آيه ۷ رعد و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۰ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
آيه ۷ رعد و غدیر
آيه ۷ رعد و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهرعد
شماره آیه۷
جزء۱۳
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
ترتیل آیه
ترجمه صوتی

آیه‌ای برای معرفی امامت و ولایت

آیه ۷ سوره رعد از جمله آیاتی است که برای معرفی مقام امامت و ولایت در خطبه غدیر به‌کار گرفته شده است. گفته شده علاوه بر آياتى كه مستقيماً در ایام غدیر نازل شده، آياتى هم براى بيان بيشتر شئون امامت و خلافتِ الهى در برابر ریاست سقیفه به‌صورت استشهاد، اشاره و اقتباس در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله تركيب شده و آيه مستقلاً ذكر نشده است.[۱]

اين آیات ۶ آيه هستند كه يكى از اين آنها آيه ۷ سوره رعد است:Ra bracket.png وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ آنان كه کافر شدند مى‌گويند: اى كاش آيتى از پروردگارش بر او نازل شود. تو ترساننده هستى و براى هر قومى هدايت‌كننده‌‏اى هست La bracket.png.

آیه در متن خطبه

آیه ۷ سوره رعد در متن خطبه غدیر چنین گزارش شده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، الا و انّى مُنْذِرٌ وَ عَلِىٌّ هادٍ (در نسخه‌ای دیگر: انِّى الْمُنْذِرُ وَ عَلِىٌّ الْهادى)؛ اى مردم، بدانيد كه من ترساننده از عذابم و على هدايت‌كننده است».[۲]

موقعيت تاريخى استناد به آیه

موقعیت تاریخی استناد به آیه ۷ سوره رعد در خطابه غدير از سوی برخی محققان چنین تصویر شده است: پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله در اواسط خطبه دوستان و دشمنان على‏ عليه السلام را معرفى كرد، به‌عنوان مقدمه براى معرفى حضرت مهدی‏ علیه السلام، در چند جمله كوتاه، خود و على‏ عليه السلام و امامان را معرفی می‌کند تا بفرمايد: خاتم الائمة حضرت مهدى از ماست. برای همین آیه ۷ سوره رعد را با تغییراتی در كلام خود تركيب کرد.[۳]

موقعيت قرآنى آیه

آيه ۷ سوره رعد در اوايل سوره است كه خداوند از منکران قيامت و درخواست‌كنندگان عذاب دنيا ذكر یاد کرده است. در این قسمت، نمونه‏‌اى از مخاصمه آنان را اين‌گونه بيان مى‌‏كند: ‏اى كاش آيت و معجزه‌اى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود. خداوند به‌عنوان پاسخ آنان، كه پس از اين همه معجزه در كنارِ كلام حق، باز هم آيتى مى‏‌طلبند، مطلب را به اينجا ختم مى‌كند كه تو وظيفه ترساندن مردم از عذاب را به انجام رسانده‌‏اى و هر قومى هدایت‌كننده‌‏اى دارند.[۴]

تحليل اعتقادى آیه

آمدن آیه ۷ سوره رعد در این قسمت خطبه غدیر چنین تفسیر و تحلیل اعتقادی شده است: در خطبه غدير این آیه تفسیر شده است؛ به این صورت که با شناختن «مُنْذِرٌ»، كه پيامبر صلى الله عليه و آله است، نوبت به شناختن «هادى» مى‌‏رسد. در این قسمت حضرت مى‌‏فرمايد: على هادى است.[۵]

فرق منذر و هادى

«منذر» يعنى آنكه ديگرى را از عواقب سوء كارى آگاه مى‏‌كند و «هادى» يعنى آنكه به راه درست راهنمايى و ارشاد مى‌‏كند، در مقابل كسى كه گمراه مى‌‏نمايد. از اين معناى لغوى با يک تحليل ادبى چنين بر مى‏‌آيد كه در مرحله اولِ ظهور اسلام، مسئله «انذار» كارآيى بيشترى داشته تا مردم از جاهلیت، كفر و شرک بيرون آيند. آگاهى‌دادن به مردم نسبت به عواقب جهل، كفر و شرک و ترساندن از عواقب آن در شكل‏‌هاى مختلف تبليغى، برنامه‏‌اى بود كه در طول ۲۳ سال توانست مردم را از فضاى جهل و شرک بيرون آورد و به‌سوی اسلام سوق دهد.

