آيه ۶۱ توبه و غدیر

آیه ۶۱ سوره توبه آیه‌ای تفسیرشده در خطبه غدیر که برای مسخره‌کنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله که او را اُذُن (گوش) می‌خواندند عذاب دردناک وعده داده است.

آیه ۶۱ توبه و غدیر
آيه ۶۱ توبه و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهتوبه
شماره آیه۶۱
جزء۱۰
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعوعده عذاب دردناک به مسخره‌کنندگان پیامبر در غدیر
ترتیل آیه
0:27
ترجمه صوتی
0:33

بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از خطبه آزارهای پی‌درپی منافقان نسبت به خود را یادآور شد: از جمله اینکه نسبت‌های مسخره‌آمیز به حضرت دادند و کلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت به‌کار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن امیرالمؤمنین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به یکدیگر بود.

خداوند در تقبیح این رفتار منافقان آیه ۶۱ سوره توبه را نازل کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر ضمن قرائت آن به تفسیرش نیز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بیان کرد؛ ثانیاً روشن کرد که اگر من و علی علیه السلام نجوا می‌کنیم و مطالبی را سرّی به یکدیگر می‌گوییم این اسرار درباره منافقان است. آنان این مسئله را به‌خوبی احساس کرده‌اند که این‌گونه مسخره می‌کنند. به همین جهت، این نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر این آیه اذیت‌کنندگان پیامبر صلی الله علیه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شده‌اند.

آیه‌ای تفسیرشده در غدیر به‌طور صریح

آیه ۶۱ سوره توبه از جمله آیات تفسیر شده در غدیر دانسته شده است. به‌گفته برخی محققان، در غدیر ۱۸ آیه قرآن به‌صراحت تفسیر شده است؛ به این معنی که پیامبر صلی الله علیه و آله متن آیه را جداگانه در خطبه بیان کرد و قبل یا بعد از آن به تفسیرش پرداخته است. این موارد در مقابل آیاتی است که به‌صورت تضمین در کلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.[۱]

یکی از این آیات، آیه ۶۱ سوره توبه است:   وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ۚ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ بعضی از ایشان پیامبر را می‌آزارند و می‌گویند که او به سخن هرکس گوش می‌دهد. بگو: او برای شما شنونده سخن خیر است. به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور دارد، و رحمتی است برای آنهایی که ایمان آورده‌اند. و آنان که رسول خدا را بیازارند به شکنجه‌ای دردآور گرفتار خواهند شد  .

بستر استناد به آیه

بستر استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین ترسیم شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش دوم خطبه غدیر نزول وحی خاص برای ابلاغ ولایت را اعلام کرد. در ضمن به آزارهای پی‌درپی منافقان نسبت به خود را یادآور شد: از جمله اینکه نسبت‌های مسخره‌آمیز به حضرت دادند و کلمه «اُذُن» (گوش) را درباره حضرت به‌کار بردند. آنان منظورشان «سراپاگوش» بودن امیرالمؤمنین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و توجه متقابل آنان نسبت به یکدیگر بود. آنگاه حضرت آیه ۶۱ سوره توبه را قرائت کرد که درباره نسبت‌دهندگان این کلمه از منافقین نازل شده بود.[۲]

آیه در متن خطبه

آیه ۶۱ سوره توبه، به نقل از برخی منابع، در خطبه غدیر چنین آمده است: «وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ»   بِانَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ   «وَ يَحْسَبُونَهُ»   هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِیمٌ  «وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ، حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ ايّاىَ وَ اقْبالى عَلَيْهِ وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنّى، حَتّى انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فى ذلِكَ».   وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ   «عَلَى الَّذينَ يَزْعَمُونَ انَّهُ اذُنٌ»   خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّه وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّه لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ  . «وَ لَوْ شِئْتُ انْ اسَمِّىَ الْقائِلينَ بِذلِكَ بِاسْمائِهِمْ لَسَمَّيْتُ، وَ انْ اومِئَ الَيْهِمْ بِاعْيانِهِمْ لاَوْمَأْتُ، وَ انْ ادُلَّ عَلَيْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنّى وَ اللَّه فى امُورِهِمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ؛ همچنين به‌خاطر اين است كه منافقان بارها مرا اذيت كرده‌اند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوش‌فرادهنده) ناميدند، و گمان كردند كه من چنين هستم به‌خاطر ملازمت بسيار او (حضرت امیر) با من و توجه من به او و تمايل او به من و قبولش از من، تا آنجا كه خداوند عزوجل در اين باره چنين نازل كرد: و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار می‌دهند، و می‌گویند: شخص زودباور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: گوش است بر ضد كسانى كه گمان مى‌كنند او «اذُن» است و براى شما خير است. به خدا ايمان مى‌آورد و در مقابل مؤمنان تواضع و احترام مى‌نمايد، و براى كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند رحمت است، و براى كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را اذيت مى‌كنند عذاب دردناک است. و اگر بخواهم گويندگان چنين نسبتى را معرفى كنم و به آنان اشاره نمايم و آنان را نشان دهم مى‌توانم، ولى درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده‌ام».[۳]

