پرش به محتوا

آیه ۱۰۸ نساء و غدیر

از ویکی غدیر
آیه ۱۰۸ نساء و غدیر
آیه ۱۰۸ نساء و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهنساء
شماره آیه۱۰۸
جزء۵
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوععاقبت دردناک اصحاب صحیفه ملعونه دوم در قیامت
ترتیل آیه

ترجمه صوتی

آیه ۱۰۸ سوره نساء آیه‌ای درباره دشمنان غدیر در رخداد صحیفه ملعونه دوم که برای آنان عاقبتی دردناک در قیامت به دنبال خواهد داشت.

برخی محققان بستر نزول آیه ۱۰۸ سوره نساء را درباره نویسندگان صحیفه ملعونه دوم دانسته‌اند. تلاشی علیه غدیر که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق خداوند برملا شد.

برخی محققان از تطبیق تحلیلی آیه ۱۰۸ سوره نساء بر رخداد نگارش صحیفه ملعونه، چند نکته برداشت کرده‌اند و در ذیل هر قسمت از آیه آورده‌اند: اینکه اصحاب صحیفه از ترس مردم صحیفه را پنهان کردند، ولی از خداوند ترسی نداشتند؛ اینکه پیمانی علیه خدا را در خانه او پنهان کردند؛ اینکه به دلیل بی‌اعتمادی به یکدیگر به کعبه متوسل شدند؛ اینکه نگارش صحیفه ملعونه همانند کاری بود که امت‌های گذشته برای انحراف اصول دین خود انجام می‌دادند؛ اینکه نگارش صحیفه ملعونه دوم همانند کاری بود که قریش در جاهلیت علیه پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند و پیمان‌نامه‌ای برای حصر اقتصادی مسلمانان نوشتند؛ اینکه چشم‌پوشی پیامبر از اصحاب صحیفه و اعراض از آنان برای امتحان آنان و فرورفتن بیشتر آنان در نتایج اعمالشان بوده است.

آیه‌ای درباره دشمنان غدیر

آیه ۱۰۸ سوره نساء از جمله آیات استفاده شده در خطبه غدیر است. بستر استفاده از این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: علی بن ابی‌طالب علیه السلام آن امامی است که پیامبر صلی الله علیه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمى‌شدند.[۱]

پیامبر صلی الله علیه و آله قسمتی از مراسم غدیر را به توصیف دشمنان ائمه علیهم السلام اختصاص داد و آینده آنان قرار داد. اقتباس از چند آیه و تضمین آیاتی دیگر برای این منظور، روی هم ۱۵ آیه را زیر عنوان این بخش قرار داده است. در این آیات از یک سو اوصاف و رفتار دشمنان اهل بیت علیهم السلام در دنیا مطرح شده، از سوی دیگر جزای اعتقاد و عملشان در دنیا و آخرت بیان شده که سقوط ارزش اعمالشان از جمله آنهاست.[۲]

این آیات ۱۵ آیه هستند که از جمله آنها، آیه ۱۰۸ سوره نساء است:یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضَیٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطاً[۳]

بستر تاریخی استفاده از آیه: نگارش صحیفه ملعونه دوم

برخی محققان بستر استفاده از آیه ۱۰۸ سوره نساء چنین ترسیم شده است: پس از پایان مراسم سه‌روزه غدیر پایان و رسیدن کاراون غدیر به مدینه و شکست ماجرای قتل پیامبر صلی الله علیه و آله در بین راه، منافقان ناامید نشدند، بلکه در مدینه به فکر محکم‌کردن پایه‌هایی افتادند که پس از اعمال حج با نگارش صحیفه ملعونه اول اساس آن را چیده بودند.

با آغاز ماه محرم سران منافقان جلساتی سری تشکیل دادند و جزئیات تازه‌ای به پیمان‌نامه اول اضافه کردند. تعداد آنان از روز نگارش صحیفه اول، که پنج نفر بود، در رخداد عقبه هرشی به چهارده نفر رسید. منافقان سران قبایل و صاحب‌نفوذان جامعه را با راه‌های مختلف به پیمان خود دعوت کردند. معاذ بن جبل برای دعوت انصار و بقیه اصحاب صحیفه اول برای دعوت قریش دست به‌کار شدند و توانستند یک گروه ۳۴ نفر از دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله را گرد هم آورند. احساس آنان این بود که تأخیری در کار نداشته باشند؛ زیرا اگر قبل از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله همه مقدمات را آماده نکنند، با امضای فقط یک صحیفه چند سطری در مکه کاری پیش نخواهد برد. این بود که حتی اساس‌نامه کار خود را برای روزهایی که امور را در دست خواهند گرفت تهیه کردند. این پیمان‌نامه که در خانه ابوبکر به امضای همان ۳۴ نفر رسید و به دست ابوعبیده جراح سپرده شد «صحیفه دوم» نام گرفته و در چندین صفحه است که قبلاً متن آن را آوردیم.[۴]