در اين باره در خطبه حضرت زهرا عليها السلام چنین آمده است: پيامبر مردم را ديد كه هر گروهى داراى دين مخصوص به خود است و به آتش‌هاى افروخته خود روى آورده و بُتان خود را پرستش مى‌‏نمايند، و با آنكه فطرتاً معرفت خدا را دارند، ولى منكر او هستند. آنگاه بود كه خداوند متعال به بركت پدرم حضرت محمد صلى الله عليه و آله ظلمت‌ها را به نورانيت مبدّل ساخت و از قلب‏‌ها قساوت را بر طرف نمود و از ديده‏‌ها تحير را زايل كرد...، و مردم را از گمراهى نجات داد و از لجاجت‏‌ها آگاهى بخشيد.[۶]

ب) هر دو مُنذر، هر دو هادى

اين بدان معنى نيست كه پيامبر صلى الله عليه و آله «هادى» نبوده است، بلكه جهت منذر بودن به اقتضاى موقعيت نقش اول را بر عهده داشته است. كما اينكه منظور آن نيست كه على‏ عليه السلام منذر نبوده و فقط نقش هدايتگر را بر عهده داشته، بلكه چنانكه از خطبه هاى آن حضرت پيداست مسئله هدايت در آن حضرت بيش از انذار كارآيى داشته و خود را نشان داده است.

اين مطلب شبيه آن چيزى است كه در القاب هر يک از امامان‏ عليهم السلام معتقديم كه مثلاً صفت «باقر» يا «صادق» يا «كاظم» ذاتاً در همه ائمه ‏عليهم السلام يكسان است ولى ظهور عملى هر يک از اين صفات به اقتضاى شرايط موجود در عصر آن امام بيشتر بوده است.

پيامبر هنگامى كه مى‏ خواست اين آيه را تلاوت كند فرمود: به وسيله من انذار شديد و به وسيله على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام هدايت شديد.[۷]

ج) موازات انذار و هدايت

نكته ظريفى كه از اين حدیث استفاده مى‏ شود موازات منذر بودن پيامبر صلى الله عليه و آله و هادى بودن على‏ عليه السلام است. يعنى هدايتگرى آن حضرت مربوط به دوران بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله نيست و در طول ۲۳ ساله بعثت نيز اين مسئله مطرح بوده است.

فراز ديگرى كه توجه خاص پيامبرصلى الله عليه وآله را به اين مطلب مى ‏رساند در حديثى است كه فرمود:

شب معراج در گوشم اين آيه طنين انداز شد: Ra bracket.png إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ La bracket.png.

گفتم: خدايا، من منذر هستم، پس هادى كيست؟

خداوند فرمود: اى محمد، هادى على بن ابى ‏طالب است.[۸]

براى تأكيد بيشتر پيامبر صلى الله عليه و آله عملاً اين دو منصب تبليغى را خاطر نشان كرد، و آن هنگامى بود كه اين آيه نازل شد.

در آنجا حضرت دست بر سينه مبارک خويش گذاشت و فرمود: منذر من هستم.

سپس با دست بر شانه على ‏عليه السلام اشاره كرد و فرمود: يا على، هادى تو هستى. هدايت شوندگان بعد از من به وسيله تو هدايت مى‏ شوند.[۹]

د) على‏ عليه السلام پرچم هدايت

از اين احاديث و سياق خود آيه مى ‏توان اين نتيجه را گرفت كه على ‏عليه السلام مناط و ضابطه و پرچم و علامت هدايت بوده است، چه در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله و چه بعد از آن حضرت، چرا كه در آيه و دو حديث از سه موردِ ذكر شده هدايتگرى على‏ عليه السلام به بعد از رحلت آن حضرت مقيد نشده است، اگر چه ظهور اين جهت پس از رحلت حضرتش طبعاً بيشتر مى‏ شود چرا كه اسباب ضلالت به ميان مى ‏آيد.