موقعیت تاریخی استناد به آیه

موقعیت تاریخی استناد به آیه ۶۱ سوره توبه چنین توصیف شده است: با پایان اولین بخش خطبه غدیر که حمد و ثنای الهی بود، پیامبر صلی الله علیه و آله بخش دوم سخن را آغاز کرد. او با اشاره به آیه تبلیغ و آیه ولایت و اشاره به نسبت‌های مسخره‌آمیز منافقان به حضرت، آیه ۶۱ سوره توبه را قرائت کرد که درباره نسبت‌دهندگان این کلمه از منافقان نازل شده بود: آیه مزبور در اولین مراحل خطبه مطرح شد که نزول آیه تبلیغ اعلام شد و همه آماده بودند تا مرحله اصلی خطبه برسد و معلوم شود پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور به تبلیغ چه پیامی است.

با آنکه فضای کلی القای خطبه همراه با نشاط و سرور خاصی بوده، اما گویا در مقطعی چهره حضرت درهم می‌رود و توجه عمیق خود را به حضور منافقینی می‌دوزد که در کاروان غدیر حضور دارند و همچنان در جامعه اسلامی حضور خواهند داشت. آنان به‌قدری کینه‌توز و آماده فتنه‌انگیزی بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وجودشان را مانعی بزرگ بر سر راه برنامه غدیر می‌بیند؛ در حدی که اگر خداوند با اراده خویش آنان را درهم نکوبد، اعلان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام با حضور آنان میسّر نیست. آنگاه که خطاب   وَ اللَّه یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ   آمد بر همه ثابت شد که خطر منافقان جدی است و به همین جهت خدا ضامن حفظ رسولش شده است.[۴]

موقعیت قرآنی

موقعیت آیه ۶۱ سوره توبه در قرآن چنین ترسیم شده است: در سوره توبه، از آیه ۳۷ خطاب با منافقان را آغاز می‌شود. در این آیات صحنه‌های مختلفی از کارشکنی‌های آنان ترسیم می‌شود و این روند تا آخر سوره ادامه می‌یابد. این سوره از سوره‌هایی است که به‌طور خاص منافقین را زیر نظر گرفته و درباره اعمال آنان نازل شده است. مطالعه این آیات نشان می‌دهد که منافقان چه اندازه در اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله پیش رفتند و به تخریب زمینه‌های اجتماعی اهداف اسلام پرداخته‌اند.[۵]

تحلیل تاریخی استناد به آیه

برخی محققان معتقدند که تصریح به خطر منافقان در اثنای خطبه غدیر این نتیجه را دارد که در آینده تاریخ، که مطالعه‌کنندگان خطبه غدیر آن را مورد بررسی قرار می‌دهند، به آسانی زیر پا گذاشتن غدیر در سقیفه را تحلیل می‌کنند و حقایق را در می‌یابند؛ در می‌یابند که منافقان در غدیر چه سوداهایی در سر می‌پروراندند و چگونه پایه‌های آن را محکم نمودند تا ثمره شومش را در سقیفه بگیرند.[۶]

تحلیل اعتقادی آیه

درباره استناد به آیه ۶۱ سوره توبه در خطبه غدیر از سوی محققان دو تحلیل اعتقادی ارائه شده است:

تحلیل اعتقادی اول: آیه‌ای درباره منافقان

این آیه بازگوکننده یکی از بارزترین نمونه‌های آزار منافقان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خطابه غدیر حضرت به بیان کاملی در این باره پرداخته است. آنان که ملازمت خصوصی امیرالمؤمنین علیه السلام با رسول اللَّه را به‌صورت دوجانبه می‌دیدند، به خود تا این حد جرأت دادند که به‌صورت زبانی جسارت کنند و به‌کنایه لقب «اذُن» (گوش) را به حضرت دهند. منظور آنان این بود که پیامبر سر تا پا گوش است و اسراری را در گوش او نجوی می‌کنند. در واقع آنان با این کلمه حضرت را مسخره می‌کردند.