صبح فردای امضای صحیفه دوم، پیامبر صلی الله علیه و آله پس از نماز رو به ابوعبیده کرد و سخن را از جایی آغاز کرد که مردم اجمالاً متوجه قضایای پنهانی شوند؛ ولی حضرت مأمور بود در کلام خود تصریح به نام آنان نکند، ولی علت این کتمان را بیان فرمود. در این باره به دو آیه از قرآن استشهاد کرد که هر دو آیه را عیناً به‌صورت تضمین در کلام خود آورد که یکی از آنها آیه ۱۰۸ سوره نساء بود. آن گروه با شنیدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اینکه از آنها نام برده شود، چنان ترسیدند که همه اهل مجلس متوجه شدند که منظور از آن خطاب‌ها قرآنی آنها هستند.[۵]

موقعیت قرآنی آیه

موقعیت قرآنی آیه ۱۰۸ سوره نساء چنین توصیف شده است: این آیه درباره کسانی است که خداوند آنان را با عنوان «خیانت‌کاران به خود» معرفی می‌کند و با تعجب از اینکه کار خود را از مردم مخفی می‌کنند، ولی از خدا پنهان نمی‌کنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را یادآور می‌شود و جمله إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ الْقَوْلِ؛ شب‌هنگام سخنانی که خدا از آن ناخشنود بود می‌گفتند را به‌میان آورد.[۶]

بستر تاریخی استفاده از آیه: پیامد نگارش صحیفه دوم

برخی محققان بستر استفاده از آیه ۱۰۸ سوره نساء در قالب پیامد نگارش صحیفه دوم را چنین ترسیم کرده‌اند: جزئیات روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله آیات ۱۰۸ نساء و ۷۹ بقره را برای مردم خواند و آنان را متوجه توطئه‌ای عظیم و آینده‌ای نگران‌کننده نمود. از زبان حذیفة بن یمان این رخداد چنین گزارش شده است: آن گروه در منزل ابوبکر جمع شدند و درباره آینده خلافت به هم‌فکری پرداختند تا آنکه بر اصولی متفق شدند. سپس به سعید بن عاص اموی دستور دادند تا پیمان‌نامه‌ای بر اساس نظرات آنان بنویسد. آنگاه صحیفه را به ابوعبیده جراح سپردند و او آن را به کسی سپرد تا به مکه ببرد (و در کعبه پنهان کند). آنگاه از خانه ابوبکر بازگشتند.

فردا صبح که پیامبر صلی الله علیه و آله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلای خود نشسته بود و به ذکر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع کرد. آنگاه رو به ابوعبیده کرد و فرمود: به به! چه کسی مثل توست، در حالی که امین این امت شده‌ای! سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «وای بر کسانی که نوشته را به دست خود می‌نویسند و سپس می‌گویند: این از جانب خداست، تا آن را به قیمت ارزانی بفروشند. وای بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و وای بر آنان از آنچه کسب می‌کنند».

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: گروهی از این امت شباهت پیدا کرده‌اند به آنچه در کلام آمده است: «از مردم مخفی می‌کنند، ولی از خدا مخفی نمی‌کنند و خدا با آنان است آنگاه که شبانه دور هم بر سر کلامی که خدا راضی نیست جمع می‌شوند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند احاطه دارد». سپس فرمود: همین امروز گروهی در امت من صبح کرده‌اند که به اهل این آیه شباهت دارند، در صحیفه‌ای که بر ضد ما در جاهلیت نوشتند و در کعبه آویختند. خداوند تعالی آنان را از زندگی آسوده برخوردار می‌کند تا امتحانشان کند و کسانی را که بعد از آنان می‌آیند نیز امتحان کند تا جداکردن خبیث و طیب انجام گیرد. اگر نبود که خداوند به من دستور داده که از معرفی آنان اعراض کنم - به‌خاطر مسئله‌ای که می‌خواهد به انجام رساند - آنان را پیش می‌آوردم و گردنشان را می‌زدم! به خدا قسم، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله این سخنان را فرمود آن گروه را دیدیم که چنان لرزه بر اندامشان افتاده بود که حواس خود را از دست داده بودند. و بر احدی از آنان که آن روز در مجلس حاضر بودند مخفی نماند که حضرت با آن کلام آنان را قصد کرده بود و آن نمونه‌هایی که از قرآن تلاوت فرمود به‌خاطر آنان مطرح کرده بود.[۷]

