اى متفاوت با آنچه تاكنون مطرح بوده، براى نسل معاصر ارائه خواهد شد تا غدير را شيرين تر از آنچه تا كنون چشيده اند بنوشند.