خداوند در تقبیح این رفتار منافقان آیه ۶۱ سوره توبه را نازل کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر ضمن قرائت آن به تفسیرش نیز پرداخت: اولاً داستان نزول آیه را بیان کرد؛ ثانیاً روشن کرد که اگر من و علی نجوا می‌کنیم و مطالبی را سرّی به یکدیگر می‌گوییم این اسرار درباره منافقان است. آنان این مسئله را به‌خوبی احساس کرده‌اند که این‌گونه مسخره می‌کنند. به همین جهت، این نجواها به نفع مؤمنان است و در آخر این آیه اذیت‌کنندگان پیامبر صلی الله علیه و آله به جهنم و عذاب دردناک وعده داده شده‌اند.

از آنجا که ماجرای «اذُن» مسئله‌ای مخفی نبوده، آن حضرت در خطبه غدیر از تشنّج دوری می‌کند و به اشاره می‌فرماید: افرادی را که مرا مسخر کردند به نامشان می‌شناسم و می‌توانم هم‌اکنون با اشاره آنان را به همه نشان دهم. این حاکی از حضور آنان در برابر منبر غدیر است. سپس می‌فرماید: ولی مصلحت کنونی آن است که با آنان درگیر نشوم و بزرگوارانه رفتار کنم. امام کاظم علیه السلام در این باره می‌فرمایند: پیامبر صلی الله علیه و آله درباره منافقان با بزرگواری رفتار کردند و ظاهر آنان را پذیرفت و باطنشان را به خدا واگذار کرد.[۷]

تحلیل اعتقادی دوم: سایر جسارت‌های منافقان در غدیر

ذکر نمونه‌هایی از جسارت‌های منافقان حاضر در غدیر، که در تاریخ به‌صراحت ذکر شده، می‌تواند روشنگر این نکته باشد که در غدیر اهانت به پیامبر صلی الله علیه و آله به اوج خود و به حدودی فراتر از مسئله اُذُن رسید و جسارت‌کنندگان نیز معلوم شدند. جسارت‌هایی که برای آنها عذاب دردناک به آنان وعده داده شده است.

هنگام آماده‌سازی منبر غدیر

وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله دستور آماده‌سازی منبر غدیر در زیر درختان را صادر کرد، یکی از منافقان گفت: در اینجا که ساعتی بیش توقف نخواهد داشت، برای چه دستور کندن خارها را می‌دهد! بدانید که امروز مسئله مهم و ناراحت‌کننده‌ای خواهند آورد.[۸]

در مقابل منبر غدیر

امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را در روز غدیر معرفی و منصوب کرد، در مقابل حضرت هفت نفر از منافقان قرار داشتند که عبارت بودند از: ابابکر، عمر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص، ابوعبیده جراح، سالم مولی ابی‌حذیفه، و مغیرة بن شعبه. از میان اینها عمر گفت: او را نمی‌بینید که چشمانش مانند دیوانگان در گردش است. اکنون می‌گوید: خدایم چنین گفته است.[۹] و این‌گونه برنامه پیامبر صلی الله علیه و آله را به‌مسخره گرفتند.

هنگام گفتن عبارت «من کنت موالاه»

آنگاه که امیرالمؤمنین علیه السلام بر سر دستان پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفتند و پیامبر فرمودند: «هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، عمر گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنین دستوری نداده و این را از پیش خود می‌گوید.[۱۰]

پس از خطابه غدیر

معاویه بن ابوسفیان در روز غدیر -بعد از منصوب‌شدن امیرالمؤمنین علیه السلام- از شدت ناراحتی برخاست و با تکبر به راه افتاد. او با غضب از مجلس غدیر خارج شد، در حالی که دست راستش را بر ابوموسی اشعری و دست چپش را بر مغیرة بن شعبه تکیه داده بود و با تکبر می‌گفت: «محمد را بر این گفتارش تصدیق نمی‌کنیم و به ولایت علی اقرار نمی‌نماییم».[۱۱] همچنین در این هنگام عده‌ای دیگر از منافقان گفتند: محمد هر ساعتی ما را به مطلب جدیدی می‌خواند. اکنون هم این مطلب را پیش کشیده که اهل بیتش را بر گُرده ما سوار کند.[۱۲]