در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و بعد از آن حضرت به وضوح مى‏ بينيم كه بسيارى از مردم پيامبر صلى الله عليه و آله و دين او را پذيرفته ‏اند ولى ولايت على ‏عليه السلام را نپذيرفته ‏اند.

على‏ عليه السلام خط هدايتِ تعيين شده از سوى شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است و آن حضرت در زمان حيات خود نيز به امامت و ولايت و محبت او امر فرموده، ولى در همان شرايط نيز پروانگانِ شمع على‏ عليه السلام از دشمنان يا بى‏ تفاوتان نسبت به آن حضرت جدا بوده ‏اند.

ادامه اين روند پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ناگهان خود را نشان داد. يعنى همان منافقينى كه در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله به صورت خزنده تن به راه هدايت نمى ‏دادند و دشمنى مى ‏كردند، با فقدان «منذر» دست به كار ايجاد جاده ضلالت و تخريب راه هدايت شدند.

قرآن براى هميشه مردم را متوجه كرد كه چراغ راه هدايت على‏ عليه السلام است و از همين راهِ روشن بايد دانست كه هر كس در راه ديگرى باشد در ضلالت است، و اين اعتقادى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را در يک جمله خلاصه كرده است:

«وَ لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»: يا على، اگر تو نبودى مؤمنان پس از من شناخته نمى ‏شدند.[۱۰]

يعنى على ‏عليه السلام منجى و معرف مؤمنان است و مهم اين است كه مؤمنين شناخته شوند، اگر چه منافقان و كافران و گمراهان به راه دلخواه خود بروند.

هـ) روند ادامه هدايت

نكته فراموش نشدنى در اين بين، آن است كه اگر على‏ عليه السلام هدايت كننده مردم است روزى كه او نباشد و از اين جهان به حضور پروردگار رود، آيا ديگر مردم هدايت كننده ‏اى نخواهند داشت؟

اين خط امامت و ولايت كه در غدير تعيين شد به قدرى حساب شده و دقيق است كه با معرفى جانشينان على ‏عليه السلام ادامه اين خط هدايت را تا آخرين روز دنيا نشان داده است.

پس اين منصب هدايت وقتى با عنوان على ‏عليه السلام مطرح مى‏ شود همه دوازده امام ‏عليهم السلام را شامل است.

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان آيه Ra bracket.png إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ La bracket.png مى ‏فرمايد: بنابر اين پيامبر صلى الله عليه و آله منذر و ترساننده است و من هدايت كننده ‏ام به آنچه حضرتش آورده است.[۱۱]

امام باقر علیه السلام در ذيل آيه مى‏ فرمايد: در هر زمانى امامى از ما هست كه مردم آن زمان را به آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله آورده هدایت مى ‏كند.[۱۲]

همچنين امام صادق‏ علیه السلام در بيان همين آيه مى ‏فرمايد: هر امامى هدايت كننده مردم قرنى است كه در آن زندگى مى‏ كند.[۱۳]

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: هيچ يک از ما امامان نيست مگر آنكه همه اهل ولايت خود را مى‏ شناسد، و اين همان است كه خداوند عز و جل مى ‏فرمايد: Ra bracket.png إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ La bracket.png.[۱۴]


پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۶۹.
  2. اسرار غدير، ص۱۵۳، بخش۷ و پاورقى ۵ از نسخه «ب».
  3. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
  4. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
  6. بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۴۰-۲۴۱.
  7. المائة منقبة: ص ۲۲.
  8. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۴۰۱.
  9. المسترشد: ص ۳۶۰.
  10. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۹ و ج ۹۹ ص ۱۰۶.
  11. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۷۹.
  12. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۵ .
  13. الغيبة (نعمانى): ص ۱۱۰.
  14. اليقين: ص ۴۸۹.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.