در روایت دیگری امام باقر علیه السلام پایه‌گذاران این مجلس مخفی را که بعداً از اصحاب سقیفه شدند را صریحاً معرفی می‌کند. درباره کلام خداوند تبارک و تعالی: «آنگاه که شبانه درباره کلامی که خدا به آن راضی نبود جمع شدند»، فرمود: یعنی ابوبکر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبیده جراح.[۸]

تحلیل اعتقادی آیه

برخی محققان از تطبیق تحلیلی آیه ۱۰۸ سوره نساء بر رخداد نگارش صحیفه ملعونه، هفت نکته برداشت کرده‌اند و در ذیل هر قسمت از آیه آورده‌اند:

صحیفه مخفی از غیر خدا!

یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه: بی‌اعتمادی منافقان به یکدیگر در حدی است که منجر به تناقض در گفتار و عمل حتی در بین خودشان می‌شود و برخوردهایی از خود نشان می‌دهند که مسخره است: اینکه کاری را از ترس مردم از آنان مخفی کنند، ولی از خدا مخفی نکنند؛ در حالی که هیچ کاری قابل مخفی کردن از خدا نیست. آمدن آنها در کعبه، برای اینکه خدا را شاهد بگیرند یا اینکه خداوند را ضامن اجرایی کارشان قرار دهند یا اینکه متخلف از قرار را مورد لعن صاحب خانه قرار دهند هم نبوده است.

علت اصلی کار آنان این بوده که آنها حتی به یکدیگر هم اعتماد نداشته‌اند و آنگاه که نوبت به محکم‌کاری می‌رسد برای الزام یکدیگر مجبور از به کار گرفتن چیزهایی هستند که قابل اعتماد باشد؛ مانند بسیاری از ظالمان و غارتگران که وقتی می‌خواهند امانتی را نزد کسی قرار دهند، بهترین و پاک‌ترین افراد جامعه را انتخاب می‌کنند؛ در حالی که اگر روزی صلاحشان اقتضا کند، ممکن است به همان اشخاص نیز ظلم روا دارند. پس عمل مسخره اصحاب سقیفه این است که در خانه خدا بر ضد صاحب خانه پیمان بستند. اصل پیمان‌نامه را هم به او سپردند که خدا امین و شاهدشان باشد. صحیفه دوم را هم که در مدینه نوشتند فوراً برای صاحب خانه فرستادند و زیر خاک کعبه به امانت سپردند.[۹]

صحیفه ملعونه نمونه‌ای از کار امت‌های گذشته

إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ الْقَوْلِ: آغاز انحراف امت‌ها از دستکاری اصول و مبانی دینشان آغاز شد تا به همه جوانب آن سرایت کرده است. قوام هر دینی به اصول و پایه‌های آن است و آسان‌ترین راه برای از میان برداشتن آن دین تغییر در مبانی آن است. صحیفه اول و دوم دقیقاً با این هدف نوشته شد که پایه‌های اصلی اسلام در آن به‌صراحت مورد دستکاری قرار بگیرد و دقیقاً آنچه مورد رضای خدا نبود جای فرمان‌های الهی قرار بگیرد.

امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می‌فرماید: خداوند تعالی در قرآن داستان تغییردهندگان دین را بیان کرده آنجا که می‌فرماید: «آنگاه که برای تدوین آنچه خدا راضی نیست شبانه گرد هم جمع می‌شوند»، که این سخنان مربوط به بعد از فقدان پیامبر صلی الله علیه و آله است، اموری که پایه‌های باطلشان را با آنها بر پا می‌کنند، چنان‌که یهود و نصاری بعد از فقدان حضرت موسی و عیسی علیهما السلام انجام دادند و تورات و انجیل را تغییر دادند، و هر سخنی را از موقعیت خود تحریف کردند….[۱۰]

صحیفه‌ای مثل صحیفه جاهلیت

ضاهُوهُمْ فى صَحيفَتِهِمُ الَّتى كَتَبُوها عَلَيْنا فِى الْجاهِلِيَّةِ: این کلام پیامبر صلی الله علیه وآله درباره امضاکنندگان صحیفه است که رو در روی آنان به کنایه فرمود: امروز در امت من گروهی صبح کرده‌اند که شباهت دارند به کسانی که در جاهلیت بر ضد ما صحیفه‌ای نوشتند و آن را در کعبه آویختند.[۱۱] قریش در جاهلیت وقتی راه‌های مختلف مبارزه با پیامبر صلی الله علیه و آله را تجربه کردند و به نتیجه‌ای نرسیدند، به‌عنوان آخرین اقدام پیمان‌نامه‌ای نوشتند و بر سر آن هم‌قسم شدند که با هیچ‌یک از بنی‌هاشم معاشرت و معامله نکنند تا زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله را تسلیم قریش کنند تا او را بکشند. این پیمان‌نامه را چهل نفر از بزرگان قریش مُهر زدند و آن را در کعبه آویختند و در پی آن بنی‌هاشم را چهار سال در شعب ابی‌طالب محاصره کردند.[۱۲]

وجه مشابهت این دو صحیفه بازمی‌گردد به قصد ریشه‌کن‌کردن اسلام در هر دو مورد، تصمیم بر قتل پیامبر صلی الله علیه و آله در هر دو، آزار خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در هر دو، قرار دادن آن در کعبه در هر دو مورد، که این شباهت‌ها ارتباط کفر ظاهر در جاهلیت و کفر باطن (نفاق) در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله را روشن می‌کند.[۱۳]

اغماض از اصحاب صحیفه برای امتحان

لِيَبْتَلِىَ مَنْ يَأْتى بَعْدَهُمْ تَفْرِقَةً بَيْنَ الْخَبيثِ وَ الطَّيِّبِ: درباره صحیفه ملعونه سؤال مطرح‌شده این است که با اطلاع‌دادن خداوند به پیامبرش درباره انعقاد چنین قراردادی بر ضداسلام، چرا حضرت با افشاگری مانع کار آنان نشد. پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ چنین سؤالی را به تأخیر نینداخته و درباره صحیفه ملعونه به‌صراحت فرموده است: «خداوند تعالی آنان را از زندگی دنیا برخوردار می‌کند تا آنان را و کسانی که بعد از آنان می‌آیند امتحان کند و جداکردن ناپاک و پاک انجام گیرد. اگر نبود که خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده -به‌خاطر امری که می‌خواهد به انجام رساند- آنان را پیش می‌آوردم و گردنشان را می‌زدم».[۱۴] دقت در این کلام پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ کامل همان سؤال است و در مجموع شش جواب از شش دیدگاه است:

پاسخ اول: امتحانی برای ظالمان

خداوند از اول روزگار بنا را بر نابودی فوری ظالمان نگذاشته، بلکه آنان را آزاد گذاشته تا امتحان خود را پس دهند. چنان‌که قابیل، نمرود، شدّاد و فرعون را مدتی در زمین مهلت داد، در حالی که می‌توانست به مجرد ادعای نابجا نابودشان کند.[۱۵]

پاسخ دوم: امتحانی برای مردم

اگر خدا راه ظالمان و گمراهان را ببندد، وسیله‌ای برای امتحان مردم نمی‌ماند. مردم باید در معرض راه کج و افکار باطل قرار بگیرند، تا میزان ثبات قدم آنان در راه حق سنجیده شود. درست است که اهل باطل به‌سزای خود می‌رسند، ولی از جهتی باعث امتحان دیگران نیز خواهند بود. این امتحان همه نسل‌ها را تا روز قیامت فرا می‌گیرد که غدیر را انتخاب می‌کنند یا در سقیفه را؛ با ائمه هدایت خواهند بود یا ائمه گمراهی.[۱۶]

