آيه ۷ رعد و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | رعد |
شماره آیه | ۷ |
جزء | ۱۳ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
ترتیل آیه ترجمه صوتی |
آیهای برای معرفی امامت و ولایت
آیه ۷ سوره رعد از جمله آیاتی است که برای معرفی مقام امامت و ولایت در خطبه غدیر بهکار گرفته شده است. گفته شده علاوه بر آياتى كه مستقيماً در ایام غدیر نازل شده، آياتى هم براى بيان بيشتر شئون امامت و خلافتِ الهى در برابر ریاست سقیفه بهصورت استشهاد، اشاره و اقتباس در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله تركيب شده و آيه مستقلاً ذكر نشده است.[۱]
اين آیات ۶ آيه هستند كه يكى از اين آنها آيه ۷ سوره رعد است: وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ آنان كه کافر شدند مىگويند: اى كاش آيتى از پروردگارش بر او نازل شود. تو ترساننده هستى و براى هر قومى هدايتكنندهاى هست .
آیه در متن خطبه
آیه ۷ سوره رعد در متن خطبه غدیر چنین گزارش شده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، الا و انّى مُنْذِرٌ وَ عَلِىٌّ هادٍ (در نسخهای دیگر: انِّى الْمُنْذِرُ وَ عَلِىٌّ الْهادى)؛ اى مردم، بدانيد كه من ترساننده از عذابم و على هدايتكننده است».[۲]
موقعيت تاريخى استناد به آیه
موقعیت تاریخی استناد به آیه ۷ سوره رعد در خطابه غدير از سوی برخی محققان چنین تصویر شده است: پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله در اواسط خطبه دوستان و دشمنان على عليه السلام را معرفى كرد، بهعنوان مقدمه براى معرفى حضرت مهدی علیه السلام، در چند جمله كوتاه، خود و على عليه السلام و امامان را معرفی میکند تا بفرمايد: خاتم الائمة حضرت مهدى از ماست. برای همین آیه ۷ سوره رعد را با تغییراتی در كلام خود تركيب کرد.[۳]
موقعيت قرآنى آیه
آيه ۷ سوره رعد در اوايل سوره است كه خداوند از منکران قيامت و درخواستكنندگان عذاب دنيا ذكر یاد کرده است. در این قسمت، نمونهاى از مخاصمه آنان را اينگونه بيان مىكند: اى كاش آيت و معجزهاى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شود. خداوند بهعنوان پاسخ آنان، كه پس از اين همه معجزه در كنارِ كلام حق، باز هم آيتى مىطلبند، مطلب را به اينجا ختم مىكند كه تو وظيفه ترساندن مردم از عذاب را به انجام رساندهاى و هر قومى هدایتكنندهاى دارند.[۴]
تحليل اعتقادى آیه
آمدن آیه ۷ سوره رعد در این قسمت خطبه غدیر چنین تفسیر و تحلیل اعتقادی شده است: در خطبه غدير این آیه تفسیر شده است؛ به این صورت که با شناختن «مُنْذِرٌ»، كه پيامبر صلى الله عليه و آله است، نوبت به شناختن «هادى» مىرسد. در این قسمت حضرت مىفرمايد: على هادى است.[۵]
فرق منذر و هادى
«منذر» يعنى آنكه ديگرى را از عواقب سوء كارى آگاه مىكند و «هادى» يعنى آنكه به راه درست راهنمايى و ارشاد مىكند، در مقابل كسى كه گمراه مىنمايد. از اين معناى لغوى با يک تحليل ادبى چنين بر مىآيد كه در مرحله اولِ ظهور اسلام، مسئله «انذار» كارآيى بيشترى داشته تا مردم از جاهلیت، كفر و شرک بيرون آيند. آگاهىدادن به مردم نسبت به عواقب جهل، كفر و شرک و ترساندن از عواقب آن در شكلهاى مختلف تبليغى، برنامهاى بود كه در طول ۲۳ سال توانست مردم را از فضاى جهل و شرک بيرون آورد و بهسوی اسلام سوق دهد.
در اين باره در خطبه حضرت زهرا عليها السلام چنین آمده است: پيامبر مردم را ديد كه هر گروهى داراى دين مخصوص به خود است و به آتشهاى افروخته خود روى آورده و بُتان خود را پرستش مىنمايند، و با آنكه فطرتاً معرفت خدا را دارند، ولى منكر او هستند. آنگاه بود كه خداوند متعال به بركت پدرم حضرت محمد صلى الله عليه و آله ظلمتها را به نورانيت مبدّل ساخت و از قلبها قساوت را بر طرف نمود و از ديدهها تحير را زايل كرد...، و مردم را از گمراهى نجات داد و از لجاجتها آگاهى بخشيد.[۶]
هر دو مُنذر، هر دو هادى
معنای کلام پيامبر صلى الله عليه و آله این نیست که او «هادى» نبوده است، بلكه جهت منذربودن بهاقتضاى موقعيت نقش اول را بر عهده داشته است. آنچنان كه منظور آن نيست كه على عليه السلام منذر نبوده و فقط نقش هدايتگر را بر عهده داشته، بلكه چنانكه از خطبههاى آن حضرت پيداست، هدايت برای حضرت بيش از انذار كارآيى داشته است. اين مطلب شبيه آن چيزى است كه در القاب هر يک از امامان عليهم السلام معتقديم كه مثلاً صفت «باقر»، «صادق» و «كاظم» ذاتاً در همه ائمه عليهم السلام يكسان وجود داشته، ولى ظهور عملى هر يک به اقتضاى شرايط موجود در عصر آن امام بيشتر بوده است. پيامبر هنگامى كه مىخواست اين آيه را تلاوت كند فرمود: بهوسيله من انذار شُديد و به وسيله على بن ابى طالب عليه السلام هدايت شديد.[۷]
ج) موازات انذار و هدايت
نكته ظريفى كه از اين حدیث استفاده مى شود موازات منذر بودن پيامبر صلى الله عليه و آله و هادى بودن على عليه السلام است. يعنى هدايتگرى آن حضرت مربوط به دوران بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله نيست و در طول ۲۳ ساله بعثت نيز اين مسئله مطرح بوده است.