پس از بیعت

پس از بیعت در غدیر، عمر بن خطاب شانه بالا انداخت و به ابوبکر گفت: عجب زیر بازوی پسر عمویش را گرفته بالا می‌برد![۱۳] همچنین، عده‌ای از منافقان پس از بیعت با یکدیگر پیمان بستند و گفتند: اگر برای محمد اتفاقی بیفتد و از دنیا برود، امر ولایت را از امیرالمؤمنین علیه السلام دور می‌کنیم و نمی‌گذاریم برای او باشد.[۱۴]

گفت‌وگو در خیمه نفاق

زید بن ارقم که در غدیر حاضر بوده ماجرایی را چنین نقل می‌کند: پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفته و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، بر سر اثاثیه خود بازگشتیم در حالی که حذیفة بن یمان نیز همراه من بود. در کنار خیمه من خیمه سه نفر از قریش بود. ما شنیدیم که یکی از آن سه نفر چنین می‌گوید: به خدا قسم محمد نادان است، اگر فکر می‌کند کار خلافت بعد از او برای علی به نتیجه خواهد رسید. دیگری گفت: او را نادان حساب می‌کنی! آیا نمی‌دانی که او دیوانه است و نزدیک بود نزد همسر ابن ابی‌کبشه از جنون بی‌هوش شود. سومی گفت: او را رها کنید! خواه احمق باشد و خواه دیوانه! به خدا قسم هرگز آنچه او می‌گوید نخواهد شد. حذیفه از گفتار آنان غضبناک شد و گوشه خیمه آنان را بلند کرد و سر خود را داخل خیمه برد و به آنان گفت: در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله زنده است و وحی خدا نازل می‌شود چنین کاری را می‌کنید؟ به خدا قسم، صبح گفتار شما را به او خبر خواهم داد.

گفتند: ای حذیفه، آیا تو اینجا بودی و گفته ما را شنیدی؟! آنچه شنیدی بر ما کتمان کن که حق همسایگی امانت‌داری است. حذیفه گفت: نه این مورد از حق امانت‌داری همسایه است و نه این مجلس شما از آن‌گونه است! من دلسوز خدا و رسولش نیستم، اگر این ماجرا را از او کتمان کنم. گفتند: ای حذیفه، هر کاری می‌خواهی انجام ده. به خدا قسم، ما هم برای او قسم یاد خواهیم کرد که چنین سخنی نگفته‌ایم و تو نسبت دروغ به ما می‌دهی. تو خیال می‌کنی پیامبر سخن تو را می‌پذیرد و گفته ما را تکذیب می‌کند در حالی که ما سه نفریم. حذیفه گفت: اما من برایم مهم نیست، وقتی حق دلسوزی را نسبت به خدا و رسولش ادا کنم. پس هر چه می‌خواهید بگویید.

سپس حذیفه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت، در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام با شمشیر حمایل کرده در کنار حضرت بودند. او گفتار منافقان را به حضرت خبر داد. پیامبر هم سراغ آنان فرستادند و آمدند. حضرت پرسیدند: شما چه گفته‌اید؟ گفتند: به خدا قسم، ما چیزی نگفته‌ایم. اگر خبری درباره ما به تو رسیده به ما دروغ بسته شده است. در اینجا جبرئیل با این آیه (آیه ۷۴ سوره توبه) نازل شد: «قسم یاد می‌کنند که نگفته‌اند، در حالی که سخن کفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده‌اند». امیرالمؤمنین علیه السلام در اینجا فرمودند: بگذارید هر چه می‌خواهند بگویند. به خدا قسم، قلب من در سینه‌ام می‌تپد و شمشیرم بر دوشم است. اگر قصد سوئی کنند، من هم مقابله خواهم کرد.[۱۵]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۷.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۷۹.
  3. الاحتجاج، ج۱، ص۵۹.
  4. غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۰–۸۱.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۸۱.
  7. تأویل الآیات الظاهرة، ص۳۹–۴۰؛ البرهان، ج‏۱، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۶.
  8. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۱.
  9. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۴.
  10. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.
  11. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۱۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۹۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۹۶–۹۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۲۵.
  12. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰.
  13. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸.
  14. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲.
  15. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۷–۹۹، ح۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۱–۱۵۳، ح۳۷؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۵۲.

منابع

  • الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
  • تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی‏، قم: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.