پاسخ سوم: تا جداکردن ناپاک از پاک

جداکردن ناپاک از پاک از اهداف اصلی آوردن بشر به دنیاست. اگر این دوران نبود تا بشر باطن خود را نشان دهد، در روز قیامت هرکس برای خود ادعایی داشت و انسان‌های ناپاک، پلیدی خود را نمی‌پذیرفتند و همه هوس بهشت را داشتند، در حالی که بهشت جای پاکان است.[۱۷] خداوند پاکانی چون معصومان علیهم السلام را در یک سو و در سوی دیگر ناپاکانی چون ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، بنی‌امیه و بنی‌عباس را برای داوری مردم قرار داده است. حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده که آن کشش‌های درونیِ سعادت و شقاوت و پاکی و خباثت به‌صورت کامل خود را نشان دهند و باطن‌ها به ظهور رسد و پاک و ناپاک خود را به‌دست خود معرفی کنند.[۱۸]

پاسخ چهارم: دستوری الهی برای اعراض

درگیرنشدن پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحاب صحیفه به‌خاطر مصالح شخصی یا تصمیم‌گیری شخصی نبود، بلکه چشم‌پوشی و اعراض (روی‌گرداندن) آن حضرت مستقیماً به امر الهی بوده است. پس نازل‌کننده اسلام بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله به او این‌گونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا کرده است، در حالی که قتل آنان در آن موقعیت کار بسیار ساده‌ای بوده است. این چشم‌پوشی از آن اقدام بسیار بالاتر است، زیرا تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهی است.[۱۹]

پاسخ پنجم: به‌خاطر امری که می‌خواهد به انجام رساند

بسیاری از امور جهان، بلکه همه آنچه پشت‌پرده جهان به‌حساب می‌آید بر انسان‌ها مخفی است و قطعاً او تحمل درک آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد برای نظام و اهدافی که برای بشریّت مقدر کرده منتظر درک بشر بماند و بعد آنها را اجرا کند. نتیجه این است که بشر باید بپذیرد که بسیاری از سؤالاتش اگر هم بی‌پاسخ بماند، دلش آرام است که خداوند حکیم و علیمی آن را به اجرا درآورده است. البته اگر بنا بر بیان مصالح امور باشد، خداوند بهترین و قانع‌کننده‌ترین پاسخ‌ها را برای آنها دارد؛ بنابراین نگرانی ندارد که چرا خدا و رسولش اصحاب صحیفه را آزاد گذاشتند؛ زیرا مؤمن حقیقی اطمینان خاطر دارد که هر چه او مقدر کند بهترین است و از آن نیکوتر فرض نمی‌شود.[۲۰]

پاسخ ششم: نان را پیش می‌آوردم و گردنشان را می‌زدم

پیامبر صلی الله علیه و آله درباره بنیان‌گذاران سقیفه فرمود: «آنان را در پیشگاه مردم گردن می‌زدم»؛ یعنی آن روز بنا بوده این دو نفر گردن زده شوند. آنان با نوشتن صحیفه مستحق چنین سزایی بودند، ولی خدا به آنان مهلت داده است. مهلتی که برای آنان عذابی ابدی در سایه اعمالشان و بازتاب اعمالشان در آینده تاریخ اسلام به بار آورد؛ اعمالی چون هجوم به خانه وحی و به شهادت رساندن فاطمه زهرا سلام الله علیها، واقعه عاشورا و سایر ستمکاری‌های علیه اهل بیت علیهم السلام.[۲۱]

پانویس

  1. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۰۶.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۱.
  3. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳.
  4. برای اطلاع بیشتر از این صحیفه نگاه کنید: بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۳–۱۰۴.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳–۴۱۴.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۵.
  7. ارشاد القلوب، ج۲، ۲۰۰–۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۲–۱۰۶.
  8. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۷۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۳۴، ح۵۲۵؛ المحتضر، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۱۶، ح۸۰؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۷۱، ح۱۴۱.
  9. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۰–۴۲۱.
  10. الاحتجاج، ج۱، ص۲۴۹؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۴۳–۴۴؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۱۳.
  11. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
  12. بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۲۰، ح۳۳؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۲.
  13. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۳.
  14. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
  15. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
  16. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
  17. برای اطلاع مفصل نگاه کنید: غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۰–۲۵۳.
  18. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۵–۴۲۶.
  19. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶.
  20. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶–۴۲۷.
  21. غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۷.

منابع

  • الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد: نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • إرشاد القلوب المنجی من عمل به من ألیم العقاب؛ حسن بن ابی‌الحسن محمد الدیلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تفسیر العیاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۴ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.