فراز ديگرى كه توجه خاص پيامبرصلى الله عليه وآله را به اين مطلب مى رساند در حديثى است كه فرمود:
شب معراج در گوشم اين آيه طنين انداز شد: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ .
گفتم: خدايا، من منذر هستم، پس هادى كيست؟
خداوند فرمود: اى محمد، هادى على بن ابى طالب است.[۸]
براى تأكيد بيشتر پيامبر صلى الله عليه و آله عملاً اين دو منصب تبليغى را خاطر نشان كرد، و آن هنگامى بود كه اين آيه نازل شد.
در آنجا حضرت دست بر سينه مبارک خويش گذاشت و فرمود: منذر من هستم.
سپس با دست بر شانه على عليه السلام اشاره كرد و فرمود: يا على، هادى تو هستى. هدايت شوندگان بعد از من به وسيله تو هدايت مى شوند.[۹]
د) على عليه السلام پرچم هدايت
از اين احاديث و سياق خود آيه مى توان اين نتيجه را گرفت كه على عليه السلام مناط و ضابطه و پرچم و علامت هدايت بوده است، چه در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله و چه بعد از آن حضرت، چرا كه در آيه و دو حديث از سه موردِ ذكر شده هدايتگرى على عليه السلام به بعد از رحلت آن حضرت مقيد نشده است، اگر چه ظهور اين جهت پس از رحلت حضرتش طبعاً بيشتر مى شود چرا كه اسباب ضلالت به ميان مى آيد.
در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و بعد از آن حضرت به وضوح مى بينيم كه بسيارى از مردم پيامبر صلى الله عليه و آله و دين او را پذيرفته اند ولى ولايت على عليه السلام را نپذيرفته اند.
على عليه السلام خط هدايتِ تعيين شده از سوى شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است و آن حضرت در زمان حيات خود نيز به امامت و ولايت و محبت او امر فرموده، ولى در همان شرايط نيز پروانگانِ شمع على عليه السلام از دشمنان يا بى تفاوتان نسبت به آن حضرت جدا بوده اند.
ادامه اين روند پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ناگهان خود را نشان داد. يعنى همان منافقينى كه در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله به صورت خزنده تن به راه هدايت نمى دادند و دشمنى مى كردند، با فقدان «منذر» دست به كار ايجاد جاده ضلالت و تخريب راه هدايت شدند.
قرآن براى هميشه مردم را متوجه كرد كه چراغ راه هدايت على عليه السلام است و از همين راهِ روشن بايد دانست كه هر كس در راه ديگرى باشد در ضلالت است، و اين اعتقادى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را در يک جمله خلاصه كرده است:
«وَ لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى»: يا على، اگر تو نبودى مؤمنان پس از من شناخته نمى شدند.[۱۰]
يعنى على عليه السلام منجى و معرف مؤمنان است و مهم اين است كه مؤمنين شناخته شوند، اگر چه منافقان و كافران و گمراهان به راه دلخواه خود بروند.
هـ) روند ادامه هدايت
نكته فراموش نشدنى در اين بين، آن است كه اگر على عليه السلام هدايت كننده مردم است روزى كه او نباشد و از اين جهان به حضور پروردگار رود، آيا ديگر مردم هدايت كننده اى نخواهند داشت؟
اين خط امامت و ولايت كه در غدير تعيين شد به قدرى حساب شده و دقيق است كه با معرفى جانشينان على عليه السلام ادامه اين خط هدايت را تا آخرين روز دنيا نشان داده است.
پس اين منصب هدايت وقتى با عنوان على عليه السلام مطرح مى شود همه دوازده امام عليهم السلام را شامل است.
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان آيه إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ مى فرمايد: بنابر اين پيامبر صلى الله عليه و آله منذر و ترساننده است و من هدايت كننده ام به آنچه حضرتش آورده است.[۱۱]
امام باقر علیه السلام در ذيل آيه مى فرمايد: در هر زمانى امامى از ما هست كه مردم آن زمان را به آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله آورده هدایت مى كند.[۱۲]
همچنين امام صادق علیه السلام در بيان همين آيه مى فرمايد: هر امامى هدايت كننده مردم قرنى است كه در آن زندگى مى كند.[۱۳]
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: هيچ يک از ما امامان نيست مگر آنكه همه اهل ولايت خود را مى شناسد، و اين همان است كه خداوند عز و جل مى فرمايد: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ .[۱۴]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۶۹.
- ↑ اسرار غدير، ص۱۵۳، بخش۷ و پاورقى ۵ از نسخه «ب».
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۴۰-۲۴۱.
- ↑ المائة منقبه، ص۴۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۴۰۱.
- ↑ المسترشد: ص ۳۶۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۹ و ج ۹۹ ص ۱۰۶.
- ↑ بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۷۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۵ .
- ↑ الغيبة (نعمانى): ص ۱۱۰.
- ↑ اليقين: ص ۴۸۹.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب و الأئمة من ولده (عليهم السلام)؛ محمد بن احمد بن شاذان، تحقیق: نبیل رضا علوان، قم: انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق.